معمولاً سه هدف عمده براي فعاليت آيندهنگاري در نظر گرفته مي شود كه عبارتند از: الف) توليد اطلاعاتي كه به روند تصميمگيري كمك كند؛ ب) ايجاد مدلهاي ذهني مبتني بر مفاهيم آينده گرا؛ و ج) تدوين چشم اندازهاي گروهي براي نيل به خرد جمعي. با كالبد شكافي اين اهداف اين اهداف ميتوان دريافت آگاهي از فعاليت هاي آينده گراي پيشين عاملي مشترك در هر سه آنها بوده و بازيافت داده ها و اطلاعات علمي موجود در اين فعاليت ها به عنوان امري ضروري پيش شرط دستيابي به اهداف ياد شده است.
در هفتاد سال اخير حجم قابل توجهي از ايده هاي آينده گرا توسط افراد و سازمان هاي گوناگون در زمينه هاي مختلف براي انسان و جنبه هاي متفاوت زندگي فردي و اجتماعي او مطرح شده است. جهان عظيم و شگفت انگيزي از ايده ها، سناريو ها، چشم اندازها و آينده نگاري هاي گوناگون را برابر خود داريم كه گردش در آن ممكن است نيازمند صرف زماني به درازاي متوسط عمر يك انسان باشد. با وجود آن كه تاكنون ديدگاه هايي براي تاسيس و بنيانگذاري نهادهاي متولي و مسوول آينده در هر جامعه مانند "وزارتخانه آينده" ارايه شده است، اما بازيافت و پردازش اطلاعات و داده هاي گردآوري شده در چنين وزارتخانه اي از اهميت مضاعفي برخوردار است. صرف نظر از اين كه تاسيس يا عدم تاسيس "وزارتخاته آينده" براي هر كشور به طور حتم آثاري را به همراه خواهد داشت اما با دو چالش اساسي رو به رو هستيم. نخست اين كه "بازيافت اطلاعات گردآوري شده توسط اين وزارتخانه چگونه صورت خواهد گرفت؟" و دوم، اين كه "مصرف كننده نهايي اين داده ها و اطلاعات چه كساني خواهند بود؟"
معمولاً براي آينده مي توان سناريوهاي چندگانه اي را متصور شد و در نهايت ممكن است يكي از سناريوها شانس بيشتري براي وقوع داشته باشد، اما هر يك از سناريوها به نوبه خود مي تواند شكل دهنده آينده بديلي باشد كه تحقق آن در آينده در صورت فراهم شدن عوامل و عناصر لازم، محتمل باشد. از اين رو حتا چشم اندازها و سناريوهايي كه هيچگاه به واقعيت مبدل نشده اند، به نوبه خود مي توانند دربردارنده عناصر و اجزاي ارزشمندي باشند كه با كنار هم قرار دادن آنها به شيوه اي صحيح چشم اندازها و سناريوهاي جديدي را پديد آورد. هيچ سناريويي در جهان آينده پژوهي وجود ندارد كه خالي از عناصر عقلي و خردگرا باشد و سناريوهاي عقيم نيز قابل بازيافت هستند.
هنگامي كه سخن از بازيافت به ميان مي آيد، بي درنگ موضوع زباله ها و پسماندها در ذهن آدمي نقش مي بندد، حال آن كه محصولات فكري آينده پسمان نيستند، بلكه آثار خردگرايانه اي هستند كه تنها زمان وقوع آن ها هنوز فرا نرسيده است و اين دستاوردهاي فكري را مي توان با عبور دادن از پالاينده هاي مناسب ساماندهي، تفكيك و بازيافت نمود و در پروژه هاي آينده نگاري مورد استفاده مجدد قرار داد.
سمينارها و كنفرانس هاي متعددي كه تاكنون در حوزه آينده پژوهي در ساسر جهان بر گزار شده اند همگي دربردارنده مجموعه مقالاتي بوده اند كه پس از پايان يافتن كنفرانس ها كمتر مراجعه اي به آنها صورت گرفته، اين درحالي است كه در هنگام نگارش آنها كار فكري و سرمايه گذاري خردمدارانه قابل توجهي توسط نويسندگان آنها صورت گرفته و اين آثار در واقع محصول فكر و انديشه نگارندگان خود هستند كه برخي از آنها حتا با وجود گذشت چندين سال از تاريخ نگارش همچنان ارزشمند و در خور توجه باقي مي مانند.
در عرصه انتشار كتب آينده پژوهي و آينده گرا نيز همين واقعيت مشاهده مي شود. برخي از كتابهايي كه تاكنون پيرامون آينده نگارش و انتشار يافته اند، دربردارنده مفاهيم بنيادين و اصولي هستند كه گذشت زمان نمي تواند از ارزش آنها بكاهد، اما هيچ فرآيند يا سامانه اي براي بازيافت اطلاعات موجود در اين كتابها وجود ندارد و حتا آينده پژوهان نيز از بسياري از مطالب ارزشمند موجود در اين كتب بي خبر و ناآگاه هستند و علت اصلي اين امر همان گونه كه ذكر شد، فقدان يك "نظام كارآمد بازيافت" در حوزه آينده است.
در زمينه اخبار مربوط به رويدادها و روندهاي آينده نيز اين نياز احساس مي شود و بسياري از رويدادهاي بزرگ و كوچك آينده گرا پس از وقوع به دست فراموشي سپرده مي شوند و در خلق آثار بعدي يادي از آنها نمي شود. سامانه اي وجود ندارد كه درس هايي كه از تحولات تاثيرگذار علمي و فناورانه مرتبط با آينده آموخته مي شوند، همواره در آن نگهداري شوند و در فعاليت هاي بعدي آموزشي و پژوهشي آينده گرا مورد بهره برداري مجدد قرار گيرند. ما همواره عادت كرده ايم كه از گذشته بياموزيم، اما كمتر دقت و توجه كرده ايم كه از آينده نيز مي توان چيزهاي بسياري را آموخت. يادگيري ايده ها و تجربه هاي آينده گرا انسان امروز را براي رويارويي با رويدادهاي ناشناخته فردا آماده خواهد كرد.
ترسيم نقشه هاي راه يا مسيرنماها، آينده نگاري ها، سياست ها و خط مشي هاي آينده و ديگر آثار آينده گرا همگي و حتا با وجود گذشت سال ها از تاريخ تدوين آنها قابل بازيافت هستند. حتا كتاب هاي داستاني علمي – تخيلي نيز ايده ها و مفاهيمي را در خود دارند كه قابل بازيافت بوده و مي توان از آنها براي كشفيات و نوآوري هاي ْينده بهره برداري نمود. كاشفان آينده مي توانند از سرنخ هايي استفاده كنند كه امروز در برخي آثار آينده پژوهي يافت مي شوند. كسب آگاهي از اين سرنخ ها و اطلاعات گران قيمتي كه در محصولات پژوهشي آينده گرا وجود دارد، نيازمند طراحي و استقرار سامانه هاي بازيافت آينده است.
خوشبختانه در جهان معاصر امكاناتي مانند آرشيوها و كتابخانه هاي ديجيتالي زمينه هاي لازم را براي استقرار چنين سامانه اي فراهم كرده اند اما تخصصي ترين كتابخانه هاي ديجيتالي امروز نيز آثار آينده گرا را در قالب طبقه بندي هاي موضوعي و مرسوم علوم انساني طبقه بندي كرده اند و شايد برخي از اين آثار را بتوان در طبقه فلسفه علم يافت، حال آن كه آينده پژوهي مي تواند هويتي مستقل و طبقه بندي خاص خود را داشته باشد.
شايد يكي از روشهاي موثر براي بازيافت آثار آينده گرا تهيه چكيده و كليدواژه از اين آثار باشد. به طور حتم انجام اين كار نيز نيازمند مطالعه اين آثار است كه در نوع خود كوششي انفرادي به شمار مي آيد و شكل گيري چنين فعاليتي در قالبي گروهي دشوار به نظر مي رسد. به همين دليل است كه يكي از فعاليت هاي گروهي كانون هاي تفكر آينده گرا تهيه چكيده مقالات و خلاصه كتب آينده پژوهي براي اعضا و مشتركان خود است تا به اين وسيله بخشي از از "بازيافت آينده" تحقق يابد.