با معماران عصر ديجيتال
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[20 Jun 2011]
[ مسعود بينش]
با معماران عصر ديجيتال
ترجمه و تأليف: مسعود بينش
مقدمه
دهه هاي پاياني قرن بيستم و سالهاي آغازين هزاره سوم، بدون ترديد، دوران حساسي در تاريخ بشر بوده و خواهدبود. سرعت تغييرات و شتاب تحولاتي كه در اين زمانه رخ داده و مي دهد بسي شگفت انگيز است. گستره و سيطره رايانه و پديده اينترنت، تاثيري شگرف بر مسير و چگونگي حيات فردي، اجتماعي، اقتصادي و كاري انسان نهاده است. جلوه تمامي اين دگرگونيها در فناوري اطلاعات و ارتباطات نمايان است و به همين جهت است كه عصر حاضر را با عناوين و مفاهيمي همچون دانايي، اطلاعات، ارتباطات، ديجيتال، مجازي و مانند آن توصيف مي كنند. ازطرف ديگر، تاسيس شركتهايي كه در حوزه كسب و كار راههاي جديد گشوده اند و تحولات ژرف آفريده اند از ويژگيهاي قرن بيستم محسوب مي شود. تاثير گسترده حضور و فعاليت اين شركتها تنها كاركنان و سهامداران را دربرنمي گيرد بلكه مي توان گفت يك «نهاد اجتماعي جديد» پديد آمده كه در همه عرصه هاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، صنعتي و انساني نقش مهمي ايفا كرده است. نگاهي به گردش مالي و ميزان درآمد و سود و ترازنامه مالي نمونه هايي از اين شركتها به خوبي نشان مي دهد كه با وجود حجم كوچك، اثر اقتصادي گسترده تر از چند كشور دارند. بسياري دانشها و ايده ها ازطريق آنها به فناوري و توليد محصول منجر شده و سطح استاندارد زندگي بشر را تغيير داده است.
در شكل گيري بنيانهاي اين عصر و شتاب بخشيدن به گذار بشر از وضعيت پيشين به موقعيت متحول كنوني، عوامل و ابزارهاي گوناگوني دخالت داشته اند. سهم عمده در اين فرايند متعلق به انسانهاي فرهيخته اي است كه با درك نيازها و فهم مسير تحولات، عزم و همت خويش را درجهت تحقق انديشه هاي ناب و اهداف والاي خود به كار گرفته اند. تاثير عيني اين بزرگان در حوزه هاي مختلف نرم افزاري و سخت افزاري دنياي اطلاعات و ارتباطات نمايان است و خوشبختانه برجستگاني از آنان به عرضه آثار مكتوب، تجارب علمي و عملي، خود را در معرض استفاده همگان قرار داده اند.
«با معماران عصر ديجيتال» به ارائه نظرات و انديشه هاي برخي از بنيانگذاران و رهبران موفق دنياي كسب و كار در عرصه فناوري اطلاعات و ارتباطات و دنياي سخت افزار و نرم افزار و صنايع مبتني بر فناوري برتر مي پردازد. مروري بر انديشه هاي معماران عصر ديجيتال فرصتي است براي توجه به نكته هاي بسياري كه دغدغه آنان بوده و زمينه هاي متعدد و حوزه هاي گوناگوني نظير نحوه تشكيل و مديريت شركت، آرمانها و چالشهاي پيش رو، رسالت سازمانها، تلاش براي بهبود، مسائل خانوادگي، اخلاق مديريتي، جايگاه منابع انساني، مديريت دانش، فناوري اطلاعات، نحوه برخورد با تغييرات و رويــــــارويي با موفقيتها و شكستها را دربرمي گيرد. سبك و سياقي كه براي طرح و تدوين و عرضه اين مجموعه درنظرگرفته شده قالب «مصاحبه گونه» است كه البته هيچگاه بدين شكل روي نداده و تماما از آثار مكتوب و منتشر شده آنان اخذ شده است.
بيل گيتس: اولين نفري است كه به معرفي انديشه هاي او پرداخته شده است. مرد خودساخته اي كه در 19 سالگي دانشگاه را رها كرد تا شركتي تاسيس كند كه امروزه غول نرم افزاري جهان محسوب مي شود و خود با تصاحب بيشترين ثروت در دنيا بيش از هر فرد ديگري در تاريخ نيز ثروت و افراد ثروتمند آفريده است.او اطلاعات را ابزار جديد كسب و كار مي داند كه مي تواند به سرعت انديشه جابه جا شود. شركتهاي موفق درنظر او آناني هستند كه اطلاعات به آساني در آنها جريان دارد. گيتس سعي كرده سيستمي را پديد آورد كه متكي به فرد نباشد و كاركنان دارايي حقيقي شركت باشند. او بر نقش جذب و به كارگيري افراد نخبه و باهوش كه متناسب با فرهنگ سازماني باشند تاكيد دارد. رؤياي گيتس، رايانه شخصي است كه بدون نقص كار كند و ببيند، بشنود و ياد بگيرد و روي هر ميز و در هر خانه باشد. او معتقد است تا تحقق اين رؤيا فاصله داريم و بنابراين، بايد بيش از پيش كار كرد و همواره راجع به چالشهاي پيش رو سخن گفت و نه چيزي كه در آن موفقيت كسب شده است. او بر اين باور است كه در برابر تغييرات نبايد بي تفاوت كنار نشست زيرا در اين صورت جنبه هاي منفي دگرگونيها به ما خواهد رسيد، بلكه بايد فعالانه در اين راه گام برداشت تا حتي بتوان جنبه هاي منفي را به جنبه هاي مثبت مبدل كرد.
مايكل دل: جوانترين مديرعامل 500 شركت برتر دنياست كه به دليل روحيه خلاق و كارآفرين خود رشته پزشكي دانشگاه را رها ساخت و با سرمايه 100 دلاري شركت «دل» را تاسيس كرد كه اكنون عنوان بزرگترين فروشنده مستقيم سيستم هاي رايانه را در دنيا داراست. او راهبرد فروش بي واسطه را مطرح مي سازد و معتقداست توليد برپايه خواست واقعي مشتريان بسيار بهتر از انديشيدن به جاي آنها و ساخت چيزهايي است كه گمان مي كنيم مورد درخواست باشد. او شغل و هدف خود را صرف كسب درآمد و پيش رفتن نمي داند بلكه مراقبت از مشتري و شادمان ساختن او را هدف قرار مي دهد. از نشست هاي دفاع از مشتري مي گويد كه نه تنها همه كاركنان شركت را بلكه مشتريان را نيز در فرايند شريك مي سازد. مزيت رقابتي شركت نزد او كاركنان متعهد و هوشمند است، كساني كه همواره خواهان يادگيريهاي تازه هستند. او بر اين باور است كه هيچ راهي پيش پاي شركتها وجود ندارد جزآنكه به پيشواز دگرگونيها بروند و به چشم يك فرصت به آن نگاه كنند.
استيو جابز: مبدع رايانه اپل مكينتاش و مدل جديد رايانه شخصي به نام «آي مك»، شخصي است كه در جواني، رميده از دانشگاه به قصد صفاي باطن به هند مي رود و پس از بازگشت با تاسيس شركت اپل، تيم ماهر و مستعدي را فراهم مي آورد و با عرضه رايانه شخصي منحصر به فرد مكينتاش شانس تغيير جهان را به دست مي آورد. او اولين بار در سراسر كشور سيستم كانال فروشندگان را ايجاد كرد و زمينه تحقق ايده فروش بي واسطه ازسوي مايكل دل را فراهم ساخت. جابز معتقد است كاري كه او انجام داده تنها آن است كه انسانهاي برتر را گردآورده و به كار تيمي پرداخته است. او بر اين باور است كه صرف استخدام افراد هوشمند و برتر كافي نيست بلكه بايد محيطي را فراهم ساخت كه افراد احساس كنند توسط افراد مستعد ديگر احاطه شده اند و كار آنها بزرگتر از خود آنهاست. جابز معتقد است كيفيت را افراد مي سازند و بنابراين اصرار دارد كه انسان بايد هر كاري را به خوبي و بهتر از ديگران انجام دهد. او داشتن زندگي متوازن و متعادل را همواره يك چالش مي داند و مي گويد سعي او بر آن بوده كه اين توازن را حفظ كند.
گوردون مور: مؤسس شركت اينتل و موثر در ابداع ريزپردازنده و گسترش استفاده از آنها و مبدع قانون «مور» يعني دو برابر شدن قدرت تراشه ها در هر سال، كارآفريني است كه هيچگاه از وارد شدن به حوزه هاي بكر و ناشناخته فناوري ترسي به خود راه نداده و از هيچ، همه چيز ساخته است. او از تجربه مديريتي ارزشمند خود در خارج شدن از كسب و كار حافظه و روآوردن به كسب و كار ريزپردازنده مي گويد. او كه زماني، به تعبير خودش در مركز انقلاب ديجيتالي بود اكنون به ظاهر بازنشسته شده اما هفته اي يك روز به اينتل مي آيد تا در جــــريان باشد كه چه مي گذرد. مور معتقد است نوآوري در فضايي رشد مي كند كه موردپذيرش باشد. شكست امسال را فرصت سال آينده و زمينه تلاش بيشتر مي داند. توصيه او به جوانان آن است كه باتوجه به سرعت تغيير فناوري، بايد پس از فراغت از تحصيل نيز به صورت مداوم در جريان امور باشند زيرا بعيد است يك نفر در رشته اي فارغ التحصيل شود و در تمام طول عمر خود به آن مشغول باشد، بنابراين بايد دنبال كارراهه هاي متعدد بود، همانگونه كه خود او دانش آموخته شيمي بود اما راه خود را در نيمه هادي يافت.
اندي گرو: رهبر اينتل و واضع نظريه نقطه چرخش راهبردي، شخصيتي است كه فقيرانه راه مهاجرت را از مجارستان برگزيد و با همت عالي خويش مدارج دانشگاهي و مديريتي را پشت سر گذاشت. شخصيت چندگانه اي كه تعدادي تپنت را در نيمه هادي به نام خود ثبت كرده و در فتح بازارهاي جديد پيشقدم است. او بيش از آنكه به برنامه ريزي راهبردي اهميت دهد براي عمل راهبردي اهميت قائل است. او معتقد است در عصر ديجيتال ديگر كسي مسئول اشتغال شما نيست و حرفه هركس تنها به خودش مربوط است كه بايد از آن نگهداري كند. «گرو» نقطه چرخش راهبردي را زماني مي داند كه بنيانهاي يك شركت در معرض دگرگوني قرار مي گيرد و كسب و كار با توسعه يا سقوط مواجه مي شود. تصميم گيري در اين نقاط وظيفه مدير ارشد است، اما او اعلام خطر مي كند كه در بسياري از سازمانها رهبران آخرين افرادي هستند كه از بروز دگرگونيهاي چشمگير آگاه مي شوند. آنان در برج عاج خود راحت نشستهاند و اسير باورهايي هستند كه پيروزيهاي گذشته را به وجود آورده است.
ويليام هيولت و ديويد پكارد: دو شخصيت موثر و مدير موفق قرن بيستم هستند كه با تاسيس شركت HP ، درپي ريزي تحولات و سرعت دادن به روند تغييرات براي ورود به عصر الكترونيك و رايانه جايگاه ويژه دارند. آنان كـــار بزرگ خود را از گاراژ كوچك اجاره اي آغاز كردند كه اكنون به عنوان خاستگاه و نماد تاريخي محل تولد دره سيليكون يعني بزرگترين منطقه فناوري كاليفرنيا و قطب صنعت الكترونيك در دنيا شناخته مي شود. HP درحقيقت اولين شركت دره سيليكون بود. علاوه بر دهها اختراع و ابداع در تجهيزات و ابزار الكترونيكي نظير چاپگر و رايانه هاي شخصي صفحه تماسي، آنان به دليل توانايي در راهبري خوب كاركنان و تاثير مثبت بر اجتماع، مدل موفقي را از مديريت شركت مطرح ساختند كه راه HP نام گرفت و الگوي شركتهاي دره سيليكون شد. اساس اين راه آن است كه اگر شما كاركنان را باور داشته باشيد و به طوركامل از استعدادهاي آنها بهره بگيريد آنها مي توانند كارهاي بزرگي انجام دهند.
كارلي فيورينا: رهبر سابق HP كه سالها درصدر قدرتمندترين زن جهان در عرصه كسب و كار حضور داشت با حضور چندساله خود در رأس شركت HP و ادغام شركت كمپك با آن، زمينه تبديل شدن HP به بزرگترين توليدكننده رايانه هاي شخصي درجهان را فراهم ساخت. نظرات خانم فيورينا در زمينه هاي كسب و كار، فناوري، تغييرات عصر جديد و مديريت مهم و قابل توجه است. او عصر جديد را آبستن يك رنسانس ديجيتالي مي بيند كه در آن ماهيت شركتها و رهبران دگرگون خواهدشد. مسئوليت رهبران حكومتها و شركتها در اين رنسانس جديد سرمايه گذاري در آزادسازي پتانسيل هاي انساني است. او بر پركردن شكاف ديجيتالي پاي مي فشرد و توجه به اصول و ارزشهاي جاودان، بويژه صداقت را در جلوگيري از بروز رسوائيهاي مالي شركتها گوشزد مي كند.
جك ولش: مديرعامل افسانه اي شركت 120 ساله جنرال الكتريك شخصيتي است كه شورونشاط از درون او مي جوشيد و به ديگران سرايت مي كرد. مديري كه در قيدوبند استقرار در دفتر مركزي محصور نشد، به راه افتاد و همه را به راه آورد. از دگرگوني نهراسيد و به سادگي و بي مرزي انديشه و فعاليت در كسب و كار روآورد. به تفكر كاركنان بها داد. مكتب مديريتي او حاوي نكات بس دقيق و كاراست. او خواستار شركتي بود كه بيشتر مانند قايقي پرشتاب و تند و چابك باشد تا با يك حركت كوچك به چرخش درآيد. آموزش را وسيله بالندگي مي دانست و معتقد بود هر انديشه خوبي ارزش پيگيري و برگرفتن دارد. او امتياز رقابتي شركت را در آموختن شتاب آميز و تبديل آنها به عمل مي دانست. ولش كار خود در سازمان را يافتن انديشه هاي بكر و پخش سريع آن در سازمان تعريف مي كرد، به همين دليل درنظر او بزرگ ترين وظيفه رهبران، جستجو و دستيابي به گنج پربهاي انديشه انسانها و پرورش شخصيت آنها بود.
كونوسوكي ماتسوشيتا: بنيانگذار صنايع الكتريكي ماتسوشيتا شخصيت بلندهمتي است كه در كوچكي همه كسان خود را از دست داد و با اينكه از بيماريهاي طاقت فرسا رنج مي برد و به دليل شرايط سخت معيشتي در 9 سالگي مدرسه را رها ساخته بود اما با شاگردي و اتكا به فطرت پاك و قوه ادراكش شركتي را پديد آورد كه پس از گذشت دهها سال، 200 هزار كارمند در بيش از 100 كشور دنيا دارد. فلسفه مديريتي او براساس چگونگي درك موقعيت انسان به عنوان رأس موجودات هستي پايه ريزي شده است. مفاهيم انسان شناسانه بسياري را مي توان در شيوه نگرش مديريتي او دريافت كه به دليل سادگي و پاكي به فطرت آدميان نزديك است و هنر او در به كارگيري و پياده سازي اين مفاهيم در عرصه عمل نهفته است.او معتقد است موفقيت آدمي درگرو شناختن توانائيهاي ذاتي اوست. ماتسوشيتا روش زندگي و شيوه مديريتي خود را ساده و براساس قوانين طبيعي يعني تبعيت از عقل و وجدان پاك مي دانست. مهمترين اصل مديريت نزد او روح فروتني و پذيرش انتقاد و اقدام براي بهبود و اصلاح عمل است.
اكيتوموريتا: بنيانگذار شركت سوني، شخصيتي است كه بر ويرانه هاي جنگ جهاني دوم در ژاپن شركتي را تاسيس كرد كه دهها ابداع و ابتكار و اختراع نظير ويدئو، فلاپي ديسك، ديسك فشرده، نوارهاي ويدئويي، واكمن، تلويزيون دستي كوچك، دوربينهاي عكاسي و فيلمبرداري را به بشريت عرضه داشته است. درسي كه موريتاي جوان از بمباران هيروشيما آموخت آن بود كه بايد نقشي در آينده ژاپن ايفا كند اما او نمي دانست اين نقش چقدر بزرگ و مهم خواهدبود. او انديشه خلاق بشري، كشف و شهود باطني و رشادت را عوامل موردنياز موفقيت يك سازمان مي دانست و به كاركنان خود مي گفت هر چيزي كه فكر مي كنيد صحيح است انجام دهيد، اگر اشتباه كنيد از آن درسي ياد مي گيريد؛ فقط دوبار مرتكب يك اشتباه نشويد. به نظر او مهمترين ماموريت يك مدير، توسعه روابط سالم با كاركنان و ايجاد اين احساس است كه كاركنان شركت، عضو يك خانواده هستند.
لي كان هي: رهبر شركت سامسونگ طي 20 سال گذشته، توانسته سامسونگ را كه در ابتدا يك فروشگاه بازرگاني بود به رقيب جدي معتبرترين و مطرح ترين پيشتازان فناوري ديجيتالي و توليدكنندگان وسايل صوتي و تصويري الكترونيكي نظير سوني و پاناسونيك تبديل كند. او معتقد است براي باقي ماندن در دنياي رقابتي بايد همه چيز را تغيير داد، يعني از عادتهاي قديمي رهيد و شيوه هاي فكر كردن را عوض كرد. به اين منظور او معتقد است اول بايد خود را تغيير داد، در اين صورت توانايي تغيير ديگران وجود نخواهد داشت. او پاي بندي به اصول اخلاقي را در توليد محصولات با كيفيت دخيل مي داند و اعلام مي كند كه محصولات معيوب دشمن ما هستند و اگر محصول معيوبي را سه مرتبه توليد كنيم بايد عيب آن را در خود ببينيم و استعفا دهيم.
نكات برجسته زندگي و انديشه هاي راهگشاي اين انسانهاي تاثيرگذار و مديران موفق كه برخي از آنها برشمرده شد به تفصيل در اين كتاب آمده است. آشنايي با انديشه و تجارب اين قبيل برجستگان به مسئولان و مديراني كه در سازمانهاي امروزين، مسئوليت هدايت آدميان و رسالت سازمان را برعهده دارند و نيز پژوهندگاني كه حوزه معرفت انساني را وسيع مي بينند و در مرزهاي جغرافيايي محدود نمي دانند و در آينده اين مسئوليتها را بر دوش خواهندگرفت فرض است و اين كتاب قدمي است دراين وادي و گامي است در اين مسير.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳ - ۱۴ نوامبر ۲۰۲۴
مسعود بينش
|
|