کودتای نظام
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[21 Mar 2020]
[ فرهاد یزدی ]
– هژدهم مارس 2020
در کم تر از یک سده، اسفند ماه، شاهد دو کودتای نظامی در ایران بوده است. بالاترین دست آورد کودتای رضا شاه، تضمین یک پارچگی سرزمینی ایران بود که هنوز هم از برکت آن، چنین است. باوجودی که انتظار آزادی های سیاسی که با انقلاب مشروطه امید آن می رفت، به واقعیت نپیوست، اما بدون تردید این کودتا دستکم تا پیش از انقلاب اسلامی، درهای بسیاری را برای ورود تجدید به ایران، گشود. امری که در زمان کودتا، حتا قابل تصور نبود.
اکنون نیز ما شاهد کودتای سپاه برای دردست گرفتن قدرت کامل سیاسی، زیر پوشش قرارگاه مبارزه با ویروس کرونا، در ایران هستیم. البته باید به یاد آورد که که رژیم های خودکامه بدون پشتیبانی کامل حزب و یا حزب های سیاسی، چاره ای ندارند که قدرت سیاسی را به تنها نیروئی که تا آن زمان آنان را در قدرت نگاه داشته بود، یعنی نیروهای مسلح، در نهایت تسلیم کنند. نظام اسلامی، نیز از این رژیم ها که نمونه های آن تا چندی پیش، حتا در اروپا و اکنون به طور فراوان در آمریکای لاتین وجود داشته و دارد، جدا نیست. می توان ادعا کرد که مذهب به عنوان ایده ائولوژی و مساجد و مراکز مذهبی، به عنوان حزب سیاسی، در این نظام فعال بوده اند. اما مذهب، تنها چند ساعت پس از به قدرت رسیدن رژیم مشروعیت خود را به عنوان ایده ائولوژی و تنها چندماه پس از آن کاربرد خود را، برای اداره امور از دست داد. پس از آن تا کنون، با وجود در آمد افسانه ای نفت در دورانی، سراشیب تند فروپاشی مشروعیت و دیوان سالاری رژیم اسلامی پشت سرهم ادامه داشته است. از چندین سال پیش روشن شده بود که رژیم به صورتی که بنا شده، قادر به ادامه نیست و دیر یا زود، مجبور به تحمل یک دگرگونی اساسی است. این دگرگونی یا براثر خیزش همگانی می توانست صورت گیرد و یا با در دست گرفتن کامل قدرت وسیله ی نیروهای مسلح. گذیدار نخست بخاطر نبود امکان شکل گیری رهبری در ایران، می توانست به سرعت به هرج و مرج عمومی تا مرحله ی جنگ داخلی، بدل شود. گذیدار دوم، به معنای بریدن نیروهای مسلح از بند آخوندهای حاکم بر کشور که در چهل سال گذشته ایران را به سوی ویرانی کشانده بودند، می باشد.
چنین به نظر می رسد که بالاخره، نیروهای مسلح به این نتیجه گیری رسیده باشند که برای نجات خود و نهادهای مربوطه، چاره ای به جز ورود مستقیم و آشکار به صحنه تصمیم گیری در ایران را، ندارند. شکست نظام اسلامی در تمامی جبهه ها، از داخل و خارج گرفته تا اقتصاد، مبارزه با شیوع کرونا تا شادابی اجتماعی و بالاخره با بخاک سپاری امید به آینده، با شکست فاحش روبرو شد. نیروهای مسلح نیز بخشی از این رژیم بوده اند که امروز بخاطر ازهمپاشی بخش سیاسی، مجبور به ورود شده اند. به سخن دیگر، کودتای نظامی اجتناب ناپذیر، با شیوع ویروس کرونا و عجز بخش سیاسی و دیوان سالاری کشور، مجبور به پاسخ به نیاز زمان گردید. شرایط برای قبضه قدرت، بدون چالش دیگر مدعیان و از همه مهم تر ملت، آماده گردید. در داخل نظام و در میان مدعیان قدرت، از رهبر و باند همراه وی خبری نیست و بنظر می رسد که تاثیری در روند امور نداشته باشد. رئیس جمهور که در شرایط "عادی" کشور توان مانوری نداشت، از صحنه محو شده است. شاهد ما، کنار گذاردن وی به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور، از ریاست مبارزه با کرونا می تواند باشد. از این رو، نیازی به فرستادن تفنگ بدستان و یا تانک به خیابان ها پیش نیامد. شرایط افسانه ای برای هر کودتاچی در هر کجای دنیا.
آیا کودتا می تواند موفق گردد؟ نخست باید روشن کنیم که منظور از موفقیت چیست و سپس این پرسش که آیا کودتا می تواند موفق باشد مطرح می گردد. در ظاهر این کودتا، در نبود راهی دیگر برای نجات رژیم و تداوم آن، انجام شده است. پس "موفقیت"، از نظر کودتاچیان، تنها در ادامه راه موجود، یعنی حفظ نظام اسلامی به عنوان رژیم حاکم بر ایران، اما با این فرض و (یا امید) که با کارایی بیش تر، به ویژه در مبارزه با شیوع بیماری، بتواند کشور را اداره کند، انجام پذیرفته. اگر هدف کودتاچیان، بسنده کردن به حفظ نظام اسلامی باشد، سخت در اشتباه هستند. نخست، باید درک شود که بدون نجات ایران، هیچ رژیمی موفق به حکومت در ایران برای مدتی دراز نخواهد شد. همزمان، قدرت مرکزی باید حفظ شود تا ایران به دامان جنگ داخلی نغلطد. درست است که هدف فوری، مبارزه همه جانبه با بیماری است. اما اگر ملت به حکومت اعتماد نداشته و براین باور (که از واقعیت نشات گرفته) باشد که حکومت خود مسبب شیوع بیماری در این اندازه بوده و از گفتن حقیقت سرباز می زند، از بخت پیروزی بر بیماری و شتاب آن، کاسته می گردد. نخست نیاز است که تمامی واقعیت و مسئولیت افراد و نهادها، بدون پرده پوشی و به طور کامل با ملت در میان گذاشته شود تا دستکم در این مورد ملت به کودتاچیان اعتماد نمایند. اما برای تحقق چنین امری باید کودتا چیان آماده پزیرفتن و اعلان پایان نظام اسلامی و همزمان پزیرفتن مسئولیت و دستگیری فرماندهانی که در این امر شرکت داشتند و به ویژه در اطلاعات سپاه باشند. معنای آن پاکسازی داخلی سپاه پاسداران است. بسختی به توان به دست یابی به هردو هدف، تا این اندازه امیدوار بود. پس باید به این نتیجه رسید که کوتا نیز مجبور به شکست است.
کوتاچیان، گروه خوش نام و مورد استقبال ملت و یا دستکم ناشناخته نیستند که ملت در برابر آنان دست به واکنش نزنند. هنوز خاطره وقایع آبان ماه و سپس ساقط کردن هواپیمای اوکراینی در آسمان تهران، از خاطره ها محو نشده است. ملت ایران، سپاه پاسداران را مسئول مستقیم هر دو جنایت که در فاصله زمانی کوتاهی انجام گرفت می دانند. بدون تردید، شیوع بیماری کرونا و یا به سخن دیگر بلای بزرگ و فوری تر همراه با محدودیت طبیعی امکان گردهمایی، وقایع پیشین را تحت الشعاع قرار داد. حال اگر فرض کنیم که کودتاچیان بتوانند از مرحله مبارزه با کرونا گذر نمایند، پس از آن چه پیش خواهد آمد؟ با کمی گشایش در این بلا همراه با انباشته شدن خشم ملت و همراه با سخت شدن شرایط زندگی، واژگونی اقتصاد کشور، شرایط برای انفجار آماده می گردد.
بدون تردید، شرایط اقتصادی ایران پس از رفع بحران کرونا، در مقایسه با پیش از آن، چاره ای ندارد که رو به سراشیبی گذارد. در این مورد، روند اقتصادی ایران با پیش بینی روند اقتصادی جهان همراه خواهد بود و قابل انتظار است. اما تفاوت بزرگ ایران با دیگر کشورها براین است که به نظام بانکی جهانی دسترسی نداشته و قابلیت درآمد ارزی که پیش از هر زمان دیگر مورد نیاز خواهد بود، را ندارد. تمامی این نیازها در حالی است که اقتصاد ایران و نظام پولی آن، حتا پیش از شیوع کرونا، به طور کامل ورشکسته بودند. تا هنگامی که نظام اسلامی، حتا به ظاهر هم که شده، در صحنه باقی است، امکان برداشتن تحریم های اقتصادی و فروش نفت، نزدیک به صفر است. امکان دریافت وام، حتا در اندازه های کوچک، مانند ماجرای وام 5 میلیارد دلاری از روسیه، نیز بسیار ضعیف به نظر می رسد. باید توجه کرد که شیوع همه جایی ویروس کرونا، با وجودی که اقتصاد جهانی را با خطر جدی کاهش رشد اقتصادی روبرو کرده است، اما همزمان، امکان مانور دیپلماسی را افزایش داده است. کشورهای جهان بخاطر مسایل داخلی پس از کرونا، گرایش به استفاده کم تر از قدرت سخت خود، به سود قدرت نرم، را پیدا خواهند کرد. ایران، امکان رسیدن توافق با قدرت های جهانی و حتا امتیازهای قابل ملاحظه مانند اعتبار بانکی و وام، با هزینه ای کم تر را پیدا خواهد کرد. خروج ایران از انزوای کامل سیاسی، امکان پذیرتر خواهد شد. همسایگان و دیگر قدرت های منطقه، با تمایل بیش تر برای مذاکره و مصالحه آمادگی پیدا خواهند کرد. اما تمامی این امکانات تنها و تنها در گرو خروج کامل نظام اسلامی از صحنه و تعهد سپردن سرنوشت کشور بر پایه ی اراده ملی و از آن میان، انجام انتخابات آزاد در مدت زمانی که بیش از 6 ماه نباشد، انجام پذیر می گردد. اگر کودتاچیان براین توهم هنوز باقی هستند که در همچنان بر پاشنه پیشین خواهد چرخید، بزودی با واقعیات هائی روبرو خواهند شد که آنان را مجبور به تغییر مسیر خواهد کرد.
//////////////////////////////////
۱ - بخاطر کند شدن و در بسیاری از موارد تعطیل شدن مراکز تولیدی و بازرگانی، تولید ناویژه جهانی رو به نشیب خواهد گذارد و نرخ بیکاری افزایش خواهد یافت. تمامی اقتصادی های بزرگ جهانی از خاوردور گرفته تا اروپا و آمریکا، تلاش می کنند که از بدل شدن رکود اقتصادی به ازهمپاشی اقتصادی، پیش گیری نمایند.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: