اصرار كرده اى كه دانسته هاى خود را در باره عوامل سقوط حكومت شاه و نقش امريكا را در اين جريان برايت بنويسم. با اينكه اين قصه سر دراز دارد ولى به حق دوستى سعى ميكنم در هر فرصت چند صفحه اى برايت بنويسم ولى ميخواهم بدانى كه اين فقط برداشت شخصى من از وقايع ايست كه باعث سقوط رژيم ايران شده است. ادعاى تحقيق در كار نيست، حتى ياداشتهائى هم كه در اين مورد داشتم همگى در تهاجم و مصادره منزلم ازبين رفته است. راستش را بخواهى نميدانم تحقيق علمى دراين باره يعنى چه؟ و چطور انجام ميشود!
من انچه را كه در ايران اتفاق افتاد يك طوفان پيدايشى (emergent) از نوع سوم ميدانم كه از همكنشى و تاثير پذيرى متقابل پنج جريان زير بوجود امد . اين نظر، كه مطمئنا متآثر از جهانبينى خاص من است، هيچيك از اين جريانات را به تنهائى قادر به براندازى نظام ايران نميداند ولى از بخت بد، چگونگى زمانبندى، همبستگى (interdependency) و بازخوردهاى (feedback) فزاينده انها يك طوفان كامل را بوجود اورد كه بهيچوجه قابل پيشگيرى نبود .البته اين گفته فرنگيها كه راه جهنم با نيت پاك هموار ميشود در تمام اين پنچ جريان دست بكار بود. بهر حال اين تو و اين پنچ جريان همكنش و همبسته با نگرشى از يك سطح بالا: