[
08 Sep 2011 ] [
يوسف حسينعلي زاده ] [
محیط زیست ]
نويسنده: يوسف حسينعلي زاده
در عصر سقوط واژه ها، وحشت از پيامدهاي ناگوار و جبران ناپذير جريان تخريب طبيعت، بيش از هر واژه ديگري عادي شده است؛ در حالي كه پرونده هيچ كس و هيچ چيزي دراين جريان ناميمون، پاك پاك نيست.
مرغ در قاموس انسان ها همچنان يك پا دارد، «منافع من»! غافل از اين كه طبيعت براساس قرابت ديرينه اي كه با سرشت انسان ها دارد براي تامين نيازهاي اوليه همه نسل ها در تمام عصرها و در سراسر جغرافياي زمين خلق شده است؛ هر چند به خاطر دخالت هاي ناآگاهانه توازن و تعادل سيستمي طبيعت به هم خورده و رفتارهاي ساده و معمولي اش هم به صورت بلاي طبيعي ظاهر مي شود.
خورشيد با تابش خود، آب را از هزاران كيلومتر دورتر از آغوش اقيانوس ها بر بال ابرها نشانده و در 4 فصل سرزمين ما به بارش مي كشاند، بنا به قانون طبيعت، زمين بايد با جذب بارش ها و تابش ها رويشي نو آغاز كند و تجديد حيات را نويد دهد، اما خاك بر اثر فقر پوشش گياهي و فشردگي بيش از اندازه، شرايط فيزيكي جذب آب را از دست مي دهد و آب برخلاف قانون خود به لايه هاي زيرسطحي زمين نفوذ نمي كند و در سطح زمين تا جايي جريان مي يابد كه از نظر ثقلي به تعادل برسد؛ سيل هاي ويرانگر و تبخير سطحي رهاورد اين سفر اجباري آب است.
با توجه به اين كه در بازار امروز، يك بطري آب نيم ليتري علاوه بر ارزش حياتي ، 2500 ريال و شايد بيشتر ارزش تجاري دارد، شايد تجسم خسارت تبخير حداقل 270 ميليارد مترمكعب آب شيرين، شيريني خواب را از چشم ها بگيرد. گياهان به عنوان توليدكنندگان اصلي، تعيين كنندگان اصلي سهم ما از خورشيد هستند؛ پس اگر بدون آب نتوانند توليد كنند، سهم ما از خورشيد چيزي جز تاول هاي خورشيدي نخواهد بود.
امروز سومالي چهل و دومين كشور جهان از نظر وسعت، با 3025 كيلومتر مرز آبي، تابلويي روشن از تراژدي قهرآب وخشم طبيعت است. بيشتر جمعيت 10 ميليوني سومالي در سواحل اقيانوس هند و خليج عدن به همراه ميليون ها انسان ديگر در كره زمين روي ميليون ها تن اورانيوم، سنگ آهن و نفت و گاز تشنه و گرسنه براي يافتن جرعه اي آب و لقمه اي غذا صد ها كيلومتر مهاجرت مي كنند.
به غير از بعضي گياهان، درختان و درختچه هاي بياباني كه جز سايه اي كوتاه چيزي براي بخشيدن ندارند، حيات جانوري و اراضي كشاورزي در اين كشور نابود شده است و جهنمي براي عبرت جهانيان شده اند. بي تعارف سومالي به بزرگ ترين نمايشگاه ناگفته هاي پنهان آن روي سكه طبيعت تبديل شده است ضمن اين كه به علت وخامت اوضاع طبيعي، سرمايه انساني سومالي نه تنها راه حلي براي رفع مشكل به حساب نمي آيند بلكه خودشان مشكل ساز شده اند.
بلاهاي طبيعي قادرند با از بين بردن ساختارهاي اجتماعي و زيرساخت هاي اقتصادي جوامع مديريت يافته را در عرض چند دقيقه نابود سازند؛ آن گاه تكليف بقيه ناگفته پيداست، با واكاوي روند سرانجام تلخ سومالي به سادگي وقايع تلخ تر نيز قابل پيش بيني است. قحطي، آوارگي، بيماري و ناامني، نسل انساني را در سراشيبي مرگ نشانده و بازماندگان را در قحطي انسانيت و ارزش ها گرفتار خواهد كرد. كاش ساير كشور هاي متنعم از مواهب طبيعي بويژه كشورهايي مثل كشور ما خود را مستثني از امكان افتادن به گود وضعيت فعلي سومالي فرض نكرده و به علاج واقعه قبل از وقوع بينديشند.
به استناد سومالي، درختان و درختچه ها و بعضي گونه هاي گياهي بياباني آخرين بازماندگان طبيعي اين كشور هستند كه در صورت برگشت روي خوش طبيعت به اين سرزمين، نشو و نما كرده و مردم رنجور سومالي را با زندگي آشتي خواهند داد، اما تجربه سرنوشت غمبار سومالي به راحتي از بين نخواهد رفت اگر دولت ها و ملت ها بپذيرند «منابع طبيعي تجديدشونده محور توسعه پايدار» يك شعار نيست بلكه رمز ماندگاري تمدن ها و ارزش هاست.