بالا گرفتن تنش با آمریکا
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[24 Apr 2020]
[ فرهاد یزدی]
– 24 ماه آوریل 2020
در حالی که شیوع ویروس کرونا، اخبار جهان را تحت الشعاع قرار داده، برخورد میان ایران و آمریکا هر روزه امکان بیش تر می یابد. حتا اگر هیچیک از طرفین نیز خواهان جنگ نباشند، افزایش تنش بخودی خود، احتمال اشتباه محاسبه را بشدت بالا می برد. بنا به ادعای آمریکا، ناوچه های کوچک با سرعت زیاد تا 10 متری ناوهای آمریکا، نزدیک شده اند. تاکنون آمریکا در مقابله با این وضعیت، از پاسخ نظامی خوداری کرده است. اما ترامپ در 22 آوریل دستور مقابله نظامی را صادر کرده است. چنین دستوری سپاه پاسداران را در موقعیت سختی قرار داده است: یا باید دست از چنین عملیاتی بردارد که در آن صورت معنای آن تسلیم شدن در برابر زور است و یا دست به پاسخ در خورد زند که به احتمال زیاد معنای آن آغاز درگیری نظامی میان دو کشور خواهد بود. دستور ترامپ را می توان به آمادگی آغاز جنگ تعبیر کرد. تهدید ناوچه ها و همزمانی آن با پرتاب موفقیت آمیز ماهواره نظامی به فضا که اعلان گردید، نشان دهنده دست آوردهای موشکی جمهوری اسلامی می باشد. می توان گفت که رژیم اسلامی هم از دریا و هم از فضا دست به قدرت نمائی زده است. آیا نظام اسلامی نیز خواهان جنگ است و اگر پاسخ منفی باشد، مانور ناوچه ها با چه مقصودی انجام شده است؟
رژیم اسلامی نیاز شدید به ارز خارجی دارد تا بتواند زنده ماند. پس از نا امیدی از دریافت 5 میلیارد وام از روسیه، مدتی است که در تلاش بدست آوردن این وام از بانک جهانی است. البته بانک جهانی از نظر اقتصادی برای دادن چنین وامی به رژیم با مساله سختی روبرو نیست و تنها باید راهی برای سازوکار آن، با در نظر گرفتن تحریم های آمریکا بیابد. می توان چنین برداشت کرد که نظام اسلامی با بالا بردن تنش تا مرحله جنگ، می خواهد بگوید که یا از سنگ اندازی در پرداخت وام 5 میلیاردی که در هر حال از خزینه ی آمریکا نخواهد بود، دست برداشته و یا خطر یک جنگ که از نظر سیاسی، نظامی و اقتصادی بسیار بیش تر از 5 میلیارد هزینه خواهد داشت، را تقبل نمائید. تا چه اندازه نظام آماده پزیرش جنگ می باشد و تا چه اندازه متحدین آمریکا از درگیری نظامی پشتیبانی خواهند کرد؟ نقش چین و روسیه در پیش و در صورت درگیری، چه خواهد بود؟
نظام اسلامی، بدون دریافت ارز خارجی مشگل بتواند به زندگی ادامه دهد و از این رو، چیز زیادی ندارد که از دست دهد. اما هرچه تنش افزایش یابد و خطر جنگ واقعی تر گردد، توان و نفوذ نیروهای مسلح برای در دست گرفتن تمامی قدرت و اداره کشور، نیز افزایش می یابد. این روندی است که از چندی پیش، به ویژه پس از گسترش کرونا، در ایران دیده می شد. مبارزه با کرونا بدوش ستاد نیروهای مسلح گذارده شد و نه دولت. نیروهای مسلح نه بدنبال مبارزه با بیماری، بلکه آزادی عمل در شهرها و مراکز جمعیت، بدون امکان برخورد با دیگر مراکز قدرت، گردیدند. در این میان رهبر نظام به خواب خرگوشی رفته و از او اثر چندانی دیده نمی شود. می توان گفت که اگر بخش آخوندی نظام اسلامی از درگیری نظامی خارجی و یا دستکم افزایش تنش، سودی نخواهد برد، بخش نظامی این رژیم که از مدت ها پیش بر توان اثر گذاری داخلی خود افزوده است، گام دیگری در راه قدرت گیری برداشته است. تنش کنونی، هم حکومت (رئیس جمهور و دارو دسته) و هم دستگاه رهبری را تا مقدار زیادی به سوی بی ربطی و از کار افتادگی سیاسی می راند. در غیاب دیگر مراکز قدرت، نیروهای مسلح شاهد افزایش توان نسبی خود با چالش روبه کاهش، خواهند بود. تمامی این وقایع در حالی اتفاق می افتد که کشور تلاش می کند که افزون بر آسیب هائی که از رژیم بر آن وارد شده، خود را از آسیب های کرونا نیز برهاند. به سخن دیگر، کرونا و خانه نشینی اجباری، مسایل اقتصادی و فلج سیاسی کشور را تا اندازه ای که در پیش ترها قابل پیش بینی نبود، افزایش داده است. توده از فروپاشی قدرت مرکزی و آشوب و هرج و مرج ناشی از آن بشدت نگران و از این رو به احتمال زیاد از مظهر قدرت نوینی که بندهای خود را با نظام اسلامی بگسلد و همزمان نوید امنیت را همراه آورد، استقبال خواهند کرد. همیشه تهدید خارجی، عامل موثری برای منحرف کردن افکار عمومی از مسایل داخلی می باشد. چنین امری هم در مورد آمریکا و هم در مورد ایران، با وجود اختلاف زیاد در توان اثر گذاری در مسایل جهانی، صادق است. هم رژیم آمریکا و هم رژیم اسلامی و به ویژه بخش نظامی آن، از افزایش تنش تا جائی که به جنگ منجر نشود، استقبال خواهند کرد. اما افزایش تنش، همیشه امکان درگیری ناخواسته و اقدامات غیرقابل پیش بینی را بشدت افزایش می دهد. از این رو خطر درگیری مسلحانه میان دو کشور بخاطر مشکل شدن مهار وقایع، افزایش یافته است.
در این میان نقش متحدین آمریکا و جهت گیری آنان پیچیده است. با وجودی که هیچ قدرتی در غرب از دوام نظام اسلامی حمایت نمی کند، اما بسیاری از آنان در این برهه که از بحران مضاعف اقتصادی و اجتماعی زاده شده از کرونا دست به گریبان هستند، خواستار افزایش تنش نیستند. آنان ترجیح می دهند که 5 میلیارد دلار وام به ایران پرداخت گردد تا شاهد نا امنی بیش تر باشند. پیدایش و سپس اثبات توان شدید مخرب ویروس که می تواند به سرعت و با هزینه ی اندک به جنگ افزار بدل گردد، موازنه قدرت در جهان را با مسایل نوینی روبرو کرده است که به زودی راه حلی برای آنان دیده نمی شود. از این رو غرب خواستار حفظ آرامش تا اندازه ممکن می باشد. اندازه ممکن برمیگردد بر گزینش میان ایران و آمریکا. غرب هیچ گاه در مسایل اصلی تردیدی برای گزینش میان ایران و یا آمریکا بخود راه نخواهد داد. امیرنشینان خلیج فارس نیز تمایلی به افزایش تنش در این آب راه ندارند. شاید تنها عربستان باشد که برای مهار ایران، خواستار تندروی است. در این مورد عربستان در وجود اسرائیل متحد توانمندی را می یابد که ضعف ایراو حتا تا مرحله ی تجزیه را در محدوده منافع درآزمدت خود می دانند. اسرائیل و عربستان، ایران یک پارچه را بخاطر بزرگی و قدرت بالفعل، بخودی خود تهدیدی بر منافع درآزمدت آنان در منطقه می دانند. اما از دید ایران، تضادی میان منافع ایران و اسرائیل در درآز مدت دیده نمی شود. در مورد عربستان باید گفت که گرچه آن واحد سیاسی را نمی توان یک کشور طبیعی دانست و از این رو همیشه مستعد تکه پاره شدن می باشد، بازهم در منافع ایران است که در حاشیه جنوبی خلیج فارس، ثبات برقرار باشد تا آشوب. می توان گفت هردو واحد سیاسی با ایران بخاطر توان بالفعل آن آن کشور مساله دارند اما نه تا مرحله جنگ. برخورد کنونی، تمرکز بر نظام اسلامی دارد تا ایران.
روسیه، با سقوط بی سابقه قیمت نفت که معنای آن بی ثباتی اقتصادی در آینده می باشد، همراه با مساله کرونا روبروست. باوجودی که اتحاد با سوریه، رژیم اسد را تاکنون حفظ کرده است و دست بالا در جنگ داخلی در آن سرزمین را بدست آورده، اما با مشکل حفظ هزینه آن و سردی روابط با اروپا مواجه است. در شرایط کنونی، روسیه خواستار دوستی با عربستان و بالابردن قیمت نفت است تا ساده تر با مسایل دست و پنجه نرم کند. برای حفظ دوستی با عربستان، روسیه چاره ای ندارد که با آمریکا و اسرائیل روابط نزدیک را حفظ کند. از این رو مشگل بتوان تصور کرد که روسیه به حمایت از نظام اسلامی برخیزد و برعکس از نفوذ خود بر رژیم ایران برای کاستن تنش و تن دادن به هدف های آمریکا، فشار وارد خواهد کرد. موضع چین، در جهت عکس روسیه می باشد. چین، به عنوان بزرگ ترین وارد کننده نفت خام، بیش تر از دیگر کشور از سقوط قیمت نفت سود برده و مایل نیست که روسیه و عربستان به توافقی برای کاستن از تولید و افزایش قیمت دست زنند. همزمان نباید از خاطر برد که چین از بحران کرونا، گرچه در آن کشور به هر دلیل آغاز شد، در مقام مقایسه در سطح دیگر کشور ها، با دست برنده خارج شد. در مقایسه، چین با داشتن ذخایر ارزی قابل ملاحظه، از نظر سیاسی و اجتماعی با مسایل کم تری روبروست تا دیگر کشورها. افزایش تنش آمریکا با دیگر کشورها و از آن میان نظام اسلامی، فرصت دست یابی به امتیازهای سیاسی و مالی آن کشور را بالا می برد. وعده سرمایه گذاری چین در ایران، برای دست یابی رژیم به ارز خارجی، فریبنده است. با اینحال، دادوستد چین و روابط گسترده آن رژیم با آمریکا، احتمال حمایت همه جانبه، تند و سریع آن کشور با ایران به هزینه آمریکا را، در حد پائین نگاه می دارد.
می توان نتیجه گرفت که 1- بخش نظامی رژیم اسلامی بخاطر احتمال افزایش قدرت در داخل، افزایش تنش با آمریکا را در این برهه، به سود خود می داند. 2- آمریکا، در مقایسه از برتری نظامی خود اطمینان دارد و همزمان بنا به دلایل داخلی، از تنش خارجی استقبال می کند. 3- هیچ یک مایل به جنگ همه جانبه و برنامه ریزی شده نیستند. اما افزایش تنش همیشه خطر آفرین است، به ویژه در شرایط کنونی که هردو کشور از نبود رهبری منطقی رنج می برند. 4- متحدین غربی آمریکا، برای ساکت کردن نظام اسلامی، خواستار دادن وام به رژیم می باشند. امیرنشینان خلیج فارس، در صورت امتیاز حتا کوچک برای تثبیت ثبات خواهان تنش می باشند. 5- روسیه خواستا کاستن از تنش ولی چین از تنش محدود حمایت می کند.
اما در این میان منافع ملت ایران در چیست؟ ایران بنام یک کشور که در درازای هزاره ها توانسته نام و اتحاد خود را با وجود از دست دادن بخش بزرگی از سرزمین همچنان حفظ کند، از وجود نظام اسلامی آسیب های شدید دیده است. همزمان، نه از تنش و نه از جنگ با آمریکا سودی نمی برد. ملت ایران با حفظ همبستگی ملی در راه برقراری اراده ملی است تا در پناه آن در راه برقراری دمکراسی در داخل کشور حرکت کرده و در سیاست خارجی بتواند در آرامش با دیگران بسر برد. ناسیونالیسم ایران، برخلاف رژیم اسلامی، جنگ طلب نیست. از این رو، هدف های نظام اسلامی با 180 درجه اختلاف در برابر فرهنگ دیرپای ایران و ارزش های آن قرار گرفته است. تا هنگامی که هنوز نام نظام اسلامی در ایران زنده است، آرامش در مرزها و آزادی و نابودی فساد در داخل، دست نایافتنی است.
//////////////////////////////
۱ - برای آگاهی بیش تر، به گزارش https://news.gooya.com/2020/04/post-37777.php مراجعه فرمائید.
۲ - رقم 5 میلیارد با توجه به درآمدهای گذشته ایران و استانداردهای جهانی، رقمی است بسیار حقیر.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: