در تاریخ ملت ها هیچ واقعه ای دلخراش تر از آن نیست که مردمی با شادی به پای صندوق های رای رفته و نظامی را مستقر کنند که هدفش نقض آزادی و حقوق خودشان باشد. در این زمینه میتوان از تاریخ دو ملت یاد کرد. آلمانی ها و ایرانی ها. یکی حکومت فاشیستی آلمان را مستقر کرد و دیگری حکومت اسلامی را. در آنروزهای غم انگیز که ملتی شادی کنان بر پای خود زنجیر می بستند با غم و اندوه از خود می پرسیدم که به راستی این چه گمراهی است بر ملت ما.
آنان چه کسانی بودند؟ نسل من ، پداران و مادران شما که بخش بزرگی از آنان، باوری نیز به نظام ولایت نداشتند. با این وجود به نام مصلحت روز چنان کردند. تردیدی ندارم که امروز بسیار از آنان از کرده خود پشیمان اند و آن را روز سیاهی در زندگی خود قلمداد می کنند.
با این وجود، متاسفانه امروز گروهی از آنان از شما می خواهند که به راهی روید که آنان سی و اند سال پیش رفتند. میگویند به پای صندوق ها انتخاباتی مجلس خبرگان روید تا گروهی در آینده برای شما رهبر فقیه " پاکدامنی" را انتخاب کنند. به شما می گویند که فراموش کنید که ولی فقیه نمی خواهید. زیرا چنین آرزوهایی در دوره کنونی خواب و خیال است. فراموش کنید که شایسته یک نظام دمکراتیک هستید. زیرا "ولیّ فقیه خوب و مصلح" راه رستگاری شما و فرزندانتان خواهد بود!
من امیدوارم که نسل جوانی که جنبش سبز را افرید، از پدرشان و از مادرشان که حکومت اسلامی را بر مملکت ما چیره کردند، عاقل ترباشند و بدانند که هدف استبداد قبل از هر چیز، ایجاد ذهنیتی است که در آن نهاد استبدادی، مشروع و مطلوب جلوه گر شوند و مردم سرنوشت خود را با بقا و استمرار چنان نهاد هائی پیوند زنند. من امیدوارم نسل جوان بدانند که در چنین ذهنیتی است که استبداد میتواند خود را مرتباً بازسازی و بازتولید کند.
موضوع جوامع استبدادی، نهادهای استبدادی است و بقای آن در گرو پذیرش روایت خودکامگان از استبداد به عنوان گزینه جامعه است .
از خود سئوال کنید: آیا پس از انتخابات می خواهید به تصیمات مجلس خبرگانرهبری گردن نهید و از آن تبعیت کنید؟ اگر پاسخ به این پرسش آری است، حتما شرکت کنید و اگر منفی است به دست خود چون نسل پیشین زنجیر به پای خود نبندید
در جوامع استبدادی، تغییر در توازن قوا در پیدایش و گسترش فضای گفتمانی دمکراتیک و آینده نگرانه و مستقل از گفتمان های استبدادی از یکسو و نهاددینه شدن چنان گفتمان هایی از سوی دیگر است. به عبارت دیگر، توازن قوا محصول رشد و توسعه و استقلال جامعه مدنی و نهاد های آن است نه قرار گرفتن "خیرخواهان" در راس نهادهای استبدادی .