در روزهای پیشین سخن بر سر نئولیبرالیسم ، فضای سیاسی را به هیاهو کشانده و مخالفین و موافقین بیرق خود را با جنجال برافراشتهاند؛ اما حکایت از آنجا گستردهتر شد که در روز ۱۶ آذر در دانشگاه، چپگرایان جنبش دانشجویی ایران و فرانسه و شیلی و لبنان را به نادرستی یکسان انگاشتهاند و خواهان سرنگونی نئو لیبرالیسم شدند.
چهل سال پیش جوانان چپ، به خطا بر علیه لیبرالیسم رزمیدند و اکنون چپگرایان جوان در تقابل با نئولیبرالیسم. این که این شعار بیهوده از چه سر چشمهای آب ناگوارا مینوشد، گفتار اکنون من نیست. در این مطلب بسیار چکیده میپردازم به دو پایه اساسی نئو لیبرالیسم:
رکن اول رقابت به منزلهی برتری الیتها و نخبگان و شایستگان بر رانتخواران و ایجاد خصوصیسازی راستین و حقیقی نه جعلی و دروغین.
رکن دوم کاستن از حجم مداخلات دولت.
چرا جامعه باید از دولت بزرگتر باشد؟ برای سالمسازی نظام اجتماعی، جامعه باید بزرگتر از دولت باشد. امروزه دولتها علاقهمند شدند تا بهتدریج مسئولیت معاش مردم را از دوش خود بردارند و تعهدات خود را کم کنند. در جهان و جوامع باز، بخشی از دولت معتقد است که هر فردی مسئول زندگی خودش است و دولت باید به عنوان میانجی به مردم کمک کند. این در حالی است که در کشور ما ایران، برخلاف روند جهانی شدن موجود در جهان، دولت بزرگ است و جامعه همچنان در گرو دولت است. در جوامعی چون آلمان، سوئد، هلند و فنلاند، جامعه تصمیم میگیرد تا دولت چه کار کند زیرا شهروندان نسبت به حقوق خود و جامعه آگاهی دارند.
پرسش این است «در یک جامعه چگونه ثروت تولید میشود؟» و «در یک جامعه چگونه ثروت توزیع میشود؟»
نگاهی که در آن دولت باید به مردم پول بدهد و جامعهای که این را قبول میکند نشان میدهند که هر دو طرف مشکل فکری دارند.
نئو لیبرالیسم یکی از ابزارهای سالمسازی نظام اجتماعی میباشد .
چرا خصوصیسازی ارزشمند تر است؟ خصوصیسازی واقعی (نه جعلی و رانتساز) مبنایی برای استقلال است. کشور ژاپن ۱۴۰ سال پیش بهخصوصیسازی اندیشید و به ارزش و اهمیت آن پی برد و به یک اجماع ملی رسید.
امروزه در دنیا حتی حوزههایی چون امنیت نیز خصوصیسازی شده است و این ناشی از بالا رفتن اعتماد به نفس ملی است. اینکه دولت و حاکمیت مسئول همهچیز است نگاه درستی نیست؛ جامعه برای اثرگذاری باید جرات پیدا کند. جامعه بینالملل امروز در حال کاهش هزینههای نظامی خود است و این موضوع امروزه تبدیل به یکی از مشکلات ناتو شده است.
بزرگترین گام برای آزادی اندیشه، خصوصیسازی اقتصادی است؛ زیرا معاش مستقل از حاکمیت مبنای آزادی است. باید به جامعه نگاه بازی داشت، آزاد شدن از قیود، مقدمهی خلاقیت انسان است.
دستگاه دولتی ضد زمان است اما یک شرکت خصوصی برای تامین سرمایه و بودجه خود تلاش میکند و این موضوع او را نسبت به زمان حساس میکند. بخش خصوصی به ثبات سیاسی اهمیت میهد زیرا میداند اگر ثبات سیاسی نباشد نمیتواند فعالیت کند. بنهادن اختیارات اقتصاد ی در سفره دولت فساد ساز است و برسازندهی امراض فرهنگی.
کاهش امراض فرهنگی و اجتماعی همراه با غیرضروری شدن تملق و کاهش فساد اداری راه سالمسازی نظام اجتماعی است.
دولت زیر مجموعه اقشار است و در جوامع بینالمللی، جامعه به اعتماد به نفسی رسیده که خود را بالاتر از دستگاه دولتی میداند. جایی که دولت سالار و محور است تملق هم هست، هرجا که پول مجانی هست، فساد اداری نیز وجود دارد اما بخش خصوصی میتواند به مرور زمان این روند را اصلاح نماید.