نويسندگان: ديواولريش و واين بروكبنك
ناشر: آهار باهمكاري موسسه عالي پژوهش تأمين اجتماعي
مترجمان: مسعود بينش، افشين دبيري، رضا قرائي پور
زمان چاپ : آذر 1385
نگاه كلي
شايد مختصرترين و مفيدترين توصيف كتاب طرح ارزش آفريني منابع انساني گفته نويسندگان كتاب باشد كه ميگويند: "پيام اصلي كار ما بسيار ساده است: منابع انساني بايد ارزش آفريني كند. فعاليتهاي منابع انساني بايد در منظر سرمايهگذاران و مشتريان، مديران صف و كاركنان ارزش خلق كنند. واحدهاي منابع انساني بايد سازمان يافته باشند. آنها بايد استراتژيهايي را اجرا كنند كه با دستيابي كارآمد و اثربخش به نتايج كسب و كار ارزش خلق كنند. متوليان منابع انساني زماني ارزش بهدست مي آوردند كه شايستگيهاي فردي آنها، نتايج كسب و كار را بهدست آورد. در معماري منابع انساني ما، «ارزش» بنيان و پايه است. «طرح ارزش آفريني منابع انساني» رويكردي يكپارچه است كه نشان مي دهد متوليان و واحدهاي منابع انساني چگونه مي توانند و بايد ارزش پايدار خلق كنند".
بنابراين فعاليت هاي متوليان منابع انساني كه مي توانند ارزش آفريني كنند عبارتند از: مربي گري، تسهيلگري، معماري و طراحي و اجرا.
ساختار كتاب به گونه اي است كه به زيبايي نظريه و عمل را در هم مي آميزد. چنانچه بخواهيم با عدد و رقم چارچوب اين كتاب را توصيف كنيم، بايد بگوييم: 1 پيام اصلي، 5 مؤلفة بنيادين، 14 معيار منابع انساني نوين، 3 گفتگوي متوليان منابع انساني با مخاطبان و 1 دغدغه.
يك پيام
كتاب اين پيام اصلي را به بيان مثالهاي متعدد، مدام تكرار مي كند: "ارزش بوسيلة دريافت كننده تعريف مي شود و نه توسط ارايه دهندة آن".
مؤلفه هاي بنيادين
مبناي كتاب بر اصولي استوار شده است كه از آن به پنج مؤلفه طرح ارزش آفريني منابع انساني ياد ميشود: 1. شناخت واقعيتهاي بيروني كسب و كار (فناوري، اقتصاد، جهاني شدن، روند تغيير تركيب جمعيت) 2. خدمت به ذينفعان داخلي و بيروني (مشتريان، سرمايه گذاران، مديران و كاركنان) 3. انجام ماهرانة فعاليتهاي منابع انساني (افراد، عملكرد، اطلاعات و كار)، 4. ساختن منابع در «منابع انساني» (استراتژي منابع انساني و سازمان) 5. اطمينان از حرفه اي گرايي متوليان منابع انساني (نقش منابع انساني، شايستگيها و توسعه).
معيارهاي نوين منابع انساني
مؤلفه هاي پنجگانه، ازطريق 14 معيار بسط مييابند و فصول دوم تا يازدهم كتاب به تفصيل آن را شرح ميدهند. اين 14 معيار عبارتند از:
(1) شناسايي واقعيتهاي بيروني كسب و كار و مطابقت دادن فعاليتهاي آن و تخصيص متناسب منابع.
(2) ايجاد ارزش بازار براي سرمايهگذاران بهوسيلة افزايش نامشهودها.
(3) افزايش سهم مشتري از طريق پيوند دادن آن با مشتريان هدف.
(4) كمك به مديران صف براي پيشبرد استراتژي از طريق ساختن قابليتهاي سازماني.
(5) تشريح و طراحي طرح ارزش آفريني كاركنان و حصول اطمينان از برخورداري كاركنان از تواناييهاي لازم براي انجام كارهاي خود.
(6) مديريت فرايندهاي كاركنان، به روشي كه ارزشي بيافزايد.
(7) مديريت فرايندها و فعاليتهاي مديريت عملكرد، به روشي كه ارزشي بيافزايد.
(8) مديريت فرايندها و فعاليتهاي جريان كار، به روشي كه ارزشي بيافزايد.
(9) مديريت فرايندها و فعاليتهاي اطلاعاتي، به روشي كه ارزش بيافزايد.
(10) داشتن فرايند روشن برنامهريزي استراتژيك براي همسوسازي سرمايه گذاريهاي منابع انساني با هدفهاي كسب و كار.
(11) همسو سازي سازمان خود با استراتژي كسب و كار.
(12) داشتن كاركناني كه نقشهايي روشن و مناسب ايفا ميكنند.
(13) ايجاد توانايي در كاركنان، براي نمايان ساختن شايستگيهاي منابع انساني.
(14) سرمايه گذاري روي متوليان منابع انساني، از طريق آموزش و توسعة تجربيات.
گفتگو با مخاطبان
نويسندگان معتقدند متوليان منابع انساني در هر سازمان و هر كشوري بايد با 3 مخاطب گفتگو كنند: 1. با رهبر كسب و كار خود، 2. با تيم منابع انساني خود و 3. با خودشان. موضوعات اين گفتگو چنان است كه متوليان منابع انساني در نهايت از جايگاه و منزلت محكم و مناسبي در ميان لايه هاي مديريت سازمان برخوردار شده، تبديل به يك سازمان حرفه اي منابع انساني مي شوند و ازطريق خودشناسي در جهت توسعة خويشتن گام بر مي دارند.
يك دغدغه
دغدغة نويسندگان ساده است: "به ياد داشته باشيم كه ما منابع «انساني» هستيم_" آنها بر اين باورند كه انسانهايي كه متوليان منابع انساني با آنها كار مي كنند، داراي نيازهاي يكسان جهاني هستند: دستيابي به آرامش ازطريق معنابخشي محيط كار، اميد به تحول، رشد ازطريق يادگيري و لذت بردن از روابط انساني.
اين گونه است كه در فصل 12 و آخر كتاب، موضوع با تشريح الزامات تحول منابع انساني، پايان مي يابد و به تعبير صحيح، آغاز مي شود_
مخاطبان كتاب
متوليان منابع انساني در هرجاي دنيا «مخاطب هدف» اين كتاب هستند. هر متولي منابع انساني كه مي خواهد ارزش خلق كند؛ بهوسيلة ايجاد يك بنيان دانش با توجه به واقعيتهاي بيروني كسب و كار (فصل2)، بهوسيلة مشخص كردن دستاوردهاي منابع انساني (فصول3 و4) بهوسيلة سرمايه گذاري در فعاليتهاي منابع انساني (فصول5 و6)، بهوسيلة روزآمد كردن كاركرد منابع انساني (فصول7 و8) و بهوسيلة بهبود حرفه گرايي متوليان منابع انساني ( فصول 9 و10 و11) طرح ارايه شده در اين كتاب را مفيد خواهد يافت. البته نويسندگان معتقدند مديران صف نيز كه به شدت نگران نامشهودها، اجراي استراتژي، سرماية انساني و ساير موضوعات سازماني و انساني هستند، مي توانند از اين طرح براي تعيين آنچه كه از كاركرد منابع انساني انتظار دارند، بهره برند. همانگونه كه واحد منابع انساني حركت را آغاز كرده است، كاركنان ساير واحدها نظير بازاريابي، مالي، فناوري اطلاعات، پشتيباني و تحقيق و توسعه نيز مي توانند خود را با اين ايدهها تطبيق دهند تا به تعالي كاركردي دست يابند.
اين كتاب مي تواند سرآغاز تحول آفريني در واحدهاي منابع انساني سازمانها و بنگاههاي اقتصادي باشد و ازاينرو خواندن آن به تمام متوليان منابع انساني و مديران سازمانها توصيه مي شود.