بحران امنیتی و حکومت نظامیان
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[29 Nov 2020]
[ فرهاد یزدی ]
– بیست و هشتم نوامبر 2020
وضعیت ریاست جمهوری در آمریکا، پس از مدت ها نوسان های بی سابقه، تا مقدار زیاد روشن شده است. گرچه خاورمیانه و به تبع آن ایران، موقعیت استراتژیک سابق را از دست داده اند، اما هنوز هم بخاطر وضعیت مشتعل منطقه و امکان شدت گرفتن و یا حتا ظهور جنگ های نوین، پس از روابط میان ابر قدرت ها و ترمیم آسیب های وارده بر متحدین، از اهمیت ویژه برخوردار است. با در نظر گرفتن سابقه ی رئیس جمهور منتخب و هیئت وزیران احتمالی، می توان نتیجه گرفت که گرچه روابط با نخست وزیر کنونی اسرائیل و ولیعهد عربستان، حاکم واقعی آن سرزمین، به گرمی دوران ترامپ باقی نخواهد ماند، اما خلل اساسی در روابط میان این کشورها با آمریکا پدید نخواهد آمد. باید توجه داشت که در رابطه با خاورمیان، متغییرهای بسیار پدید می آیند و از میان برداشته می شوند. اما تنها یک قانون بر قرار است و آن حمایت تام آمریکا از اسرائیل. رئیس جمهور منتخب از دست آوردهای اسرائیل در نزدیکی با اعراب استقبال خواهد کرد و به تقویت آن خواهد کوشید به ویژه در رابطه با عربستان. ارسال هواپیماهای دور پرواز بمب افکن بی – 52 "به خاورمیانه" (به احتمال به پایگاه دیگو گارسیا) که آمریکا در مورد آن سروصدای زیاد برپا کرد، به احتمال زیاد برای اخطار به ایران پس از انتشار خبر سفر نخست وزیر اسرائیل به عربستان و مذاکره با شخص ولیعهد می باشد. نمی توان تصور کرد که رئیس جمهور منتخب آمریکا از چنین اقدامی هواداری نکند. با گسیل ناو هواپیمابر نمیتس در هفته های گذشته و رجعت دوباره و اکنون ارسال هواپیماهای دور و بلند پرواز با توان بمب ریزی با سرعت بالاتر از صوت (سوپر سانیک)، نمایش قدرت است که ترامپ در برابر رژیم از خود نشان داده که اجرای برنامه های رئیس جمهور منتخب در آینده را ساده تر می کند. به سخن دیگر قدرت آتش بی سابقه ی تمرکز یافته در دورادور ایران و به ویژه در آب های جنوب، این پیام را می رساند که آمریکا همراه با اسرائیل، برنامه درگیری محدود با نظام اسلامی را در سر نمی پروراند و به روشنی اخطار می کند که هرنوع درگیری از نظر آن کشور، جنگ فراگیر خواهد بود که فاجعه آن برای ایران روشن است. اگر آمریکا برنامه خود را برپایه ی جنگ محدود برآورد می کرد، نیازی به این نوع بمب افکن و چنین قدرت آتش وجود نداشت. کشتار به طور تقریب هر روزی گروه های وابسته به نظام در سوریه و ترور فرد بلند پایه هسته ای در داخل خاک ایران، پیام روشن به رژیم اسلامی این است که هرنوع حمله تلافی جویانه، با واکنشی بسیار بالاتر از کنش پاسخ داده خواهد شد. دیکته کردن خواست های سیاسی، بر نظام اسلامی و آنهم با در نظر گرفتن موقعیت اسفناک رژیم در داخل، با آماده بودن چنین توان تخریبی عملی بنظر می رسد.
همزمان در داخل نظام، ما شاهد قدرت گیری نیروهای مسلح هستیم. بخشی از این تحول، سرنوشت محتوم رژیم های خودکامه است که در عدم مشروعیت و از دست دادن حمایت ملت، به ناچار هر روزه بر نیروی سرنیزه بیش تر تکیه می کنند تا در نهایت قدرت به طور کامل در اختیار آن سازمان ها قرار می گیرد. این روند قدرت گیری نیروهای مسلح در ایران، قابل پیش بینی بود. ما شاهد هستیم که در بیش از چهل سال فرمانفرمائی نظام اسلامی، نفوذ نیروهای مسلح افزایش یافته است تا جائی که امروز نه تنها رقیبی برای خود نمی بینند، بلکه همزمان ملایان نیز به این نتیجه رسیده اند که شاید تنها راه باقی مانده در برابر این نهادها، سپردن کامل قدرت سیاسی نیز به دست ایشان باشد. اگر نهادی به این نتیجه رسیده باشد که دوام رژیم خودکامه تنها بر دوش آنان تکیه می کند و اسباب فساد برای قدرتمندان (و از آن میان خودشان) را فراهم کرده و همزمان تمامی مراکز قدرت را فتح کرده چرا به کمتر از قدرت کامل، قناعت کند؟ دیگر امروز زمزمه سپردن نهاد ریاست جمهوری به نظامیان، بدل به امری حتمی شده است. در این راستا با اعلان نامزدی دهقان برای ریاست جمهوری، به نظر می رسد که به مرحله نهائی نزدیک شده ایم. این فرد که سابقه وزارت در سه دوره ریاست جمهوری غیر نظامیان را به دوش می کشد، همزمان مشاور نظامی رهبر انقلاب نیز می باشد. اعلان نامزدی این فرد دستچین شده، به احتمال زیاد برای دلسرد کردن و جلوگیری از ورود دیگر نامزد های نظامی در انتخابات آینده می باشد. در حالی که ملایان به استفاده از آخرین تیر ترکش مجبور شده اند، حال چرا با رضایت و میل، به سپردن قدرت سیاسی به نظامیان که همیشه با آن مخالف بوده، تن می دهند؟
اولویت نظام اسلامی، دست یابی به ارز خارجی است. بدون دست یابی فوری به ارز، امکان ادامه تنفس حتا یک در میان نیز برای نظام باقی نمی ماند. اکنون باید روشن شده باشد که تیم انتخابی رئیس جمهور آینده آمریکا، اشاره ای دال بر خوش بینی و آزادی منابع ارزی ایران، نمی کند. نماینده کنونی ترامپ در مورد ایران، با اشاره به به اثر گذاری تحریم ها و محاصره نظامی، به رئیس جمهور آینده آمریکا پیام می دهد که از وضعیت حاکم، در رویاروئی با ایران در آینده بهره برد. بر خلاف ادعای رهبر نظام دال بر خود داری از مذاکره، حلقه ی محاصره به دور نظام هر روزه تنگ تر می گردد . تا جائی که رژیم، اگر نمی خواهد با قیام عمومی سرنگون گردد، چاره ای به جز تسلیم شدن در برابر خواست های غرب، نمی یابد. غریزه نظام اسلامی که در آن منافع ایران هیچ ارزشی ندارد، ماندن در قدرت حتا به بهای تسلیم می باشد. حال که نظام آمادگی تسلیم در برابر غرب را دارد، ترجیح می دهد که این خفت وسیله ی سپاه که آخرین سنگر مقاومت آنان در برابر بدل شدن ایران به یک کشور منطقی می باشد، انجام گیرد. اگر این نقش، بر گردن غیر نظامیان محول گردد، تهمت سست عنصری و خیانت با راحتی بیش تر به آنان می چسبد. احتمال زیاد داشت که عناصر سرکش در سپاه و حتا ارتش، دست به مقاومت مسلحانه زنند. امکان هماهنگی حکومت نظامی با سپاهیان و از آن میان مجلس، با دست انداز کم تر همراه خواهد بود. از سوی دیگر و همزمان، قدرت های غربی آمادگی پزیرفتن و اطمینان بر تعهدهای دولت نظامی را بیش تر از حکومت غیر نظامیان دارند. پس از دید رژیم، حکومت نظامیان با سرعت بیش تر خواهد توانست به منابع مالی دست یابد و گشایشی در کا آنان فراهم آورد.
اما تا چه اندازه حکومت نظامیان بخت پیروزی دارد؟ اگر هدف نظامیان از تسخیر کامل تمام قدرت در کشور، حفظ رژیم اسلامی می باشد، از هم اکنون تلاش های آنان محکوم به شکست است. حکومت نظامیان تنها با پشتیبانی ملت و تائید قدرت های خارجی می تواند بر مشکلات پیروز گردد. ملت ایران و همچنین تا اندازه زیاد قدرت های خارجی، با اعلان پایان رژیم اسلامی و ارائه برنامه به قدرت رساندن اراده ملی، می توانند بر دوام خود حساب نمایند. ایران دو گزینه در پیش دارد: یا برقراری اراده ملی و یا جنگ داخلی و احتمال بالای تجزیه.
---------------------------------
۱ - حمله به دقت برنامه ریزی شده شش نفری (بنا به اطلاعات منتشر شده در ایران) در یک کشور پلیسی و روز روشن به مقام بلند پایه ی هسته ای، به ویژه پس از بمب گذاری در مرکز هسته ای نطنز، نشانه واژگونی نظام اطلاعاتی رژیم می باشد.
۲ - حوادث چند ماه گذشته در منطقه قفقاذ که به سود اسرائیل، ترکیه، روسیه و رژیم آران (جمهوری آذربایجان) تمام شد، مرزهای محاصره ایران را هرچه بیش تر افزایش داد.
۳ - سابقه "برجام" از خاطره ها نرفته است. از لحظه نخست، این توافق با مخالفت سپاه روبرو شد. تعهدات شفاهی برجام به ویژه در مورد کاهش برنامه موشکی و هسته ای، هیچگاه عملی نگردید.
۴ شور بختا که ایران برای نجات و ادامه تاریخ بیش از 2500 سال خود، به یاری قدرت های خارجی با عدم مداخله تجزیه طلبانه و برداشتن زنجیرهای مالی، نیاز دارد.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: