خودکشی دو دانشجو در حراست دانشگاه های لاهیجان و سیستان و بلوچستان
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[25 Jun 2008]
[ خبرنامه امیرکبیر]
یکشنبه ۲م تیر ۱۳۸۷
خبرنامه امیرکبیر: دو دانشجو دانشگاه های سیستان و بلوچستان و دانشگاه آزاد لاهیجان خودکشی کردند. دختر دانشجو دانشگاه آزاد لاهیجان خود را از محل اتاق حراست دانشگاه در طبقه چهارم به پایین انداخته و جان سپرد و یکی از دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان نیز بر اثر فشارهای حراست دانشگاه با خوردن قرص خودکشی کرده است.
دختر دانشجوی دانشگاه لاهیجان پیش از این نیز چندین بار به کمیته انضباطی دانشگاه احضار شده بود و سرانجام پس از اینکه هفته گذشته مجددا به حراست احضار شد، خودکشی کرد. روزنامه اعتماد در این زمینه نوشت: “این دانشجوی دختر که به دلیل نامشخصی به اتاق حراست دانشکده فنی این دانشگاه مراجعه کرده بود، بعد از دقایقی خود را از پنجره اتاق - واقع در طبقه چهارم- به پایین انداخت و به زندگی خود پایان داد. با این حال هنوز از دلیل احضار -یا مراجعه- دختر دانشجو به حراست خبر موثقی در دست نیست.”
یکی از دانشجویان دانشگاه آزاد لاهیجان گفت: “ما هم اطلاعی از دلیل حضور دوست مان در حراست نداریم، فقط طبق اطلاعات ما ایشان امروز در سر جلسه امتحان هم حاضر نشده بود.”
به گزارش خبرنامه امیرکبیر، یک دانشجوی دانشگاه سیستان و بلوچستان نیز با خوردن قرص خودکشی کرده است. این دانشجو دانشگاه سیستان و بلوچستان بارها به کمیته انضباطی دانشگاه احضار شده و از طرف حراست دانشگاه تحت فشار بود. این دومین مورد خودکشی طی یک و ماه نیم گذشته در دانشگاه سیستان می باشد. پیش از این نیز در اواخر اردیبهشت ماه، یکی از دانشجویان دختر این دانشگاه با خوردن جوهر نمک خودکشی کرده بود.
یکی از دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان در این زمینه به خبرنامه امیرکبیر گفت: “مسئولین دانشگاه در برابر این خودکشی ها پاسخگو نیستند، در حالی که با استفاده از کمیته های انضباطی در دانشگاه سیستان جو خفقان ایجاد و دانشگاه را پادگان تبدیل کرده اند.”
احمد ناصری معاون دانشجوئی و فرهنگی دانشگاه سیستان و بلوچستان به جای پاسخگویی به مشکلات دانشجویان و خودکشی های اخیر در این دانشگاه گفته است: “ما همه معتقد به اصلاح اموریم. چه کسی است که ادعا کند که همه چیز در بهترین وضع ممکن است؟ تا امام زمان (عج) قدم بر چشم ما نگذارد، هیچ چیز در بهترین وضع ممکن قرار نخواهد گرفت.”
این خودکشی ها در دانشگاه های مختلف کشور حالی انجام می شود که مسئولین وزارت علوم پاسخگوی مشکلات دانشجویان و فشارهای وارده بر دانشجویان از طرف کمیته های انضباطی و حراست دانشگاه ها نمی باشند. چندی پیش مشاور وزیر علوم در مصاحبه با خبرگزاری های دولتی با اذعان به خودکشی های دانشجویان، “خودکشی” را دومین علت اصلی مرگ در بین دانشجویان ایرانی برشمرده بود. طبق گفته رئیس حراست کل وزارت علوم از هر ۲۸ مورد خودکشی دانشجویی در ایران، ۷ مورد مربوط به پسران و ۲۱ مورد دیگر مربوط به دختران است. بر اساس آمار اعلام شده از سوی نهادهای دولتی، سالانه ۴۲۰۰ دانشجوی ایرانی خودکشی می کنند که بخشی از آنها به مرگ دانشجو منتهی می شود.
پیش از این نیز در روز چهارشنبه ۲۸ فروردین ماه یک دانشجوی دکتری شیمی معدنی دانشگاه شهید بهشتی با خوردن سیانور خودکشی کرد. چهار روز بعد از آن و در اول اردیبهشت ماه یک دانشجوی مرکز تربیت معلم همدان در محوطه دانشگاه با سلاح گرم خودکشی کرد.
چندی پیش یک دانشجوی اصفهانی نیز در شهرکرد خودکشی کرد. فریناز ۲۱ ساله که دانشجوی پزشکی بود، دو روز قبل از خودکشی به خاطر حجاب از سوی ماموران مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بازداشت شده بوده و پس از آزادی دست به خودکشی زد.
در سال جاری، در دامغان نیز یک دانشجوی دختر در محل خوابگاه و با استفاده از پارچه، خود را از در حمام خوابگاه حلقآویز کرد. این دختر، ۲۱ ساله، اهل و ساکن کرج و دانشجوی “میکروبیولوژی” دامغان بود.
در تهران نیز یک دانشجوی کارشناسی ارشد صنایع غذایی خود را از بالای ساختمان خوابگاه شش طبقه به طرف پایین پرت کرد و در دم جان باخت. این دانشجو که در خوابگاه شماره ۱۱ دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران واقع در خیابان یوسف آباد حضور داشت با پرتاب خود از بلندی به زندگی اش خاتمه داد.
***************************************************************
۹۰ دیدگاه » بیان دیدگاه
۲م تیر ۱۳۸۷ - سارا :
وای خدااااا…چه فاجعه ای….
خدایا به دادمون برس…
حالم بد شد.. .
۲م تیر ۱۳۸۷ - دانشجو :
خاک بر سر ما با این مملکت که وقتی از اون مقام در مورد خودکشی می پرسند می گه مملکت امام زمان که نیست که همه چیز روبه راه باشه…
آمار خودکشی دخترا سه برابر پسرهاست،
دارم سرگیجه می گیرم از این همه پستی و رذالت
بزن باران که دین را دام کردند…
۲م تیر ۱۳۸۷ - dada :
این عکس فرو افتاده دختری است که می بایست بر روی فراز سکوی علم و دانش برای ما افتخارها بیا فریند . وای برمادرت ای گل پرپر شده از ستم جبارین .وای بر پدرت که چگونه این پیکر عزیز مچاله شده را ، تاب دیدن دارد. وای بر ما که بی شرمانه همه چیز مان را وا گذاشته ایم که تا باز … به اسم دین ، انسانیت مان را به سخره گیرد. وای بر ما که سرود حماسه را فراموش کرده ایم . دختری خود را کشت . او دانشجو بود. … مردم دختری خود را از بلندی به پایین پرت کرد و مرد ! ای اشک ببار ببار ببار !
۲م تیر ۱۳۸۷ - نیما (نیما) :
ننگ به دولتی که گورستان ها رو آباد کرد…
۲م تیر ۱۳۸۷ - نسترن :
یاران… چه می توان گفت؟!
بپا خیزیم… اینها به جان و ناموس این سرزمین چشم دوخته اند
بپا خیزیم
۲م تیر ۱۳۸۷ - someone :
… بر این دولت و نهاد هاش و حراست ها که از خون دانشجویان تغذیه میکنن و با لالایی ناله های مردم شبها به خواب میرن.
۲م تیر ۱۳۸۷ - علی :
با توجه به حوادث اخیر مثل اینکه دیگه تحصن جواب نمی ده ….
باید دسته جمعی خودکشی کرد تا یکی از مسئولین شاید بیدار شود…
۲م تیر ۱۳۸۷ - زهره :
بعد از افشای مستند فضیحت دانشگاه زنجان، مثل روز علت همه ی خودکشی های دختران دانشجو در سراسر ایران روشن است. بخصوص خودکشی هائی مثل خودکشی آن دانشجوی میکروبیلوژی،بعد از دستگیری و آزادی،یا این دو خواهر بلوچ و لاهیجانی و….و….و…و….
فکر میکنید حراست از آنها چه میخواسته و چرا آنها را مکرراً به اتاقش میکشیده، غیر از قصد دست درازی و تجاوز جنسی به آنها…؟ میخواهیم برای اینکه وجدانمان زیاد آزارمان ندهد، و یا احساس بی غیرتی … نکنیم، و شریک جرم محسوب نشویم مثل کبک سرمان را زیر حجاب باصطلاح بیخبری! فرو ببریم و خودمان را به کوچه ی رذیلانه و خفتبار بی اطلاعی! دروغین بزنیم …؟ خیلی هم معلوم است چرا آن خواهر شرافتمند دانشجو خودش را از پنجره ی اتاق حراست پائین انداخته. یا آن یکی خودش را بدار آویخته…چون هیچ راه نجات دیگری برای رهائی از هرزه درائی های حراستی های فاسد و جانی برای خودش نمی دیده…
دوستان دانشجو! شرم بر ما اگر علیه اینهمه ظلم و جور و ستم که جلوی چشم و بغل گوش مان نسبت به خواهران دانشجو میرود متحد و یکصدا بپا نخیزیم و … حراستی و سابر عوامل انتصابی را از دانشگاههایمان بیرون نیاندازیم، و با افشای اینهمه جنایت و رذالت در پیشگاه مردم و جهان، امنیت خواهران دانشجو را فراهم نیاوریم…
دانشجو باید بمیرد اما خفت و ذلت تجاوز و ستم به هم نیمکتی اش را نپذیرد….
گر بدین سان زیست باید پست
من چه بیشرمم اگر فانوس عمرم را نیاویزم
بر فراز کاج خشک کوچه ی بن بست….
۲م تیر ۱۳۸۷ - طالبان :
هر دم از این باغ بری می رسد
تازه تر از تازه تری می رسد!!!!!
۲م تیر ۱۳۸۷ - صبا :
نهضت دانشجوئی دنبال چه دلیل منطقی دیگر است که دم بر نمیآورد !!!؟؟؟ آیا میخواهد همه دانشجویان قربانی شوند!!!؟؟؟؟ سکوت تا کی!!؟؟؟
۲م تیر ۱۳۸۷ - سیامک :
بعید نیست که حراستیها ازاین خانوم درخواستهای انچنانی داشته اند. … تا کی می خوان با زور اسلحه شادی رو از مردم بگیرن و ثروت ایرانیا رو غارت کنن؟
۲م تیر ۱۳۸۷ - سحر :
پس از اینکه دختر دانشجوی زنجانی دستگیر شد دختران از ترس دستگیری و انواع تهمتها در مقابل درخواستهای شنیع حراستی ها چاره ای جز کشتن خود نمی بینند. از دانشجویان پسر عاجزانه خواهش میکنم هر بار که دختری را به حراست احضار میکنند یکی از پسرها با هر بهانه ای که شده با او برود. این همکلاسیهای ما هستند و مانند خواهران ما. از آنها در مقابل این وحشیها وظیفه داریم دفاع کنیم. هیچ امیدی هم به دولت و قوه قضائیه نیست همانطور که در جریان زنجان شاهدش بودیم. جدیدا هم شروع به تبلیغ صیغه و ازدواج موقت کرده اند تا هرجا گند قضیه درآمد بگویند ما صیغه کرده بودیم. از دختران هم تقاضا می کنم در هر موردی اول به خانواده خود اطلاع دهند که هیچ دوستی مثل خانوانده نیست و از اخراج شدن و تهمت شنیدن نهراسند. تا فعلا اینها سرکارند وظیفه داریم پسر و دختر از همدیگر مراقبت کنیم.
۲م تیر ۱۳۸۷ - امیرعلی :
بابا اینجا چرا اینجوریه!!!!!!!!!!!
چرا؟
۲م تیر ۱۳۸۷ - سازگارا :
وا مصیبتا,امروز وقت آن است که ما جوانان با غیرت از درد بمیریم,جای هیچ تعجبی نیست
۲م تیر ۱۳۸۷ - سلمان :
نامم را پدرم انتخاب کرد!
نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم!
دیگر بس است!
راهم را خودم انتخاب خواهم کرد…
۲م تیر ۱۳۸۷ - پلی تکنیکی :
بیچاره مردمی که جوان هاشون رو با کلی امید و آرزو می فرستند دانشگاه.
یا افسرده میشن یا مسموم میشن یا بهشون تجاوز میشه یا میرن زندان یا …. بازم بگم؟
۲م تیر ۱۳۸۷ - البرز :
به قول بزرگی امروز می فهمم حراست از کدام ناموس هشت سال جنگ می خواست !!!مطمئنا ناموس من و توی ایرانی نبود.
روزی را می بینم که به تلویزیون می آیید و گریه می کنید که “صدای انقلابتان را شنیدم” و آن روز دیگر خیلی دیر خواهد بود.
وعده ما با شمایی که امروز بی پروا ظلم می کنید و خون می ریزید… در روز بزرگ آزادی
۲م تیر ۱۳۸۷ - شاهرخ :
باعث تاءسف است که دانشجویان این مرز و بوم را این چنین از بین ببرند. این ها شاید همان کسانی هسنند که به عنوان نخبه یک روز از آنها تجلیل شد.
۲م تیر ۱۳۸۷ - طوفان :
این فجایع رو به جامعه ی علمی و دانشگاهی تسلیت می گم ،تازه این اولشه ، بذارید تا چند سالی دانشجویان فارغ التحصیل بشن ببینید که چطور آمار خودکشی زیاد می شه ،بخاطر این همه بی عدالتی و بیکاری …..
۲م تیر ۱۳۸۷ - بهزاد .م :
وای….. حالم بد شد… آخه چرا کسی به داد ما نمی رسه…
۲م تیر ۱۳۸۷ - دنیا :
شاید خواهر دانشجوی لاهیجانی حراستی ها را تهدید به افشاگری کرده، و آنها هم برای ممانعت اش ، اورا از پنجره به پایین پرتاپ کرده اند. شاید اورا عمداً به قتل رسانده اند، تا فضاحتهای اخلاقی شان بر ملا نشود…
اگر هم خودش خودش را پرتاب کرده، حتماً در شرایطی بوده که برای نجات شرف و حیثیتش از دست درازی حراستی های غرق در فساد؛ چاره ی دیگری نشناخته. پس در هر حال قاتل و قاتلین او کسی جز حراستی های و … نبوده و نیستند…
با دست زدن به اعتصابات و تظاهرات پایدار سراسری و عمومی، علیه فساد و سرکوبگری های بپاخیزیم…
۲م تیر ۱۳۸۷ - آزادلیق :
مردم ایران چرا چرا شما که همواره به آزاداندیشی وظلم ستیزی مشهور بودید سالهاست لب گزیده ودربرابر ظلم وستم دم برنمی آورید
آیا هم اکنون زمان انفجاروخروش نیست؟؟؟
۲م تیر ۱۳۸۷ - آتیلا اردبیللی :
در ایران هیچ مسئولی پاسخگو نیست !! اگر در کشورهای اروپایی یا آمریکایی بود مسئولین باید پاشخگو بودند. و در این موارد استعفا می دادند. اما در ایران مسئولین همه چیز را عادی نشان می دهند و خجالت هم نمی کشند می گویند : ” تا امام زمان (عج) قدم بر چشم ما نگذارد، هیچ چیز در بهترین وضع ممکن قرار نخواهد گرفت.”
عجب حرفی !!!!!!!!!
۲م تیر ۱۳۸۷ - امتداد سبز :
من اگر ما نشوم تنهایم ،تو اگر مانشوی خویشتنی
از کجا که من و تو شور یکپارچگی را باز در شب پر وا نکنیم
از کجا که من و تو مشت رسوایان را وا نکنیم
———————————————————-
تا کجا باید رفت ؟تا کجا باید تحمل کرد؟؟؟
تا کجا باید همه چیز را اسلام ترجمه کرد تا کجا باید …تا کجا باید … و خویشتن را در لفافه دروغ به خویشتن نیرنگ زد. روزی سردار زارعی روزی دیگر مسئول حراست دانشگاه رازی کرمانشاه و امروز معاون دانشجویی و فرهنگی دانشگاه زنجان الگویی برای جوانان شده اند.. استادی که میخواست الگوی دانشجو باشد … ننگ بر آنانی که لباس پیامبر را پوشیده اند و نام و راه پیمبر به سخره گرفته اند.
از روحانیت امروز انتظار میرفت تا با اعتراض نسبت به این بی حرمتی و همچنین دروغ پردازی و پرونده سازی های نظام مجعول جمهوری اسلامی علیه دانشجوی آگاه، دوباره به آغوش ملت باز گردند ولی این بار هم چون گذشته بی تفاوت و ناتوان به نظاره نشستند تا بار دیگر تجربه کلیسای اروپایی را در ذهن شرقی ملت ایران که به زعم ما در حال گذار به دموکراسی است تداعی کند
بیایید از پاننشینیم چون موج که اگر برخیزیم بنیاد ظلم برکنیم
ما زنده ازآنیم که آرام نگیرم موجیم که آسودگی ما عدم ماست
۲م تیر ۱۳۸۷ - یارو :
سه هفته پیش یک دانشجوی پسر در دانشگاه علم و صنعت با خوردن قرص قصد خودکشی داشت که با انتقال سریع به بیمارستان نجات پیدا کرد
۲م تیر ۱۳۸۷ - انسان :
تا زمانی که این دین و این افراد بر ما حکومت می کنند این حوادث خیلی هم دور از انتظار نیست تا زمانی که خودمان دست به کار نشویم هیچ کس به دادمان نخواهد رسید. وای بر ما که این ننگ ها را میبینیم و باز میل به زندگی در ما زندگی می کند.
من که ا ز پژمردن یک شاخه گل- از فغان یک قناری در قفس- حتی قاتلی بر دار - زهرم در پیاله اشک و خونم در سبوست- مرگ او را از کجا باور کنم- صحبت از پژمردن یک برگ نیست - وای جنگل را بیابان می کنند - هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا آنچه این نامردمان با جان انسان میکنند-
۲م تیر ۱۳۸۷ - dada :
روزمرگی های این زندگی و دل مشغولی هایش ،همه ما را زیادی بی خیال کرده .یادم میاید سالهای قبل از انقلاب ، انگاه که کودکی بودم ، وقتی در شهر کوچک ما،تابوتی را حمل می کردند ، همیشه یک پرسش ذهن مرا سخت در گیر می کرد : چرا ادم ها باید بمیرند؟/ انوقت همه غمگین می شدند و تا مدتها این خاطره ازارم می داد . ولی امروز نه تنها مردن ادم ها برایمان امری عادی شده بلکه حتی کشتن جوانان را می بینیم و راحت می خوریم ،می خوابیم ،فراموش می کنیم تا زندگی کنیم ،
۲م تیر ۱۳۸۷ - نگين :
شاید هم خودکُشی شان کرده باشند…
۲م تیر ۱۳۸۷ - مریم :
چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم … ؟
خانه اش ویران باد -
۲م تیر ۱۳۸۷ - IUST :
واقعا مسخره اس!حالم از این مملکت بهم می خوره که انقدر سران کوته فکری داره!دلم به حال خودمون می سوزه!
۲م تیر ۱۳۸۷ - سهیل :
گل زرد وگل زرد وگل زرد
بیا با هم بنالیم از سر درد
عنان تا به کف نامردمان است
ستم با مرد خواهدکرد نامرد…
…هل من ناصر ینصرنی…
۲م تیر ۱۳۸۷ - سعید :
تا کی فقط باید گوش بدیم یه روز تلافی میکنیم.
مردی هست تا با من فریاد کند؟
۲م تیر ۱۳۸۷ - مری :
و دیگر واقعا هیچ
۳م تیر ۱۳۸۷ - Daneshkade Fanni Tehran Markaz :
والا چی بگم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ فقط… بر همشون ……………. و اینکه سعی می کنم پوشش بدم این خبر
۳م تیر ۱۳۸۷ - اصغر آقا بقال :
من کی ام؟ اینجا کجاست؟ …
بابا اونا که مردن راحت شدن. اگه میتونین یه فکری به حال ما زنده ها بکنین.
۳م تیر ۱۳۸۷ - نظر :
خدااااااااااااااااااااااااااااا
نفسم بند اومده
خواهشمندم از خبر نامه امیرکبیر و اعضای محترم دفتر تحکیم وحدت که مانند گذشته این فقره را پی گیری و خبر رسانی شایسته بفرمایند
نمی شه روی این مساله کوتاه آمد
سکوت هیچ توجیهی جز دست الوده نداره
۳م تیر ۱۳۸۷ - از این ور دنیا :
اون دوستانی که فکر میکنن تمام مسئولیت این مرگها به عهده جمهوری اسلامیه و کسانی که مثل من به هزار و یک علت ازش طرفداری میکنن ؛ کور خوندن.
هر قطره خونی که از این بچه ها ریخته بشه اگر هشتاد درصد مسئولیتش هم به گردن جمهوری اسلامی باشه از مسئولیت شماها دوستان و رفقای این بچه ها هیچی چیزی کم نمیکنه. آیا دفتر تحکیم و انجمن اسلامی و بقیه رفقا تمامی هنرشون فقط توی تظاهرات راه انداختن و لاستیک آتش زدن و اعتصاب راه انداختنه؟؟؟ آیا یکی از وظایف همین تشکلات نباید این باشه که از بچه هایی که به هر علتی (از فشار زیاد؛ تهدید ؛ رعب و شکنجه و یا هر علت دیگه ای که شما به ذهنتون میرسه) در آستانه شکسته شدن هستن حمایت بکنه؟؟؟ این کارخانه مسخره شهید سازی تو این مملکت ما کی باید بالاخره از کار وایسه؟؟ شهید شدن دلیل بر حقانیت نیست وگرنه آقای احمدی نژاد یه طومار میتونه اسم شهید براتون ردیف کنه.
۳م تیر ۱۳۸۷ - سپهری :
دوستان، شعر و شعار بسمان است،باید به کجا برسد که بلند شویم و این فریاد خفه شده را سر دهیم؟از ازدست دادن چه بترسیم که همه چیز از دست رفته است.
۳م تیر ۱۳۸۷ - رویا :
خیلی ناراحت کننده بود,هم اینکه چرا باید اینقدر فشار روی نسل جوان و دانشجو باشه,هم اینکه چرا دانشجوهای ما انقدر ضعیف هستند که به جای تلاش برای تغیر اوضاع خودشون رو از نعمت زندگی کردن محروم میکنند در حالی که کسایی باید محروم شوند که لیاقتش رو ندارند
۳م تیر ۱۳۸۷ - دکتر کامران قمری-کرج :
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد صیاد رفته باشد
از آه دردناکی سازم خبر دلت را
روزی که کوه صبرم بر باد رفته باشد…
۳م تیر ۱۳۸۷ - Fead To Black :
صدای پار کردن می یاد ….. ما سگ مردمان که زندگی می کنیم مثل سگ …………………….
۳م تیر ۱۳۸۷ - سحر احمدي :
از جنبشهای دانشجویی در سراسر کشور چه انتظاری میرود؟!
از بعد از شکل گیری دولت نهم تا کنون, یکی از افتخارات دولت احمدی نژاد این بوده که بازترین فضای سیاسی را در طول تاریخ کشور ایجاد کرده است. از خودش نقل قول میکنم :” … با آزادی در این مملکت راه می روند و باز میگویند آزادی نیست و خفقان است … “!!
صرف نظر از جنبة طنز این اظهارات, اگر به طور اجمالی نظری به چند ماه اخیرو فشار و سرکوب در بخش جنبشهای دانشجویی بیاندازیم, خواهیم دید که علی رغم اینکه خفقان و فشار روی جامعة دانشجویی بیشترین آمار را طی این مدت داشته است ,با این همه, اعتراضات این قشر هر روز بیشتر و بیشتر شده و ابعاد جدیدی به خود گرفته است .
البته درنگاهی به وضعیت تمام اقشار محروم میهن ,میبینیم که به طور کلی اعتراضات در سراسر جامعة ما و در تمامی ابعاد, دامنة اجتماعی گسترده ای به خود گرفته است. به طوریکه دراین مدت به طور گسترده شاهد اتحاد و همدلی میان جوامع کارگری, فرهنگیان و دانشجویان بودیم که البته نتایج آن را به وضوح , در حرکات غیورانه و دلیرانة کارگران , دانشجویان , فرهنگیان و زنان در ماههای گذشته به چشم دیدیم .
راستی تفاوت این حرکات اعتراضی با سالهای پیش در چیست ؟
پاسخ این است که ,اگر در سالهای پیش هر جنبش و حزبی و گروهی مستقلا تجمع و اعتراضی برگزارمیکرد ( صرف نظر از اینکه به خواستهایش میرسید یا نه !!! ) اما امسال شاهد اتحاد گسترده میان تمامی گروه ها و جنبشهای فعال سیاسی و صنفی هستیم. در یک بررسی علمی و قانونمند , وقتی تظاهرات کارگران و معلمین و البته در کاکل و نقطة اوج این اعتراضات و تظاهراتها , فریادهای دلیرانة دانشجویان تربیت معلم و سهند و تهران را در نظر بگیریم ,خواهیم دیدکه آنها با تمام قوا در حمایت از یاران دبستانی خودشان به پا خاسته و بغضهای خفته در گلویشان را چگونه با رادیکال ترین شعارها فریاد زدند .
این دوران شاید در جنبش دانشجویی نقطة عطفی باشد. زیرا هر آنچه که ماموران حکومتی دستگیر کردند و ممنوع الورود کردند و ضرب و شتم کردند اما , دانشجویان نه تنها میدان را برای این قداره بندها خالی نکردند, بلکه به یاری یکدیگر بلندشده و همین همبستگی و همدلی باعث شد که نظام مستبد عقب کشیده و این امر را از روی آزاد کردن دو فعال سیاسی پلی تکنیک به وضوح شاهد بودیم. این اقدام دولت در قبال پافشاری ها و اتحاد بی سابقه ای بود که دانشجویان دلیر پلی تکنیک از خود نشان داده و موج ویران گر سرکوب جنبش دانشجویی را به عقب راندند .
اما با این همه شانتاژ و بگیر و ببند ها میبینیم که نه تنها اعتراضات اجتماعی به ویژه فعالیتهای دانشجویی کاهش پیدا نکرده ,بلکه روز به روز گسترده تر شده و در سایر شهرها , از جمله همدان و فارس و کرمانشاه و … افزایش پیدا کرده است .
اینک روی سخنم با تمامی فعالین دانشجویی است ! از دلاوران پلی تکنیک گرفته تا قهرمانان علامه و شیراز و فعالین و دانشجویان تربیت معلم پردیس, امروز ما یک گامِ بسیار کیفی نسبت به سال گذشته در زمینة اتحاد بین جنبش های دانشجویی برداشته ایم گامی که ما را به پیروزی و آرمان اصلی مان که همانا آزادی و رهایی است نزدیک تر کرده است. پر واضح است که پیشرفتها تا کنون بسیار خوب بوده اما کافی نیست !
هر چه اتحاد بیشتر باشد عقب نشینی حکام و نقابداران ویژة آنها نیز بیشتر خواهد بود و ما سریع تر به اهداف مان خواهیم رسید . حرف آخر اینجاست که ما باید امروز همه یک صدا شده متحد تر از قبل چون کوهی سخت در مقابل دستگیری و اعمال فشار بر روی دوستان خود ایستاده و قد علم کنیم و البته که از ما چیزی جز این شایسته نیست !
یک قیاس به جا !!!
ما باید از هم درس بگیریم. به اتحاد بچه های تربیت معلم نگاه کنیم !! امتحانات در این دانشگاه تحریم شده است ! استاد و دانشجو یک حرف را میزنند ! کسی در مقابل تعلیق هم کلاسی خود از ترمهای تحصیلی مهر سکوت بر لب خویش نمیزند ! اگر فعالی از این دانشگاه در سلولی به حبس محکوم شده یاران دبستانی او سکوت پیشه نکرده اند ! فریادها یک صداست ! دختر و پسر از تحریمها حمایت کرده و دست در دست هم داده اند ! در یک کلام در اتحادی بی نظیر در تربیت معلم کسی دنبال درسِ خودش , سلامتِ خودش و حفظِ خودش نیست ! اگر یکی کفن پوشیده بقیه چون البرز کوه پشتیبان او هستند ! و این رمز پیروزی دانشگاه تربیت معلم است واماوظیفةدوستان دیگرچیست؟
ضمن درود و دست مریزاد به تمام دانشجویان میخواهم بگویم که باید از ۴۰۰۰ دانشجوی دلیر تربیت معلم که در مقابل این شب پرستان ایستادند و تن به ظلمت و سیاهی ندادند و درنهایت به تعلیق از ترمهای تحصیلی محکوم شده اند حمایت کنید و همراه و همگام با آنها امتحانات را تحریم کرده و اینگونه است که این پیام اخوان از علامه به گوش همه خواهد رسید :
صف ما چه سری رفت وگرامی گهری ریشة خو ن و گِلِ گوشت رها کن,که تمام !
با دستی خالی اما با سلاحِ تنِمان, از دانشجویان تربیت معلم حمایت میکینم و تمام فعالین دانشجویی بالاخص دانشجویان تهران را برای جلوگیری از اعمال فشارهای وحشیانه و غیر قانونی بر علیه این دانشگاه فرا میخوانیم .
۳م تیر ۱۳۸۷ - جاوید ایرانی :
دلم از اینهمه ظلم و ستم بتنگ آمده. خواهران عزیزمان یا باید بدرخواست حراستی ها و مدیران منتسب تمکین کنند یا خودکشی.
ملت ایران باید بپذیرد :
( آزادی اگر می طلبی غرقه بخون باش )
باور کنیم که این تنها راه نجات است.
۳م تیر ۱۳۸۷ - یه دردمند :
ببار ای بارون ببار، با دلم گریه کن خون ببار…
خدایا چی داره به سرمون میاد؟
۳م تیر ۱۳۸۷ - آریو :
نمیدونم چی بگم
حالم خیلی بده.
شاید اول بشون تجاوز کردند بعد فیلم گرفتن بعد تهدید کردن فیلم رو لو میدن تا دست آخر خودکشی!
۳م تیر ۱۳۸۷ - هانیه :
بچه های دانشگاه های سیستان و لاهیجان حداقل کاری که
می تونستند بکنند برگزاری تحصن و اعتراضات بود و این که از مسئولین دانشگاه بخوان که در مورد این ماجرا توضیح بدهند و با حراست برخورد کنند
ولی مثل این که اصلا بخاری ازشون بلند نمیشه…
یعنی واقعا براشون مهم نیست که چه بلایی سر دوستانشون اومده.
۳م تیر ۱۳۸۷ - حسین :
ما ایرانی هستیم؟؟!!!!!!
۳م تیر ۱۳۸۷ - حسین :
سلام،قابل توجه همه ، بابا چرا همه چیز را سر دولت خراب می کنید
و فریاد آزادی خواهی سر می دهید کدووووووووووووم آزادی آخه مگه
می دانید آزادی یعنی چی ؟!
بعدش هم هر کی هر غلطی می کنه که نباید به اسم اسلام تمام شه
خدانگهدار……
۳م تیر ۱۳۸۷ - az daneshgahe lanatie lahijan :
فقط یه لحظه فکر کنید…
اون دختر مثل همه دخترای گل دیگه امید و آرزوی والدینش بوده
اون تا همین چند روز پیش بین ما بود… روی همین خاک
… حالا دیگه نیست
اما شما هموطن های گل منو تو رو خدا اینهمه دادوبیداد نکنید
دیگه بسه هینهمه ادعا بسه اینهمه طبل توخالی غیرت ملی
آقایون بلانسبت خراشونو شناختن و دارن سواری می گیرن
ساکت وایسین سواریتونو بدین.
خاک تو سر ما ملت … که خودکرده را تدبیر نیست. والسلام
۳م تیر ۱۳۸۷ - میلاد :
با توجه به فشارهایی که از سمت جامعه و دولت به دانشجویان می آید مسئله ی عجیبی نیست که در دوران جوانی فشارهای کاذب ذهن را دچار آشفتگی کند…
۳م تیر ۱۳۸۷ - مونا :
من دانشجوی مهندسی دانشگاه لاهیجان هستم.دانشگاه اعدا کرده که این دختر بدبخت دانشجو نبوده .چون کارت دانشجویی نداشته فقط نمی دونم تو اتاق حراست چی کار داشته.از وقتی این اتفاق افتاده افسردگی گرفتم…. ! چرا یکی بداد ما نمی رسه چرااااااااااااااااااااااااا؟خیلی بدبختیم
۳م تیر ۱۳۸۷ - سامان :
دیگه بس……تا کی بدبختی.تا کی بیچارگی.
تن نیاکان ما داره تو گور می لرزه
همه ما ها بی غیرتیم.
۳م تیر ۱۳۸۷ - amin.3vil :
salam.man kho۰odam daneshj۰oye daneshgah lahijanaaaaam.t۰o daneshgahe ma enghdar az in mo۰oshkelat hazt ke vase ma addi sho۰ode,badesham , daneshgah sho۰ode poree shayeeee, yeki az herasatiya migeh ho۰oviyatesh malo۰om nist yeki mighe zaban mikho۰ond … kho۰odesho۰onam to۰o karasho۰on mo۰ondaan… kho۰oda be dade hamamo۰on beresee…
۳م تیر ۱۳۸۷ - sss :
امشب از باده خرابم کن وبگذار بمیرم
غرق دریای شرابم کن وبگذار بمیرم
قصه عشق به گوش منه دیوانه چه خوانی
بس کن افسانه وخوابم کن و بگذار بمیرم……..
بگذار بمیریم…..
۳م تیر ۱۳۸۷ - مریم :
سلام.من دانشجوی ترم آخر دانشگاه لاهیجان هستم.و از شنیدن خبر خودکشی این دانشجوی دختر واقعامتاسف و متاثرم.و به خانواده ی دردمندش تسلیت میگم.و شاید این حادثه ی دلخراش زنگ خطری باشه برای مسئولین این دانشگاه مخصوصاحراست که با ایجاد شرایط خفقان وبا سخت گیری های شدید و بیمورد و پرونده سازی های غیر قانونی وگیرهای شدید وبی مورد باعث بوجود اوردن چنین شرایطی شدن.وامیدوارم روزی برسه که تمام این رفتار های ناشایست مسئولین مورد پیگیری و باز خواست قرار بگیره.و خوبه اینم توپرانتز داشته باشین راجع به دانشگاه لاهیجان ( یکی از اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان از این واحد اخراج شد . علت اخراج این استاد آن بود که به دو دختر دانشجویی که اصرار داشتند بر روی روپوش سفید آزمایشگاه چادر سیاه بپوشند اجازه این کار را نداده بود . طبق قانون آزمایشگاه در همه دنیا در آزمایشگاه باید روپوش سفید مخصوص آزمایشگاه پوشیده شود . دو دختر دانشجو پس از این که حاضر نشدند چادر خود را سر کلاس درس بردارند و با روپوش سفید در آزمایشگاه حاضر شوند توسط استاد از کلاس درس اخراج شدند . این دو دختر پس از اخراج از کلاس به رئیس دانشگاه مراجعه کردند و ماجرا را تعریف کردند . رئیس دانشگاه دستور داد همان لحظه دختران با چادر سیاه به کلاس آزمایشگاه بازگردند و استاد دانشگاه نیز به دلیل این رفتار از دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان اخراج شد . این دو دانشجو دختر از نظر نمرات درسی در سطح ضعیفی هستند و چند بار مشروط شده اند . ….!!!)در ضمن در جواب مونا جان باید بگم اون دختر دانشجوی زبان دانشگاه لاهیجان بود…
۳م تیر ۱۳۸۷ - نگار :
(تقصیر نه از چکمه نه از آل عباست نه افسر و سرباز و نه شیخ و نه خداست
سربسته بگویم که نرنجید ز من بدبختی و خوشبختی ما از خود ماست)
تقصیر خود ماست که هیچ کاری نمی کنیم .همینجوری نشستیمو منتظر معجزه هستیم .چرا هیچ کاری نمی کنیم؟! چون می ترسیم.از چی می ترسیم؟
۳م تیر ۱۳۸۷ - سحر :
ای اصحاب ایران شما مشارق رحمت و مطالع شفقت و محبّت بوده اید و آفاق وجود به نور خرد و دانش شما منوّر و مزیّن بوده. آیا چه شده که به دست خود بر هلاکت خود و دوستان خود قیام کردید؟”
۳م تیر ۱۳۸۷ - گمنام :
من هم مانند شوپنهاور غبطه می خورم به شجاعت این دو بانو
و خندم می گیره به بزدلیه خودم که هنوز امیدوارم تا شاید غیرتی
در میان این دنیای کثیف وجود داشته باشه.دنیا یی که … و با جرثقیل ادم دار می زنند و می گن هنوز
نتونستیم دست قطع کنیم و فعلن مجبوریم تقیه کنیم.
این دنیا ارزانیه خودتونو و اسلامتون …
این عکسی هم که گذاشتین از اون دختر درسته که مچاله شده
ولی اگه زنده بود حتمن به صورت ما ها یه پوزخند میزد که بدبختا نمیخواد ترحم کنید بفهمید که من از مرگم نمی ترسم و تو این کثافت نمی خوام زندگی کنم.
۳م تیر ۱۳۸۷ - علیرضا :
در مورد خودکشی پسران شاید به دلایل مختلفی بتوان اشاره نمود اما در مورد خودکشی دختران دانشجو آنهم وقتی اکثریت آنان از افرادی بوده اند که به حراست و کمیته انظباطی مراجعه کرده اند به نظر من باید عمیقتر به مسئله نگاه کرد مساله دانشگاه زنجان و پیش از آن چند دانشگاه دیگر نشان داد که احتملا پشت پرده این خودکشیها هوسهای پلید اصحاب حراست و کمیته انظباطی و حتی شاید در مواردی مثل فاجعه اخیر دانشگاه لاهیجان قتل است. من خود در دانشگاه آزاد قزوین درس خوانده ام و میدانم که در دانشگاههای آزاد نسبت به دانشگاهای دولتی فضاهای اداری و از جمله حراست کوچک و تعداد کارمندان کم است و غیر ممکن است که کادر حراست دانشگاه شاهد این فاجعه نبوده یا حتی در آن دست نداشته باشند. برادران حراستی این خواهران همچو گل ما در دست شما امانت اند مطمئن باشید که اگر خیانت کنید بالاخره جواب آن را در جایی پس خواهید!!!
۳م تیر ۱۳۸۷ - علیرضا :
راستی یادم رفت پیشنهادی که سحر عزیز ارائه کرده است خیلی عملی و جالب است فقط نیاز به کمی احساس مسئولیت و همدلی بین دانشجویان دختر و پسر دارد تا شاید دیگر شاهد چنین فجایعی نباشیم.
۳م تیر ۱۳۸۷ - امید :
ای کاش که جای ارمیدن بودی
۳م تیر ۱۳۸۷ - سمیرا :
من هم (متاسفانه) دانشجوی فنی دانشگاه لاهیجان هستم.
باورتون میشه تو دانشگاه انگار نه انگار که اتفاقی افتاده!!!!
خیلی از دانشجو های همین دانشگاه اصلا از این قضیه خبر ندارند!! با این وضعیت شما انتظار تحصن و اعتراض دارید؟؟
من به عنوان یه دانشجوی دانشگاه لاهیجان واقعا متاسفم… هم برای خودم که اینجا درس می خونم و هم برای اینکه به تنهایی کاری از دستم ساخته نیست و بی تفاوتی ها رو میبینم.
اینقدر ما از حراستی های … دانشگاه توهین های نابجا و برخوردهای نادرست و عجیب دیدیم که شنیدن همچین خبری خیلی هم دور از انتظار نیست
حتما اون دختر بیچاره تحت فشار روحی کنترل خودشو از دست داده و …
جالب اینکه غیر از این خبرنامه تمام سایت هایی که این خبر و اعلام کردند (توی رشت!) فیلتر شدن !!!
۳م تیر ۱۳۸۷ - سينا :
به خانواده و اشنایانه این ۲ عزیز تسلییت میگم//////////
ما همگی سوار بر کشتی سوراخ کوچکی هستیم در میان اقیانوسی عظیم و در حال غرق شدن. شاید این دو عزیز با از دست دادن جان خود . کشتی نجاتی -بر کشتی سوراخ شده کوچک -در میان اقیانوس ما باشند. ( حمد و سوره برای شادی روح این ۲ عزیز)
۳م تیر ۱۳۸۷ - سودابه :
به مسئولان نظم و حراست دانشگاه ها بفرمایید منتظر ظهور امام زمان (عج) نباشند که اگر امام ظهور کند ریشه ظالمان که اول از همه خودشان باشند را برخواهد کند. پس تا دیر نشده به خود آیید و شما هم مانند آن دختران معصوم که از ترس شما خودکشی کردند، از ترس امام زمان (عج) دسته جمعی جام زهر را بنوشید.
۳م تیر ۱۳۸۷ - ناشناس :
فقط حرف و حرف و حرف ، هیچکس عمل نمی کند . از خود من گرفته که از ایران بیرون هستم و چه آن کسی که در دل ایران زندگی می کند .
۳م تیر ۱۳۸۷ - ناشناس :
در سایت تابناک از خنثی کردن نقشه های ترور رئیس جمهور محترم نوشته شده است . من سئوالم این است که در زمان دانشجویی آقای رئیس جمهور ، چند نفر دانشجو خودکشی کردند ؟ آمار امروز با آمار زمان دانشجویی ایشان قابل مقایسه است ؟
۳م تیر ۱۳۸۷ - سپیده :
من دانشجوی دانشگاه آزاد لاهیجان هستم.
ببینید ما اصلا طبقه ی ۴ دفتر حراست نداریم . محل خودکشی هم راه پله ساختمان فنی بوده است
من از طریق منابع موثق و دانشجو های دانشگاه می دونم که اون دختر هیچ سابقه ای در کمیته انظباطی نداشته.
فکر نمی کنم قضیه به حراست مربوط باشه
۳م تیر ۱۳۸۷ - ا :
[…] خبر رو سرچ کردم. دومین خبری که تو گوگل لیست شد مربوط به خبرنامه امیرکبیر بود! با این مضمون: دختر دانشجو دانشگاه آزاد لاهیجان خود […]
۳م تیر ۱۳۸۷ - دانشجو :
سلام، من خودم دانشجوی دانشگاه آزاد لاهیجان هستم. موقعی که اون اتفاق افتاد هم تو دانشگاه بودم. اولا حراست تو طبقه ی پنجم نه چهارم. ضمنا این خانم محترم فارغ تحصیل دانشگاه ماست قبلا هم سابقه ی خودکشی داشته ولی موفق نشده. میگن …).
۳م تیر ۱۳۸۷ - محمد :
آخه انسانیت کجا رفته ای خدا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
۳م تیر ۱۳۸۷ - لاهیجان :
من دانشجوی فنی همین دانشگاه آزاد لاهیجان بودم.به طور کامل رئیس دانشگاه رو میشناسم که با باند بازی اومده و ریاست دانشگاه رو در اختیار گرفته(قبلا فرماندار سیاهکل بود).قبلشم معلم دینی دوران دبیرستان من بود که فقط تو کلاس در مورد جن و پری برامون داستان می گفت.بچه های حراست اونجا هم خیلی ها رو میشناسم.یه تعدادیشون آدمای درستی نیستن اما آدم خوب توشون هست.نمیدونم اما تو این دانشگاه هیچ کس حق اعتراض به هیچ چیزی رو نداره.کافیه رئیس دانشگاه بگه آقا اخراجی .به همین راحتی شما اخراج می شی و یه عمر بدبختی جلو راهته.باید تو این جور جا ها انجمن ها دست به کار بشن و فعالیت بکنن.
۳م تیر ۱۳۸۷ - مصطفی :
این وضع درست نمیشه مگر به دست خودمون. باید یه فکری کرد. باید دانشجو صداشو اونقدر بلند کنه تا عامه مردم هم بشنوند…
۴م تیر ۱۳۸۷ - امیر :
دانشگاه پادگان نیست دانشگاه قبرستان نیست …
مرگ بر این سیستم پادگانی علمی دانشگاهی
۴م تیر ۱۳۸۷ - امیر :
نخواب ای حسرت سفره گل گندم
نباش تو دالو نای قصه سر در گم
نخواب رو بالش پرهای پروانه که فریاد تو رو کم دارن این مردم
لا لا لا لا دیگه بسه گل لاله بهار سرخ امسال مثل هر سال هنوزم تیرو ترکش قلب و می شناسه
هنوز شب زیر سرب و چکمه می ناله نخواب آروم گل بی خار و کینه
نمی بینی نشسته گوله تو سینه ؟
آخه بارون که نیس رگبار باروته سزای عاشق های خوب اما اینه؟
نترس از گوله ی دشمن گل لادن که پوست شیره پوست سرزمین من
اجاق گرم سرمای شب سنگر دلیل تا سپیده رفتن و رفتن
نخواب آروم گل بادوم نا باور گل دلنازک خسته گل پر پر نگو باد ولایت پر پر ت کرده
دلاور قد کشیدن رو بگیر از سر دوباره قد بکش تا اوج فواره
نگو این ابر بی بارون نمی ذاره
مث یار دلاور نشکن از دشمن ببین سر می شکنه
تا وقتی سرداره نذاشتن همصدایی رو بلند باشیم
نذاشتن حتی با همدیگه بد باشیم کتابای سفید ودوره می کردیم
که فکر شبکلاهی از نمد باشیم
نگو رفت تا هزار آفتاب هزار مهتاب نگو کو تا دوباره بپریم از خواب
نخوون با من نترس از گوله ی دشمن بیا بیرون بیا بیرون از این مرداب
نگو تقوای ما تسلیم و ایثاره نگو تقدیر ما صد تا گره داره به پیغام کلاغای سیا شک کن
که شب جز تیرگی چیزی نمی آره نخواب وقتی که همبقضت به زنجیره
نخواب وقتی که خون بی هراس ازضرب شلاق های آویخته بر پیکر دشت
، ساقه پیر زمان را میجویم. و بی خود تر از ما ارباب،حلقه مفقود آفرینش سرمست
از این رقص روزانه برلاشه پیر شکارش، آواز جسارت سر میدهد. تف میشود هر روز،
بر سایه تقدیر یک مشت، افکار پست خلط آور. ما بردگان این قرن تبعیدی تابوت مان بر پشت،
تقدیرمان دردست میخوانیم با هم بر مزار آشفته دشت آواز سرزمین مادریمان را.
آواز جسارت پدرانمان را می خوانیم با هم مرگ آزادی ماست…
۴م تیر ۱۳۸۷ - سجاد :
واقعا خبر دردناکی بود نمی دونم چی بگم آخه مگر چه قدر زیر فشار بوده که دست به این اقدام زده . برا خودم متاسفم که یه جا نشستم و فقط نظر میدم .به خانواده ی این عزیز تسلیت میگم.
۴م تیر ۱۳۸۷ - گمنام :
من نظرم رو داده بودم اما چیزی که باعث شد دوباره حرف بزنم این تحلیله:http://radiozamaaneh.com/analysis/۲۰۰۸/۰۶ml
رادیو زمانه بلنگوی تبلیغی اصلاح چی هاست ولی ببینید که همین موجودات چی می گن راجع به ماها
ایا دانشگاه مرده است?
دوستان من یه دانشجو هستم و صمیمانه هم میگم از تحکیم خوشم نمیاد ولی امروز تو دانشگاه ها غیر از شما کسی تریبون نداره.
اگر اعتقادی به ازادی دارید خواهش می کنم به این نامردا نشون بدید
…
می تونید مثل سال ۸۲ فقط یه بیانیه بدید برای شرکت تو یه تحصن
۴م تیر ۱۳۸۷ - ارش :
باید گریست …. دیگر چه میتوان گفت در این روزگار دیگه اینا روی ضحاک را سفید کرده اند
۴م تیر ۱۳۸۷ - رضا :
من دانشجوی دانشگاه آزاد لاهیجان هستم ترم آخر مسئول این فاجعه حراست دانشگاهست … اینا باید بالاخره که بازژرسا رو می پیچونن جواب خدا رو که بدن من ازشون راضی نیستم این تحریک دانشجو یه جنایت بود
۴م تیر ۱۳۸۷ - حسین :
من دانشجوی ترم آخر لاهیجانم
اتاق حراست طبقه پنجم عزیزم.
طبقه چهارم طبقه آزمایشگاههاست……
۴م تیر ۱۳۸۷ - حمید :
واقعا واسه خودم متاسف شدم که تو همچین جامعه ای زندگی می کنم که دانشجوهاش که باید یکی از راحت ترین قشر ها باشن که بتونن راحت درس بخونن بر اثر فشار مشکلات دست به همچین کاری میزنن
۴م تیر ۱۳۸۷ - آرش :
خواهش می کنم که این خبر را برای مدتی طولانی در صفحه اول خبرنامه قرار دهید تا فراموش نکنیم و لا اقل این شعار ها را ببینیم و به یاد داشته باشیم که ما هم شعار (واقعا همه اینها شعار هستند و هیچ کدامشان عملی نمی شوند) می دهیم . همه ما می ترسیم و هیچ اقدامی نمی کنیم . ما باید یک رهبر داشته باشیم تا همه ما را مدیریت کند و به هدفمان برساند .
۴م تیر ۱۳۸۷ - مريم .الف :
متاسفم و باید بگم فقط دانشگاه نیست که همچین جوی داره ، ادارات رو فراموش کردین عزیزان و خیلی ها فقط برای داشتن لقمه نانی تحمل میکنند این دردهای همیشگی را .
۴م تیر ۱۳۸۷ - هومن :
…
…………………………….اما خانواده این دو دانشجو… فقط می میرند.
نه که کم باشیم اما متحد نیستیم.
یک هدف مشترک باید تعریف شود و بعد اولین پیروزی ها هر اندازه کوچک هر اندازه کوچک
ما را به هم نزدیک تر خواهد کرد. و دوباره خواسته بعد. که ادامه همان خواسته اول است….مثل نور خورشید آتششان می زنیم
وقتی که حول یک کانون متحد باشیم. وای اگر همه ما
همه ما از هر طبق فکری با هر خط مشی به این حقیقت برسیم
آن وقت است که روز نابودی همه خائنان خواهد رسید.
۴م تیر ۱۳۸۷ - ss :
واقعا” واسه خودمون متاسفم که ساکت می مونیم تا دوستامون یکی یکی حذف فیزیکی بشن. تا کی قراره بی صدا بشینیم؟ الکی شعار اتحاد میدیم ولی هنوز اندر خم یک کوچه ایم. اعلامیه دادن در حمایت از تجمع ها کافی نیست باید خدمون هم همزمان با جایی که تجمع کردن یا اتفاقی افتاده تجمع کنیم
۴م تیر ۱۳۸۷ - tanha :
salam man dokhtari ۱۴ sale hastam ke kheyli sher migam hala ham ba shenidane in mozoat ,mozohaye shere man khod koshi shode man be khatere in majara kheyli taasof mikharam va halam az harchi vatan doste ۲rojenabe bazia beham mikhore .akhe kasi ke vatanesho dost dare dast ro dast mizare ta bad biad .man gorizanam az in jamaate gorg sefat
۴م تیر ۱۳۸۷ - kaveh,tehran :
همه
لرزش دست ودلم
از آن بود
که عشق پناهی گردد،
پروازی نه
گریزگاهی گردد
آی عشق آی عشق
چهره آبیت پیدا نیست
و خنکای مرهمی
بر شعله زخمی
نه شور شعله
بر سرمای درون
آی عشق آی عشق
چهره سرخت پیدا نیست
غبار تیره تسکینی
بر حضور وهن
و دنج رهایی
بر گریز حضور
سیاهی
بر آزامش آبی
و سبزه برگچه
بر ارغوان
آی عشق آی عشق
رنگ آشنایت پیدا نیست….. (احمد شاملو
.
.
.
.و زمانی شده است که به غیر از انسان هیچ چیز ارزان نیست
۴م تیر ۱۳۸۷ - kaveh,tehran :
از ماست که بر ماست ….
۴م تیر ۱۳۸۷ - امیر :
من موافقم که فشارها بر روی دانشجوها در دانشگاهها خیلی زیاده، ولی در این مورد خاص باید بگم خبرتون کاملا اشتباهه، اصلا این دختر خودشو از حراست بیرون پرت نکرده، طبقه ۴ بخش آزمایشگاهه، حراست طبقه پنجه، تا اونجا که خودمم خبر دارم قضیه مربوط به حراست نبوده، قضیه شخصی بوده…
۴م تیر ۱۳۸۷ - کیارش :
من اگر برخیزم تو اگر برخیزی
همه بر می خیزند
من اگر بنشینم تو اگر بنشینی
چه کسی بر خیزد
ساکت بمانید و چماق بخورید و دم بر نیاورید
مدرک مهم است زندگی تان مهم است
کار مهم است ….
کشور مهم نیست ….. وای. باشید تا بیشتر ببینید
حقتان است
هر جور که ملت شده تاراج به من چه
یا آنکه به دشمن شده محتاج به من چه
من سیرم و با هیچ کسی کار ندارم
دنیای گرسنه بدهد باج به من چه
لیاقت شما دانشجو نما ها همین دیدن و افسوس خوردن
هیچ کاری نمی خواد بکنین
بشینیدو ببینید که به خودتان و ناموستان تعرض می کنند و باز دم بر نیاورید
بدا به حالتان
۵م تیر ۱۳۸۷ - آمنه :
سلام…
من دانشجوی ترم ۴ لاهیجانم .
این دختر خانوم فارغ التحصیل زبان بوده و ما چیزهای دیگه ای در موردش شنیدیم البته نمیشه از روی شنیده ها قضاوت کرد ولی نباید با این حرفها گناه دیگران رو بشوریم…هر چی بوده اون دیگه بین ما نیست بهتر برای شادی روحش فاتحه ای بخونید.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ - ۳ دسامبر ۲۰۲۴
اخبار جنبش دانشجویی
|
|