پایان کار رژیم، تکیه بر عصای سلیمان
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[28 Nov 2022]
[ شیرزاد کلهری]
آنچه که تا کنون مسلم است اینست که رژیم در تمامی عرصه ها شکست خورده است. یکی از مهمترین شکست های رژیم در عرصهی جهانی اتفاق افتاده است. رای کمیتهی شورای حقوق بشر سازمان ملل یکی از مهمترین آنها بود. از سوی دیگر افراد زیادی از عناصر بالای رژیم هم جزو تحریمها قرار گرفتهاند که اگر انقلاب به پیروزی برسد به هر کجا بروند با اسنادی که در دست شورای عالی حقوق بشر است آنها بدون حتی یک شاهد عینی دادگاهی خواهند شد و اگر سپاه هم تحریم شود، دیگر هیچ سپاهی در خارج از ایران در امنیت نخواهد بود. بدین معنی که هر شخصی تا معلوم شود سپاهی است و یا جزو تحریمهاست از پیش مجرم بوده به جرم قتل مردم ایران دادگاهی و محاکمه خواهد شد.
دومین و مهمترین شکست جمهوری اسلامی در داخل کشور اتفاق افتاده است. حاکمان دست و پای خود را گم کرده و خامنهای وحشت زده از «روحیه ی خودتان را حفظ کنید.» حرف میزند. بنابراین اخباری که به دست خامنهای رسیده از باختن روحیه ی سرکوب در بین نظامیان از همه نوعش (سپاهی، بسیجی، ارتشی، نیروی ویژه و...) میباشد. پیآمد این ترس اوضاع را برای رهبر و رژیم بدتر خواهد کرد. بسیاری از سران ارتش و سپاه در جستجوی مفری برای فرار بوده و هستند و خواهند بود. بنا به اخبار تائید نشده بسیاری را در مرزها و فرودگاهها در حین فرار دستگیر کرده و گویا اعدام کردهاند.
در این اثناء مداومت حرکت انقلابی به دست جوانان پر شور و آشتی ناپذیری آنها با هرگونه سازش با حاکمان، رژیم را به این درک رسانده است که دیگر جایی برای ماندن آنها در قدرت نمانده است. چرا که این جوانان مانند دوره ی مشروطیت آزادی از قید استبداد را طالبند با این فرق تنها یک ستارخان و یا باقرخان ندارند بلکه صدها ستار و باقر در نقاط مختلف ایران بپا خواسته اند. اینان با ممارست و پشتکاری عجیبی تداومی از انقلاب را به نمایش گذاشته اند که در دنیا بی نظیر است. هیچ انقلابی تا کنون که من این مقاله را مینویسم نتوانسته است هفتاد و چهار روز مداوم و بی وقفه مردم را در سطح خیابانها بریزد که انقلاب جاری ایران ریخته است. این انقلاب از این بابت از انقلابات آزادیخواهانه و پرولتری تاکنونی در جهان بغایت پر تحرک تر و پر حرکت تر بوده و نشاندهنده ی قشر پیشرو مدرنی است که شاید بتوان نه از نظر اقتصادی بلکه اجتماعی سیاسی نام طبقه ی جدید را بر آنها نهاد.
این انقلاب را کشورهای دیگری که مانع رشد و پیشرفت و آزادی جوانان میشوند باید خوب بخاطر داشته بسپارند. اگر فردا جوانان کشورهای غیر دموکرات و مستبد از جوانان ایران آموخته و بپا خیزند و مثلا در «میدان سرخ» مسکو و یا «میدان تیان آن من» در چین جمع شوند چنان ویرانی ببار خواهند آورد که آتش زدن رم در مقابلش آتش بازیی بیش نخواهد بود. بویژه کشورهای مستبد خاورمیانه و کشورهای اسلامی در جهان باید بدانند که این دیگر اوضاع جهانی شوخی نیست. چرا که آنچیزی که در ایران نک حمله قرار گرفته است نه تنها استبداد بلکه تفکر استبداد دینی را نیز شامل میشود. انقلاب مدرن ایران یک رُنسانس در کشورهای اسلامی است.
از هم اکنون مسلم است که چه این انقلاب پیروز شود و چه نه، خاورمیانه دیگر همان خاورمیانه ی سابق نخواهد بود. حتی اگر رژیمها خود را به نادانی بزنند جوانان دیگر نقاط جهان گستاخی را از ایرانیان یاد گرفته و بر حکام خود خواهند شورید. جهان کنونی جهان اطلاعات بوده و جوانان جهان تمامی انقلاب ایران را با دقایقش زیر نظر دارند. کشورهای غربی که ۴۳ سال چشمشان را به جنایات جمهوری اسلامی بسته بودند. اکنون دیگر نمیتواند در مقابل جهانیان و در میان ملت خود چشم از اینهمه جنایات بپوشد. بنابراین باید تاکتیک دیگری بزنند و استراتژی دیگری برای لخت کردن مردم کشورهای زیر سلطه در نظر بگیرند که نامرئی باشد. بنابراین باید حداقل یک دموکراسی ظاهری را در کشورهای مربوطه قبول کنند.
اما راه رهبران جمهوری اسلامی در این انقلاب چیست؟ از سویی برای اینکه خودشان را از آسیب انقلاب رها کنند. چون تجربهی گذشتگان که کهنه و فرسوده شده است در صدد برپا کردن بحرانی بدتر از انقلاب برای مهار کردن انقلاب هستند. بنابراین نیروهای خود را در مرز عراق به صف کشیده و احتمالا بهمراه ترکیه میخواهند به سلاخی کردها بپردازند. ولی ناگفته پیداست که ترکیه دوست خوب مردم ایران نیست و نخواهد بود. چرا که ترکیه از قبل رژیم ایران به ثروتی هنگفت رسیده است و خواهان دوام جمهوری اسلامی است. ولی از سوی دیگر با شروع شورشها و به بهانهی بمبی که در استانبول منفجر شده (که دروغ و یا راست به کردها نسبت داده شده است) مواضع کردها در سوریه را بهانه کرده و به مواضعی که در دست جمهوری اسلامی ایران بود نیز دست تعدی دراز کرده است. چرا که حکومت آقای رجب طیب اردوغان تا حدودی قانع شده است که جمهوری اسلامی در حال زوال است و حکومت او برای بقای جمهوری اسلامی هیچ کاری از دستش بر نمیآید. بنابراین برای بردن آخرین سودها از این جمهوری رو به اضمحلال به پیش میتازد.
از سوی دیگر دولت عراق اعلام کرده که از کردستان در مقابل حملهی ایران دفاع خواهد کرد و ارتش خود را بهمراه نیروهای مسلح کُرد در نزدیکی مرز ایران به صف کرده است. اکنون جمهوری اسلامی با آرایش نیروهای عراقی و کرد در مقابل خودش روبرو شده است. یعنی عراق هم به ایران پشت کرده و نیرو به کردستان فرستاده است. آنها هم فهمیده اند که این حکومت رفتنی است. احتمال اینکه ترکیه به کردهای عراق حمله کند تا حدودی منتفی است. چرا که اکنون آمریکا و اسرائیل پشت کردهای عراق ایستادهاند و ایران را به باتلاق جنگ میکشند. اما از سوی سوم روسیه این دوست به ظاهر دیرینه ی ایران نیز از جنگ ایران با عراق و کردها و شاید درگیریش با اسرائیل و آمریکا به وجد خواهد آمد. چرا که افکار جهانیان را از جنگ اوکراین منحرف کرده و امتیازات فراوانی برای خالی کردن پشت ایران از غرب خواهد گرفت و شاید بخشی از اوکراین را تصاحب کرده و صلح کند. یعنی همان چیزی که هنری کیسینجر پیش بینی کرده بود.
حال اگر رژیم جمهوری اسلامی جنگ را شروع کند. سپاه مستقیما تحریم شده و سازمان جنایتکار جهانی محسوب شده و همچنین در این جنگ شکست حتمی خواهد خورد. رژیم ایران اکنون فکر میکند که مثل زمان آیت الله خمینی می تواند جنگ را بهانه کرده به قتل عام انقلابیون و دانشجویان در بند بپردازد. در حالیکه نه زمان آن زمان است و نه مردم مثل زمان خمینی توهم زده بوده و پشت این رژیم هستند. مسلما مردم از جنگ پرهیز و جنگ را به جنگ داخلی تبدیل کرده و رژیم را بصورت بسیار قهرآمیزی سرنگون خواهند کرد. درست مثل زمانی که جنگ جهانی اول باعث شد که تزار سرنگون شود این تزار کوچک هم با این جنگ سرنگون خواهد شد. بنابراین جنگ نه تنها برای رژیم ایران پیروزی نخواهد آورد بلکه شکست قطعی و فاحشی را ببار خواهد آورد.
تنها راهی که رژیم در پیش رو دارد قبول سرنگونی رژیم و فرار رده های بالای رژیم است. ولی آنها هم جایی برای فرار ندارند مگر روسیه و چین! ولی به باور من این دو کشور نیز از سویی هرگز نخواهند خواست که چهره ی مستبدانه ی شان مستبدانه تر دیده شود و از سوی دیگر نمیخواهند که از رژیم بعدی ایران سودی نبرند. بنابراین اینان نیز براحتی تقاضای پناهندگی رهبران جمهوری اسلامی را رد خواهند کرد. اگر با دقت به روند دوستی این کشورها با جمهوری اسلامی دقت کنیم می بینیم که آنان از تحریمها و حماقت رهبران جمهوری اسلامی سود میبردند و با ظاهری دوستانه ولی در باطن به ریش رهبران ایران میخندیدند و آنها را جدی نمیگرفتند. چنانکه دیدیم قبل از جنگ با اوکراین ولادمیر پوتین رئیس جمهور ایران آقای رئیسی را به حضور خود خواند و مانند یک نوکر با او برخورد کرد و حتی یک اتوموبیل در اختیار رئیسی نگذاشت تا به هتلش برگرداند.
متاسفانه موضع میانه ای هم وجود ندارد. اگر قبل از این انقلاب جمهوری اسلامی میتوانست کاری بکند شاید توانایی پاشیدن قدری آب خنک به تب و تاب مردم را داشت، ولی اکنون همه چیز دیر شده است. رهبر باید سرش را توی بشقاب گذاشته یا کودتا کند که در این صورت بایستی در اولین قدم خود را قربانی کند و یا این که حکومت را تحویل داده و راهی دیاری نامعلوم شود. ولی جهان بسیار کوچک شده است و هر کجا که برود خواهند یافت. متاسفانه خودکشی در دین اسلام گناه است و گرنه راه دیگری نیز بود که چون هیتلر خودکشی کند.
تازه راه کودتا اول از همه بایستی از روی نعش رهبر و دهها نقر از ردههای جانی بالا بگذرد یعنی کودتا کننده باید شدیدا خودیها را قربانی کند.
جوانان کنونی ایران میدانند که پیروز شدهاند و این تتمههای پیروزی نهایی است که کشتارهای پراکنده ای را موجب شده است. برای درک بهتر آخرین سخنان آقای خامنه ای به داستان زیر گوش کنید:
«حضرت سلیمان فرمانده تمامی جانداران روی زمین بود. همه ی جانوران وحشت عظیمی از او داشتند. سلیمان روزی بالای تپهای رفته و به سخنرانی میپردازد. چون پیر بود به عصایش تکیه داده بود. در وسط سخنرانی سکته کرده و میمیرد. اما چون به عصایش تکیه داده بود نمیافتد. از ترس وی سکوت همه جا را فراگرفته بود. سه روز تمام حیوانات تشنه و گرسنه منتظر بودند که او ادامهی سخنرانیش را از سر گیرد، ولی خبری نشد. خداوند دلش برای حیوانات سوخت. موریانه را مامور کرد که ته عصای حضرت سلیمان را بجوند. آنها شروع به جویدن کردند و سلیمان افتاد.» خامنه ای نیز به عصای سلیمان تکیه داده است. پیروزی بسیار نزدیک است.
۲۸ نوامبر ۲۰۲۲
شیرزاد کلهری
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: