[
03 Oct 2003 ] [
دكتر بهزاد قره ياضي ] [
محیط زیست ]
اشاره: بيوتكنولوژي و مهندسي ژنتيك دانش جديدي است كه نخستين دستاوردهاي آن در هاله اي از بيم و اميد ارزيابي مي شود. در طول تاريخ بسياري از پديده هاي علمي در مرحله آغازين با ترديد و مقاومت شديد روبه رو بوده اند صدها نمونه از وقايع تلخ و شيريني كه بر اين اساس رقم خورده، قابل شمارش است، اما كمتر دانشي به اندازه مهندسي ژنتيك با ساختار اصلي و قانونمند سامانه هستي درگير شده است. در اين مرحله بشر بر آن است كه با بهره گيري از دانش خود همچنان بر كاستي ها غلبه كند اما بسياري از اين كاستي ها در قوانين پيچيده و شگفت انگيز جهان هستي طبق قانون انتخاب طبيعي پذيرفته شده اند. بنابراين ورود به حوزه حساس و قوانين بسيار ظريف و اثرگذار طبيعت، با واكنش هاي آميخته به بيم و اميد همراه است. مقاله حاضر در دفاع از دستاوردهاي بيوتكنولوژي و مهندسي ژنتيك نگاشته شده است.
صفحه محيط زيست همشهري آماده دريافت نقدهاي احتمالي بر اين مقاله مي باشد، زيرا بر اين باوريم كه علوم جديد در روند بررسي آزادانه و نقد صريح و زدودن زمينه هاي ابهام به سوي پيشرفت راه مي گشايند.
اختصاص قريب به ۶۰ ميليون هكتار از اراضي زراعي جهان به كشت گياهان تراريخته (حاصل از مهندسي ژنتيك) در سال ۲۰۰۲ كه توليد، مصرف و رهاسازي ميلياردها تن موجودات زنده دست ورزي شده را به دنبال داشته است براي آگاهان و تحليلگران ترديدي را بر جاي نمي گذارد كه اين فناوري همچنان راه خود را براي سيطره بر جهان كشاورزي ادامه خواهد داد. اگرچه پيشرفت هاي ناشي از مهندسي ژنتيك و بيوتكنولوژي تحسين برانگيز و غيرقابل انكار است، اما صداي منتقدين و احتياط پيشگان را نيز بايد شنيد. اين مقاله در تلاش است تا ضمن معرفي اجمالي دستاوردهاي مهندسي ژنتيك در كشاورزي و فوايد آن، ديدگاه هاي مخالفين اين فناوري را نيز بيان كرده و ضمن تجزيه و تحليل آنها به معرفي گروه هاي مخالف و انگيزه هاي مخالفت آنها، نگراني ها و ملاحظات اظهار شده توسط معتقدين و منتقدين مهندسي ژنتيك بپردازد. به طور كلي مهندسي ژنتيك داراي دو دسته مخالف است، «مخالفين مطلع و منطقي» و «مخالفين ناآگاه و...». نگراني هاي ابراز شده نيز از اين دو دسته خارج نيستند. نگراني هاي ابراز شده توسط گروه هاي مخالف منطقي را مي توان در ملاحظات زيست محيطي، ملاحظات مربوط به سلامتي انسان، دام و كشاورزي و ملاحظات اقتصادي و عمومي خلاصه نمود.
دهه اخير شاهد تحولاتي اعجاب آور و تحسين برانگيز در زمينه توليد فرآورده هاي حاصل از مهندسي ژنتيك و تكنولوژي زيستي بوده است. چنانكه پيش بيني مي شد، در آغاز هزاره سوم ميلادي نيز بر سرعت تحولات در اين زمينه افزوده شده است. تحولاتي كه به همراه فناوري ارتباطات سرنوشت اقتصادي و حتي اجتماعي و بعضاً سياسي برخي از مناطق جهان را تحت تأثير قرار خواهد داد. مهندسي ژنتيك و دست ورزي گياهان زراعي و توليد گياهان با مقاومت مطلق در مقابل آفات و امراض نباتي و بي نياز از كاربرد سموم خطرناك تحولي را در كشاورزي ايجاد كرده است كه تنها با «انقلاب سبز» قابل مقايسه است. در عرض كمتر از ۷ سال سطح زير كشت گياهان تراريخته(Transgenic) ۳۵ برابر افزايش يافته و سطحي بالغ بر ۷/۵۸ ميليون هكتار از اراضي جهان را به خود اختصاص داد.
اين مساحت برابر ۵/۲ برابر مساحت انگلستان يا ۵ درصد كل مساحت چين را تشكيل مي دهد. امروزه ۶ ميليون نفر از كشاورزان در ۱۶ كشور مختلف به كشت و كار گياهان تراريخته مشغول هستند و تبادل جهاني اين گياهان از مرز ۵ ميليارد دلار در سال ۱۹۹۹ گذشته است (حسيني و قره ياضي، ۱۳۷۸)... در پزشكي نيز توليد فرآورده هاي حاصل از بيوتكنولوژي مانند انسولين با منشاي انساني، كيتهاي تشخيصي و ژن درماني اميدهاي تازه اي را ايجاد كرده است. همسانه سازي (كلون كردن) گوسفند مشهور به دالي، تعيين ترتيب دي اي آي ژنوم كامل برنج، ايجاد دو واريته گندم مقاوم به شوري در آمريكا، توليد پلاستيك زيست تخريب پذير و استفاده از پالاينده هاي ميكروبي براي حفاظت از محيط زيست تعدادي از دستاوردهاي بيوتكنولوژي مدرن هستند.
مهندسي ژنتيك و بيوتكنولوژي از ابتدا مخالفت هايي را به ويژه در اروپا برانگيخت. اين مخالفت ها با توسعه روزافزون سطح زير كشت گياهان تراريخته و تبادل يكسويه آنها (از آمريكا و كانادا به ساير كشورها) ابعاد وسيع تري پيدا كرد. اما عليرغم اين كشورهاي در حال توسعه نيز از كشت و كار اين قبيل گياهان عقب نمانده اند و در حال حاضر بيش از ۲۷ درصد از اراضي زير كشت گياهان تراريخته در ۹ كشور در حال توسعه قرار دارد. هندوستان به عنوان بزرگترين توليد كننده پنبه دنيا براي اولين مرتبه در سال۲۰۰۲ پنبه مقاوم به آفت حاوي ژن بي تي را به صورت تجاري در اختيار كشاورزان قرار داد. در سال جاري هندوراس و كلمبيا براي اولين بار به جمع توليد كنندگان محصولات تراريخته (GMO) پيوستند. اگرچه گياهان تراريخته در ۱۶ كشور جهان كشت مي شود ولي هنوز هم بيش از ۹۹ درصد محصولات تراريخته در انحصار ۴ كشور آمريكا (۶۶ درصد)، آرژانتين، (۲۳ درصد)، كانادا (۶ درصد)، چين (۴ درصد) قرار دارد. بيش از نيمي از سوياي جهان و ۱۲ درصد از كلزاي جهان تراريخته است. بيش از نيمي از سطح زير كشت پنبه در چين به پنبه تراريخته مقاوم به كرم قوزه اختصاص دارد. با همه رشدي كه كشت و كار گياهان تراريخته داشته است، تنوع آنها بسيار محدود بوده و بيش از۹۹ درصد آن را سويا، ذرت، پنبه و كلزا تشكيل مي دهد. بيشتر اين قبيل گياهان تراريخته داراي ژن هاي كنترل كننده مقاومت به آفات و علف كش ها هستند. اما به راستي با اين اقبال زارعين و كشورهاي مختلف از اين فناوري انگيزه مخالفت چيست؟ انگيزه مخالفين از گروه هاي مختلف متفاوت است و مورد بحث قرار مي گيرد.
فوايد مهندسي ژنتيك گياهان زراعي
مهندسي ژنتيك امكان ايجاد واريته ها و گياهاني را فراهم مي كند كه داراي صفاتي هستند كه دسترسي به آنها از روش هاي معمول غيرممكن است. براي مثال با دست ورزي ژنتيك برنج طارم مولايي كه نه تنها به كرم ساقه خوار برنج بلكه به كليه آفات پروانه اي و برخي بيماري هاي قارچي مانند شيت بلايت مقاوم شده است.
صفت مقاومت مطلق به كرم ساقه خوار و بيماري شيت بلايت در هيچ يك از ۱۲۰۰۰۰ نمونه برنج نگهداري شده در مؤسسه بين المللي تحقيقات برنج مشاهده نشده است. با توجه به عدم دسترسي به ارقام مقاوم نمي توان از روشهاي سنتي اصلاح نباتات براي ايجاد چنين صفات مهمي استفاده كرد. منافع اقتصادي و زيست محيطي اين قبيل واريته هاي زراعي بي نياز از توضيح است. كاهش مصرف سموم، كاهش هزينه هاي توليد، افزايش عملكرد، محيط زيست سالمتر براي انسان، دام و آبزيان و به ويژه انطباق كامل اين فناوري با روشهاي مبارزه تلفيقي از معدود مزاياي كاربرد گياهان تراريخته مقاوم به آفات و بيماري است.
در يك جمعبندي كلي اين گونه نتيجه گيري شده است كه بهره گيري از روش هاي مهندسي ژنتيك منجر به توليد محصولات مقاوم در برابر آفات باارزش غذايي بالاتر مي شود، انعطاف بيشتري در عمليات زراعي به وجود مي آورد و به دليل كاهش مصرف سموم دفع آفات نباتي براي محيط زيست جهان مفيد خواهد بود.
سلامت انسان و دام
به طور كلي سؤالاتي كه در اين زمينه وجود دارند به شرح زير هستند: آيا گياهان تراريخته و يا محصولات توليد شده از طريق مهندسي ژنتيك از نظر خوراكي «سالم» محسوب مي شوند؟ و آيا به دليل دستكاري هاي ژنتيكي نوعي سميت با تغيير كيفيت در آنها ايجاد نمي شود كه موجب ناراحتي و مسموميت در انسان و يا دام بشود؟ آيا پروتئين يا مواد جديدي كه در اثر دستكاري هاي ژنتيك در گياهان تراريخته به وجود مي آيند موجب ايجاد حساسيت (آلرژي) در برخي افراد نمي شوند؟ آيا ژن هاي ايجاد كننده مقاومت نسبت به
آنتي بيوتيكها كه در مسير توليد گياهان تراريخته به كار گرفته شده اند و اكنون همراه با ژن(هاي) مطلوب در گياهان تراريخته باقي مانده اند موجب توسعه و گسترش اين گونه مقاومتها به عوامل بيماري زا مانند ميكروب هاي بيماري زاي انساني و غيره نمي گردند و آيا در آن صورت بشر امكان استفاده از داروهاي آنتي بيوتيك عليه اين عوامل بيماري زايي را از دست نخواهد داد؟
كابوس تولد ابرگياهان
* به نظر موافقان محصولات تغيير ژنتيك يافته با توليد غذاي بيشتر از زمين كمتر، نياز به تعرض به اراضي كم استعدادتر و تخريب بيشتر محيط زيست كاهش خواهد يافت
* مخالفان نگران آنند كه تغيير ژنتيك موجب برآمدن ابرگياهان هرز و بحران هاي جدي براي محيط زيست زمين شود
سلامت محيط زيست
طرفداران محيط زيست نيز نگراني هايي را در استفاده از گياهان تراريخته و رهاسازي GMO در محيط دارند كه عبارتنداز:
- امكان انتقال افقي ژن هايي كه به گياهان زراعي منتقل شده اند به گونه هاي مجاور كه از علف هاي هرز محسوب مي شوند و در نتيجه امكان برخورداري بهتر از محيط براي رشد و افزايش قدرت تهاجمي آنها را فراهم مي كند.
- افزايش مقاومت در موجودات هدف يا حساسيت در موجوداتي كه هدف برنامه اصلاحي و انتقال ژن نيستند.
- افزايش استفاده از مواد شيميايي (مانند سموم علف كش) در كشاورزي.
- تظاهر غيرقابل پيش بيني (يا پيش بيني نشده) ژن هاي منتقل شده و يا پايداري و تظاهر ژن هاي منتقل شده.
اگرچه بحث در مورد هر يك از ملاحظات فوق مقوله اي است مستقل و فرصتي كافي مي طلبد از حوصله اين نوشتار كوتاه خارج است ولي براي مثال يكي از اين ملاحظات را مورد بررسي بيشتري قرار مي دهيم.
برخي از مدعيان طرفداري از محيط زيست معتقدند كه با ايجاد و معرفي واريته هاي مقاوم به علف كش مانند نوعي سويا تمايل كشاورزان به استفاده بي محابا از علف كش و در نتيجه مصرف آن افزايش جدي مي يابد كه به نوبه خود موجب آلودگي بيشتر محيط زيست خواهد شد. در پاسخ اين دسته از طرفداران محيط زيست مي توان به موارد زير اشاره كرد:
- براساس آمار منتشره توسط مركز ملي سياستگذاري غذا و كشاورزي در آمريكا از سال ۱۹۹۶ تا ۱۹۹۹ مصرف علف كش در سويا از ميانگين ۲/۱ پوند در هرايكر به ۰۷/۱ پوند در هرايكر كاهش يافته است كه در نتيجه معرفي و كشت انبوه و گسترده سوياي تراريخته مقاوم به رانداپ بوده است. طي اين سالها بيش از نيمي از سطح زير كشت در آمريكا (به عنوان بزرگترين توليد كننده سويا در جهان) به سوياي تراريخته مقاوم به علف كش اختصاص داشته است. در نتيجه در سال ۱۹۹۹ در آمريكا تعداد ۱۹ ميليون سمپاشي كمتر از سال ۱۹۹۶ در سويا صورت گرفته و ۲۱۶ ميليون دلار از اين بابت صرفه جويي شده است. بنابراين، اصل اين ادعا كه گياه تراريخته مقاوم به علف كش موجب افزايش اين نوع سموم خواهد شد، بي پايه است.
- در مهندسي گياهان براي مقاومت به علف كش، به طور طبيعي و منطقي گياهان به علف كش هايي مقاوم مي شوند كه براساس مطالعات و گزارشها از كم خطرترين، سالم ترين ومحيط زيست دوستانه ترين نوع علف كش هاي زيست تخريب پذير باشند. در نتيجه، علاوه بر كاهش مصرف علف كش (چنانچه ذكر شد)، جايگزيني علف كش هاي كم زيان تر با علف كش هاي پر زيان تر از منافع زيست محيطي استفاده از اين قبيل محصولات خواهد بود.
- با وجود كاهش مصرف علف كش، با توجه به مقاومت ذاتي ايجاد شده در گياه زراعي و امكان استفاده از علف كش در مزرعه در مؤثرترين زمان مورد نياز از نظر كنترل علف هرز، محصول و عملكرد در واحد سطح افزايش يافته و با توليد غذاي بيشتر از زمين كمتر، نياز به تعرض به اراضي كم استعداد تر و تخريب بيشتر محيط زيست كاهش خواهد يافت. با مثالي كه در مورد فقط يكي از ملاحظات زيست محيطي ارائه شد مي توان تصور كرد كه در مورد ساير ملاحظات نيز پاسخ هاي تفصيلي مبتني بر دانش و تجربه وجود دارد.
كشاورزي
برخي از متخصصين كشاورزي نيز نگرانيهايي دارند و ملاحظاتي را در باب رهاسازي گياهان زراعي تراريخته عنوان مي كنند كه موارد زير از جمله آنهاست:
- ايجاد علف هاي هرز جديد يا «ابر علف هرزها» در اثر انتقال افقي ژن از گياهان تراريخته به علف هاي هرز هم خانواده با آن گياه زراعي.
- تغيير ارزش غذايي گياه از مطمع نظر آفات و بيماريها و احتمال تغيير به نحوي كه موجب جلب بيشتر آفات و امراض نباتي به سمت گياه تراريخته گردد.
- كاهش واريته هاي زراعي به دليل استقبال بيشتر زارعين تراريخته كه در نتيجه منتهي به از دست رفتن تنوع در واريته هاي زراعي مي شود.
ملاحظات عمومي
علاوه بر متخصصين علوم مختلف، مردم عادي و برخي از جرايد و سياستمداران و رهبران مذهبي نيز نگراني هايي را در مورد كاربرد گياهان تراريخته و رهاسازي آنها دارند كه موارد زير نمونه هايي از آنهاست:
- مهمترين جنبه نگراني عوام عدم آشنايي با روش، اهداف و نتايج مهندسي ژنتيك و روش هاي انتقال ژن در گياهان تراريخته است. به طور طبيعي هر چيز ناشناخته اي نگراني ها و سؤال هايي را براي آنان به دنبال خواهد داشت.
برخي معتقدند كه با ورود گياهان تراريخته به بازار، نرخ توليدات كشاورزي افزايش چشمگيري خواهد داشت.
- عده اي معتقدند كه شركت هاي بزرگ فرامليتي و يا غربي انحصار فناوري مهندسي ژنتيك محصولات كشاورزي و منافع عايد از آن را در اختيار دارند و اين قبيل محصولات تنها براي كشورهاي پيشرفته ساخته شده اند و اگرچه اين محصولات بالقوه مي توانند براي كشورهاي در حال توسعه نيز سودمندباشند ولي دسترسي به آن مشكل و بلكه غيرممكن است.
- بعضي بر اين باورند كه آزمايشهاي مزرعه اي با هدف ديگري غير از هدف تخمين ريسك طراحي و اجرا مي شوند و ممكن است ريسك هاي پيش گفته را دربرداشته باشند.
- برخي از رهبران مذهبي در غرب و مردم عادي به جنبه هاي اخلاقي نظر دارند.
- برخي از سياستمداران و مردم خواهان برچسب زني بر روي فرآورده هاي حاصل از مهندسي ژنتيك هستند. آنها مي گويند اين حق طبيعي افراد است كه بدانند چه مي خورند به عبارت ديگر آنها مي گويند انتخاب حق بشر است و با عدم برچسب زني نبايد حق انتخاب فرآورده هاي غذايي «طبيعي» از فرآوره هاي موسوم به (GMO) را از آنها سلب كرد.
مقررات زيست ايمني
برآيند تعامل گروههاي مخالف از يك طرف و محققين و دانشمندان بيوتكنولوژيست، مهندسين ژنتيك و زيست شناسان از طرف ديگر قوانيني بود كه ضمن ايجاد امكان بهره برداري از «فوايد اثبات شده» مهندسي ژنتيك و بيوتكنولوژي ريسك آثار سوء احتمالي مرتبط بر اين فناوري را كاهش دهند. اين قوانين كه از دهه ۱۹۸۰ در كشورهاي پيشرفته تدوين و به مرحله اجرا درآمد و به تدريج در برخي از كشورهاي جهان سوم مانند هندوستان، فيليپين و مصر نيز تهيه و تدوين گرديد. قوانين زيست ايمني يا (Biosafety) ناميده شد. با توجه به آغاز تبادل فرآورده هاي حاصل از بيوتكنولوژي به ويژه محصولات كشاورزي تراريخته در آخرين دهه از هزاره دوم ميلادي توجه سياستمداران نيز به اين موضوع جلب و مباحث مطروحه در بين دانشمندان و محققين در بين سياستمداران و نمايندگان دول و در مجامع بين المللي بحث و بررسي گذاشته شد. ماده ۸ معاهده بين المللي تنوع زيستي متعاهدين را مكلف مي نمايد تا روش هايي را ايجاد نمايند كه ريسك خطرات ناشي از كاربرد و رهاسازي مواد غذايي دستكاري شده ژنتيكي به دست آمده از بيوتكنولوژي را كه داراي خطرات احتمالي براي محيط زيست بوده و بر پايداري و حفاظت از تنوع زيستي و سلامت انسان تأثير مي گذارند، مديريت، نظارت و كنترل نمايند. در نهايت در تاريخ ۹ بهمن ماه ۱۳۷۸ (۲۹ ژانويه۲۰۰۰) پس از ۷ دور مذاكرات مطول بين المللي در چارچوب اجلاس فوق العاده كنفرانس متعاهدين كنوانسيون تنوع زيستي معاهده ايمني زيستي در مونترال كانادا به تصويب رسيد. اين موافقتنامه بين المللي كه از آن پس تحت عنوان پروتكل كارتاهنا ناميده شد تا امروز به امضاي ۱۲۱ كشور جهان رسيده و در مجالس قانون گذاري
۵۸ كشور جهان به تصويب رسيده است. جمهوري اسلامي ايران نيز يكي از امضاكنندگان اين معاهده مي باشد.
رئيس مؤسسه تحقيقات بيوتكنولوژي كشاورزي