1- افزايش خطر جنگ به انتخابات دوره هشتم مجلس اهميت ويژهای می بخشد و نتايج ان تاثيرات مهمی را بر سرنوشت ايران در سال ميلادی 2008 باقی می گذارد .
در انتخابات پيشين رياست جمهوری، کوشش برخی از کانديداها برای پيوند رقابتهای انتخاباتی با سياست خارجی ايران راه به جائی نبرد و اقای احمدی نژاد توانست با شعار عدالت و ضديت با فساد، همراه با استفاده از "امکانات" سپاه موضوع را به سود خود فيصله دهد . اما در اين انتخابات موضوع شکل ديگری به خود می گيرد و اگر اوضاع انچنان که هست باقی بماند ، موضوعاتی چون تحریمهای اقتصادی و خطر جنگ ميتوانند نقش های اساسی و حتی تعیین کنندهای در رقابتهای انتخاباتی این دوره ایفا کنند . در انتخابات اينده موفقيت از ان نيروئی است که ميتواند نشان دهد بدون لطمه به شرف و حیثیت ايرانيان قادر است مردم را از کابوس جنگ و خونريزی رهائی بخشد.
2- جامعه روشنفکری و اجتماعی ا و بويژه جنبش های جوانان ، زنان و کارگران از پاراديم های دو خردادی و اصلاح طلبی دينی گذر کرده است و از همين روی توصيف مبارزه انتخاباتی هشتم بر پايه جدل ميان "اصلاح طلبان" و " تندروها " چارچوب درست طرح قضيه در اين دوره نيست . قرار گرفتن مبارزه انتخاباتی در ان چارچوب حتی به بازنامدگان اصلاح طلب دو خردادی نيز زيان خواه رساتد. طرح دقيق قضيه تبديل صحنه انتخابات به صحنه رقابت ميان ازادی خواهان ضد جنگ و نيروهای مستبد جنگ افروز است . در چنين چارچوبی گفتمان اصلاح طلبی سنتی رنگ باخته و ائتلاف های مسالمت اميز دمکراتيک جايگزين ان خواهد شد . راز موفقيت چنين ائتلاف هائی نيز چيزی جز قرار گرفتن مبانی انان بر پايه اعلاميه حقوق بشر، ضديت با جنگ و پذيرش ابتدائی ترين اصول سکولاريسم نمی باشد . تنها چنين ائتلافاهائی قادر است گسترده ترين نيروهای جامعه را در زير چتر خود قرار دهد.
از اين گفته می خواهم نتيجه گيرم که چنانچه اقايان رفسنجانی و خاتمی به سمبل چنين ائتلاف هائی تبديل شوند شکست چنين ائتلاف هائی از پيش تضمين شده خواهد بود . ائتلاف خاتمی – رفسنجانی و کروبی ، هر اندازه مثبت تلقی شود ، نميتواند جايگزين ائتلاف نيروهای دمکراتيک و ضد جنگ در مبارزات انتخاباتی شود.
3- طرح "دو مرحلهای انتخابات " اگر به مفهوم تبديل رقابت های انتخابات به مبارزهای برای برکناری دولت احمدی نژاد و مخالفت با جنگ در اذهان عمومی تلقی شود، انتخابات مجلس را به واقعه بزرگ بين المللی مبدل ساخته و چنين امری تاثيرات شگرف و مثبتی بر شکل گيری فضای باز سياسی بر جای خواهد گذارد . حتی اگر چنين امری تنها به ورود ااقليتی دمکراتيک و سکولار به مجلس منجرگردد.
از اين منظر کميته ازادی انتخابات سهم مهمی را در چنين تحولی ميتواند ايفا کند مشروط بر انکه:
الف - دو چهره شاخص اين کميته خانم عبادی و اقای انتظام در مقام سمبلهای واقعی ان باقی مانند؛
ب- اين کميته بر اصول اعلام شده خود وفادار مانده و بر ان پافشاری نمايد؛
ت- به مردم و مشارکت انان در فعاليت خود تکيه کند و به مذاکرات پشت پرده و بهره گيری از تناقضات جبهه "اصول گرايان " بسنده نکند.
4- گرچه اصلاح طلبان دوم خردادی پس از دوم خرداد کوشيدند علل شکست خود را در انتخابات رياست جمهوری دخالت سپاه و سياست تحريم جلوه دهند ليکن چنان ارزيابی هائی يک دلخوشی ساده لوحانه بيش نبوده است. می گويند در شهر کورها يک چشمی پادشاه است ليکن هنگاميکه چشمان جامعهای به اعلاميه جهانی حقوق بشر باز می گردد سربازان يک چشم تنها نيمی از صحنه جدل را می بينند. ازادی انتخابات در ايران ميسر نمیشود مگر انکه مخالفين جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی ازادانه در صحنه رقابت انتخاباتی ظاهر شوند.
5- با توجه ضعف احزاب سياسی ، پيشنهاد اقای قاسمی درباره شکل گيری انجمن های دفاع از ازادی انتخابات پيشنهاد بسيار دقيقی است ليکن موفقيت انان در اين است که خود را از گفتمان های اطلاح طلبی رهائی بخشيده و شرائط را برای شکل گيری بلوک انتخاباتی نيروهای دمکراتيک و سکولار فراهم اورند. يکی از مهم ترین راهکارهای شکل گيری چنين یلوکی ، شرکت مستقيم نهادهای مدنی جامعه و معرفی کانديداهای مستقل خويش است . نهادهاهای دانشجویی، زنان ، کارگران ، اموزگاران ، انديشکدهها و وب لاگ نويسان ميتوانند مستقلا کانديداهای خود را انتخاب کرده و وارد حوزه رقابت های انتخاباتی شوند. در چنين فرايندی انديشکده ها بويژه انديشکدههای اينده نگری ميتوانند نقش متبتی را در شکل دادن به چنين فرايندی ايفا کنند.
6- تشکيل کميتههای انتخاباتی در برخی از انديشکدههای ايران، برای ياری رساندن به کانديداهای انتخاباتی بويژه در زمينه تبليغاتی و تنظيم پلاتفرم های انتخاباتی، از اهميت ويژهای برخوردار است .
7- در پاسخ به اين پرسش که نيروهای اينده نگر به کدام گروهها و افراد در انتخابات ياری خواهند رساند؟ پاسخ ما اکنون این است که ما تنها از کاندیداهایی پشتیبانی خواهیم کرد که:
الف - مخالف جنگ بوده و درخواست استعفای فوری دولت احمدی نژاد را در پلاتفرم های انتخاباتی خود گنجانده باشند.
ب - اشکارا و بی پرده از رفع تبعيضات دينی و جنسی و عقيدتی در قوانين اساسی ايران پشتیبانی کنند.
د- اشکارا و بی پرده پشتیبان تغير قانون اساسی و همچنین انطباق ان با اعلاميه جهانی حقوق بشر باشند.