استراتژی سیاست خارجی آمریکا ؛ مهار جمهوری اسلامی با شیوه کنترل از راه دور:
در دولت دموکرات ها , بنیان سیاست خارجی آمریکا ، مهارکردن چین , روسیه و ایران با استفاده "ابزاری و تاکتیکی" از کشورهای دیگر است . این سیاست بر اساس عدم درگیری های دراز مدت و «سردردهای سیاسی» است.
آمریکا برای تقابل با چین از استرالیا، کره جنوبی، ژاپن و هند , استفاده می کند ؛ برای مها ر کردن روسیه از لهستان، آلمان، فرانسه، انگلستان و کشورهای اسکاندیناوی بهره می گیرد , و در تقابل با ایران از اسراییل استفاده می برد . واشنگتن این مجموعه را مدیریت و هماهنگی می کند و از در گیری های نظامی پرهیز می کند.
تیم بایدن در سیاست خارجی هم تمرکز دارد و هم دیسیپلین. عربستان و اسراییل هم اکنون به مراتب فعال تر از آمریکا و اروپا نسبت به ایران عمل می کنند. اولی نقش هویج و دومی نقش چماق را به عهده دارد . پیش بینی می شیود که حداقل تا دو سال آینده که دولت بایدن، امور را در دست دارد، روش آمریکا با "کنترل از راه دور" در رابطه با ایران ادامه خواهد داشت. بنیان های این روش با انزوای سیاسی و تحریم ها به پیش خواهد رفت . دلیل گزینش این شیوه به سبب رفتار "خود مخرب" بودن جمهوری اسلامی است .بر این گمانم که این روش را تیم سیاست خارجی بایدن از دوران جنگ سرد آموخته است . در ان دوران استراتژیست های آمریکایی معتقد بودند تقابل با شوروی هیچ نیازی به کار نظامی ندارد؛ شوروی یک سیستم "خود مخرب" است و همچون سایر حکومت های ایدیولوژیکی زایشگاه بحران است(همچون ایران )، و با طراحی استراتژی سیاسی "انزوا سازی"، با گذشت زمان به فرو پاشی سیستم از درون منتهی می شود.
بنابراین آمریکا لزومی ندارد خود مستقیماً اقدامات نظامی بر علیه ایران انجام دهد، بلکه پیرامون ناکارآمدی سیستم جمهوری اسلامی ، مانور می دهد . هرچند ایرانیان به آزادی و دموکراسی علاقمندند، اما قبل از آن می خواهند زندگی کنند و به ثبات اقتصادی و کارآمدی فکر می کنند. فقط تمرکز بر ناکارآمدی های ملاها و سرداران کافی است.
بررسی روابط بین الملل نشان می دهد که از منظر روشی، روش روسیه، به کشورهای متخاصم خود، نظامی و کوتاه مدت است (همچون جنگ اوکرایین ) ، و سیاست خارجی آمریکا و انگلیس و چین با دشمنان خود عمدتاً دراز مدت عمل می کنند و با سوهان و حوصلۀ باور نکردنی طرف مقابل را تضعیف کرده و به تدریج، اهرم ها را از او می گیرند.
چینی های سیاست خارجی را با آمیزش با اقتصاد طراحی کرده اند و با اهرم پول به جنگ می روند و در نظر و عمل بر اساس آشفته و سر در گم کردن کشورهای نا همسو با خود و ارسال ده ها سیگنال متناقض پیش می روند. چینی ها شیفتۀ "ایجادابهام " هستند. اما انگلیسیها دشمن خود را کاملاً نابود نمی کنند: می گویند "شاید زمانی به درد بخورد". آمریکاییها به واسطۀ اعتماد به نفس ناشی از قدرت فراوان، آن قدرصبر می کنند تا طرف مقابل را واداربه تسلیم کنند.
بنابر این در پاسخ به "آمریکا ؛ به کجا چنین شتابان ؟" باید گفت هیچ شتابی وجود ندارد .