تهدید از سوی قفقاز
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[12 Dec 2020]
[ فرهاد یزدی]
– یازدهم دسامبر 2020
بارها نشان داده شده که بالاترین خطر و تهدید بر امنیت ملی ایران از سوی نظام اسلامی انجام می گیرد. بخش عظیمی از تهدید بر امنیت ملی ناشی از اولویت نبخشیدن به منافع ملی در مقایسه با منافع زودگذر و آلوده با فساد ژرف نظام، می باشد که در نهایت گریبان امنیت رژیم را نیز می گیرد. بخش باقی مانده و کوچک تر تهدید بر امنیت ملی، ناشی از بلاهت و حماقت گردانندگان نظام است. تهدید خارجی دال بر حمله ی نظامی، گسترش فعالیت های تجزیه طلبانه، نفوذ روز افزون سازمان های اطلاعاتی خارجی در کشور و بالاتر از همه تلاش در سست کردن پایه های همبستگی ملی ، همگی زاده این نظام هستند. تا آخرین ریشه های این نظام کنده نشود، هر روز تهدیدی نوین در حالی شکل می گیرد که تهدیدهای سابقه دار ترسناک تر می گردند. این نظام تا هنگامی که در صحنه حضور دارد، بنا به سرشت خود، تیشه بر ریشه یکپارچگی سرزمینی ایران می زند.
جدیدترین نمونه، در رابطه با آران (جمهوری آذربایجان) خود را به نمایش گذارد. در یک یورش همه جانبه از سوی ترکیه، روسیه، جمهوری آذریابجان و اسرائیل به منطقه تحت اداره ارمنستان، نظام اسلامی موضعی درست عکس منافع ملی ایران را بخود گرفت. کفتارهای سیاهپوش با عنوان امام جمعه مبعوث رهبری در شمال ایران به طور آشکار دست به حمایت از سیاست های توسعه طلبانه روسیه، ترکیه و اسرائیل زدند. آش آن مقدار شور شد که رهبر نظام نیز مهر تائید بر این سیاست توسعه طلبانه زد و اجازه داد که مزدوران ترکیه، سربازان روسی، همراه با جاسوسان اسرائیلی در نزدیکی مرز ایران مستقر گردند. اگر نظام اسلامی هرگونه محاسبه می کرد، حتا برای منافع خودش هم که شده، بایستی درک می کرد که تقویت ترکیه و روسیه به ویژه پس از اخراج نظام از سوریه که با هماهنگی هردو و اسرائیل انجام گرفت، نمی توانست چیزی جز زیان برای ایران و بتبع آن رژیم همراه آورد. ایران آزاد بایستی به پشتیبانی آشکار ارمنستان بر می خواست و حتا اخطار می کرد که ورود هر بیگانه، چه با انیفورم و چه به صورت مزدور، به ایران اجازه می داد که سربازان خود را نیز وارد معرکه کند. اما شوربختا که ایران نه آزاد است و نه قادر که حتا نمایش قدرت از خود نشان دهد. اردوغان که با شتاب برای به دست آوری هدف های امپراتوری می کوشد، دیگری نیازی به پنهان کردن آرزوهای خود نمی بیند و با صدای بلند از بلندگوی رسمی همراه با علی اف، مرثیه جدائی نیمه جنوبی رود ارس را سر می دهد. در همان روز، نه از سوی جغدان جمعه و نه رهبر نظام اسلامی و نه سران نیروهای نظامی، واکنش عملی به صورت تجهیز نیروها در مرز و یا حتا سخن دال بر محکوم کردن، دیده نشد.
انگیزه اردوغان روشن است. او به دنبال برقراری پان ترکیسم است که به طور طبیعی رهبر آن باید از ترکیه باشد. در درازای تاریخ، پان ترکیسم در خاور با نیروی توانمند فرهنگی، سیاسی و نظامی ایران روبرو بوده است. در کانون و پاسدار این نیروی توانمند ایران، آذربایجان و کردستان قرار داشتند. یعنی دو مرکزی که هدف اصلی تجزیه طلبان خاوری قرار دارد. اردوغان محاسبه می کند که ایران بر اثر نظام اسلامی در بی توان ترین دوره خود قرار دارد. نظام اسلامی نه (1) توان و (2) نه خواستار گشودن جبهه ی خارجی دیگری، را ندارد. یعنی پیش از شروع حمله (چه عملی و چه با سخن)، نظام اسلامی تسلیم شده است.
(1) توان – نیروهای آمریکا در جنوب کشور به قدرت نمائی مشغول هستند. پس از انتقال بمب افکن های بی – 52، نوبت نمایش به نسل جدید این بمب افکن با سرعت و دورپروازی بسیار بالاتر و توانائی حمل بمب های 500 کیلوئی که می تواند پناهگاه های زیر صخره را منهدم کند، رسید. این بمب افکن ها همراه با هواپیماهای شکاری عربستان، امارات و قطر به مدت دوساعت در کرانه های جنوبی ایران به قدرت نمائی مشغول بودند. برای فشار و اخطار بیش تر، ماموریت ناوگان نیمیتس در منطقه نیز تمدید گردید. چنانچه در مقاله پیشین یاد گردید، هدف از این قدرت نمائی ها اخطار به رژیم اسلامی است که هرگونه عملیات نظامی، حتا بسیار کوچک، با واکنش کامل نظامی به صورت بمباران هدف های مورد نظر انجام خواهد گردید. از این رو، ما شاهد هستیم که گزافه گویان سیاسی و نظامی فاسد در ایران، برخلاف سیرت خود، تلاش کامل نموده اند که در برابر آسیب های رسیده در یک ماه گذشته سکوت کرده و از خود نرمش نشان دهند و دست به انتقام جوئی (حتا زبانی) نزنند. این تهدید فوری و سهمناک که می تواند سراسر مناطق حساس ایران را در گیرد، از سوی نیروهای آمریکا، همراه با اسرائیل و اعراب خلیج فارس، توان رویاروئی با دیگر تهدیدها، و از آن میان در مرزهای شمالی، را سلب کرده است. حال براین تهدید جدی و فوری امنیتی، بالاگرفتن جنگ قدرت در داخل نظام که با انتشار خبر خارج شدن رهبر نظام از صحنه، بر شدت آن افزوده شده را نیز در نظر گیریم. از دید تجزیه طلبان فرصت طلائی در انتظار، به دست آمد.
(2) – خواست. در نبود هیچ متحدی که قادر به کمترین یاری به نظام رساند، رژیم اسلامی مجبور به باج دادن به همه ی کشورها و به ویژه به "متحدین" موجود در صحنه می باشد. از این رو، نظام با تمام دوروئی روسیه مجبور است که دنباله رو سیاست های آنان باشد که مبادا این کشور نیز به سیاهه پایان ناپذیر دشمنان علنی نظام نیز بپیوندد. با ترکیه، با تمام ترکتازی نیز نمی توانند به طور علنی به مخالفت دست زنند. ترکیه از مهم ترین راه های تنفس نظام و برای عملیات پولشوئی، دور زدن تحریم ها و مبارزه با مخالفان می باشد. رژیم می داند که در صورت مخالفت علنی با ترکیه، با مسایل زیادی در منطقه از اقلیم کردستان گرفته تا سوریه و اتحاد با عربستان روبرو خواهد شد. دو بازیگر مهم دیگر، یعنی جمهوری آذربایجان و اسرائیل را نباید از یاد برد. آران که تا سده نوزدهم بخشی از ایران و یکی از مراکز فرهنگی مهم به حساب می آمد، همراه با آذربایجان در برابر بلند پروازی امپراتوری عثمانی سد تسخیر ناپذیری در جبهه خاوری آن امپراتوری تشکیل می داد. یپوندهای تاریخی با آران به اندازه ای استوار است که روسیه و سپس جانشین آن شوروی و اکنون رژیم علی اف، برای ادامه حکومت، خود را در درجه نخست، مجبور به استفاده از زبان آذری با آذربایجان و در جه بعدی درهم شکستن پیوند فرهنگی با ایران، در محدوده حکومت خود می نماید. با گرایش به پان ترکیسم و افکندن وزنه خود به سوی ترکیه، آران نه تنها رقیب فوری یعنی ارمنستان را به حالت انزوا انداخته بلکه با تکیه براقدامات تجزیه طلبانه ای که در دوران نظام اسلامی انجام یافته، طمع دست اندازی به آذربایجان را در سر می پروراند. از سوی دیگر، اسرائیل با دست آورد بزرگی که در دنیای عرب کسب کرده، حلقه محاصره بر علیه نظام اسلامی را، این بار از سوی آران، تنگ تر می کند. به احتمال بسیار زیاد، مراکز شنود و جاسوسی اسرائیل در مناطقی که آران فتح کرده بسرعت در حال تاسیس است. اسرائیل از چنین تحولی بسیار خرسند است و آن را یک پیروزی بزرگ در مبارزه با نظام اسلامی می داند.
***
اکنون این پرسش اساسی پیش می آید: (1) آیا اردوغان و علی اف تنها در همراهی با یکدیگر دست به چنین نمایشی زده اند و یا (2) این قدرت نمائی در هماهنگی با آمریکا و در برنامه با استقرار نیروی بسیار مخرب در خلیج فارس، صورت گرفته؟
اگر حالت (1) نقش اصلی را بازی کرده باشد، می توان آن را، بدون اینکه از اهمیت آن بکاهد، به خود بزرگ بینی و آرزوهای دور و دراز دو رهبر سیاسی در منطقه دانست که بسیار بالاتر از توان خود حرکتی را آغاز کرده اند که می تواند به سرعت برعلیه آنان به نتیجه رسد. ترکیه پس از گشایش جبهه ی بسیار درازی که از لیبی، دریای مدیترانه گرفته تا کردستان، سوریه و عراق، اکنون روی به ایران آورده که سابقه تاریخی بسیار درازتری برای زیست در جهان از امپراتوری عثمانی و ترکیه دارد. نه تنها گسترش ترکیه بسیار دورتر از ظرفیت آن کشور جهان دومی می باشد که توان اقتصادی، نظامی و سیاسی آن کشور را به سرعت روبه زوال می برد، بلکه همزمان تضادهای داخلی را نیز هرچه بیش تر ژرف می کند. 18% جمعیت ایرانی تبار کرد، تاکنون در جامعه ترکیه حل نشده اند. این جمعیت را نمی توان بسادگی به عنوان "اپوزیسیون" پذیرفت. گروه های چپ، سکولارها و دمکرات های ترکیه که با اردوغان مخالف هستند، با شکست او در خارج، قدرت خواهند گرفت و حکومت آن کشور با چالش بزرگ داخلی روبرو خواهد شد.
اما اگر گذیدار (2)، پشت پرده تحولات منطقه باشد، آنگاه ایران با خطر جدی و فوری روبروست. اگر آمریکا و غرب نیز با تحرک ترکیه – اسرائیل و روسیه در قفقاز همراهی کنند، انگاه ماباید ئوطئه عظیم برای تجزیه ایران را نظر گیریم. تردیدی نیست که شخص نتن یاهو خواهان تجزیه ایران است، گرچه چنین برنامه ای با مخالفت بخش بزرگی از جامعه آن کشور روبرو باشد. تمامی عرب های خلیج فارس که بدون حمایت خارجی نمی توانند بر حکومت خود ادامه دهند، از همسایگی با این سرزمین با توانائی های نشکفته، ناخرسند هستند. ایران آزاد و دمکرات که بدون تردید از نظر اقتصادی و فرهنگی بسیار استوار خواهد بود، آن امیر نشینان را از آنچه امروز است، حتا کوچک تر می کند. روسیه در شمال، ترکیه در باختر و پاکستان در خاور، نیز از تکه پاره شدن ایران به طمع دست اندازی، بهره مند خواهند شد. پس رگه های قوی اراده سیاسی در منطقه برای به انجام رسانی چنین تحولی وجود دارد. این تحول در دوران کوتاه باقی مانده ترامپ ساده تر قابل انجام است تا در آینده نامعلوم.
از دید این قدرت ها، چنین لحظه طلائی ممکن است که دیگر پیش نیاید. تهدید فوری است.
//////////////////////////
۱ - همبستگی ملی ایران در درازای هزاره ها قوام گرفته و از این رو توانسته تاکنون در برابر یورش گسترده نظام برای درهم شکستن آن مقاومت کند. با اطمینان می توان گفت که نظام اسلامی نخواهد توانست به هدف خود در این مورد دست یابد.
۲ - این گفته بدان معنا نیست که ما از هدف های شوم در جنوب و باختر ایران غافل باشیم.
۳ - قطر درحالی که میزبان بزرگ ترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه می باشد، در ظاهر روابط به نسبت دوستانه ای را با نظام اسلامی حفظ کرده است.
۴ - زمانی که نیروهای نظامی در خیابان های شهرهای بزرگ ایران استقرار یابند، زمان خارج شدن کامل رهبر از صحنه می باشد. اما به احتمال بسیار زیاد وی قادر به ظاهر شدن در تلویزیون برای پایان دادن به شایعات نمی باشد.
۵ - ظریف در مقام وزیر خارجه، به چند سطر ملایم در پاسخ به اردوغان بسنده کرد.
۶ - از یاد نبریم که سردمداران نظام اسلامی، به کرات از پرواز پهبادهایی که برای ترور فخری زاده انجام شد، از آران اشاره کرده اند.
- ترک تازی های نظام اسلامی در منطقه از یاد نرود. پس از پایان ظرفیت، اکنون به عجز و بیچارگی افتاده اند.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: