آتش افروزی در قفقاذ
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[06 Oct 2020]
[ فرهاد یزدی]
– پنجم اکتبر 2020
گوئی بی ثباتی در ایران و مرزهایش به اندازه کافی وجود نداشت که درگیری ارمنستان و جمهوری آذربایجان نیز به آن افزوده گشت. از این رو، اگر به مرزهای ایران نظری بی افکنیم، تنها به نسبت با ترکمنستان است که تا اندازه ای ثبات برقرار است.
براثر قرادهای گلستان (1813 میلادی) و ترکمن چای (1828 میلادی(، تمامی قفقاذ به مساحت کل 285,400 کیلومتر مربع از ایران جدا و به اشغال امپراتوری روسیه درآمد. از این مساحت کل، اران و یا جمهوری آذربایجان به مساحت 86,600 کیلومتر مربع، جمهوری ارمنستان به مساحت 29,800 کیلومتر مربع و جمهوری گرجستان به مساحت 69,700 شکل گرفتند. باقیماند 99,300 کیلومتر مربع اکنون بخشی از فدراسیون روسیه را تشکیل می دهند. مرز کنونی ایران با ارمنستان تنها 44 کیلومتر می باشد و مرز خاکی ایران با آذربایجان 689 کیلومتر مربع است. ایران و آذربایجان به نوبه 750 کیلومتر و 955 کیلومتر کرانه در دریای مازندران دارا هستند. نفوذ تاریخی و فرهنگی و رابطه دیرینه میان ایران و ناحیه قفقاذ، از آنچه واقعیت فیزیکی می تواند بیان کند، ژرف تر است. به احتمال بسیار زیاد، پس از سقوط شوروی، اگر حکومت قابل قبولی در ایران بجای نظام اسلامی، برقرار بود، امروز نفوذ و قدرت ایران در منطقه، بسیار بیش تر از یک ناظر عاجز می بود. تا هنگامی که ایران بر قفقاذ حکم می راند، وظیفه ی برقراری صلح و حل اختلاف میان ملیت، تیره و مذهب های گوناگون بر عهده ایران بود و پس از آن بر دوش امپراتوری روسیه و شوروی قرار گرفت. طبیعی است که براثر فروپاشی قدرت برتر که این بار بخاطر فروپاشی شوروی رخ داد، اختلافات سرپوش گذارده شده هزار ساله ها، گه گاه زبانه کشد. براثر رابطه ی درازا تاریخی و فرهنگی ایران با قفقاذ و همزمان امنیت ملی، ایران چاره ای ندارد که به عنوان کشور در خط اول، تمام تلاش خود را برای تثبیت ثبات به کار برد.
ارمنستان نخستین کشور مسیحی و یگانه حکومت غیر مسلمان است که با ایران دارای مرز خاکی است. این سرزمین و گرجستان، دیگر کشور مسیحی قفقاذ، از دیر باز با ایران دارای روابط بسیار نزدیک بوده و تعداد زیادی از ارمنی و گرجی ها در ایران در درازای تاریخ سکنی گزیده بودند. می توان ادعا کرد که حتی در دورانی که مذهبیون اسلامی در ایران دارای قدرت بودند، تندروی و محدودیت تا چه رسد به نسل کشی و جنایت در سطح گسترده، مانند آنچه در ترکیه برای ارامنی ها اتفاق افتاد در ایران هرگز رخ نداد. روابط دوستانه و درازمدت میان ایران و قفقاذ، را باید ارج گذارد و سرمایه ایست که باید آن را با تمام وجود حفظ کرد. همزمان این دو واحد سیاسی موازنه ای در برابر سیاست تهاجمی ترکیه در منطقه، برای ایران به وجود می آورند. دو کشور مسیحی قفقاذ و به ویژه ارمنستان برای برقراری روابط دوستانه ایران با دنیای مسیحی، اهمیت بسیار دارند. از سوی دیگر منطقه آران (ایران کوچک) که نام آن در دوران استالین بخاطر هدف های توسعه طلبانه و اشغال آذربایجان به "جمهوری آذربایجان" تغییر یافت، همیشه بخش لاینفکی از ایران بوده است. تمامی آذربایجان چه جنوبی و چه شمالی "ترک" نیستند و ایرانی تبار می باشند. آنان با استفاده از نوعی گویش ترکی سخن می گویند و در درازای تاریخ از زبان فارسی در ادبیات و امور دیوانی همیشه استفاده کرده اند. اکنون با سستی نظام اسلامی، ترکیه وارد صحنه شده و به عنوان مدافع "ترکان" در جهان برای ارمنستان خط و نشان می کشد. ترکیه مانند استالین در واقعه آذربایجان، برای گسترش نفود خود بر وحدت زبانی تکیه می کند. اما در تاریخ، همیشه آذربایجان سدی بوده در برابر گسترش نفوذ ترکان عثمانی و روس ها برای دست اندازی در ایران. نباید از نظر دور داریم که جمهوری آذربایجان به یکی از مراکز مهم گسترش برای تجزیه طلبی در ایران بدل شده است: با همدستی ترکیه، به تبلیغات پان ترکیسم و حمایت تجهیزاتی مالی از تجزیه طلبان ایران، دست می زند. در این راه از همراهی مستقیم اسرائیل و آمریکا و تا اندازه ای اقلیم کردستان برخوردار است. همراهی اسرائیل و آمریکا در این واحد سیاسی، منحصر به این مورد نمی گردد. بلکه، جمهوری آذربایجان که وسیله ی علی اف، عضو پلیت بوری شوروی و فرزند دست نشانده اش، از پس از همپاشی شوری اداره می گردد، به مرکزی برای جاسوسی و عملیات ضد رژیم اسلامی بدل شده است. شوربختانه عملیات ضد رژیم، در عمل در برخورد مستقیم با امنیت ملی و یک پارچگی سرزمینی ایران بدل شده است.
بخاطر ازهمپاشی داخلی و وجود منابع متعدد قدرت در کشور، هر تحولی در مرزها، به خودی خود می تواند برای ایران بسیار پرهزینه باشد. به عنوان نمونه، تارنمای تابناک متعلق به فرمانده سابق سپاه پاسداران، اعلان می نماید "حمایت چهار نماینده رهبری در استان های شمال غربی از جمهوری آذربایجان در جنگ قره باغ" بر مبنای تقسیم مسئولیت، سیاست خارجی کشور در دست وزارت خارجه است و نه هر آخوند بی مقدار و بی مسئولیتی. البته سال هاست که برپایه ی سیاست "صدور انقلاب"، سپاه پاسداران به تعیین کننده اصلی سیاست خارجی و به ویژه در کشورهای همسایه، بدل شده است. نقش وزارت خارجه بیش تر شبیه جارچی است تا تعیین کننده. حال در این بلبشو، "نمایند رهبری" به خود اجازه می دهد که بر خلاف سیاست رسمی اعلان شده رژیم که بی طرفی است، روابط خارجی و همبستگی سرزمینی ایران را، به طور مستقیم با چنین اعلانی مورد حمله قرار دهد. رهبر نظام که در دورانی، بهر بهانه به درافشانی مشغول بود، در ارتباط با چنین موضوع حیاتی سکوت پیشه کرده است که نشان می دهد یا قدرتی ندارد و یا قادر به سخن پراکنی نیست. نیروهای مسلح ایران، هنوز واکنشی در خور با چنین بی مسئولیتی از خود نشان نداده اند که آنهم نشان از درهم پاشی در آن نهادها می باشد. اما تجزیه طلبان و از آن میان، بی بی سی، از بازداشت ده ها نفر در مناطق "ترک نشین" ایران ابراز نگرانی کرده است.
راهی را که ایران باید در پیش گیرد، منافع ملی روشن کرده است. برقراری فوری آتش بس و دخالت موثر برای حل مساله. ایران کنونی بسیار ضعیف تر از آن است که به تنهائی به این هدف دست یابد. در این راه، ایران به کمک روسیه، آمریکا، ناتو و اتحادیه اروپا نیاز دارد. در حال حاظر، ایران تنها، توان رویاروئی با ترکیه و جمهوری آذربایجان برای حفظ توازن قدرت در آن منطقه را ندارد و نیاز به کمک دیگران دارد. اگر کشورها و نهادهای نامبرده که وزنه تمامی آنها به سوی ارمنستان سنگینی می کند، نیز تلاش جدی برای حل این مساله را در پیش گیرند، هم امید موفقیت افزایش یافته و هم از برخورد جدی میان ایران و ترکیه – جمهوری آذربایجان پیش گیری به عمل می آید. در این برهه، برخورد با این کشورها نه در راستای منافع و نه توان ایران نمی باشد. حتا اگر هم قدرت و سازمان های جهانی، آماده مداخله در این مساله گردند، بازهم روشن نیست که بتوانند و یا بخواهند رژیم اسلامی را به بازی گیرند. عامل دیگر نا امیدی، آشوب در آمریکا و نزدیکی انتخابات در آن کشور است که امکان اتخاذ سیاستی منطقی و درآزمدت را به شدت کاهش داده و در حقیقت خلاء قدرت برای اجرای سیاست قاطع، ایجاد کرده است. بدون تردید ترکیه از چنین خلائی برای افزایش نفوذ در قفقاذ استفاده خواهد کرد. از سوی دیگر، جو جهانی برای مقابله با ترکیه، پیش از هر زمان دیگر آمادگی دارد. ترکیه در رابطه با سوریه، عراق، یونان، لیبی وبه طور کلی ثبات منطقه و در دریای سیاه و مدیترانه، بیش از توان خود و با شدت به عنوان مهاجم عمل کرده است. اکنون به طور علنی از دخالت مستقیم در این برخورد، هواداری کرده و همزمان از مشارکت دیگران زیر عنوان عوامل بی ثباتی مخالفت می نماید. در غیاب قدرت ایران، بر عهده قدرت های بزرگ تر است که به طور جدی با توسعه طلبی ترکیه مقابله کرده و اجازه ندهند که در منطقه قفقاذ نیز آن سرزمین به قدرت تعیین کننده بدل شود. ایران، ارمنستان و گرجستان بخاطر وابستگی و نیاز متقابل، متحدین طبیعی یکدیگر هستند.
اکنون با در نظر گرفتن اوضاع و برای اثر گذاری در منطقه قفقاذ در این دوران بحرانی، باردیگر روشن می گردد که تا چه مقدار ایران منزوی و بدون متحد مانده است. مشگل بتوان تصور کرد که با ادامه نظام اسلامی در صحنه، ایران قادر به بهبود موقعیت خود در منطقه و جهان، گردد. بلکه برعکس، بالقوه قدرتمندترین کشور منطقه، در عمل شاهد تنیده شدن تارهای دشمنان به دور خود می باشد که تا زمان سقوط رژیم و یا تجزیه ایران، هریک که زودتر اقتفاق افتد، ادامه خواهد داشت. باید از نظر دور نداشت که وضعیت کنونی ایران، نتیجه مستقیم بیش از چهل سال حکومت نظام اسلامی می باشد.
//////////////////////////////////
۱ - البته خرید انرژی و انتقال آن به شمال ایران، نیز گه گاه دچار اشکال می گردد.
۲ - تابناک دوم اکتبر 2020
۳ - به ویژه فرانسه در این راه پیشگام است و به ترکیه با صراحت بیش از دیگران، اخطار داده است.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: