ادامه خیزش اجتماعی – سیاسی ایران
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[09 Nov 2022]
[ فرهاد یزدی]
.
– نهم نوامبر 2022
در آستانه پنجاهمین روز از خیزش بزرگ ملت، می توان وضعیت ایران را چنین جمع بندی کرد
1- خیزش اجتماعی نخستین پیروزی بزرگ را به صورت حذف حجاب اجباری به دست آورد.
2- خیزش سیاسی، بخاطر نبود رهبری و تشکیلات، آینده نامعلوم در پیش دارد.
3- کشورهای هم مرز به سوی افزایش تلاش در راه تجزیه ایران خیز برداشته اند.
4- رژیم اسلامی همچنان بالاترین تهدید بر امنیت ملی ایران می باشد.
نخست - نظام اسلامی برپایه ایدئولوژی فرسوده خود، با حماقت دوام خود را "رهبر" و به حجاب اجباری گره زد. رستاخیز اجتماعی ایران با بدست آوردن نخستین پیروزی به صورت حذف حجاب اجباری در سطح خیابان ها، پایه های رژیم را لرزاند و به احتمال بسیار سرآغازیست بر دیگر پیروزی ها. بسیاری از مذهبیون دو آتشه و "اصولگرا" مانند رئیس پیشین رادیو و تلویزیون که منصوب "رهبر" بوده، به این واقعیت اقرار کرده اند. می توان گفت که آن سخنان نوعی اقرار به پایان نظام اسلامیست. همزمان ریزش در کانون رژیم دیده می شود. رئیس کنونی و رئیس سابق مجلس و قوه قضائیه، نوای مخالفت با سیاست های حکومت را ساز کرده اند. از مدت ها پیش هر رئیس جمهور سابق را می توان بخشی از مخالفین رهبری به حساب آورد.
دوم – ایران دوستان و هواداران حقوق بشر، نمی توانند با نظام اسلامی همراه باشند. تظاهرات ایران نشان داده که اکثریت بسیار بسیار بزرگ ملت، این نظام را تحمل نخواهند کرد. در حالی که ریزش در کانون رهبری و نیروهای سرکوب دیده می شود ، این پرسش مدت هاست پیش آمده که چه خواهد شد؟ نیروی عظیم ملت و دو نیرو از داخل رژیم را می توان بعنوان نامزد جایگزینی در نظر گرفت. نیروی جوان و مصمم ایران که از آینده خود با ادامه این رژیم، به طور کلی نا امید است، نه رهبری تثبیت شده و نه تشکیلات برای اداره بحران و جایگزینی را در اختیار ندارد. بدون تردید افراد و گروه های بسیار با ارزش در داخل کشور وجود دارند که در صورت داشتن تشکیلات می توانند "رهبری" را به عهده گیرند. اما تشکیلاتی که نزد ملت شایا (مشروع) باشد در حال حاظر وجود ندارد.
در کانون نظام دو نیرو، یکی اصلاح طلبان و دیگری قدرت بسیار بزرگ تر نیروهای مسلح بر این گمان هستند که دستکم در کوتاه مدت، می توانند رهبری را در ایران بعهده گیرند. آنان براین گمان هستند که پس از گذر دوران حکومت انتقالی، با برقرار همه پرسی، قدرت سیاسی را به ملت واگذارند. البته هردو نیرو اگر رهبری را در دوران گذار بتوانند در اختیار گیرند، برای موفقیت حتا اندک هم شده، نیاز به اعلان رسمی پایان نظام اسلامی دارند. با وجودی که در میان برخی از رهبران اصلاح طلب، افراد بنسبت با صلاحیت دیده می شود، نمی توان مطمئن بود که آنان از شجاعت لازم برای پایان نظام اسلامی برخوردار باشند و در ثانی رقیب دیگر یعنی نیروهای مسلح توان و تشکیلات بالاتری دارند. اما از سوی دیگر اگر، نیروهای مسلح پیش از سقوط نظام اسلامی، قدرت سیاسی را در دست گیرند، این امکان وجود دارد که از برخی افراد اصلاح طلب سابق که روی به ملت آورده اند، در صفوف خود و به ویژه در رابطه با سیاست خارجی، استفاده نمایند. گزینه حکومت نظامیان، هرچند برای دورانی کوتاه، از آرزوی ملت بسیار به دور است، اما شوربختانه گذیدار مناسب دیگری دیده نمی شود.
سوم – وضعیت در مرزها به شدت متشنج است و تنها یک نیروی قوی که دستکم از سوی ملت جواز اداره کشور در زمان معین را به دست آورد، قابلیت حل این مساله را خواهد داشت. ایران توانائی جنگیدن با تمامی همسایگان در یک زمان را ندارد. تمامی استان های مرزی کشور با تهدید مستقیم قدرت های خارجی روبرو هستند. نیاز به تاکید است که این قلم بهیچوجه براین باور نیست که ملت در استان های مرزی، تجزیه طلب هستند. این قلم بهیچوجه باور به "ملت های" ایران ندارد. ایران از هزاره ها همیشه وحدت در کثرت بوده است و خیزش اخیر این موضوع را باردیگر ثابت کرد. اما در تمامی استان های مرزی ایران، از خراسان گرفته تا سیستان و بلوچستان تا خوزستان و کردستان و آذربایجان میلیون ها دلار برای ایجاد شرایط تجزیه به صورت اعزام افراد آموزش دیده، جنگ افزار، تجهیزات و تبلیغات هزینه می گردد.
اتحاد نیرومندی از ترکیه، آران (جمهوری آذربایجان)، اعراب از کرانه های خلیج فارس گرفته تا مدیترانه، پاکستان و برخی از سردمداران بانفوذ در غرب و حکومت کنونی اسرائیل در این توطئه اشتراک منافع دارند. می تواند ادعا کرد که روسیه – شوروی – روسیه همواره خواهان تجزیه بیش تر ایران بوده است. حتا اگر روسیه امروز خواهان چنین امری نیست، توانائی در راه سد این توطئه را ندارد. خاور کشور تا خوزستان مرکز فوری و اصلی تجزیه طلبان در این برهه می باشد. به سخنان اخیر الهام علی اف که بدون تردید به دستور اردوغان انجام یافته، در واکنش به رزمایش ارتش و سفر پاشینیان توجه فرمائید. اردوغان بخاطر موقعیت بدست آمده از جنگ اوکراین، جنگ داخلی در سوریه و رژیم اسلامی که ایران را ذلیل کرده است، خود را در اوج فرمانفرمائی در منطقه می بیند. او براین نظر است که شاید هرگز دیگر چنین موقعیتی برای ترکیه و شخص او پیش نیاید. اردوغان و کارگزار او، علی اف براین گمان و آرزو هستند که آرزوئی را که استالین همراه با ارتش سرخ نتوانست برآورده کند، یعنی تجزیه آذربایجان، آنان در دوران آخوندها با سادگی بیش تر خواهند توانست به نتیجه رسانند. همین قصد در خوزستان نیز صادق است.
با پیروزی نسبی جمهوری خواهان در انتخابات میان دوره ای آمریکا، به احتمال زیاد هواداران اسرائیل و عربستان در داخل آمریکا، قدرت بیش تری را کسب خواهند کرد. می توان تصور کرد که این گروه بر طبل جنگ به سود آن دو سرزمین بر علیه ایران کوبیده و بحران را در خلیج فارس ژرف تر کنند. بسیاری بر این تصور هستند که سیاست های آمریکا به سوی فشار بیش تر بر نظام اسلامی پیش خواهد رفت. این منطق که می تواند درست باشد این نکته را فراموش می کند که فشار محدود به نظام نخواهد بود. فشار بر ایران و درهم ریختن یکپارچگی سرزمینی آن است که برای بسیاری هدف نهایی است.
چهارم – از روز نخست، نظام اسلامی به چیزی بنام منافع ملی باور نداشت. از این رو این نظام ایران را از داخل آماده ازهمپاشی نمود. ویژگی های گروه حاکم آخوند مانند مال دوستی و ترویج فساد، دروغ بنام تقیه، سرناسزیان بر افراشتن بنام نیروهای انقلابی، پناه بردن به افیون و مواد مخدر ، تقسیم کشور به خودی و غیرخودی، زن و مرد، مسلمان و غیر مسلمان، شیعه و غیر شیعه و هزاران آسیب بر پیکر همبستگی ملت، کشور 85 میلیونی را به این درجه از زبونی رسانده است. در این برهه، نظام برای زنده ماندن چند روزی بیش، آماده به حراج گذاردن ایران است. اما باید به یک نکته اشاره شود که رژیم اسلامی برای حفظ خود در قدرت، هرچند هم کوتاه، براین نکته پای می فشارد که در صورت سقوط رژیم، ایران نیز از هم گسسته خواهد شد. این منطق را تنها بخاطر اینکه از زبان رژیم خارج می شود نمی توان به طور خودکار رد کرد. همان طور که گفته شد، نظام اسلامی بزرگ ترین دشمن ایران است و باید بدون ازهمپاشی قدرت مرکزی، نابود گردد. به ویژه در برای حفظ یکپارچگی سرزمینی ایران، این رژیم باید هرچه زودتر از جای کنده شود.
با در نظر گرفتن مراتب بالا، ادامه حکومت اسلامی به شدت به منافع ایران آسیب می رساند. سقوط قدرت مرکزی بدون اینکه قدرت دیگری (که در حال حاظر تنها نیروهای مسلح هستند) مسلط شده باشد برای یکپارچگی ایران بسی خطرناک است.
--------------------------
۱ - از این رو نظام مجبور گردیده که هرچه بیش تر به واردات نیروهای خارجی روی آورد و در این فرآیند از نیروهای تندرو شیعه استفاده کند.
۲ - این نیروی قوی و تعیین کننده، باید خود را از گمان رهبری از خارج از کشور به طور کامل رها نماید. تجربه چلبی در عراق نمونه مناسبی از تعیین رهبر از خارج از کشور می باشد.
۳ - این پرسش مطرح می گردد که چه تضمینی وجود دارد که نیروهای مسلح آماده تفویض قدرت به ملت باشند. باید توجه داشت که برخلاف ترکیه و پاکستان دو همسایه ایران، حکومت نظامیان سابقه اداره کشور در درازمدت در ایران را ندارند.
۴ - تارنمای انتخاب، هفدم آبان برابر با هشتم نوامبر 2022.
۵ - ترکیه با مسایل داخلی و به ویژه تورم شدید روبروست. اردوغان گمان می برد که پیروزی خارجی به حل این مسایل یاری خواهد رساند.
۶ - اگر امروز نظام اسلامی و کارگزاران قدیم و کنونی، از منافع ملی سخن می گویند، از روی ناچاریست. به هزاران مورد می توان اشاره کرد که منافع ملی در محاسبات آنان محلی نداشته است.
۷ - کشورهای خارجی که ذخیره های میلیارد دلاری وابستگان نظام را در اختیار دارند برای اینکه در آینده بتوانند آن ذخیره ها را ظبط نمایند از میزان و مبلغ آن تا کنون به طور رسمی خود داری کرده اند.
۸ - یک آخوند تاکنون مواد مخدر را حرام نکرده است.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: