حقوق زنان - کانون درگیری.
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[08 Apr 2023]
[ فرهاد یزدی ]
– هفتم آوریل 2023
در یک سال گذشته تنش در جهان به شدت افزایش یافته و بهمراه آن امکان درگیری نظامی در سطح کلان. موضع گیری تند غرب و به ویژه آمریکا در برابر رقبا در پس از پایان جنگ سرد، کم سابقه بوده است. جنگ اوکراین نقطه برخورد جهان دمکراسی با خودکامگان است. از این رو این جنگ تنها به اوکراین و اروپا محدود نمی گردد بلکه روند سیاسی و اجتماعی جهانی در سال های آینده، تا اندازه زیاد به نتیجه این جنگ وابسته می باشد. با وجودی که چین از کنار گذارده شدن روسیه از صحنه سیاسی در اروپا خشنود نیست و به طور آشکار هواداری خود از روسیه را اعلان نموده، انتظار رود که یاری چین بیش تر دیپلماتیک باشد تا ارسال جنگ افزار پیش رفته و در اندازه ای که بتواند در نتیجه جنگ تاثیر اثر گذار داشته باشد. چین در جنگ اوکراین به دنبال سه هدف است: نخست گرفتن امتیاز هرچه بیش تر از روسیه. دوم. رسیدن به آتش بس فوری و آغاز مذاکرات برای صلح است که با موقعیتی که در برابر روسیه دارد می تواند، نقش عمده ایفا کرده و بر پرستیژ جهانی خود بی افزاید. و در نهایت بتواند بازارهای صادراتی خود در غرب را حفاظت نماید.
اما چین نیز با مسایل امنیتی در منطقه خود روبروست که برخی را می توان اخطار غرب به آن کشور تعبیر کرد. هیچ کس نمی تواند باور کند که چین از ناحیه تایوان احساس خطر امنیتی بنماید. اما مساله تایوان از نظر اقتدار حزب کمونیست در داخل کشور برای زمامداران بسیار مهم می باشد. حکومت چین نمی تواند در انظار عمومی متهم به سهل انگاری در این مورد شود. از این رو همیشه ملاقات، گرچه غیر رسمی میان تایوان و آمریکا، مجبور است که با واکنش سخت اما آشنای چین که عبارت از قدرت نمائی نظامی باشد، روبرو شود. می توان ملاقات میان رئیس جمهور تایوان با رئیس مجلس نمایندگان که پس از رئیس جمهور و معاون وی، نفر سوم رسیدن به بالاترین مقام است، را اخطاری به چین که در حمایت از روسیه تندروی نکند، از سوی غرب دانست. اخطار دیگر در منطقه همرائی بیش تر میان کره جنوبی و ژاپن می باشد که چین به طور منطقی آن را برخلاف منافع خود می داند. ارسال تکنولوژی سوخت هسته ای در زیر دریایئ از سوی آمریکا به استرالیا را می توان اخطاری دیگر حساب کرد.
در مقابل غرب نیز باید هزینه ی افزایش تنش را بپرداز. نخستین قربانی، دور شدن از هدف های دراز مدت برای مقابله با مسایل فوریست. آمریکا در درازمدت تنها چین را به عنوان چالش اصلی به حساب می آورد. به ویژه که توان نظامی روسیه در پاسفیک مجبور است هرروزه برنامه های خود را با چین همگام نماید. بدین سان آمریکا نیاز دارد که هرچه ممکن، از پرداختن به امور دیگر پرهیز کند. قدرت های دیگر مانند عربستان، اسرائیل و هندوستان، از افزایش تنش میان ابر قدرت ها، احساس می کنند که در اجرای برنامه های خود آزادتر خواهند بود. در دورانی که غرب با مساله تورم و امکان فوری رکود اقتصادی روبروست، عربستان از میزان استخراج نفت خود (در همراهی با روسیه) می کاهد.
تمامی این تحولات، تا مقداری به سود نظام اسلامی پایان یافت. در سیاست خارجی، در یک ماه گذشته بخت با نظام اسلامی یار بود. براثر فاجعه زلزله ترکیه که هزاران نفر جان باختند، اردوغان مقداری از سیاست تهاجمی خود را مجبور است که کنار گذارد. در اسرائیل بخاطر درگیری های داخلی که ربطی به نظام اسلامی ندارد، موقعیت نتنیاهو که یکی از سیاست های پایه ای او دشمنی با نظام اسلامی (وحتا ایران) بود در موقعیت دفاعی قرار گرفته است. جمهوری آذربایجان با پشتیبانی نزدیک ترکیه و اسرائیل در منطقه، سال ها سیاست پان ترکیسم و ضد ایرانی را دنبال می کرد. اسرائیل پایگاه محکمی در این سرزمین بر علیه نظام اسلامی (وهمچنین ایران) پیدا کرده است. با سست شدن دو متحد توانمند، باکو مجبور شده است که مقداری از تیزی موقعیت خود در برابر ایران و ارمنستان را از دست دهد. البته از یاد نبریم موضع گیری ضد ایرانی تمام و کمال چندی پیش نظام در مورد قره باغ و حاتم بخشی آن سرزمین ها به حکومت باکو. همزمان با سکوت در برابر موضع گیری چین که سخاوتمندانه جزایر ایرانی خلیج فارس را به اعراب واگذار کرد، نظام اسلامی توانست روابط خود با عربستان را بهبود بخشد. یا به سخن دیگر ارزش برقراری روابط با عربستان که تنها تا چند سال پیش هرگونه فحاشی به آنان تضمین خانه ای در بهشت بود، تجزیه بخشی از ایران، تعیین گردید. چین با نفوذ در عربستان که به طور سنتی به حلقه آمریکا پیوسته بود و ترتیب ملاقات وزرای خارجه ایران و عربستان در آن کشور، امتیاز سیاسی قابل ملاحظه ای به دست آورد. اما هنوز روشن نیست که رژیم تا چه رسد به ایران از چنین توافقی، به چه دست آوردی رسیده اند؟ رژیم چند امتیاز کوچک، مانند کاسته شدن از تبلیغات ضد رژیم وسیله عربستان، تلاش در پی پایان درگیری در یمن را به دست آورد و همچنین امید فروش دارائی های ایران به اعراب و تجزیه اقتصادی کشور.
به موازات این تحولات، بنا به برخی گزارشات (بی بی سی 4 آوریل)، بایدن طرحی برای کاستن از تحریم های آمریکا مربوط به برنامه برجام را به متحدین خود داده است. این گزارش روشن نمی کند که نظام اسلامی، چه امتیازهایی در برابر کاستن از تحریم ها که به آن به شدت نیاز دارد، برای غرب قایل شده است. هزینه چنین دست آوردی برای ملت ایران در حال حاظر و در آینده چه خواهد بود؟ کسی چیزی در این باره هنوز نمی داند اما با سابقه توافق های لحظه ای که رژیم در آن وارد گردیده، بدون تردید باید امتیازهای زیادی به امید دسترسی به نقدینگی به غرب پرداخته باشد. افزون براین چندین بار ما با انتظار دست یابی به چنین توافق هائی در گذشته روبرو بودیم که به نتیجه نرسید.
در سیاست داخلی، با سخنان "رهبر انقلاب" در 15 فروردین، اولویت کل نظام به صورت مبارزه با بی و بد حجابی ترسیم گردید. به سخن دیگر، هیچ یک از مسایل کشور از اقتصادی گرفته تا معیشی و حتا احتمال نزدیک برخورد نظامی با جمهوری آذربایجان (آران)، به اندازه حجاب برای رژیم اهمیت ندارد. هویت نظام در حجاب و در رویاروئی با بانوان خلاصه شد. چشم اسفندیار رژیم اسلامی بنا به اعتراف خودشان، حجاب می باشد. در همین رابطه و برای ترساندن زنان، هنوز مسمومیت در مدارس دخترانه وسیله ایادی رژیم ادامه دارد. حال که رژیم تمام مبارزه را به آزادی زنان محدود کرده، این امر چه اثری بر خیزش ملی ایران خواهد داشت؟
باید گفت که این اشتباه استراتژیک رژیم، کانون مبارزه را روشن کرد. به سخن دیگر شکست در مساله حجاب اجباری و حقوق زنان که به آن پیوسته است، به قدری برای رژیم گران خواهد بود که مبارزه در دیگر بخش ها را هموار کرده و با سادگی بیش تر ممکن خواهد بود. همزمان بنا به اعتراف سردمداران رژیم، مبارزه برای حجاب اجبار برای آنان هزینه دار است. رژیم برای اینکه بتواند با سادگی بیش تر و هزینه کم تر، به سرکوب در مورد حجاب دست زند به یک بحران خارجی نیاز دارد. به احتمال زیاد، راز تند شدن روابط با جمهوری آران در این نکته است که اکنون در حالی که ترکیه و اسرائیل گرفتار مسایل داخلی هستند و آمریکا مایل نیست که بیش از این خود را وارد بحران کند، شاید قدرت نمایی در برابر آن جمهوری پوشالی بتواند به موقعیت خود کمک نماید. احتمال جنگ دو رژیم فاسد و جنایتکار، واقعی است و انگیزه آن از نظر رژیم اسلامی خفظ موقعیت داخلی است و ربطی به منافع ملی ایران در حال و آینده ندارد.
-------------------
۱ - در هنگام بحران داخلی، همیشه درگیری خارجی به یاری حکومت می شتابد. بحران داخلی در اسرائیل، حکومت را به سوی تندروی در برابر فلسطینیان وادار کرد.
۲ - باج دادن بدون نیاز به باکو و آنکارا.
۳ - سخنان هفتم آوریل رئیس قوه قضائیه.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: