چندسال پیش، درباره دگرگونی جهانی آب و هوا، مقالهای نوشتم. به هنگام پژوهش درباره آن، به این نتیجه رسیدم که زمین در آستانه ورود به «شرایط گلخانهای لگامگسیخته» است. ایده پشت «شرایط گلخانهای لگامگسیخته»، ایده بسیار سادهای است. شرایط اقلیمی تا آن اندازه گرم میشود که الگوهای آبوهوا دگرگون شود. ما با خشکسالیهای درازمدت روبهرو میشویم؛ خشکسالیهایی که جنگلها را به سرزمینهای در خطر آتش درمیآورند. دگرگونی آبوهوا، توفانهای صاعقه بیشتری پدید میآورد که میتوانند جنگلها را به آتش بکشند. با آتشگرفتن جنگلها، گاز دیاکسیدکربن بیشتری به درون جو وارد میشود. (دیاکسیدکربن، گازی است که گرما را در خود نگه میدارد.) افزون بر این، در اثر آتشگرفتن جنگلها، درختان روی زمین کمتر میشوند. درختان، گاز دیاکسیدکربن را از جو، جذب میکنند. پس ما نهتنها گاز نگهدارنده دمای بیشتری در جو داریم، درختان کمتری هم داریم که دیاکسیدکربن را نابود سازند. کره زمین بیشتر گرم میشود و این به آتشسوزیهای بیشتر میانجامد. شکلهای دیگر جذبکننده دی اکسیدکربن از بین میروند و زمین حتی از این هم گرمتر میشود. سرانجام ما میمانیم و شرایط گلخانهای لگامگسیخته که نمیتوانیم آن را برگردانیم.
یافتههای تازه نشان میدهند که دگرگونی جهانی آبوهوا، جدیتر از آنی است که پیش از این میپنداشتیم. این یافتهها را میتوان همچون نشانهای بر این به شمار آورد که چهبسا برای توقف این روند دگرگونی جهانی آبوهوا، دیگر خیلی دیر شده باشد. اما آیا به راستی زمین دارد به سوی یک شرایط گلخانهای لگامگسیخته گام برمیدارد؟ هنوز پاسخ روشنی به این پرسش داده نشده است، اما چه بسا چنین باشد. پژوهشها نشان میدهد که یخهای قطب شمال، برای نخستینبار در یکصدهزار سال گذشته، دارند آب میشوند. یخهای قطب شمال، با میزان هشداردهندهای ذوب میشوند. برای قطب جنوب لقب «حیوان از خواب زمستانی بیدار شده» را انتخاب کردهاند چراکه رو به گرمشدن میرود. این قطب، درجه حرارت و سطح آب اقیانوس را هم کمکم دارد تغییر میدهد.
بهعنوان پیامد دگرگونی آبوهوا (در بدترین سناریوها) دانشمندان پیشبینی میکنند که در یکصد سال آینده، بیش از یک میلیارد نفر، جان خود را از دست بدهند. آنهایی هم که خواهند ماند، در شرایط سختی زندگی خواهند کرد، با غذای کم، آبوهوای پیشبینیناپذیر و بیماریهای مرتبط با آبوهوای گرم، همه جا را فرا خواهند گرفت.
اما ما چه میتوانیم بکنیم؟ پیشنهاد این بوده است که باید انتشار گاز دیاکسیدکربن را کاهش دهیم و شمار کارخانهها را به تعداد دوران پیشا صنعتی برگردانیم. من نمیدانم که در یک چارچوب زمانی کوتاهمدت، این کار چگونه ممکن است اما به گمانم بایسته است که در این راستا بکوشیم. مساله این است که بسیاری از کشورها، بر این باورند که بر اثر کاهش انتشار دیاکسیدکربن، اقتصادشان زیان خواهد دید. این باوری کودکانه است، اما معتقدم اگر کشاورزی ناممکن شود و مردم در گرسنگی زندگی کنند، بیگمان اقتصادشان بیشتر زیان خواهد دید. از اینرو، من بعید میدانم که واکنشی سریع از دولتها و شرکتها رخ دهد. وظیفه مردم است تا دگرگونی را پدید آورند. اگر مردم سوختهای فسیلی را تحریم کنند، آنگاه اقتصاد متاثر خواهد شد و شرکتها را ناگزیر میسازد تا سیاستهایشان را تغییر دهند. اگر مردم گوشت کمتری بخورند، درخواست گوشت گاو هم کمتر خواهد شد؛ این یعنی پرورش گاوهای کمتر و کاهش انتشار یکی دیگر از گازهای زیانبخش. (میلیاردها گاو، میلیاردها تن متان تولید میکند. متان یکی دیگر از گازهای گلخانهای است.) ما باید از خودمان پشتیبانی کنیم، ما خودمان باید دگرگونی را پدید آوریم. ما نمیتوانیم به امید دولتهایمان بنشینیم. باید کاری کنیم؛ کاری که زندگیبخش است. زمین، سیاره ماست، بیایید آن را نجات دهیم.
www.def-logic.com