انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و اثر آن بر نظام اسلامی
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[14 Sep 2020]
[ فرهاد یزدی]
فرهاد یزدی – یازدهم سپتامبر 2020
انتخابات آینده ریاست جمهوری چه تاثیری بر موازنه قوا در خاورمیانه و به ویژه بر سرنوشت نظام اسلامی و به تبع آن ایران، خواهد داشت؟ در این محاسبه رابطه ی آمریکا با روسیه، چین، اسرائیل و عربستان بسیار بر ایران اثر گذار خواهند بود.
انتظار می رود که اگر، ترامپ باردیگر بر مسند ریاست جمهوری تکیه زند، روابط ویژه وگرمی که او با پوتین داشته و دارد و تاکنون نیز انگیزه آن روشن نشده، همچنان ادامه یابد. ترامپ که ثابت کرده از کینه توزی فردی قوی در برابر دیگر رهبران برخوردار است، در تمامی چهار سال گذشته، با گرمی در مورد پوتین سخن گفته و در برابر جبهه گیری کشورهای متحد مانند آلمان، فرانسه و انگلستان، به حمایت وی برخاسته است. وقایع بلاروس، متحد نزدیک و راهبردی پوتین همراه با جنجال مسموم کردن مخالف پر توان داخلی او، موقعیت مناسب برای وارد کردن ظربه اساسی بر اقتدار داخلی پوتین فراهم آورد. هر رئیس جمهور آمریکا به غیر از ترامپ، از موقعیت پیش آمده به سادگی گذشت نمی کردند. هرچند اروپائی ها دست و پائی زدنند و خواستار بر قراری محدودیت در روابط بازرگانی با روسیه گشتند، اما بدون رهبری آمریکا و حمایت همه جانبه از این اقدامات، تلاش آنان به نتیجه مورد نظر نمی رسد. روسیه در حال حاظر به شدت آسیب پذیر است. حکومت پوتین برای مردم روسیه دیگر نمی تواند دست آورد نوینی همراه آورد. با سقوط قیمت نفت در جهان، آمال او برای یافتن اعتبار بالاتر در سیاست جهان با مانع سختی روبرو شده است. در داخل کشور، سقوط قیمت نفت و صادرات، به معنای کاهش سطح زندگی ملت است. نمونه های تاریخی زیاد در دست است که ملت ها در صورت دست یابی مدوام به سطح زندگی بالاتر و اعتبار جهانی، در برابر خودکامگی داخلی و حتا فساد تا مقدار زیاد تاب آورده و دست به شورش نمی زنند. نمونه ی چین بسیار گویاست. حزب کمونیست چین که تاب تحمل هیچ گونه نافرمانی سیاسی را ندارد، توانسته ناسیونالیسم چین را با رشد اقتصادی شگفت انگیز چهل سال گذشته، پیوند زده و جامعه را در مقایسه با جمعیت آن ساکت کند. برای حکومت روسیه نیز، با وجود فساد نهادینه شده در کشور، تا هنگامی که درآمد ملی رو به افزایش بود و از آن سهمی نیز به ملت می رسید، تظاهرات ضد رژیم، امکان کم تری داشت تا حال حاظر که با در نظر گرفتن بازرا جهانی انرژی، امیدی به ازدیاد درآمد سریع و بهبود سطح زندگی نمی رود.
پوتین احساس می کند که ریزش هواداران داخلی شتاب گرفته. با کاسته شدن از درآمد خارجی، او برای برآورد جاه طلبی های خود و حفظ وفاداری نیروهای مسلح، مجبور به ازدیاد بودجه نظامی کشور می باشد. همزمان، وضعیت در بلاروس رو به وخامت می گذارد. روسیه نمی تواند از دست دادن بلاروس را تحمل کند. پوتین حساب می کند که اگر بلاروس با جمعیت ده میلیون نفر از دست رود، یعنی مخالفان براثر تظاهرات پیروز گردند، یگانگی فدراسیون روسیه با جمعیت 150 میلیون نفر، با خطر از همپاشی روبرو خواهد بود. از سوی دیگر، مداخله مستقیم در آن سرزمین می تواند خشم درآز مدت ملت بلاروس که اکنون معطوف رئیس جمهور تقلبی است، به طور کلی بر علیه روسیه چرخش نماید. برای حفظ بلاروس، او دو راه را در پیش گرفته: در حالی که وابستگی متقابل مابین دو کشور فیل و فنجان را افزایش داده، تلاش می کند که با قربانی کردن رئیس جمهور، فرد مورد اعتماد و در عین حال قابل پزیرش بیش تر مردم، را به حکومت رساند. سیاست کلاسیک روسیه و شوروی.
با وجود این مسایل، اگر رئیس جمهور آمریکا نیز تغییر یابد، حامی مهم پوتین از دست می رود. بایدن مجبور است که بخاطر اوکراین، مداخله روسیه در انتخابات گذشته و کنونی و وجهه نا مطلوب پوتین در داخل هردو کشور، نه تنها دست از حمایت وی بردارد، بلکه حتا به طور مستقیم بر علیه او در اروپا، خاورمیانه و جهان دست به اقدامات زند. در سوریه، عراق و ایران، روسیه با مهار بیش تر آمریکا روبرو خواهد شد. با وجودی که بایدن از نظر شخصیتی، هوادار آرامش و ملایمت است، به احتمال زیاد، با تکیه بیش تر بر نظرات فرماندهان نظامی، خروج نیروهای آمریکا از عراق و افغانستان را کندتر خواهد کرد. بازهم به احتمال زیاد نظام اسلامی، در دوران بایدن نخواهد توانست از پشتیبانی روسیه و از آن میان همکاری نظامی، بدون قید و شرط برخوردار شود. البته چنین روندی مدتی است که آغاز گردیده. اما در دوران بایدن، حمایت روسیه، پشتیبان پرتوان نظام اسلامی، مجبور است که حتا کم تر نیز گردد.
روابط چین، متحد دیگر نظام اسلامی، در مقایسه با روسیه پیچیده تر می باشد. چنین به نظر می رسد که بایدن تلاش خواهد کرد که روابط سرد و حتا خصمانه میان چین و آمریکا را بهبود بخشد. رقابت اصلی نظامی، سیاسی و اقتصادی در سطح جهان میان آمریکا و چین است که تا سال ها ادامه خواهد یافت. با وجودی که رقابت در سراسر جهان خواهد بود، اما گرانیگاه برخورد در خاوردور و منطقه اقیانوس آرام تمرکز می یابد. از سوی دیگر توسعه اقتصادی فوری هر دو کشور تا مقدار زیاد در گرو دادوستد آزاد و جهانگرائی اقتصادی می باشد. می توان انتظار داشت که جنگ سرد کنونی میان دو کشور ادامه داشته باشد، اما بخاطر منافع اقتصادی متقابل به آن شدت و به آن سردی ادامه نخواهد یافت. چین بسیار با احتیاط در سیاست خارجی گام برمی دارد و تا آنجا که ممکن است تلاش می کند که خود را بلند پرواز و فاتح نشان ندهد. در مورد ایران نیز چین با بردباری عمل خواهد کرد. می توان گفت که این نظام اسلامی است که خواستار کشاندن هرچه بیش تر چین به سیاست ایران است تا برعکس. به احتمال زیاد، چین از قرارداد درآزمدت با نظام اسلامی چه به صورت اجاره قشم و یا همکاری نظامی که با برداشت منفی غرب روبرو گردد، خوداری خواهد نمود. چین به فروش کالا به ایران و خرید نفت در اندازه ای که با مخالفت شدید غرب روبر نگردد، ادامه خواهد داد. چین به ویژه در دوران بایدن از سیاست هایی که می توان به چالش گرفتن جدی غرب برداشت شود، خوداری خواهد کرد.
از ترومن به بعد، هیچیک از رئیس جمهورهای آمریکا به اندازه ترامپ از اسرائیل حمایت نکرده اند. در دوره ریاست جمهوری وی، البته با یاری نظام اسلامی، اسرائیل توانست مرزهای خود با اعراب را با بیش از دوهزاروپانسد کیلومتر دورتر به خلیج فارس، شریان حیاتی ایران، منتقل کند. افزون بر امارات متحده عربی، همان طور که انتظار می رفت، بحرین هم در راه عادی سازی روابط با اسرائیل می باشد. عمان نیز به زودی به این گروه خواهد پیوست. آیا این وضعیت در دوران بایدن تغییر خواهد یافت؟ روشن است که بایدن نمی تواند روابط نزدیک با اسرائیل هم تراز با ترامپ را همچنان حفظ کند. اما روشن است که بایدن حتا اگر هم بخواهد، قادر به تغییر چند واقعیت نخواهد بود: به رسمیت شناختن اورشلیم به عنوان پایتخت اسرائیل، الحاق بلندی های جولان به بخشی از اسرائیل و باز شدن پای آن کشور به خلیج فارس. از این رو، در مقایسه با چهارسال پیش، اسرائیل در برابر نظام اسلامی، از موقعیت بهتری برخوردار است که اطمینان و آرامش بیش تری به اعراب منطقه و حتا عربستان که هنوز اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد، برای آنان به همراه خواهد آورد.
عربستان، عراق و اقلیم کردستان چه بایدن انتخاب شود و چه ترامپ، همچنان از نظام اسلامی فاصله گرفته و با امکان موفقیت بیش تر به محاط رژیم اسلامی، ادامه خواهند داد. حال باید به احتمال روابط مستقیم آمریکا به نظام اسلامی، در صورت پیروزی بایدن پردازیم. هرچند بایدن گفته که به زنده کردن برجام دست خواهد زد، نباید این موضوع را فراموش کرد که موقعیت آمریکا و متحدین عرب در منطقه در چهار سال پیش که بایدن بخشی از حکومت بود، تغییر کرده است. برخلاف پیش بینی بسیاری که تحریم اقتصادی را بی ثمر می دانستند، چنین به نظر می رسد که دستکم در مورد نظام اسلامی، تحریم ها بشدت موثر بوده است: شوربختانه تحریم اقتصادی، ایران را نیز به مرحله ی ورشکستگی رسانده است. در داخل نظام، گروه هایی که به غارت و چپاول مداوم خو کرده بودند، به جان یکدیگر افتاده اند. زیر فشار، هرگروه، دست تعرض به حریم گروه دیگر زده که واکنش متقابل آنان را ایجاد کرده است. یکی از برگزیدگان نظام اعلان کرد که از ابتدای انقلاب تاکنون دستکم 500 نفر از کله گنده های حکومتی، میلیاردر شده اند. نزاع میان این فاسدین و برای حل مساله جانشینی یعنی امکان تضمین چاپیدن در آینده می باشد. براثر این جنگ، هر روز یکی از ستارگانی که هاله نور جانشینی بر دورش می تابد، بهمان سرعتی که وارد شده بودند از دور خارج می گردند: رئیس قوه قضائیه، رئیس مجلس و رئیس بنیاد مستضعفان چند نمونه در روزهای گذشته می باشند. با این وجود، کمبود کالا و خوراک همراه با تورم و تعطیلی مراکز تولیدی همچنان می تازد و امکان کاستن نیز وجود ندارد.
از این رو، نمی توان انتظار داشت که انتخاب بایدن، سیاست آمریکا در رابطه با رژیم را آن مقدار کرخت نماید که نظام فرصت تنفس یابد. البته بخشی از مزدوران نظام اسلامی که خود را "لابی" معرفی می نمایند بدون امکان موفقیت در راه تاثیر گذاری بر روند سیاست آمریکا در خاورمیانه هستند. احتمال تغییر اساسی در سیاست آمریکا در منطقه، اکنون که بن بست نظام اسلامی به طور کامل آشکار شده و آمادگی ملت بر خیزش پایه ای چندین بار تجربه شده، چندان برای آمریکا وسوسه آمیز به نظر نمی رسد. به ویژه اگر در نظر گیریم که روسیه و چین در صورت تغییر حکومت در آمریکا، خط قرمزهای نوینی که رسم خواهد شد، را مجبور هستند که رعایت نمایند.
-----------------------------------------------------
-۱ - رئیس جمهور کنونی، هنوز به صراحت اعلان نکرده که در صورت شکست، بدون مقاومت کاخ سفید را ترک خواهد کرد. امری که در تمامی تاریخ آن کشور، بی سابقه بوده است.
۲ - البته این گفته قانون نیست که در تمامی موارد صدق کند.
۳ - ترامپ چین را مسئول موازنه منفی و ژرف بازرگانی میان دو کشور می داند. ترامپ تلاش کرد که چین را مسئول پراکش جهانی ویروس کرونا معرفی کند. البته چین بخاطر مسایل سیاسی از اعلان خطر متناسب و به موقع خوداری کرده بود.
۴ - منهای زرداخانه بزرگ هسته ای قدیمی، روسیه از نظر سیاسی و به ویژه اقتصادی، توان مانور در برابر این دو غول را نخواهد داشت.
۵ - تارنمای بازتاب (وابسته به سردار رضایی نخستین فرمانده سپاه)، یازدهم سپتامبر، نقل به مضمون. البته باید "میلیارد" به دلار باشد و نه با ریال ناچیز.
-----------------------------------------
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: