همه ما انتظار داریم بعد از اینکه تحصیلمان تمام شد و برای پسرها نیز سربازی را پشت سر گذاشتیم بتوانیم در مکان دلخواهی که میخواهیم مشغول به کار شویم و درآمدی مکفی بدست آوریم. برخی که مقداری جاه طلب تر هستند میخواهند کسب و کار مورد نظر خودشان را ایجاد کنند. بسیاری از ما اصلا از دولت انتظار داریم که از قبل جای خالی کار برای ما را ایجاد کرده باشد. اما واقعیت چیز دیگریست.
با دیدن شاخص های اقتصادی هر کشوری ما میتوانیم شاخص هایی مانند نرخ بیکاری و نرخ مشارکت را در آنها ببینیم. در گزارشی که توسط اتاق بازرگانی تهران بر اساس گزارش سازمان بین المللی کار تهیه کرده است آمارهایی وجود دارد که نشانگر اینست که وضعیت اشتغال نه تنها در ایران بلکه در کل جهان سال به سال بدتر می شود. ظهور تکنولوژی های جدید و تغییرات روز افزون باعث می شود که ثبات شغلی نیز کاهش پیدا کند. دیگر مانند گذشته نباید انتظار داشته باشیم که در یک شغل تا آخر عمر ادامه فعالیت دهیم یا حداقل اینکه با یادگیری یک مهارت تا آخر عمر امرار معاش کنیم.
سالانه هزاران نفر به سنی می رسند که باید مشغول فعالیت اقتصادی شوند. اما ما می بینیم در کشورمان نه جایی برای کار مناسب برای این افراد هست و نه افراد جویای کار مهارت لازم را برای کارها دارند. سطح توقعات اقتصادی نیز با گذشته تفاوت زیادی کرده است. در این بین اختلاف طبقاتی بر آتش این معضل می دمد.
انتظار اینکه برای هر فرد جویای کار دولت بتواند کاری دست و پا کند امروزه تقریباً انتظاری غیر واقع بینانه و فرضی محال است. امروز دولت تنها کاری که برای معضل بیکاری میتواند بکند اینست که از کارآفرینان و افرادی که مایل به خود اشتغالی هستند حمایت معنوی ، قانونی و تا حدودی مادی کند. در این بین افرادی که جویای شغل هستند موقعیتشان وابسته به قشر کارآفرین جامعه است.
مطمئنا وضعیت اقتصادی قشر کارگر و کارمند جامعه به وضعیت اقتصادی قشر کارفرما و کارآفرین جامعه وابسته است که آن هم در گرو وضعیت اقتصادی کشور می باشد. حال که امروز وضعیت اقتصادی ما در وضعیت نامناسبی قرار دارد به همین صورت میزان بیکاری نیز افزایش پیدا خواهد کرد.
یکی از شاخص های مورد اعتنا برای سنجیدن وضعیت اقتصادی جامعه شاخص فلاکت است که از از مجموع دو شاخص نرخ بیکاری و تورم بدست می آید. آخرین آماری که در سال ۹۸ از این شاخص در دسترس است اینست که در این سال شاخص فلاکت با جهشی زیاد به میزان ۳۸.۹ درصد در سال ۹۷ رسیده است. البته ما در سال های ۹۱ و ۹۲ به مراتب از نظر این شاخص در وضعیت بدتری بودیم و باز مانند گذشته بعد از یک تنفس به آن سالها بر می گردیم.
اینها آمارها برای روبرو شدن با واقعیتی است که باید نشان دهنده این باشد برای تغییر وضعیت مالی و اقتصادی خود نباید منتظر تغییری از بیرون باشید. به طوری که می بینید وضعیت اشتغال، سرمایه گذاری، راه اندازی کسب و کار و … امروز به مراتب بدتر از سالهای گذشته است و نه قرار است به این زودی ها چیزی به سمت و سوی مثبت تغییر کند و نه متصور هستیم که چنین اتفاقی بیوفتد. باید تغییر را از امروز شروع کرد. از یاد نمی برم که بسیاری از افراد به خاطر انتظار تغییراتی که از انتخاب رئیس جمهوری بعدی داشتند به طور کل از قبل از ریاست جمهوری منفعل شدند. این انفعال ادامه پیدا کرد تا بعد از تصویب و قرار بر اجرایی شدن برجام و در طی این سالها به نوعی فقط انفعال وجود داشت. اگر هرکس برنامه آینده پژوهی فردی و کسب و کار خود را به درستی تعریف کرده بود، مطمئناً بجای یک عنصر واکنش گر منفعل به یک عنصر کنشگر تبدیل شده بود و خود سرنوشت خودش را فارغ از اوضاع و احوال جهان رقم می زد.
در برخی دیگر از کشور های جهان نیز با اینکه با معضلات سیاسی ما نیز مواجه نیستند باز هم همین مشکلات اقتصادی وجود دارد. نمی خواهم سراغ عوامل این علت ها و درست و غلط بودن سیاست ها بروم و به آنها بپردازم چون هیچ فایده کاربردی برای ارتقا وضعیت ما نخواهد داشت و ما هم نقش تعیین کننده ای در معادلات کلان سیاسی و اقتصادی نداریم و به همین دلیل نیرو گذاشتن بر روی چنین مسائلی اشتباه است. بهتر است با توجه به موقعیت خودمان از وضعیت حال و درس گرفتن از گذشته و آگاهی و برنامه ریزی برای آینده به سمت بهبود وضعیت زندگی خود در این اوضاع نابسامان برویم. اگر تک تک ما به چنین رویکردی وفادار باشیم خواهیم دید که اوضاع کلی جامعه نیز کم کم رو به بهبود خواهد رفت.