اسطوره جدید و آینده سیاسی عربستان سعودی
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
کشورهای معدودی تا به حال دستخوش تحولات شگرف مانند عربستان سعودی شده اند. ولیعهد محمد بن سلمان تنها در چند سال هنجارها و انتظارات فرهنگی در پادشاهی را به کلی تغییر داده است. اکنون او در حال بازنویسی روایت ملی است، نقش اسلام را کنار گذاشته و بر ناسیونالیسم سعودی، تاریخ و خانواده سلطنتی تاکید می کند.
هفته گذشته کشور تعطیلات جدیدی را جشن گرفت، روز تأسیس. این کشور سال 1727 را به عنوان مبدأ تاسیس عربستان سعودی معرفی می کند. این به طور مستقیم روایت سنتی را به چالش می کشد، که از زمان تأسیس کشور مدرن در سال 1932 جشن گرفته شده است، که سال 1744 را به عنوان لحظه تاسیس معرفی می کند.
در سال 1727، طایفه آل سعود امارت درعیه را به تصرف خود درآورد که تمرینی برای قدرت سیاسی و نظامی بود. در مقابل، تاریخ 1744 یادبود اتحاد بین آل سعود و واعظ اسلام گرا تندرو محمد بن عبدالوهاب است.
تفسیر تحت اللفظی و تقلیل گرایانه او از اسلام که امروزه به عنوان «وهابیت» شناخته می شود، عملاً دین دولتی بوده و مبنای اصلی ادعاهای اقتدار داخلی و رهبری اسلامی جهانی بوده است.
همه اینها در زمان ولیعهد محمد و پدرش ملک سلمان به سرعت کنار گذاشته شد.
در سال 2016، پلیس مذهبی امر به معروف و نهی از منکر، هراسان از اختیار عملی خود بر مردم سلب شد. و از زمانی که شاهزاده محمد بن سلمان در سال 2017 ولیعهد شد، تحولی خیره کننده در حقوق زنان، اختلاط جنسیتی، سرگرمی های عمومی و جشن میراث پیش از اسلام سعودی رخ داده است.
عوامل زیادی در بازی وجود دارد.
مانند بسیاری از کشورهای دیگر، عربستان سعودی روایتی ناسیونالیستی و پوپولیستی را با تاکید بر عربی سعودی بودن اتخاذ می کند که بر نگرانی های داخلی در مورد مسائل مذهبی و اسلام گرایی تاکید می کند.
اما تغییر مرکزیت اقتدار دینی نیز باید برای تسهیل گذار به اقتصاد پس از انرژی محقق شود . شهروندان سعودی باید از نقش تولیت بخش های دولتی نفتی فاصله گرفته و به شهروندانی ثروت ساز تبدیل شوند. و این نمی تواند بدون آزادی شخصی بیشتر انجام شود، به ویژه برای زنانی که اکنون اجازه کار، رانندگی و فعالیت با استقلال بسیار بیشتری دارند.
عربستان سعودی تصمیم گرفته است تا گردشگری و سرگرمی را به دومین بخش بزرگ اقتصاد پس از نفت ارتقا دهد. بخشی از این تلاش برای گردشگری داخلی است، تلاشی برای منصرف کردن سعودیها و مصرف پول آنها با خروج از کشور هر بار که میخواهند از زندگی شان لذت ببرند. اما این مکان برای گردشگری بین المللی غیرمذهبی نیز هست. حتی این گمانهزنی وجود دارد که الکل میتواند در مکانهای خاصی برای ترویج آن صنعت قانونی شود.
برای محافظه کاران مذهبی اسلام گرا که عادت به تسلط بر آداب و رسوم اجتماعی دارند، همه این تغییرات تنفر برانگیز است. اما اندازه آنها به طرز چشمگیری کاهش یافته است. و اکنون حتی نقش آنها در روایت هویت ملی به سرعت از طریق روز تأسیس و بازنویسی تاریخ عربستان در حال محو شدن است.
این آزادسازی اجتماعی قابل توجه و تنوع اقتصادی برنامه ریزی شده با محدودیت و سرکوب سیاسی به همان اندازه شدید همراه است.
چنین دگرگونی هایی، به ویژه هنگامی که توسط پادشاهان جوامع سنتی تحمیل می شود، اغلب نیروهایی را آزاد می کند که حاکمان قادر به مهار آنها نبودند. نمونههایی از خاندان سلطنتی که در پی چنین تغییراتی سرنگون شدند عبارتند از هایله سلاسی در اتیوپی در سال 1974 و شاه ایران پنج سال بعد.
ملک سلمان و شاهزاده محمد بن سلمان برای مهار و محدود کردن تهدید واکنش های سیاسی، قدرت را شدیداً متمرکز کرده و مخالفان را بی رحمانه سرکوب کرده اند.
عربستان سعودی دیگر شبیه رژیم حامی نئوفئودالی گذشته و دیگر پادشاهی های عرب خلیج فارس نیست. قدرت به طور سنتی در بخش های مختلف خانواده سلطنتی پراکنده بود. اکنون اقتدار در دستان شاه و ولیعهد و گروه کوچکی از مقامات و مشاوران متمرکز شده است.
این با امواج سرکوب سیاسی همراه شده است که شامل بازداشت در هتل ریتز کارلتون ثروتمندان و سرشناس سعودی، قتل جمال خاشقجی روزنامه نگار در سال 2018 در کنسولگری عربستان در استانبول، بازداشت و سوء استفاده از فعالان حقوق بشر و زنان و فضایی از وحشت، بهویژه در میان نخبگانی که تحت نظم قدیم شکوفا شدهاند و بنابراین ممکن است در برابر تغییر مقاومترین باشند.
همانطور که سلطان العامر، دانشمند علوم سیاسی سعودی، اشاره می کند، روایت ناسیونالیستی جدید سعودی از نظر اجتماعی فراگیرتر از روایت قدیمی وهابی است، اما از نظر سیاسی نیز اقتدارگرایانه تر است.
این خلاصه قماری است که شاهزاده محمد بن سلمان انجام می دهد: اینکه او می تواند کشورش را از نظر فرهنگی و اقتصادی به طور ریشه ای آزاد کند اما با تمرکز قدرت و اقتدار در دستان خود در قدرت بماند. این یکی از جسورانه ترین پروژه های سیاسی در جهان است. همچنین یکی از خطرناک ترین است.
در 27 ژانویه، ملک سلمان بن عبدالعزیز فرمان سلطنتی صادر کرد که 22 فوریه را به عنوان روز ملی به نام "روز تاسیس" نامگذاری کرد. این روز مصادف با سالگرد «آغاز عصر امام محمد بن سعود و تأسیس اولین دولت سعودی» است که بنا به دستور سلطنتی در فوریه 1727 تأسیس شد. چند روز پس از اعلام، نماد تصویری هویت این رویداد راه اندازی شد، که در مرکز مردی است که بنری در دست دارد که با چهار نماد احاطه شده است. اولین نماد خرما است که نشان دهنده زندگی، رشد و سخاوت است. دوم نماد مجلس است که نشان دهنده وحدت و وفاق اجتماعی و فرهنگی است. و سوم، اسب، نماد جوانمردی و پهلوانی است که شاهزادگان و دلاوران دولت نشان می دهند. آخرین نماد بازار است که نشان دهنده تحرک اقتصادی، باز بودن و تنوع است.
این رویداد از اهمیت سیاسی بالایی برخوردار است، زیرا نشان دهنده گسست رادیکال با وهابیت و نفوذ سیاسی آن است که پروژه های سیاسی متوالی عربستان را از سال 1744 مشروعیت بخشید. این را می توان از خود هویت بصری دریافت. در حالی که عبارت «لا اله الا الله و محمد رسول الله» در وسط پرچم عربستان قرار دارد، از خالی بودن بنر وسط نماد جدید تعجب می کنیم. علاوه بر این، در حالی که نمادها به تاریخ، فرهنگ، اقتصاد و زندگی اشاره دارند - دین به طرز قابل توجهی بدون نماد باقی مانده است. با این حال، آشکارترین گام برای نشان دادن گسست از روایت سیاسی وهابی یا اسطوره که قبلاً با داستان آل سعود همسو بود، انتخاب آغاز سلطنت محمد بن سعود، جد بزرگ آل سعود بود. سلسله آل سعود به عنوان لحظه تأسیس اولین دولت سعودی. انتخاب سال 1727 به جای 1744 به عنوان سال تاسیس دولت نه تنها اسطوره سیاسی وهابیت را در هم می شکند، بلکه اسطوره سیاسی جدیدی را نیز پایه گذاری می کند.
دولت سعودی و اسطوره سیاسی وهابیت
اسطوره های سیاسی به روایت هایی اطلاق می شود که رهبران سیاسی برای مشروعیت بخشیدن به نهاد سیاسی خود یا هر یک از سیاست های آن تدوین و ترویج می کنند. اسطوره ها از این جهت شبیه به تاریخ هستند که با گذشته سروکار دارند. با این حال، تفاوت آنها در این است که تاریخ به دنبال درک هر چه دقیقتر گذشته است، در حالی که اسطوره های سیاسی برای خدمت به نیازهای سیاسی زمان حال به کار می روند. «اسطوره» خواندن آنها لزوماً به این معنی نیست که آنها تخیلی یا توهم هستند. اسطوره های سیاسی اغلب حاوی عناصری از حقایق تاریخی هستند، اما آنها به شیوه ای بسیار گزینشی ارائه می شوند.
اسطوره سیاسی وهابیت به این روایت اشاره دارد که اولین دولت سعودی از پیمانی که بین محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود در سال 1744 بسته شد تشکیل شد. به عنوان یک مصلح دینی و ارائه آموزه های خود به عنوان تلاشی برای بازگشت به صدر اسلام. و اینکه او بین چندین شهر در شرق و مرکز عربستان در جستجوی حمایت و حمایت سیاسی حرکت کرد. پس از چندین تلاش ناموفق، در سال 1744 تصمیم گرفت به درعیه که در آن زمان توسط محمد بن سعود اداره می شد، سفر کند. هنگامی که آن دو با یکدیگر ملاقات می کنند، عهد می بندند که محمد بن سعود به محمد بن عبدالوهاب در گسترش تعالیم دینی خود کمک کند و در مقابل، محمد بن عبدالوهاب متعهد می شود که او را به نفع رقبای سیاسی خود رها نکند.
این اسطوره سیاسی با به تصویر کشیدن حکومت به عنوان ابزاری ضروری برای اجرا، اشاعه و حفاظت از اسلام در نسخه وهابی آن، به دولت سعودی مشروعیت می بخشد. درست است که این اسطوره در تئوری، دولت سعودی را در رابطه با پیام وهابی در جایگاهی تابع قرار می دهد، اما به آن جایگاه الهی می دهد و همچنین آن را از تحمل مسئولیت های تاریخی ناشی از توافقات سعودی مبرا می کند. رهبری با نخبگان مختلف محلی در دوره تشکیل دولت در اوایل قرن بیستم به پایان رسید. همچنین زرادخانه نظری قدرتمندی را برای مقاومت در برابر فراخوانهای مشارکت سیاسی و دموکراسیسازی برای دولت فراهم میکند. از نظر تاریخی، این اسطوره اسلامی به ملک عبدالعزیز آل سعود، بنیانگذار عربستان سعودی امروزی، مزیت رقابتی در برابر رقبای خود در طول فرآیند اتحاد پادشاهی داد. زیرا این رقبا یا به قبایل قدرتمندی مانند خاندان راشد تعلق داشتند یا از نسب پیامبر اسلام مانند اشراف حجاز بودند. ملک عبدالعزیز چون هیچ یک از این دو مزیت را ندارد، با معرفی آن به عنوان یک پروژه سیاسی در خدمت وهابیت به عنوان ناب ترین شکل اسلام، حکومت خود را مشروعیت بخشید. ملک عبدالعزیز در سخنانی که در سال 1929 در حجاز تازه الحاق شده ایراد کرد، از زدن برچسب "وهابیون" خودداری کرد و گفت: "آنها ما را وهابی می نامند، این یک اشتباه ظالمانه است... ما طرفدار یک فرقه جدید یا یک فرقه جدید نیستیم. عقیده... محمد بن عبدالوهاب چیز جدیدی نیاورد... عقیده ما عقیده سلف است، صالحانی که در کتاب خدا و سنت رسولش آمده و پیشینیان صالح بر آن بودند.
تا همین اواخر، اسطوره وهابیت روایت ثابتی بود که بسیاری از اعضای خاندان سلطنتی آن را تکرار می کردند. هنگامی که ملک فهد بن عبدالعزیز در سال 1992 فرمان سلطنتی خود را مبنی بر ایجاد اولین سند قانون اساسی پادشاهی، قانون اساسی حکومت، صادر کرد، در این مناسبت سخنرانی کرد که در آن گفت: «در تاریخ معاصر، اولین دولت سعودی تأسیس شد... زمانی که دو مرد بر آن توافق کردند... امام محمد بن سعود و شیخ محمد بن عبدالوهاب. در مارس 2011، در جریان خیزشهای بهار عربی، ملک سلمان بن عبدالعزیز، زمانی که فرماندار ریاض بود، در دانشگاه اسلامی مدینه که در دهه 1960 تأسیس شد، سخنرانی کرد با عنوان «مبانی تاریخی و فکری پادشاهی». برای گسترش وهابیت در سطح جهان. این سخنرانی بعداً در کتابی منتشر شد که توسط خانه ملک عبدالعزیز، مؤسسه اصلی آرشیوی کشور منتشر شد. در این سخنرانی ملک سلمان نیز همین داستان را تکرار کرد و در جمع حضار علمای فقه اسلامی گفت: «بیعت تاریخی بین امام محمد بن سعود و شیخ محمد بن عبدالوهاب بر اساس روش قانونی صورت گرفت... بیعت تا امروز به سنگ بنای حکومت سعودی تبدیل شده است. سپس در دفاع از وهابیت ادامه داد: «در اینجا از همه دعوت میکنم که به میراث شیخ محمد بن عبدالوهاب برگردند و هر چیزی را که با کتاب و سنت مطهر پیامبر مخالفت میکند، در لابهلای آن جستجو کنند و آن را نخواهند یافت. "
علاوه بر این اظهارات سلطنتی، دوره های تاریخ عربستان سعودی این اسطوره اساسی را برای دهه ها مورد مطالعه قرار داده اند، زیرا دانش آموزان سعودی برای اولین بار با آن در کتاب های تاریخ کلاس ششم مواجه می شوند. به عنوان مثال، در برنامه درسی منتشر شده توسط وزارت آموزش و پرورش در سال 2008، این داستان در فصل سوم با عنوان «ندای شیخ محمد بن عبدالوهاب» ذکر شده است. شرح حال این عالم دینی و مروری بر آموزه های دینی وی است. گزارشگر همچنین در آن میگوید: «هنگامی که شیخ محمد وارد درعیه شد، شاهزاده محمد بن سعود با او ملاقات کرد و از او استقبال کرد. و سوگند یاد کردند که از توحید حمایت کنند و با دشمنان آن جهاد کنند... و با این کار اولین دولت سعودی آغاز شد. این متن سال 1157 هجری قمری (1744 میلادی) را به عنوان سال پایه گذاری شامل می شد که در تمرین «درست یا غلط» در پایان فصل برای آزمایش دانش دانش آموزان از پاسخ صحیح گنجانده شد.
مرگ وهابیت و تولد اسطوره ای جدید
تا زمانی که این نقش مهم اسطوره وهابی در مشروعیت بخشیدن به دولت سعودی را به یاد نیاوریم، عمق و اهمیت گسست رادیکال ناشی از فرمان سلطنتی مربوط به روز تأسیس، روشن نمی شود. انتخاب آغاز عصر محمد بن سعود به عنوان لحظه تأسیس دولت، اسطوره جدیدی را پایه گذاری می کند که محمد بن عبدالوهاب و جنبش او جایی در آن ندارند. به طور واضح، اسطوره وهابی تنها اسطوره مورد استفاده دولت سعودی نبود، بلکه همیشه اسطوره اصلی بود. در طول تاریخ مدرن دولت سعودی، دولت با تکیه بر عناصر متعدد ایدئولوژی های رقیب مانند ناسیونالیسم عربی، سلفی گری ، اخوان المسلمین، توسعه گرایی و انسان گرایی، خود را مشروعیت بخشیده است. با این حال، دولت هرگز از اسطوره وهابی خود دست برنداشت. همین امر در مورد شبکه ها و نهادهای وهابی در سیاست عربستان سعودی نیز صدق می کند که نفوذ آنها بالا و پایین بود، اما همیشه حضور داشتند. حتی در برخی از لحظات، نقش محوری ایفا کرد، مانند حمایت از ملک فیصل بن عبدالعزیز هنگام سرنگونی برادرش ملک سعود در سال 1964، و مشروعیت بخشیدن به تصمیم ملک فهد برای میزبانی از نیروهای آمریکایی در طول جنگ خلیج فارس.
تفاوت با آنچه امروز اتفاق میافتد در این است که رها کردن عمدی این روایت بنیادی است. محو رسمی وهابیت یک روند مستمر است و محدود به اعیاد ملی و روایات رسمی نیست. در برنامه درسی دیگر نامی از محمد بن عبدالوهاب وجود ندارد. در سطح نهادی، کار ریاست عمومی کمیسیون امر به معروف و نهی از منکر به حالت تعلیق درآمده و فهرستی با سلیقه عمومی سکولارتر جایگزین شده است. در حال حاضر تغییرات مشابهی در سایر نهادها مانند وزارت امور اسلامی، شورای عالی رتبه و وزارت آموزش و پرورش در حال انجام است. و زمانی که نظام های چهارگانه و نظام کیفری مجازات های تعزیری تغییر کند ، احتمالاً تکیه قوه قضاییه به قانون اسلامی وهابی و سوابق آن کاهش خواهد یافت.
دولت عربستان سعودی در تغییر اسطوره های سیاسی خود مستثنی نیست. این در ماهیت اسطوره های سیاسی است که باید به چالش کشیده شود و دوباره فرموله شود. با این حال، از میان همه گزینههای ممکن، گزینهای انتخاب شد که دولت سعودی را از جایگاه خود به عنوان دست نشانده مأموریت وهابی حذف و بدون هیچ شریکی در خط مقدم قرار دهد. در همان روز، فرمان سلطنتی در روز تأسیس صادر شد، خبرگزاری رسمی عربستان سعودی، طبق معمول، گزارشی شبیه به عقیده رایج را منتشر کرد که در آن اسطوره سیاسی جدید خلاصه شده بود.
نقطه شروع داستان جدید هویت عربستان 200 سال قبل از اسلام آغاز می شود، زمانی که قبیله بنی حنیفه، که خانواده آل سعود به آن تعلق دارند، در مرکز عربستان ساکن شدند. هزار سال بعد، در سال 1446، مانی المرادی، سیزدهمین پدربزرگ حاکم فعلی، ملک سلمان، شهر درعیه را تأسیس کرد. مانند روم باستان، درعیه به عنوان یک دولت شهر توصیف می شد که در طول زمان به آرامی گسترش می یافت. در سال 1727، محمد بن سعود، از نوادگان مانی المریدی، اولین کشور سعودی را تأسیس کرد. از آن لحظه به بعد، دولت های دوم و سوم سعودی به عنوان اپیزودهایی در سه قرن تداوم سیاسی معرفی می شوند. بر اساس این مقاله، این داستان «نشان میدهد که نهاد حکومت و نظام دولتی تا چه اندازه در عربستان سعودی برای بیش از سه قرن استوار شده است»
اسطوره جدید و آینده سیاسی عربستان سعودی
همانطور که قبلا ذکر شد، اسطوره های سیاسی برای خدمت به نیازهای سیاسی زمان حال تولید می شوند. برای درک آنچه که اسطوره سیاسی جدید برای حال و آینده سیاسی عربستان سعودی فراهم می کند، مفید است که تفاوت آن با اسطوره وهابی از نظر کارکرد سیاسی مفید باشد. اول اینکه اسطوره سیاسی جدید از نظر اجتماعی بازتر از اسطوره وهابی است. فرصتهایی برای تعلق به بسیاری از گروههای اجتماعی که در اسطوره سیاسی وهابی حذف شدهاند، مانند شیعیان، اسماعیلیان، صوفیها و زنان، و نیز هویتهای منطقهای و گروههای سکولار را فراهم میکند. این گشودگی اجتماعی در سیاستهای یکپارچهای مختلف که توسط دولت در قبال این گروهها اتخاذ میشود، و به رسمیت شناختن و جشن گرفتن رسمی تنوع اجتماعی و منطقهای منعکس میشود.
تفاوت دوم این است که اسطوره جدید از نظر سیاسی بیشتر از اسطوره وهابی حذف گرا است. درست است که اسطوره وهابی یک قرارداد اجتماعی لیبرال نبود، بلکه معاهده ای بود که محدودیت هایی را برای قدرت سیاسی دولت، هرچند نه دموکراتیک، تعیین می کرد. در مورد اسطوره سیاسی جدید، این اسطوره حکومت را به آنچه توماس هابز در "لویاتان" به عنوان "خدای فانی ... که ما ... امنیت و امنیت خود را مدیون او هستیم" تبدیل می کند. در این نوع از اسطورههای سیاسی بنیادی، عدالت با اراده حکومت برابری میکند و معنای دیگری در خارج از آن قلمرو ندارد.
مراجع
https://agsiw.org/ar/the-saudi-founding-day-and-the-death-of-wahhabism-arabic/
https://www.bloomberg.com/opinion/articles/2022-03-02/saudi-crown-prince-mbs-is-rewriting-history-to-shrink-islamic-past
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: