كانون توجه “شوك آينده”، انسان و فضاي پر تحولي است كه او را در بر گرفته است. انسان به عنوان يك بيوسيستم در برابر تغيير، ظرفيت جسمي ـ رواني محدودي دارد و وقتي حجم و آهنگ تغييرات از اين ظرفيت فراتر رود، به ناچار اين ظرفيـت در هم شكسته ميشود و شوك آينده پديد ميآيد. پس شوك آينده ناتواني و ضعفي است كه بر جسم و روان انسان حاكم ميشود و او را از پاسخگويي مناسب در برابر تغييرات باز ميدارد. اين شوك در شرايطي پديد ميآيد كه به قول تافلر دچار «عارضـه يـا بيماري تغيير» شده است. بدين معنا كه محيط پيرامون به سرعت تغيير ميكند و آهنگ تغييرات، شتابان و با سرعتي تصاعدي است. بسياري از اين تغييرات گريزناپذيرند و انسان نميتواند گذشته را حفظ كند. ولي پارهاي ديگر، افسار گسيخته و بيبنـد و بار و هدايت نشدهاند. نويسنده ميگويد رسالت انسان معاصر و جامعه معاصر در برابر آينده آن است كه با برخوردي خردمندانه، تغييرات را بشناسد و با داوري دقيق و سنجيده، اين تغييرات و شتاب آنها را در جهت تعادل و نظم هدايت كند و افراد جامعـه را در برابر شوك آينده محافظت نمايد. اما همين نوع برخورد خود به تغييراتي انقلابي در ذهنيت انسان و جامعه نياز دارد.