در چند روز گذشته گروهی از جوانان و فعالين سياسی دانشجويان از دانشگاهها خارج شده و برخی از شهر های ايران را به صحنه راهپيما ئی های اعتراضی خود مبدل ساخته اند . در برخی از ان راهپيمائی ها انان با صراحت مخالفت خود را عليه تبعيضات بر زنان اعلان داشته و خواستار لغو "حجاب اجباری" شده اند. اين راهپيمائی ها که با استقبال بی نظيرمردم نيز روبرو شده است بيشک نقش مهمی در کاهش جدائی ميان جنبش های فرهنگی و سياسی جوانان ايفا خواهد کرد و به تدريج زمينه مساعدی را برای نزديکی و همکاری ميان نهادها و نيروهای فعال در ان جنبش ها پديد خواهد اورد .
يکی از ويژگی های نظام تبعيض در ايران اين بود که در واپسين روزهای انقلاب بهمن با بيرق "حجاب اجباری " و شعار" روسری يا تو سری" رسما اعلان موجوديت کرد" و با سرکوب بی رحمانه "مقاومت زنان " به شکل يک نظام قانونی خود را مستقر ساخت.
حجاب اجباری از سی پيش تا کنون نه تنها نيمی از شهروندان ايران را رسما در زندان تبعيض گرفتار ساخته است بلکه به موازات ان اثرات مخربی را بر اقتصاد ايران و وجه ايران و ايرانيان در افکار عمومی جهان باقی گذاشته است .
در طی سی سال گذشته ميليارد ها تومان از سرمايه های مملکت برای اجرا و پاسداری از چنين قانونی هزينه شده است . در همين دوران حجاب اجباری نقش مهمی را در فرار مغزها از ايران ايفا کرده و از اين طريق نيز خسارات مالی فراوانی را ببار اورده است . در حاليکه دولت در مواردی در پرداخت دستمزدها با مشکلات روبروست، هزاران هزار گشتی با دريافت حقوقی به جای کار توليدی و مفيد در کشور در خيابانها برای محافظت از روسری زنان دختران پرسه می زنند. به راستی در کجای دنيا مردمی چنين بيهوده ثروت های مملکتشان را به دور ميريزند؟ از اينرو پايان دادن به حجاب اجباری يک رفرم اقتصادی نيز حساب ميايد و کسانيکه آرزوی بهبودی وشکوفائی اقتصاد مملکت را در سر دارند بايد از جوانانی که با شجاعت پايان دادن به حجاب اجباری را ا می طلبند به حمايت برخيزند . در اين جا روی سخن من بويژه با برخی از هواداران اصلاح طلب آقای موسوی می باشد که به بهانه ی اولويت اقتصاد از موضع گيری صريح بر عليه حجاب اجباری تاکنون طفره می روند.
حجاب اجباری در عين حال چهره زشت و کريه ای را از ايران و ايرانيان در افکار بين المللی جهان ترسيم کرده است . هزاران نفر از مردم جهان از طريق يوتوپ مشاهده می کنند که چکونه زنان ايران روزانه به بهانه " حجاب اجباری " مورد اذيت و آزار و توهين مشتی نادان و اوباش قرار می گيرند . چنين امری تنها سبب شده است که ايرانيان در افکار مردم جهان به عنوان مردمی وحشی، پست و فرومايه جلوه کنند که حق تصميم گيری پيرامون ابتدائی ترين مساتل زندگی خود را از زنان ايران سلب کرده اند. در اين جا لازم نيز مايلم به هوادارن اقای موسوی ياداوری کنم که رابطه تنگاتنگی ميان فضای امنيتی ، فرهنگ و قوانين تبعيضی ار يکسو درجه توان جامعه در جلب سرمايه خارجی موجود است که خود موضوع جداگانه ايست .
هيچ قانون تبعيضی در جامعه ما بيش از " حجاب اجباری " به شخصيت و آزادی زن چنين آشکارا اهانت نمی کند . به همين خاطر نيز تظاهرات زنان بر عليه حجاب اجباری به عنوان سراغاز تاريخ مبارزات مبارزه زنان پس از انقلاب بهمن در تاريخ ثیت گرديد و اين مبارزه تاکنون به اشکال گوناگون در متن جامعه ما جريان داشته است .
اینک جوانانی که از تبعیض و فقدان آزادی به ستوه امده اند ، می کوشند از طريق راهپيمائی مخالفت خود را با حجاب اجباری به گوش مردم ايران و جهان رسانند. انان می کوشند که با شعارهایی مانند «حجاب اجباری: تبعيض ، تبعيض» يا «دخالت در زندگی خصوصی مردم – ممنوع ، ممنوع» و «حجاب تنها اختیاری»، بار دیگر موضوع اهانت روزمره به زنان را به کانون گفتمان سیاسی آورند.
متاسقانه تاکنون تنها ستاد اقای کروبی با شجاعت و صراحت با مبارزه جوانان بر عليه حجاب اجباری همراه شده است و ديگر ستادهائی که مدعی حقوق زنانند و ازجمله ستاد اقای موسوی و اصلاح طلبان مشارکتی از همراهی با جوانان امتناع کرده و در اين زمينه سياست سکوت و خاموشی بر گزيده اند . ايا به راستی ميتوان از رفع تبعيض از زنان سخن به ميان اورد ليکن پيرامون مهم ترين جلوه تبعيض مهر سکوت بر لب نهاد .
نهادهای دمکراتيک و مدنی جنبش زنان نبايد اجازه دهند که مرزها و مصلحت های " انتخاباتی " انان را از هواداری از جوانانی که پرچم مخالفت با " حجاب اجباری" را به صحنه اورده اند ، باز دارد .
اميدوارم که خانم کديور، همراه با ديگر رهبران حقوق بشر و فعالين سياسی زن در صف مقدم اين راهپيمائی ها حضور يابفته و برای گسترش ان به سراسر کشور با جوانان ما همراه گردند و به مردم نشان دهند که موضوع جامعه ما آزادی ايست و نه جدل های دينی .
خوشبختانه اين انديشه که بدون ازادی زنان جامعه ما آزاد نخواهد شد در گفتمان سياسی امروزين ايران جای مناسب و شايسته ای برای خود باز کرده است و اکنون لازم است که نيروهای دمکراتيک و ستادهای انتخاباتی که آرای مردم را طلب می کنند با صراحت و شفاف اعلان دارند که بدون " ازادی پوشش " زنان ايران به آزادی دست نخواهند يافت .
ataghvai@gmail.com