تأملی دوباره در مفهوم اطلاعات و دانش: با تأکید بر حوزۀ علم اطلاعات و دانش شناسی
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[01 May 2015]
[ مریم صابری]
چکیده
اطلاعات و دانش دو مفهوم متناقض هستند. در عین سادگي پیچیده هستند و با آنکه در هر حوزه علمي و تخصصي کاربرد دارند اما موضوع اصلي علم اطلاعات و دانششناسي محسوب ميشوند. تعاریف متعددی از اطلاعات در دانشهای مختلف ارائه شده است. اطلاعات و دانش دارای دو بعد ذهني و عیني هستند. در بعد ذهني اطلاعات، آن چیزی است که در ذهن افراد قرار دارد اما شکل عیني اطلاعات، آن فرمي است که در محملهای اطلاعاتي منتشرشده و در دسترس همگان قرار دارد. در حوزه علم اطلاعات و دانششناسي نیز اطلاعات عیني مورد توجه قرار ميگیرد. دراین مقاله تالش خواهد شد تا ضمن پرداختن به تعاری، رویکردها و جنبههای اطلاعاتي و ارتباط آن با مفهوم دانش، کاربرد این دومفهوم در علم اطلاعات و دانششناسي مورد توجه قرار گیرد.
کلیدواژهها: اطلاعات، دانش، علم اطلاعات و دانششناسي
مقدمه
در دنیایي زندگي ميکنیم که به درستي عصر اطلاعات لقب گرفته است. اگر روزی قدرت نظامي، ثروت ملي و حتي دستاوردهای فني به عنوان معیارهای پیشرفت و تمدن محسوب ميشدند اما امروز، سهولت و سرعت دسترسي به اطلاعاتشاخصي تأثیرگذار در توسعه ممالک شناخته ميشودو در این میان اما، مفهوم اطلاعات و در سطحي باالتر دانش همواره مورد بحث و تأمل بوده است. علوم مختلف و صاحبنظران رشته های گوناگون بشری هرکدام از ظن و دیدگاه خویش، یار اطلاعات و دانش شدهاند و سعي کردهاند به فراخور نیاز و کاربرد این مفاهیم در حوزه تخصصي خویش تصوری هرچند اندک و ناقص، اما در نظر خودشان کامل را با برچسب تعریف و تبین ارائه کنند. گویي داستان فیل موالنا در مثنوی معنوی به روشني گویای وضعیت این روزهای اطلاعات در دنیای ما است.
علم اطلاعات و دانششناسي با سابقه حرفهای به قدمت تاریخ اختراع خط و نوشتار و سابقه علمي و دانشگاهي نزدیک به 151 سال، از جمله علومي است که در ارتباط مستقیم با مفاهیم اطلاعات و دانش است. چرخه اطلاعات از تولید، گردآوری، ذخیره و سازماندهي تا پردازش و دسترسپذیری موضوع اصلي این حوزه علمي است. اطلاعات و دانش ماده اصلي کلیه این فرایندها استمسلماً. بدون داشتن درک و بینش درستي از مفهوم اطلاعات و دانش هرگز نميتوانیم بنیانهای نظری فرایندها و فعالیتهای این رشته را تبین نماییم.
تشدد آراء و تعاریف در مورد این مفاهیم که از قضای روزگار نقش پر رنگي در مناسبات و تحوالت بشر امروز دارند؛ انگیزهای شد تا مولف سعي نماید در میان مطالب پراکنده و متون مختلف، نگاهي اجمالي اندازد به مفهوم اطلاعات ودانش در حوزه های مختلف بشری و رابطه آنها با یکدیگر. در هر بحث بعد از گریزی به متون مختلف سعي شده است که به طور اختصاصي مفهوم مورد نظر در حوزه علم اطلاعات و دانششناسي نیز مورد توجه قرار گیرد.
اطلاعات از منظر حوزههای مختلف بشری
اطلاعات مفهومي ساده و در عینحال پیچیده است. گروهي بحث انتزاعي بودن آن را به میان ميکشند و دستهای دیگر آن را عنصری کاربردی وعیني، قابل سنجش و ارزیابي ميدانند. در حال حاضر حوزهموضوعي نميتوان یافت که در آن اطلاعات و کاربرد آن مورد توجه قرار نگرفته باشد که این خود نشان از اهمیت و پیچیدگي این مفهوم ميدهد.
اگر از تعریف سنتي اطلاعات که آن را دادههای پردازش شده دارای معنا و مفهوم مشخص ميداند، بگذریم؛ گزاف نیست که بگوییم به تعداد و تنوع علوم مختلف، تعاریف متعددی از اطلاعات ارائه شده است. در حالیکه در علوم تجربي، اطلاعات را پدیدهای ميدانند که بهطور طبیعي رخ ميدهد؛ علوم اجتماعي آن را فراورده حاصل از تدبیر انساني به حساب ميآورند که هوش و درایت بشری نقش اساسي در شکلگیری و بهکارگیری آن دارد. در همینحال فالسفه، اطلاعات را مفهومي بنیادین هم سطح و مترادف دانش و حقیقت لحاظ ميکنند. نقطه اوج این تلقي در نظریه پوپر است. وی در شرح کامل حیاتو ظهور انسان و رشد و توسعه تمدن قائل به سه عالم است. عالم اول، عالم اشیاء مادی و پدیده-هایي است که به صورت ماده و انرژی در جهان موجودند. عالم دوم شامل حاالت ذهني است و عالمي است که انسان در خود بدون واسطه ميشناسد )خودشناسي( و در دیگران با واسطه و شامل اندیشهها، تصورات و هیجانات است. اما عالم سوم پوپر بحث امروز ما است که عالم دانش و اطلاعات در معنای عیني آن است که تجلیات علمي، ادبیو هنری را در بر ميگیرد )حری 1333، 145؛ به نقل از داورپناه 1331، .)113
در حوزههای کاربردی، اما اطلاعات به شکل متمایزی ارائه ميشود بهعنوان مثال در حوزه زیستشناسي و فیزیک اطلاعات را ویژگي اصلي عالم هستي ميدانند و در حوزه روانشناسي آن را در شکل متغیری ميشناسند که با برداشت حسي، ادراک و دیگر فرایندهای روانشناختي به طور مستقیم سروکار دارد. در رویکردی متفاوت، تعریف دیگری در حوزه علم فناوری اطلاعات مطرح شده است:
فناوری اطلاعات، بااطلاعات به عنوان داده جمعآوری شده، ذخیرهشده، بازیابيشده، پردازششده و ارائهشده سروکار دارد. در تعریف فوق، به مواردی همچون اعتبار، کیفیت و ارزش اطلاعات به صورت جانبي توجه ميشود.»
شاید نزدیکترین تعبیر از اطلاعات به حوزه علمدانششناسي در حوزه ارتباطات و اطالعرساني ارائه شده است. در این حوزه اطلاعات را با پیامهایي که بین فرستند و گیرنده مبادله ميشود، مترادف ميدانند. در واقع هر پیامي که بین فرستنده و گیرنده مبادله ميشود حاوی بار اطلاعاتي است که محتمالً ميتواند تغییری را در وضعیت گیرنده بهوجود آورد. در این حالت اطلاعات نه تنها متضمن پیام، بلکه متأثر از وضعیت، نوع کارکرد، و ویژگي مسأله خاصي که پیام در راستای آن مبادله شده است؛ قرار دارد.
فلسفه اطلاعات
در حالیکه عمدتاً نگاه به مفهوم اطلاعات ماهیتي کارکردی داشته است ) نظریه شانون و ویورر( اما نگاه فلسفي به مفهوم اطلاعات ميتواند بهعنوان مکمل و تکمیل کننده مفهوم اطلاعات مورد توجه قرار گیرد.
«لوچیانو فلوریدی»، فلسفه اطلاعات را رویکرد فلسفي جدیدی مي داند که موضوع مطالعه آن ماهیت، مفهوم یا اصول بنیادین اطلاعات از جمله دینامیک اطلاعات، بکار گیری اطلاعات و علم اطلاعات است .(Floridi 2002) فلسفه اطلاعات، نحوه به کارگیری ابزارهای اطلاعاتي در پاسخ به چالش های فلسفي را مورد توجه قرار ميدهد. مبحث دینامیک اطلاعات در فلسفه اطلاعات به مدلسازی محیط اطلاعاتي پرداخته، و ویژگي های سیستمي اطلاعات و تعامالت آن با محیط اطراف و روند تحوالت دروني اطلاعات را مورد توجه قرار مي دهد. یکي از مهمترین موضوعات مورد بحث فلسفه اطلاعات، چرخه حیات اطلاعات است که در آن فرایندهای پایه شکل دهنده اطلاعات، نحوه به-کارگیری و چگونگي افول اطلاعات مورد بررسي قرار مي گیرد. چرخه حیات اطلاعات را مي توان در قالب سه مرحله توضیح داد. مرحله اول زایش اطلاعات است که در آن تولید، کشف و طراحي اطلاعات صورت ميپذیرد. مرحله دوم پردازش و مدیریت اطلاعات را شامل مي شود. جمع آوری، دسته بندی و سازماندهي، اعتباردهي، غربالگری، فرآوری و ایجاد تغییر، ارزیابي، به روز رساني، ذخیره و انتقال از جمله فعالیتهای مرحله دوم محسوب ميشوند. سومین مرحله در چرخه حیات اطلاعات، بهکارگیری آن است. در این مرحله فعالیتهایي همچون نظارت، مدلسازی تحلیل، توضیح، برنامهریزی آموزش و یادگیری صورت مي گیرد) Burgin 2003, 13؛ نقل شده در دیوساالر 1311، )43
فلسفه اطلاعات از رویکرد دوگانهای برخوردار است. در رویکردفلسفي به اطلاعات، چالشهای علم اطلاعات از نگاه فلسفي بررسي مي گردد و در رویکرد اطلاعاتي به فلسفه، از ابزارها و جریانهای اطلاعاتي در حل مسائل فلسفي کمک گرفته ميشود. همچنین کاربرد فلسفه اطلاعات نیز دو جنبه را دنبال ميکند. از یکسو برخي فالسفه تحلیلي بر این باورند که بهکارگیری و استفاده از فناوری اطلاعات و نظامهای اطلاعاتي کنوني در جهان ميتواند پاسخگوی برخي ابهامات فلسفي بوده و رویکرد جدیدی را در فلسفه پدید آورند. از سوی دیگر تالش فیلسوفان تحلیلي در پاسخ به برخي چالشهای فلسفي عصر اطلاعات و نگاههای فیلسوفانه به علم اطلاعات ميتواند منتج به یافتههای نویني شود که مي توانیم از آن در بازمهندسي جوامع اطلاعاتي بهره ببریم؛ به عبارت سادهتر نگاه فلسفي به حوزه اطلاعات مي تواند پاسخ برخي ابهامات بنیادی حوزه اطلاعات را در اختیارمان قراردهد و بهکارگیری امکانات و رویکردهای حوزه اطلاعات در مسائل فلسفي نیز منجر به ارائه راه حلهایي جدید در حل برخي مسائل فلسفي خواهد شد؛ بنابراین باید اذعان داشت آنچه فلوریدی عنوانبه فلسفه اطلاعات مطرح کرد عموماً رویکردی فلسفي به اطلاعات است نه رویکردی اطلاعاتي به فلسفه )دیوساالر 1311، .)41
فلوریدی )a2112( به نقش علم اطلاعات و دانششناسي در بهکارگیری فلسفه اطلاعات ميپردازد. وی ابتدا جهتگیری علم اطلاعات و دانششناسي را به سمت و سوی دیدگاهي خاص از اطلاعات، نقش آن، شباهت این نقش به تاریخ فلسفه و نیز سوگیری آن به سمت فلسفه اطلاعات را نشان ميدهد. وی با تأکید بر نظرات «شرا)1111( » پیوندی مشابه رادر علم اطلاعات و دانششناسي مطرح ميکند. معرفتشناسي اجتماعي2که شرا به آن ميپردازد به «جامعهشناسي دانش»3
«معرفتشناسي دانش اجتماعي4» تقسیم ميشود. علم اطلاعات و دانششناسي با معرفتشناسي دانش اجتماعي مي-پردازد که «مطالعه نقادانه مفهومي در ابعاد اجتماعي )چندعاملي( دانش» است )فلوریدی a2112، 31؛ به نقل از داورپناه و همکاران 1333، .)53 با اینحال فلوریدی عقیدهای متفاوت با شرا دارد وی معتقد است که بین معرفتشناسي دانش اجتماعي که متمرکز بر دانش است )و شرا به آن عقیده راسخ دارد( و علم اطلاعات و دانششناسي که اصوالً متمرکز بر منابع اطلاعاتي است، فرق وجود دارد. وی این تفاوت را چنین تبین ميکند که علوم کتابداری و اطالعرساني در نقش منابع طالعاتي در کمک به بازنمون دانش نظر دارد. وی با پیروی از هرولد )2111( معتقد است که چون معرفتشناسي دانش اجتماعي بر دانش تأکید دارد تا بر اطلاعات، بنابراین فلسفه اطلاعات جایگاه فلسفي مناسبتری برای علم اطلاعات
دانش شناسي است (داورپناه و همکاران 1333، .)53
جنبه های اطلاعات
جنبه های اطلاعات به دو دسته ساختاری و معنایي تقسیم ميشود.
الف. جنبه ساختاری: برحسب ایستایي یا پویایي اطلاعات تقسیمبندی مي شود. زماني که اطلاعات به صورت یک محصول یا فراورده باشد حالت ایستایي دارد مانند اطلاعات بالقوه ای که در یک کتاب، تصویر یا لوح فشرده وجود دارد. در این حالت اطلاعات به عنوان یک کاال مورد توجه قرار مي گیرد در نتیجه قابلیت تولید، ذخیرهسازی و انتقال دارد و به تبع آن ميتواند آفریده شود، رشد یابد و از میان برود. در حالتي دیگر، اطلاعات در جریان کنش، یا تعامل، دستخوش حک، اصالح، تحلیل یا پردازش ميشود. در این هنگام اطلاعات پویا بوده که به آن فرایند ميگویند. در این دیدگاه اطلاعات اگرچه فراورده است اما مي تواند به تناسب هدف در هر فرایندی جا گیرد )قالب پذیر است(.اطلاعات بهعنوان فرایند، از دو دیدگاه مورد توجه قرار ميگیرد:
.1اطلاعات به تناسب زمان ومکان تغییر ميکند: پدیدهای ممکن است در یک زمان و مکان دارای ارزش اطلاعاتي باشد و در زمان و مکان دیگری همان پدیده فاقد ارزش اطالعای باشد (وجه معناشناختي اطلاعات)
.2اطلاعات جوهره فرایندی است که پویا است در یکسوی این فرایند )ابتدای فرایند( داده و در سوی دیگر دانش )انتهای فرایند( قرار دارد.
ب. جنبه مفهومي اطلاعات. درباب مفهوم اطلاعات دو نگرش وجود دارد: نگرش اسنادی، و نگرش کارکردی. اسنادگرایان اطلاعات را ویژگي کلیه عناصر و نظامها ميدانند یعني این خصیصه را به وجود آنها نسبت ميدهند؛ این درحالي است که کارکردگرایان، اطلاعات را فقط با عملکرد نظامهای اطالعرساني مرتبط ميدانند. طرفداران نظریه ریاضي اطلاعات )نظریه شانون و ویور( در زمره اسنادگرایان و طرفداران نظریه معناشناختي در زمره کارکردگرایان قرار دارند.
رویکردهای کلی به اطلاعات براساس بررسي تاریخي متون علوم اطالعرساني، ميتوانیم سه نوع رویکرد کلي به «اطلاعات» در نظر بگیریم )داورپناه و همکاران :)1333
اطلاعات در مفهوم یک خصیصه: اشیا یا رویدادهایي که مفهوم اطلاعات به مثابه خصیصه آنها است، بیانات، اندیشه ها و موقعیت ها را توصیف مي کنند. قابل ذکر است که در این حالت، موجودیتهای اطلاعاتي، صرفاً فیزیکي نبوده بلکه مفاهیم متافیزیک را نیز در بر ميگیرند.
اطلاعات در مفهوم یک فعالیت: در این حالت موجودیت های اطلاعاتي، در واقع تبیینکننده ارتباطات هستند. این ارتباطات ميتوانند به شکل بین فردی یا بین گروهي در نظر گرفته شوند که در هر دوحالت به تبادل اطلاعات ميانجامند.
اطلاعات در حکم مشخصهای جهانشمول و عام: در این رویکرد، موجودیتهای اطلاعاتي نماینده فعالیتهای اطلاع-دهي و ربط هستند. برای ارزیابي میزان اطالعدهي یک موجودیت، تعیین اندازه مجموعه عالئمي که عالمتي معین از میان آنها انتخاب شده، ضروری است. هر اندازه این مجموعه بزرگتر باشد، به همان اندازه نااطمیناني در انتخاب عالمتي خاص بیشتر بوده و انتخاب نهایي گیرنده اطالعدهندگي بیشتری خواهد داشت. نظریه ریاضي ارتباطات )نظریه شانون و ویور( مثال واضح اطالعدهي موجودیت اطلاعاتي است.
در هنگامي که موجودیتهای اطلاعاتي نماینده ربط هستند، رویکرد معنایي بیش از رویکرد فیزیکي مورد توجه قرار ميگیرد. در این حالت مفاهیم نهفته در مقوله اطلاعاتي، به منزله خصیصه جلوه ميکند. یک چنین مفهومي ممکن است نهتنها اندازه مجموعه موجودیتهایي را که موجودتي خاص از میان آنها انتخاب ميشود شامل باشد، بلکه ميتواند دربردارنده سابقه انتخابهای قبلي از این دست هم باشد. در این صورت، ميتوانیم به مفاهیمي از اطلاعات دست یابیم که اساساَ معادل با مفهوم ربط است.
پاردایم های سهگانه اطلاع شناسی
اطلاع شناسي حوزه مطالعاتي است که در سالیان اخیر مورد توجه روزافزون بوده است. ميتوان اطالعشناسي را حوزه مطالعاتي دانست که از ماهیت اطلاعات بحث ميکند. در واقع اطالعشناسي، پرسش در مورد چیستي اطلاعات است. بعد از ارائه «نظریه ریاضي ارتباطات» توسط شانون و ویور و انتشار کتاب «سیبرنتیک یا کنترل و ارتباط در حیوان و ماشین» توسط «نوبرت وینر»، آراء و نظریههای گوناگوني در مورد ماهیت اطلاعات منتشر شد. اگرچه این نظریهها ابتدا عیني بودند اما کم کم بر عنصر ذهنیت در تعریف ماهیت اطلاعات تأکید شد. بدین ترتیب، براساس نقش عنصر «عینیت» و «ذهنیت» در پرسش از اطلاعات، آراء اطالعشناختي مدرن را ميتوانیم تحت سه پارادیم دستهبندی کنیم:
1پارادیم ریاضی طبیعی : این پارادیم براساس کارهای مهندسان الکترونیک، ریاضيدانان نظریهپردازان نظامها، نظریهپردازان حوزه سیبرنتیک، فیزیکدانان و زیستشناسان تکوین یافته است. متخصصان هریک از حوزههای مذکور در بسط نگاه ریاضي ـ طبیعي به اطلاعات نقشي به فراخور حوزه علمي خود داشتهاند. این پارادیم با نظریه «شانون» آغاز شد و پس از آن نظریه «سیبرنتیکي» وینر در تبین رفتار کنترلشده هدفمند در نظامهای مبتني بر بازخورد سبب بالندگي بیشتر این پارادیم گردید. این در حالي بود که مفهوم اطلاعات در نظریه شانون کامال با این مفهوم در نظریه سیبرنتیکي وینر متفاوت بود. در نظریه شانون اطلاعات به معنای «آنتروپي(»بي نظمي( است در حالیکه مفهوم اطلاعات در نظریه وینر «نگانتروپیک» است.
در نهایت، در چارچوب پارادیم ریاضي ـ طبیعي، موجودیت اطلاعات و انرژی تبین ميشود. انرژی به عنوان توانایي انجام کار و بهعبارت دیگر توانایي برای تغییر اشیاء تعریف ميشود. و البته یکي از ویژگیهای بارز اطلاعات همین توانایي القاء تغییر است.
2. پارادیم معناییدر: این پارادیم برخالف پارادیم ریاضي ـ طبیعي که صرفاً اطلاعات را در قالب فیزیکي مورد بررسي قرار ميدهد؛ محتوای نمادها نقش تعیینکننده در تعریف مفاهیم اصلي نظریه دارند. این نظریه توسط «یهوشوعابار ـ هیلل» و «رودلف کارناپ» ارائه شد. این دو عقیده داشتند که نظریه معنایي را نباید به حوزههایي مانند روانشناسي و علوم اجتماعي تعمیم داد. زیرا این نظریه تنها به محتوای نمادها، فارغ از زعامل انساني )جنبههای تفسیری( ميپردازد. یعني در واقع آنها را به گونهای عیني لحاظ ميکند و عوامل ذهني را کنار ميگذارد.
3. پارادیم شناختی:3از سرشناسترین افرادی که سعي کردهاند مفهوم اطلاعات را در ارتباط با ساختار شناخت )معرفت( فرد توضیح دهند، ميتوان به «باکلند1»، «اینگورسن11»، «بلکین11» و «بروکز12» اشاره کرد. در این میان نظریه باکلند در مورد انواع اطلاعات از اهمیت فراواني برخوردار است. «باکلند» اطلاعات را براساس مفهوم شناختي و معرفتي
به سه دسته تقسیم ميکند:
اطلاعات به مثابه فرایند:13 اطلاعات در این معناب به تغییر در وضع معرفت )شناخت( فرد اشاره دارد . در اینجا اطلاعات یعني عمل اطالع دادن یا مطلع کردن.
اطلاعات به مثابه معرفت:14 در این معنا، اطلاعات به آنچه در فرایند اطالعدادن درک ميشود، اشاره دارد. اطلاعات آنجا که با کاهش عدم قطعیت متناظر ميشود ميتواند به عنوان معرفت شناخته شود.
اطلاعات به مثابه چیز:15 اطلاعات در این معني، به اشیایي که اطالعبخشند اشاره دارد. اسناد، دادهها و هرآنچه که ميتوان آن را معرفت عیني ) براساس عوالم سهگانه پوپر( دانست، نوعي اطلاعات در مفهوم چیز هستند. نظامهای اطلاعاتي مورد مطالعه علم اطلاعات و دانششناسي به عقیده باکلند با این مفهوم اطلاعات سروکار دارند.
براساس نظریه باکلند، دو جوهر داریم: .1 اطلاعات به مثابه معرفت که به وضع ذهني فرد بر ميگردد و بنابراین ناملموس است و اطلاعات به مثابه چیز که به تجسد و تجسم اطلاعات برميگردد و ملموس است. عالوه بر این دو جوهر، دو فرایند نیز داریم: یکي اطلاعات به مثابه فرایند که به پردازش اطلاعات به صورت ذهني اشاره ميکند و ناملموس است و دیگری «پردازش اطلاعات» که به فرایند مدیریت اطلاعات به مثابه چیز اشاره دارد و ملموس است.
به عقیده باکلند، آن جوهری که موضوع دانش علم اطلاعات است، اطلاعات به مثابه چیز )کتابها، اسناد، دادههای موجود در نظامهای اطلاعاتي کامپیوتری بهعنوان جوهر فیزیکي و ....( است و آن فرایندی که وظیفه نظام اطلاعاتي است، پردازش اطلاعات است.
در نهایت براساس آنچه گفته شد، پارادیم ریاضي ـ طبیعي و پارادیم معنایي وجه اشتراک و وجه افتراقي دارند. وجه اشتراکشان این است که اطلاعات را به صورت کامالً عیني و فارغ از هرگونه جنبه ذهني اعتبار ميکنند. و وجه افتراقشان
اینست که که در پارادیم ریاضي ـ طبیعي به علت غلبه «طبیعتانگاری11» و «فیزیکانگاری13»، اطلاعات فارغ از ابعاد معنایي و صرفاً در ساحت زبان و مسقل از عالم ماده و طبیعت مورد بحث قرار مي گیرد. نکته مهم اینست که در پارادیم معنایي، معني به گونهای عیني و مستقل از ابعاد روانشناختي و صرفاً در قالب زبان مورد نظر است. در پارادیم شناختي نیز، اطلاعات نه در ساحت ماده و نه در قالب زبان بلکه در ساحت ذهنیت و نقشي که در جرح و تعدیل ساختارهای ذهني بشر دارد مورد بحث قرار ميگیرد.
تعریف دانش
فرانسیس بیکن، فیلسوف انگلیسي اعتقاد دارد که دانش قدرت است. در عصر حاضر، کمتر سازمان و موسسهای است که به اهمیت دانش و قدرت آن در پیشبرد فعالیتهای سازماني و پیشرفت و تکامل سازمان و نیروی انساني آن پي نبرده باشد. تقسیم بندی های مختلفي از دانش در متون مختلف ذکر شده است. گروهي از متخصصان با رویکرد بهره گیری از دانش آن را به دو دسته دانش نهان و عیان تقسیم کردهاند. دانش نهان، دانش بشری ذخیره شده در ذهن و فکر و مدارک شخصي است که امکان بهرهگیری همگاني و استفاده از آن میسر نیست در حالیکه دانش عیان، دانش منتشرشده و همگاني است که کلیه مردمان به سهولت و راحتي ميتوانند از تجربیات و یافتههای بهدست آمده بهرهمند شوند. گروهي از فیلسوفان دانش را به عنوان واقعیتي مجزا به تجربه گرایي و تعقل گرایي مرتبط دانسته اند. در معرفتشناسي عملگرا، دانش مجموعهای از نظریههایي است که در حال برآوردن هدفي از ارگانیسمهای زنده است )داورپناه 1331؛ .)113
«پوپر» نیز تقسیم دیگری از دانش را ارائه کرده است. وی دانش را به دو مقوله «دانش عیني»13 و «دانش ذهني»11 تقسیم کرده است. به تعبیر «پوپر،»دانش عیني کامالً مستقل از ادعای هر فرد برای دانستن، پذیرفتن، تأئید یا عمل است. به عبارت دیگر دانش در معنای عیني آن، دانش بدون داننده و معرفت بدون عامل شناسنده است و مستقالً وجود دارد. دانش ذهني شامل حاالت ذهني یا شعور است )حری133 2؛ نقل شده در داورپناه 1331؛ .)111
در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسي، نیز شکل خاصي از دانش که از آن بهعنوان «دانش عمومي» تعبیر کردهاند؛ کاربرد دارد. منظور از دانش عمومي، آن شکل از دانش مضبوطي است که به شکل عیني در قالب محملهای اطلاعاتي در دسترس بشر قرار دارد. متخصصان اطالعرساني در شرایط و دوره های زماني مختلف، پیشفرض های گوناگوني را در زمینه بازنمود دانش عمومي در نظامهای اطالع رساني مطرح کردهاند. برخي از این پیش فرضها عبارتند از:
در نظر گرفتن ساختار دانش عمومي به شکل یک طبقهبندی واحد سلسله مراتبي )رده بندی کنگره(
در نظر گرفتن ساختار دانش عمومي در قالب مجموعهای از حوزههای موضوعي با چهریزههای معنایي )ردهبندی دیوئي(
در نظر گرفتن ساختار دانش عمومي در قالب یک شبکه اصطالحنامهای با روابط کلي )عام، خاص، مترادف، جزئي و کلي(
در نظر گرفتن ساختار دانش در قالب مجموعههایي از موجودیتها، ویژگي آنها و ارزشیابي این ویژگيها که بین عناصر آن روابط گوناگوني از جمله رابطه یک به یک، یک به چند و چند به چند )نظامهای بانک های اطلاعاتي رابطه ای( )داورپناه 1331؛ .)111-111
در نهایت، دانش عمومي که در حوزه علم اطلاعات و دانششناسي کاربرد فراواني دارد به صورت خودجوش از ترکیب آنچه همه افراد در طول سالیان دراز به دانش افزودهاند حاصل ميشود و از تنوع فراواني برخوردار بوده و ساختارهای
گوناگوني نیز دارد که دائماً در حال تغییر و تحول بوده و چیزی بیش از رویدادها و دادههای خام است.
روابط اطلاعات و دانش
بین اطلاعات و دانش رابطه وجود دارد. گاهي اطلاعات تأمینکننده سوخت الزم برای دانش است و گاهي بالعکس. اما باید توجه داشت که مفهوم اطلاعات و دانش با یکدیگر مترادف و یکسان نیستندهرنوع. اطلاعات و دانشي لزوماً حقیقت نیستند. اطلاعات دربرگیرنده مشخصات و نقشهای متفاوتي است؛ اطلاعات یک ماهیت اقتصادی است؛ یک پیشدرآمد و عاملي برای دانش؛ یک فرایند، شي مجرد و مستقل یا جزئي از هر فعالیت و حتي شرایط گوناگون و یا موجودات دیگر که ناشناخته هستند. در نهایت همانطور که باکلند عقیده دارد: «ما قادر نیستیم به طور قطع از چیزی صحبت کنیم که در زمره اطلاعات نگنجد.»
تشریح شباهتها و تفاوتهای موجود میان دانش و اطلاعات در درک مفهوم اطلاعات مفید خواهد بود. در این بخش سه مسأله عمده بهچشم ميخورد. نخست اینکه دانش، برخالف اطلاعات در مورد باورها و تعهدات بحث ميکند. دانش، کارکرد یک دیدگاه ، عقیده یا تصور ویژه است؛ دوم اینکه، دانش برخالف اطلاعات در مورد «عمل» بحث ميکند و در ضمن انتزاعي بودن، عینيتر نیز هست. عمل همواره نوعي دانش تلقي ميشود و سوم اینکه دانش همانند اطلاعات، مربوط به معنا بوده و خود معنا نیز فرایندی ارتباطي و باقي تلقي ميشود.
ميتوان تعریف سنتي دانش را «ایده صحیح توجیه شده» قلمداد کرد. به هرحال باید گفت که دانششناسي سنتي غرب بر واژه «صحت» بهعنوان خصیصه ذاتي دانش تأکید ميکند؛ اما مي توان ماهیت دانش را با «ایده توجیه شده» نیز تبیین کرد )توناکا 1335،121؛ نقل شده در حسن زاده .)1335 دانششناسي سنتي، ماهیت مطلق، ایستا و غیرانساني دانش را مورد تأکید قرار ميدهد که عمدتاً در قالب قضیه و منطق صرف بیان ميشود؛ درحالیکه دانش یک فرایند انساني پویا برای توجیه عقیده شخصي در نیل به حقیقت است.
با این تفاسیر و با وجود شباهتهای ظاهری که اغلب در متون بین دانش و اطلاعات به چشم ميخورد ) این دو واژه در جای یکدیگر به کار ميروند(؛ با اینحال، تفاوتهای آشکاری بین آن دو وجود دارد. باتسون )1131( مي گوید که اطلاعات شامل تفاوتهایي است که باعث ایجاد تباین ميشوند. (Bates 2005)
همانطور که قبالً اشاره کردیم اطلاعات مي تواند از دو بعد فیزیکي و معنایي مورد ارزیابي قرار گیرد. تحلیل اطلاعات در بعد فیزیکي بدون توجه به معنای ذاتي آن محاسبه مي شود )نظریه شانون و ویور(. این در حالي است که جنبه معنایي اطلاعات، ارزش اطلاعات را براساس مقدار معنا و مفهوم انتقال یافته مورد ارزیابي قرار ميدهد. در نتیجه این بعد در فرایند دانشآفریني از اهمیت بیشتری برخوردار است.
دانش عمدتاً با کنش انسان در ارتباط است و کنش براساس یک معنای ذهني ایجاد مي شود از سوی دیگر کنش نیز در ارتباط «هدف» و «تعهد» انسان است براین اساس دانش ارتباط معناداری با تعهد و عقیده انسان پیدا مي کند.
اطلاعات و دانش به علت وابستگي به موقعیت و پیدایش مداوم و در نتیجه کارکردهای اجتماعي میان مردم، از ماهیتي بافتي و ارتباطي برخوردارند. «برگر» و «لوکمان)1111( » معتقدند افرادی که در بافت اجتماعي و تاریخي کارکرد متقابلي دارند، دارای اطلاعات مشترکي هستند و همین امر سبب هم افزایي قضاوتها، رفتارها و نگرشهای آنها ميشود
.(Bates,2005)
در نهایت ميتوان نتیجه گرفت که اطلاعات، واسطهی ضروری برای کسب دانش است. دانش از بدنه منسجمي از اطلاعات کسب ميشود و آگاهي صحیح را به ذهن متبادر ميکند. در فرایند شکلگیری دانش، اطلاعات خارجي به ذهن وارد شده و برپایه کنشهای ذهني، شکل خاصي به خود ميگیرداصطالحاً. در این مرحله دانش پدید آمده و اطلاعات ساخت یافته نیز که دیگر دانش نام گرفته از حالت منبع بودن خارج ميشوند.
همانطور که «نول» مي گوید: اطلاعات نقش محوری در اجتماعي سازی دانش و بهعبارت دیگر ایجاد دانش مشترک در جوامع بشری دارد. این در حالي است که اطلاعات عامل اصلي شکلگیری الگوهای ذهني در افراد است
.(Newell,1990)
اطلاعات و دانش در قلمرو ذهنی فردی وعمومی
در تشریح تمایز بین قلمرو ذهني و عیني تعاریف و تعابیر متفاوتي ذکر شده است. برخي ذهن را معادل درونیات و منویات دروني افراد ذکر کردهاند، گروهي دیگر نگرش هرفرد نسبت به خود و دنیای پیرامون خود را ذهن دانسته اند و برخي دیگر واگویه های دروني را ذهنیت نامیدهاند. در مقابل مفهوم ذهنیت، عینیت قرار ميگیرد که عبارتست از آنجه عیان است و دیگران ميتوانند به سهولت و وضوح به آن دسترسي داشته باشند. با آنکه به نظر ميرسد که پیچیدگي عینیت نسبت به ذهنیت کمتر است اما دقیقاً ميتوان گفت که عینیت برگرفته از ذهنیت است زیرا نگرش، درونیات و واگویههای
دروني هر فرد، اعمال، حرکات و در یک کالم عینیت وی را شکل ميدهد. بنابراین پیوندی ناگسستني بین این دو مفهوم وجود دارد.
با تشریح تمایز بین قلمروهای ذهني و عیني، در موقعیتي قرار داریم تا سه مفهوم کلیدی «داده»، «اطالع» و «دانش» را تعریف کنیم . در واقع، با تقسیم به دو مجموعه سهتایي، شش مفهوم برای تعریف داریم. یک مجموعه مرتبط با قلمرو ذهني و مجموعة دیگر مرتبط به قلمرو همگاني.
داده - اطلاعات - دانش در قلمرو ذهنی. در قلمرو ذهني، «داده»ا محرکهای حسّي هستند که از راه حواس، دریافت )یا درک( ميشوند. «اطلاعات» معنای این محرکهای حسي است )یعني درک تجربي(. برای مثال، صداهایي که ميشنویم، داده هستند.معنای این صداها ) برای مثال، صدای موتور ماشین روشن( «اطالع» است. شیوه دیگری را ميتوان برای تعریف این دو مفهوم در نظرگرفت که حتي بهتربه نظر ميرسد.
دادهها محرکهایحسّي هستند،یامعنا ی آنها)یعني، درک تجربي( هستند. بر این اساس، در مثال باال، صداهای بلند، و به همانگونه درک حرکت موتور ماشین، «داده» هستند. اطلاعات دانش تجربي است. بر این اساس، در مثال باال، دانش اینکه موتور اکنون روشن است و ماشین در حال دورشدن است، «اطلاعات» است. این موردی است که مبتني بر تجربه است. اطلاعات یک نوع دانش است و نه یک مرحلة واسطهای بین داده و دانش. دانش اندیشهای در ذهن فرداست که بنا بر باور فرد، از درستي قابل توجیه برخوردار است. دانش، بسته به مورد، ميتواند تجربي یا غیرتجربي باشد. برای مثال در منطق یا ریاضي ) به طور مثال، هر سه ضلعي دارای سه طرف است(؛ دانش دیني )مثال، خدا وجود دارد( و غیره. توجه داشته باشید که دانش، محتوای اندیشه در ذهن فرد است، که بنا بر باور فرد، از درستي قابل توجیهي برخوردار است. درحالي که «دانستن» حالتي از ذهن و دارای سه مشخصه است: )1 فرد باور دارد که درست است )2 فرد ميتواند آن را توجیه کند، )3 آن حالت درست است یا به نظر ميرسد درست باشد.
داده – اطلاعات و دانش در قلمرو همگانی )عمومی(. در قلمرو همگاني، داده، اطلاعات و دانش ساخته )مصنوع( انسان هستند. این سه با نشانهها )عالیم( تجربي، بازنمون ميشوند )یعني، نشانههایي که فرد ميتواند از طریق حواسهای خود آنها را حس کند(. این نشانهها ميتوانند شکلهای متفاوتي از قبیل: عالیم کندهکاری، شکلهای نقاشي، کلمات چاپ، عالیم دیجیتالي، اشعههای نور، امواج صدا، و ... به خود بگیرند. دادههای همگاني، اطلاعات همگاني و دانش همگاني، منعکسکننده المثني شناختي خود هستند. معنا، در قلمرو عیني دادهها مجموعهای از عالیم است که بازنمون محرک تجربي یا ادراکهاست. اطلاعات، مجموعهای از عالیم است که بازنمون دانش تجربي است، و دانش مجموعهای از عالیم است که بازنمون معنا )یا محتوای( اندیشههایي است که فرد به گونة قابل توجیه، باور دارد که آنها درست هستند )زینس،.)1311
بنابراین در حالیکه در قلمرو ذهني، اطلاعات و دانش مبتني بر تجربه و در ذهن افراد هستند؛ در قلمرو عیني، اطلاعات ودانش ساخته دست بشر و قابل مشاهده، نمایش، ارزشیابي و اندازهگیری هستند. براین اساس، از آنجا که در حوزه علم اطلاعات و دانششناسي، اطلاعات و دانش در محملهای اطلاعاتي ثبت و ضبط گردیده و قابل ارزشیابي و مشاهده هستند ما با اطلاعات و دانش درقلمرو عیني سروکار داریم.
نتیجه گیری
از مجموع مطالبي که در باال ارائه شد ميتوان گفت که اطلاعات مفهومي متناقض و در عین حال پیچیده است که در حوزههای موضوعي مختلف برحسب کاربرد و رویکرد آن حوزه، تعاریف متفاوتي را شامل ميشود. فلسفه وجودی اطلاعات نیز مفهوم جدیدی است که موضوع مطالعه آن ماهیت، مفهوم یا اصول بنیادین اطلاعات از جمله دینامیک اطلاعات، بکارگیری اطلاعات و علم اطلاعات است. شناخت رویکرد فلسفي اطلاعات در کنار تعاریف ارائه شده سبب مي شود که بتوانیم ریشه های فکری بکارگیری و استفاده از آن را بخصوص در چرخه حیات اطلاعات دریابیم. همچنین با توجه به رویکرد فلسفي اطلاعات، جنبه های ساختاری و معنایي و رویکردهای کلي آن بهطور کامل قابل توضیح هستند.
اطلاعات در پیوند با دانش، که شکل سازماندهي شده و ساختاریافته اطلاعات محسوب ميشود؛ رابطه تنگاتنگي دارد. بهطوریکه اطلاعات را گاهي تأمینکننده سوخت الزم برای دانش ميدانند و گاهي بالعکس این دانش است که زمینه تولید و استفاده از اطلاعات را فراهم ميکند. با این حال باید به این نکته توجه داشت که هر نوعاطلاعات و دانشي لزوماً به خرد و اندیشه منتهي نميشود. از سوی دیگر، علیرغم شباهتهای ظاهری که میان اطلاعات و دانش وجود دارد )در تأئید این ادعا ميتوان گفت که به اشتباه در متون غالباً این دو واژه در جای یکدیگر بهکارميروند( اما تفاوتهای ماهوی زیادی میان این دو مفهوم وجود دارد. در حاليکه اطلاعات در دو بعد فیزیکي و معنایي/ عیني و ذهني مورد توجه قرار ميگیرد )نظریه ارتباطات شانون و ویور و نظریه معناشناختي اطلاعات(، اما دانش ارتباط معناداری با تعهد و عقیده انسان دارد.
در نهایت، از مجموع گفتههای باال ميتوان دریافت که اطلاعات ودانش ضمن سادگي و بدیهي بودن، مفاهیمي پیچیده وچندبعدی هستند. این امر یادآور نظریه آشوب در سایبرنتیک است. در حوزه علم اطلاعات و دانششناسي، که اطلاعات و دانش موضوع اصلي و درونمایه مفاهیم و کارکردهای این حوزه موضوعي هستند با علم به این پیچیدگي در عین سادگي باید ابتدا فلسفه اطلاعات را دریابیم و سپس براساس مباني فلسفي، رویکردها و جنبه ها نسبت به کاربرد این مفاهیم در منابع اطلاعاتي و دانشي توجه کنیم.
منابع
حسن زاده، محمد. .1335 مدیریت دانش. تهران: نشر کتابدار.
خندان، محمد و غالمرضا فدائي. .1333 نگاهي به پاردایم های سهگانه مدرن دراطالعشناسي. فصلنامه پیام کتابخانه. قابل دسترس در : http://www.ensani.ir/storage/Files/20120326114445-1141-1.pdf )آخرین تاریخ دسترسي )1312/1/1
داورپناه، محمدرضا. .1331 ارتباطات علمي، نیاز اطلاعاتي و رفتار اطالعیابي. مشهد، تهران: انتشارات دبیزش، نشر چاپار. داورپناه، محمدرضا؛ شعله ارسطوپور، عاطفه شریف، حیدرمختاری، و حسین مرادی مقدم. .1333 رفتار اطلاعاتي انسان. مشهد: انتشارات دبیزش.
دیوساالر، عبدالرضا. .1311 قدرت اطلاعات، تأثیر اطلاعات بر نظریه توسعه. تهران: موسسه اندیشه و پژوهش طرح هزاره. زینس، چیام. .1311 معنای سه مفهوم پرکاربرد داده، اطلاعات و دانش. ترجمه محمدحسین دیاني. مجله علمي ـ پژوهشي کتابداری و اطالع رساني .)2(14 قابل دسترس در:
http://www.aqlibrary.ir/index.php?module=TWArticles&file=index&func=view_puba rticles&did=1428&pid=10 )تاریخ دسترسي .)1312/1/1
Bates, Marica J..2005. Information and Knowledge: An Evolutionary Framework for Information Science, Department of Information Studies, University of California Floridi, Luciano. 2002. What is the Philosophy of Information. Chapter in
Cyberphilosophy: The Intersection of Philosophy and Computing , Metaphilosophy.
Vol. 33. Newell, A. 1990. Unified Theories of cognition. Combridge M. A.: Harvard
University.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ۲ دسامبر ۲۰۲۴
تکنولوژی
|
|