نظام اسلامی و اردوی خاور بر علیه باختر
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[11 May 2021]
[ فرهاد یزدی ]
– یازدهم ماه مه 2021
در جبهه داخلی جنگ بر سر قدرت آشکارتر و ابعاد تازه ای به خود گرفته است. سرخط تحولات را می توان به این صورت خلاصه کرد: (1) انتشار مصاحبه ظریف که خط کشی داخلی میان هواداران غرب و روسیه را در کانون رژیم و در رابطه با سیاست خارجی روشن کرد. (2) مذاکرات در وین برای احیای برجام (3) زمزمه برای بهببود روابط با عربستان و (4) همزمان عملیات تحریک آمیز و خطرناک بر علیه نیروهای آمریکایی و متحدان در خلیج فارس و منطقه. البته نیاز است که یادآوری شود چه هواداران روسیه و چه غرب، هیچیک غم ایران و آینده آن را بردل ندارند و اولویت های آنا به ترتیب حذف کامل رقیب از صحنه و پیش گیری از خیزش ملت می باشد و بس. یا به سخن دیگر قبظه و حفظ قدرت.
انتشار مصاحبه ظریف که بازتاب آن می تواند مقدمه قربانی کردن وی را فراهم آورد، به احتمال بالا وسیله ی خود و یا همدستان و در هر حال هوادارن او انجام گرفت، فاصله میان هواداران غرب و روسیه را در داخل نظام آشکار کرد. می توان تصور کرد که در این صف بندی از یکسو رهبر و مجتبی فرزند او، تندروهای سپاه به فرماندهی سلیمانی و همراهی طائب فرمانده اطلاعات سپاه، همگی قدرت و ادامه زندگی خود را در گرو تنش و تندروی می دانستند و از هر امکانی برای میدان دادن به روسیه استفاده می کردند. در سوی دیگر هواداران نزدیکی با غرب که نجات خود و شاید هم ( البته در اندازه کم تر) نجات ایران را در این راه جستجو می کردند، در نبردی سخت و خونین قرار دارند. روحانی، ظریف و هواداران در سپاه، باور ندارند که بدون رسیدن به توافق با غرب می توان به امکان نجات دست یافت. روشن شد که این گروه با غرب و به ویژه آمریکا روابط نزدیک داشتند و هنوز هم این روابط ادامه دارد. آنان براین باور هستند که بدون کمک مالی غرب، نرخ ارز و از این رو نرخ تورم و نرخ بیکاری را نمی توان کاهش داد و در نتیجه عدم رضایت همگانی هرروزه افزایش خواهد یافت. شاید هم حذف سلیمانی ستاره گروه مخالف و فرمانده میدان جنگ آنان، را اکنون می توان متوجه این گروه کرد، هرچند که رهبر نیز از این حذف خشنود شده باشد. مدت هاست که آبروریزی های پی در پی اطلاعات سپاه در حفاظت از مراکز هسته ای و ترور دانشمندان صورت گرفته است. شایعه گسترده رخنه عوامل خارجی در بالا ترین رده های فرماندهی این بخش از سپاه که همیشه در این سطور از امکان نزدیک به یقین آن سخن رفته بود، از نفوذ این باند مافیایی پر قدرت (البته تمامی ساختار نظام اسلامی مافیایی است) به اندازه زیاد کاست. همزمان روحانی، رییس جمهوری که به طور کامل امنیتی است، هنگامی که در باره کودتا وسیله ارتش سخن می راند، را نمی توان کم اهمیت تلقی کرد. به احتمال در این اشاره او از کارت ارتش، خوش نام ترین و تنها نهاد نظام اسلامی مورد تایید ملت، در مقابل بخش تندروی سپاه استفاده می کرد. تمامی این موارد و رو شدن سخنان ظریف، سپاه را در موقعیت سخت انتخاب میان یکی از این دو گروه قرار می دهد.
تردیدی نیست که در مبارزه قدرت میان این دو گروه، غرب از مدت ها پیش گزینش خود را انجام داده است. نباید از یاد برد که پس از امضای توافق برجام (بدون داوری در اثرات درآزمدت آن بر ایران)، موشک پراکنی و ماجراجویی سپاه در منطقه افزایش یافت. این عملیات تحریک آمیز، مخالفان برجام در غرب و به ویژه اسراییل را در این موقعیت قرار داد که در دوران ترامپ شدیدترین تحریم ها را بر قرار کنند. پس از چهار سال تحریم های سخت اقتصادی و به ویژه بانکی، ملت در موقعیتی است که خواستار برداشتن تحریم ها هرچه زودتر می باشد و برجام، راست و یا دروغ، چنین نویدی را می دهد. در رقابت محبوبیت در ایران میان روسیه و چین، بدون تردید غرب با اختلاف بالا برنده خواهد شد. ملت ایران غرب را متحد طبیعی خود می داند. امپریالیسم غرب و امپریالیسم روسیه و شوروی، هردو آسیب های فراوان براین ملت وارد آورده اند. اما، از دید ملت ایران در مقام مقایسه با امپریالیسم روسیه و شوروی، امپریالیسم غرب کم رنگ تر به نظر می رسد. به ویژه که ملت از امتیازهای داده شده به روسیه و چین از جانب نظام اسلامی به طور کامل مطلع نیستند و از این رو بازار شایعه و اغراق بسیار داغ است. می توان چنین نتیجه گرفت که افشای نوار مصاحبه ظریف، چون مورد پسند ملت نیز هست، به نوعی به سود هواداران غرب و زنده کردن دوباره برجام تمام شود.
روابط با عربستان از روز نخست انقلاب اسلامی رو به تیرگی داشت. با وجود عملیات مخرب نظام اسلامی در سال های دراز تا مدت ها، عربستان سیاست مماشات را درپیش گرفته بود. با به قدرت رسیدن محمد بن سلمان، این سیاست، چرخشی 180 درجه به خود گرفت و از حالت تدافعی به تهاجمی حتا تا عملیات تخریبی در درون محدوده مرزی ایران بدل گردید. این مبارزه در تمامی جهان عرب تا پاکستان، جمهوری اران (آذربایجان)، ترکیه و اسرائیل گسترش پیدا کرد. حتا می توان گفت که پهنه ی مبارزه میان این دو کشور تا جلب حمایت روسیه و چین کشیده شد است. با یاری نظامی و سیاسی آمریکا و اسرائیل و به ویژه در دوران ترامپ، می توان گفت که سیاست های بن سلمان (بدون قضاوت ارزشی در باره آنان) در برابر نظام، موفق بوده است. تحریم های شدید در دوران ترامپ، عامل بسیار موثری در تنگنا قرار دادن نظام اسلامی بوده و از این رو در موفقیت سیاست کنونی عربستان، بسیار موثر. هم عربستان و هم نظام اسلامی، بدون واکنش سخت در داخل، اذعان کرده اند که تماس ها برقرار است. امری که تا چندی پیش حزب الله را با رگ های برافروخته به خیابان ها می کشاند. سخن تا آنجا گسترش پیدا کرده که منابع غربی از ملاقات شمخانی با مقامات عربستانی و با حضور رئیس سیا در عراق، خبر می دهند. اگر شمخانی نیز با گروه روحانی – ظریف همراه است، می توان پخش شایعه این ملاقات را گام بعدی برای مهار قدرت، پس از انتشار مصاحبه ظریف دانست. حال اگر وی نماینده گروه تندرو باشد، باید این امر را تلاش این گروه برای عقب نماندن در رقابت نزدیکی با غرب و عربستان دانست. احتمال نخست بار بیش تری دارد و بایستی بخشی از سناریوی در دست گرفتن قدرت وسیله ی گروه روحانی – ظریف با کمک غرب دانست.
البته همزمان با این تحولات که اشاره به چرخش به سوی غرب در داخل نظام می کند، بخش تندروی نظام با اعزام ناوچه و عملیات تحریک آمیز بر علیه ناوگان آمریکا و ارسال جنگ افزار، به تلاش خود در بی ثباتی خلیج فارس و منطقه ادامه می دهند. حوادث اخیر در فلسطین که به کشته شدن بسیاری منجر شده است و موشک پراکنی به اسرائیل به احتمال بسیار زیاد بنا به تحریک و اقدامات سپاه بوده است. اکنون روشن شده با خروج سلیمانی از موازنه قوا در داخل، گروه تندرو سنگین ترین وزنه خود را از دست داده است. زیرا در نبود صلابت سلیمانی، توان عملیاتی این گروه در تعیین سیاست خارجی و عملیات در منطقه، بسیار کاهش یافته است.
حال چه می توان انتظار داشت؟ با در نظر گرفتن واکنش ها به انتشار مصاحبه ظریف و علائم نزدیک شدن سریع به غرب، پس از سال ها میدان دادن به روس و چین، می توان گفت که با وجود تلاش نظام برای یکدست نشان دادن رژیم، نخست، جنگ قدرت با تمام توان در داخل رژیم در جریان است و دوم اینکه اگر روزی (به ویژه پس از حذف رفسنجانی) مهار به طور کامل در دست رهبر نظام بود، امروز چنین وضعیتی حاکم نیست و او بیش از آنکه بتواند برنده را تعیین کند باید منتظر باشد تا پس از قطعی شدن برنده از آنان تبعیت نماید. به حملات وی در واکنش به انتشار مصاحبه ظریف نگاه کنید که در معیارهای نظام اسلامی بسیار ملایم انجام گرفت. به احتمال زیاد رهبر نظام نیز پی به قدرت این گروه برده است. در هر حال می توان گفت که آینده نزدیک ایران بسیار پر تلاطم، با احتمال حذف و برخورد فیزیکی میان رقبا و هر لحظه شگفتی آفرین خواهد بود. تعویق انتخابات ریاست جمهوری آینده، اگر اتفاق افتد، می تواند به عنوان نشانه پیروزی هواداران غرب در جنگ قدرت در داخل ایران دانست.
تمامی این وقایع داخلی، بی ثباتی بالقوه را به شدت افزایش می دهد. حال بربی ثباتی داخلی، بی ثباتی شدید در افغانستان بخاطر خروج نیروهای غربی در سپتامبر امسال و امکان افزایش قدرت طالبان، دشمن قسم خورده شیعیان و ایران را برآن بی افزائیم، آینده حتا تاریک تر بنظر می رسد. با حمله و اشغال افغانستان وسیله ی آمریکا در سپتامبر 2000، ایران این بخت را داشت که 921 کیلومتر مرز میان این دو کشور با پیوندهای درازمدت تاریخی، به مرز صلح و آرامش بدل گردد. اما، مبارزه بدون دلیل بر علیه آمریکا در هر جا و هر زمان وسیله ی نظام اسلامی، چشمان رژیم را در برابر منافع درآزمدت رژیم تا چه رسد ملی، کور کرد. هم در افغانستان و هم در عراق با مرز 1599 کیلومتر با ایران، پاسداری از آرامش و ثبات قربانی منافع کوتاه مدت رژیم (البته بنا به تشخیص خودشان) و ایدئولوژی مبارزه با آمریکا گردید. به احتمال زیاد، آمریکا پس از افغانستان برنامه خروج نیروهای خود از عراق و یا دستکم کاهش آنان را در پیش خواهد گرفت. باید توجه شود که در هردو کشور در خاور و باختر ایران، از چندی پیش نیروهای ضد ایرانی در حال افزایش قدرت خود می باشند. اگر همین روند ادامه داشته باشد، در دو کشوری که بالقوه متحد طبیعی ایران باشند، ما شاهد گردش افغانستان به سوی پاکستان و عراق به سوی جهان عرب خواهیم بود. به سخن دیگر، منافع و نیروهای ایران با خروج نظامیان آمریکا، با تهدید بسیار بیش تری روبرو خواهند شد.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: