نویسنده: حسین بدری پور - سهشنبه ۱٤ تیر ۱۳٩٠
چندی قبل با یکی از همکاران بازنشسته ام راجع به مباحث مدیریتی صحبت می کردم ایشان بعد از کلی صحبت از موضوعات مطروحه در حواشی مدیریت قول داد چند مطلب کلیدی به من بدهد که دریچه هایی را به رویم باز کند. بعد از چند روز مطالب به دستم رسید و با توجه به علاقه ای که به موضوع داشتم مطالب را همان روز روزنامه وار خواندم تا با کلیت قضیه آشنا شوم.
بگذریم و برویم سر اصل مطلب. عنوان یکی از مطالبی که این همکار عزیزم به من داده بود جالب بود: " دیدار با بانوی امید – گفتگو با شهیندخت خوارزمی".
اول کار مطلب را ورقی زدم ببینم ایشان کیست؟ با تعجب دیدم ایشان مترجم کتاب موج سوم است. کتابی که دو دهه پیش خریده و خوانده بودم. راستش یادم نیست که چرا آن موقع این کتاب را خریده بودم. کسی توصیه کرده بود یا در بازار انقلاب دیدم همه می خرند، من هم خریدم. کتاب هم الان منزل پدری ام است و دسترسی ندارم تا ببینم چه روزی خریدم. شاید هم آن موقع عادت نداشتم بنویسم از کجا و کی خریدم.
بگذریم تا اینجا فهمیدم خانم خوارزمی کتاب "موج سوم" را ترجمه کرده است. اول فکر کردم ایشان فقط مترجم است و بس. ولی صفحه ای ورق نزده بودم که سابقه زندگی ایشان چیز دیگری را نشان داد که از این قرار است.
متولد پنجم تیرماه 1327، روستای خبر (به فتح خ و سکون ب) شهرستان بافت استان کرمان. هجرت به شهرستان بافت در 3 سالگی. با پیشینه عشایری از فرزندان خوانین ایل افشار. در 5 سالگی هجرت به سیرجان. سال 1344 ورود به رشته پزشکی دانشگاه شیراز. انصراف از تحصیل در رشته پزشکی در پشت درب اطاق درس آناتومی ( ترس از جسد!!). رفتن سراغ رشته های ریاضی، فیزیک و بعد زبان. خلاصه هیچ کدام رضایتش را جلب نمی کند تا دست تقدیر می کشدش به سمت رشته روان شناسی به عنوان اولین دانشجوی رشته روان شناسی دانشگاه پهلوی.
بعد از فراغت از دوره لیسانس در سال 1348 در مدرسه وابسته به دانشگاه مشغول می شود. مدرسه که نه، خودش یه دانشگاه بوده است چون آزمون ورودی داشته و از همه جا دانش آموز داشته و خوابگاهی داشت برای دانش آموزانی که از نقاط دیگر کشور پذیرفته شده بودند. بعد از یک سال کار در مدرسه به دانشگاه ایندیانا برای دوره فوق لیسانس رشته روان شناسی تربیتی عزیمت می کند. چون اکثر کتاب هایی که در ترم اول دانشگاه جدید تدریس می شدند را وی در دوره لیسانس دانشگاه پهلوی مطالعه کرده بود اساتید از ایشان امتحان می گیرند و خلاصه ان که کمی زودتر از معمول یعنی یک ساله فوق لیسانس می گیرد. بعد از دوره فوق لیسانس برای اقامتی کوتاه بر می گردد به مملکت که ماندگار می شود. در سال 1350 با فوق لیسانس دوباره به مدرسه دانشگاه پهلوی بر می گردد ولی این بار به عنوان سرپرست دانش آموزان. بعد از یک سال کار در مدرسه، این بار رحل سفر می بندد به سوی اصفهان برای تدریس در دانشگاه اصفهان. اصفهان هم اغنا کننده نیست و این بار بعد از یک سال به تهران می رود و همکاری خود را با کمیته فرهنگی – اجتماعی رادیو تلویزیون آغاز می کند. در سال 1352 با دکتر همایون شهریاری ازدواج می کند و اندکی بعد برای ادامه تحصیل با بورس تحصیلی از رادیو و تلویزیون مجدداً عازم آمریکا ( ایندیانا) می شود.
بعد از برگشت به میهن فعالیت ایشان تا اواخر سال 1356 در رادیو و تلویزیون بود که آن موقع برای راه اندازی گروه علوم تربیتی به دانشگاه کرمان می رود. بعد هم انقلاب و درگیری با رئیس دانشگاه کرمان و برگشت به تهران در اوراق زندگی وی هست. اما حالا نوبت به همکاری با دستگاه های اجرایی بود. ایشان کار غیردانشگاهی را با اتاق بازرگانی شروع کرد و تجارب بسیار ارزنده ای با شرکت بوتان، انجمن مدیران صنایع ایران، شرکت ملی فولاد ایران، چاپ و نشر مجله فراز، سازمان مدیریت صنعتی، انجمن ایرانی مطالعات جامعه اطلاعات و سایپا دارد.
برخی از فعالیتهای اجرایی خانم دکتر خوارزمی:
عضو کمیته فرهنگی - اجتماعی معاونت برنامه ریزی و کارشناس واحد سنجش افکار و مدیر ارزشیابی کیفی، سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران. 1351-1356
عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان. 1350 - 1351
سرپرست گروه علوم تربیتی، دانشگاه کرمان. 1356-1358
سرپرست مرکز بررسی های اقتصادی و مشاور رییس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران. 1359-1368
مشاور و سرپرست پژوهش و آموزش انجمن مدیران صنایع. 1362- 1370
مشاور معاون پژوهشی وزارت صنایع سنگین. 1368-1370
مشاور وزیر معادن و فلزات.1372-1376
مشاور و عضو هیئت علمی کارشناسی ارشد سازمان مدیریت صنعتی 1370 تا کنون
عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات بین الملل دریای خزر. 1376-1378
مشاور شهردار تهران و مشاور معاونت توسعه مدیریت شهری و عضو کمیته راهبری شهرداری تهران: 1379-1381
مشاور سازمانهای صنعتی خصوصی و دولتی از جمله ایران خودرو
عضو شورای عالی دانشنامه کاشان. از 1386 تا کنون
عضو هیئت مؤسس و نایبرییس انجمن ایرانی مطالعات جامعه اطلاعاتی 1383 تا کنون
عضو هیئت علمی اتاق ایران و آلمان و دانشگاه ورتسبورگ
عضو شورای نویسندگان و هیئت تحریریه چند نشریه از جمله هفته نامه اتاق بازرگانی و صنایع و معادن؛ صنعت و مدیریت؛ تدبیر؛ فراز؛ مدیرساز و بررسی ها و پژوهشهای بازرگانی سرپرست پانل ایران و جهانی شدن
سوابق تدریس دکتر خوارزمی:
تدریس دروس روان شناسی (مبانی روان شناسی؛ روان شناسی خانواده، روان شناسی اجتماعی، روان شناسی صنعتی و ...)؛ جامعه شناسی؛ آمار؛ روش تحقیق؛ ارتباطات و اطلاعات؛ تکنولوژی و مباحث گوناگون مدیریت در دانشگاهها و مؤسسات آموزشی و سازمانهای توسعه مدیریت کشور
طراحی و برگزاری سمینار و کارگاه درباره آینده نگری و مطالعات آینده؛ توسعه؛ توسعه پایدار؛ تحولات جهانی؛ جهانی شدن؛ فرهنگ؛ انقلاب دیجیتال؛جامعه اطلاعاتی؛ ارتباطات (تکنولوژی های نوین ارتباطی؛ انقلاب اطلاعات و ارتباطات، آثار این انقلاب بر زندگی انسان و جامعه بشری، کلان روندهای تحول آن و..)؛ تکنولوژی (توسعه تکنولوژی، خود اتکایی تکنولوژیک، انتقال تکنولوژی، آثار تکنولوژی بر انسان و ...)؛ اندیشه ها و مباحث نوین مدیریت (اندیشههای نو در مدیریت، مدیریت کیفیت، مدیریت دانایی، مدیریت نوآوری و خلاقیت، مدیریت توسعه انسانی، مدیریت تکنولوژی،فرهنگ صنعتی، مدیریت پژوهش، رفتار سازمانی، رهبری، مدیریت تحول و ....) و کیفیت زندگی
سخنران کلیدی در کنفرانسهای بینالمللی درایران و سرپرست پانل و ارایه مقاله دراجلاسهای بینالمللی خارج از کشور، از جمله:
ارایه مقاله "تحولات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ایران". اجلاس MESA (انجمن مطالعات خاورمیانه)، واشنگتن دی سی. امریکا. با دعوت دانشگاه کلمبیا. 1379
سرپرست پانل "ایران و جهانی شدن" و ارائه مقاله "جوانان ایران: عامل تحول اجتماعی".MESA. اورلاندو، امریکا. به دعوت دانشگاه کلمبیا. 1380
سوابق پژوهشی دکتر خوارزمی:
پروژههای پژوهشی اجرا شده (بدون پایاننامههای دانشجویی):
اجرا و سرپرستی چندین طرح پژوهشی درباره ارزشیابی برنامههایرادیو و تلویزیون با استفاده از روشهای گوناگون از جمله نظر سنجی، تحلیل محتوا و طرحهای تجربی سنجش آثار این برنامهها بر کودکان و سایر مخاطبان
طرح "تدوین الگوهای مناسب مدیریت برای صنایع ایران"، انجمن مدیران صنایع. در این طرح 2125 نفر از سطوح مختلف در 41 واحد صنعتی بخش خصوصی مورد بررسی قرار گرفتند. گزارش پژوهش به دلیل تغییر دبیر کل انجمن انتشار نیافت
مستندسازی تجربههای موفق مدیریت در وزارت فلزات و معادن که در سه 3 کتاب به چاپ رسید
ملاحظات علمی و تکنولوژیک برنامه پنجساله دوم توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور. سازمان برنامه و بودجه. 1379
طرح پژوهشی و مشاورهای توسعه انسانی با استفاده از روش Participative action learning معاونت مالی ایران خودرو. 1380-1382
طرح "مطالعات توسعه نیافتگی ایران". مجمع تشخیص مصلحت نظام. مرکز تحقیقات استراتژیک.1379-1383
پروژه "بررسی فرصت های توسعه تکنولوژی و توسعه انسانی در قراردادهای سرمایه گذاری خارجی صنعت نفت و گاز ایران." دومین همایش بینالمللی مدیریت و برنامه ریزی نفت و گاز کشور. دفتر فنآوری های ریاست جمهوری و وزارت نفت. تهران 1386
برخی از آثار دکتر خوارزمی:
مجموعه 35 مقاله درباره "الزامات انسانی توسعه تکنولوژیک در ایران". هفته نامه اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران
چاپ چندین مقاله در نشریه های علمی و تخصصی
ترجمه 5 کتاب به شرح زیر:
موج سوم. اثر الوین تافلر .1359
نخستین انقلاب جهانی. اثر الکساندر کینگ و برتراند اشنایدر. 1368
جابجایی در قدرت. اثر الوین تافلر.1369
جنگ و ضد جنگ. اثر هایدی و الوین تافلر.1373
ژاپن کشور شماره 1. اثر ازرا وگل. این ترجمه با همکاری شادروان دکتر علی اسدی انجام شد
تألیف سه کتاب زیر با همکاری دکتر محمدمهدی بهکیش و دکتر علیاکبر فرهنگی که گزارش طرح پژوهشی مستندسازی تجربههای موفق وزارت معادن و فلزات به شمار میآیند:
الزامات مدیریتی تعدیل اقتصادی: تجربه فولاد اهواز
مدیریت تغییر تکنولوژی: تجربه معادن سنگ چینی سنگاب نیریز
مدیریت تحقیق و توسعه: تجربه مرکز تحقیقات نسوز آذر
برخی از جوایز و افتخارات دکتر خوارزمی:
جایزه و مدال دانشجوی رتبه اول و فارغ التحصیل ممتاز دانشگاه شیراز
بورس تحصیلی کامل دانشگاه ایندیانا در دوره فوق لیسانی و دکترا
جایزه مترجم نمونه برای ترجمه کتاب جابجایی در قدرت. دانشگاه الزهرا
معرفی زندگینامه و مصاحبه یک ساعته در برنامه دانشوران ایران. رادیو فرهنگ که در سال 1386 چند بار پخش شد
درج نام و زندگینامه در"دانشنامه زنان فرهنگ ساز ایران و جهان." انتشارات زریاب. 1378
عضویت در انجمنهای ایرانی و بینالمللی از جمله:
انجمن بینالمللی جامعه شناسی
انجمن آیندهنگری جهان
انجمن آیندهنگری ایران
انجمن ایرانی مطالعات جامعه اطلاعاتی
بنیانگذار باشگاه آینده و عضو مؤسس چند سازمان غیر انتفاعی
به نظرم خلاصه فوق برای معرفی ایشان کفایت می کند. اما اصل مطلب که همانا نظرات ایشان راجع به توسعه و مدیریت مملکت است که در ادامه می آید:
- دانشگاه ها باید بدواً منشاء رشد فکری باشند و بعد کسب دانش.
- افراد جامعه باید با نگاهی خلاق و پرتامل، اصولی را برای خود تعریف کنند و این اصول رو مدام بازنگری کنند.
- افراد جامعه باید با مردم تعاملی سازنده و صمیمی داشته باشند.
- نهاد سازی شرط لازم برای توسعه است و به ویژه نهادهای آموزشی که بتوانند به تشکیل سرمایه های انسانی بینجامند و از آن مهم تر مدیران شایسته ای تربیت کنند.
- مدیران فعلی باید بدانند که هدف از تاسیس دستگاه های عریض و طویل دولتی و این همه مدیر و کارشناس و کارمند، حفظ منافع ملی است، نه در خدمت منافع شخص و گروهی قرار گرفتن.
- آشنایی با مفاهیم جدید حوزه مدیریت، برنامه ریزی، بودجه ریزی، نظارت و ارزش یابی.
- تشخیص مسائل استراتژیک.
- پرهیز از ویرانی دیوارهایی که قبلی ها ساخته اند و ساختن دیوارهای جدید روی همان دیوارهای قدیمی ها.
- پرهیز از فساد اداری چون این فساد منابعی را می بلعد که باید صرف توسعه بشود.
- او همچنین دو حلقه گمشده توسعه را بی توجهی به عامل انسانی و نادیده گرفتن اهمیت تکنولوژی می داند.
در مورد توسعه هم تعاریف زیر را بررسی و تعریف خودش را دارد:
- توسعه، فرایندی است تک بعدی؛ توسعه ذاتاً جریان تکاملی است پیوسته و برگشت ناپذیر که اگر آغاز شود. پس رفتی در کار نخواهد بود؛ پدیده ای است قابل برنامه ریزی با رویکرد اقتصادی – فنی؛ چون کمیت پذیر است، برای سنجش آن شاخص کمی کافی است؛
و چند فرض دیگر. به جای این ها، فرض های خودش را جایگزین می کند که از جمله:
- توسعه، پدیده ای است چند بعدی، پیچیده و برآیند تعامل گاه متوازن و گاه نامتوزان تحولات اقتصادی – اجتماعی – فرهنگی – تکنولوژیک – انسانی است؛
- الگویی واحد برای توسعه همه کشورها وجود ندارد؛
- توسعه پدیده ای است اقتضایی؛
- تحقق آن به عزم استوار حکومت و حاکمیت نیاز دارد؛
- از اصولی چون بی نظمی، تصادف، جهش های غیر منتظره و پیش بینی ناپذیری نیز تبعیت می کند و با پیچیدگی روز افزون جامعه و مسائل جهانی، از بروز ناگهانی پدیده هایی در جایی دیگر تاثیر می پذیرد؛
- در نتیجه کاملاً کمیت پذیر و قابل برنامه ریزی نیست؛
اما نظر ایشان راجع به توسعه غرب هم خواندنی است: " ایشان اعتقاد دارد، توسعه در غرب به عنوان پدیده ای تکاملی و طبیعی رخ داده است و بر عقلانیت استوار بوده است. با چنین عقلانیتی غرب توانست قانون، نظم، روش، سیستم و سازمان را بر مناسبات فردی و اجتماعی حاکم کند. نتیجه این که در ایران و کشورهایی مانند ایران اگر بر راهبری فرآیندهای سیاست گذاری و برنامه ریزی، اجرا، نظارت، ارزش یابی، اصلاح رویکردی نه چندان متناسب با ذات پدیده و درک درست و علمی از واقعیت های جامعه جهانی و جهان امروز حاکم باشد، توسعه برگشت پذیر می شود. تجربه ایران قبل و بعد از انقلاب، شاهدی است بر این مدعا: رفت و برگشت های پردرد و پرهزینه از مدرنیزاسیون، نفی آن، بازگشت واکنشی به آن.
اعتقاد پیدا کرده ام که محور اصلی توسعه، انسان است. در ایران از سرمایه گذاری کافی و به موقع و درست روی تشکیل سرمایه انسانی غفلت شده است. نتوانسته ایم نظام کارآمد آموزش و پرورشی ایجاد کنیم که خروجی آن انسان هایی باشد دارای الگوهای رفتاری و فکری و ارزش ها و باورهای توسعه آفرین و توانمند در روزآمد کردن دانش و مهارت خویش. بدون چنین سرمایه ای جامعه در گرداب رفت و برگشت توسعه خواهی و توسعه گریزی گرفتار خواهد ماند. غایت توسعه، ایجاد ظرفیت و قابلیت و زیرساخت لازم در جامعه است برای تضمین بهبود مستمر کیفیت زندگی مردم تا با آسایش خیال و امنیت خاطر زندگی کنند. بدون داشتن سرمایه انسانی کارآمد، چگونه به چنین غایتی می توان دست یافت؟
شکی ندارم که نگاه به توسعه باید کل نگر و جهانی گرا و آینده نگر و تکنولوژی بنیان و انسان محور باشد. جهان امروز، جهانی است به شدت به هم پیوسته و شبکه ای و ناامن شده و بحران خیز و پرتعارض، با بیم ها و امیدهای بسیار و تحول پرشتاب. نظام باورها و ارزش ها و الگوهای معرفتی و ایدئولوژی ها مدام در معرض آزمون کارساز بودن و مفید بودن قرار دارند. هر چند برخی از آن ها برای مردم جاذبه ای جهانی یافته اند مانند ارزش ها و باورهای برخاسته از اندیشه دموکراسی و آن چه در اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده است.
در تشکیل سرمایه انسانی، سرمایه رهبری و مدیریت بسیار مهم است. رهبران و مدیران در اداره جوامع و سازمان ها نقشی مهم دارند. غفلت کرده ایم در پرورش رهبران و مدیرانی اسنان و دارای شایستگی های حرفه ای لازم و دلسوز و فهیم و خردورز و سالم و شجاع و دارای مدل های ذهنی باز و یادگیرنده و تحول آفرین و توسعه خواه و بی نیاز از بازی های قدرت و ثروت که سازمان و جامعه خویش را بیش از خودشان دوست داشته باشند. نگاه سیستمی داشته باشند و بفهمند در جهانی پر از فقر و ناامنی و استبداد و خشونت و بی سوادی نمی توان صرفاً به منافع و مصالح خود اندیشید.
یادگیری مهارت همدلی متعالی با کل جهان و عناصر هستی و مهارت رهبری مبتنی بر اصول همکاری و تعامل و همیاری بین المللی و جهانی، سرنوشت آینده جامعه بشری را رقم می زند.
اما راهکارهای پیشنهادی:
نیاز داریم به ایجاد موسسات معتبر و کارآمد پرورش مدیر و توسعه رهبری سازمان و از آن مهم تر، بردن آموزش اجباری رهبری و مدیریت به دبستان و دبیرستان و دانشگاه و بازسازی نظام آموزش رسمی برای تاکید بر پرورش نسلی دارای ویژگی های ذیل:
سلامت اخلاقی؛
تفکر علمی؛
تفکر سیستمی؛
تفکر استراتژیک؛
مهارت کار تیمی و تعامل و همکاری؛
خرد زیست محیطی؛
حساسیت انسانی و انسانیت و شئون انسانی بر اساس اصل همدلی متعالی؛
مهارت رهبری خود و دیگران؛
مهارت های لازم برای حضور موثر و تعامل سازنده در فضاهای شبکه ای و ملی و منطقه ای و جهانی در چارچوب اصولی چون مدارا، تحمل، فهم و احترام به تفاوت ها و حفظ حرمت دیگران و رعایت شئون انسانی و احترام به فردیت و حریم های خصوصی دیگران متفاوت و ارزش قائل شدن برای تنوع و کثرت؛
احترام به قانون و نظم به ویژه در بی نظمی و آشوب و بحران؛
آموزش منطق و الگوهای مناسب حضور فعال در فضاهای مجازی؛
تفکر تاریخی: به معنای حرمت قائل شدن به پیوستگی و استمرار در جریان تحول اجتماعی و حفظ حرمت تاریخ و میراث گذشته به جای بی حرمتی و نفی و سعی در نابودی آن چه از نظام های پیشین یا رئیس و مدیر قبلی بر جای مانده. این امر به شعور و خردی نیاز دارد که باید پرورش یابد. مدیریت فرآیند تحول اجتماعی نیازمند داشتن توانایی این تشخیص است که چه چیز باید حفظ شود و چه چیز باید تغییر یابد. بدون چنین شعور و خردی، با نگاهی معیوب، دست آوردها و چیزهایی را مربوط به گذشته نابود می کنیم، که اگر در نابودی آن موفق شویم، سیاهچال هایی در عمق وجودمان و در هویت ملی و هویت فرهنگی مان پدید می آید که انرژی های فردی و جمعی مان را خواهد بلعید و مسائل اجتماعی – فرهنگی تازه ای می آفریند. مهم ترین وظیفه نهادهای انسان ساز جامعه، پرورش چنین افرادی است. چاره ای نیست جز سرمایه گذاری بلند مدت و زیرساختی.