چكيده
امروزه مديريت نواوري و دانائي به فعاليت اصلي شركت ها براي دست يابي به مزيت رقابتي تبديل شده است . نواوري در صنايع فناوري محور به صورت فعاليتي جهاني درامده و كشش بازارهاي هدف ؛ سبب تغيير الگوي جريان دانائي در فرايند نواوري شده است . پارادايم جديد در مديريت دانائي عبارت است از كاربرمحوري و يادگيري تعاملي و فرافرهنگي . بنابراين در شركت هاي بزرگ و بويژه شركت هاي فرامليتي بايد سياستي اتخاذ نمود كه دانائي روشن و روشمند به اساني بين گروهها و واحدهاي مختلفR&D كه در سطح جهان توزيع شده اند جريان يابد . فعاليت هاي نواوري از طريق يادگيري سازماني باعث ايجاد دانائي مي شود . بديهي است علاوه بر جنبه هاي عيني و محتوائي دانائي كه به روشن يا مبهم بودن دانائي مي انجامد ؛ چگونگي تفسير و تعبير و بكارگيري دانائي ؛ يعني درجه همبستگي و پيوستگي تفسيري ان نيز از اهميت خاصي برخوردار است . توزيع جهاني فعاليت هاي R&D هنگامي ميسر است كه دانائي روشن و روشمند باشد و با كار تيمي موثر جهاني به كار گرفته شود .
همواره يك چالش مديريتي در برابر شركت هاي فرامليتي كه فعاليت هاي تحقيق و توسعه ( R&D ) خود را به خارج از مرزها گسترش مي دهند وجود دارد و ان اين است كه چگونه مي توان مراكز پراكنده در سطح جهان را به صورت موفقيت اميزي راهبري كرد. امروزه مديريت " نواوري " و ايجاد و بكارگيري " دانائي " به فعاليت اصلي براي دست يابي به مزيت رقابتي تبديل شده است.شركت هاي فرامليتي بيشترين سهم R&D صنعتي را در كشورهاي سازمان توسعه و همكاريهاي اقتصادي (OEDC ) دارند.انها دائما شبكه R&D هاي محلي ومراكز دانائي (Knowledge Centers) خود را گسترش مي دهند.