در روزهای پیش، کشورهای حاشیه خلیج فارس دستخوش مجموعه تحولات و تحرکات شده است . به نظر می رسددر آینده نزدیک باید شاهد تغییرات معناداری در منطقه غرب آسیا باشیم. دگرگونی ها و دگردیسی های دیپلماتیک خاورمیانه، بر وضعیت ایران در منطقه و جهان، تاثیرات فراوانی می گذارد .
تحرکات یکم ؛ برگزاری چهل و دومین اجلاس سران شورای همکاری خلیج فارس به میزبانی عربستان سعودی در هفته های پیش، نشان میدهد ولیعهد سعودی از انزوای دیپلماتیک به واسطه قتل جمال خاشقچی خارج شده است. به موازات خروج بن سلمان از انزوای دیپلماتیک، شاهد انزوای بیشتر جمهوری اسلامی ایران در منطقه به خصوص در میان کشورهای حاشیه خلیجفارس هستیم .
تحرکات دوم ؛ برای پاسخ به تحرکات یکم ایران دست به تحرکات عکس العملی زده است همچون سفر ۳ آذر/ ۲۴ نوامبر باقری کنی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه ایران به امارات و دیدارش با انور قرقاش، مشاور دیپلماتیک رئیس امارات و خلیفه شاهین المرر، و نیز دیدار امیرعبداللهیان در ۶ دسامبر با مرد سایه های امارات (طحنون بن زاید، مشاور امنیت ملی امارات) ، و همچنین تحرکات گسترده شمخانی و نهایتا سفر نفتالی بنت به عنوان اولین حضور اسرائیل در سطح سران به امارات متحده عربی؛ به واقع زیر پوست خاورمیانه تحولاتی در جریان است. این پوست اندازی ها و دگردیسی ها سبب آسیب جدی به "محور مقاومت" می شود .
«جبهه مقاومت»
«جبهه مقاومت» یا "محور مقاومت" متشکل از کشور عراق، لبنان، فلسطین، یمن، سوریه و ... نیست، بلکه بازیگرانی از این کشورها در چارچوب "محور مقاومت" حرکت میکنند. یعنی حشدالشعبی در عراق و نه کل این کشور، حزب الله لبنان، نه کل کشور لبنان، حوثی های یمنی و نه کل یمن، جنبش جهاد اسلامی و حماس و نه کل فلسطین، دولت بشار اسد و نه کل سوریه، در این جبهه به نام "محور مقاومت" با ایران هم داستان هستند.
"جبهه موافقت "
اما "جبهه موافقت "از دولت های خاورمیانه تشکیل شده و عملا در شرایطی حرکت میکند که هم دولت ها و هم ملت های کشورهای خاورمیانه عملاً پذیرش اسرائیل و برقراری روابط دیپلماتیک را به عنوان یک واقعیت انکارناپذیر برای خود پذیرفته اند . دیگر مانند گذشته آن حساسیت دیپلماتیک در خصوص برقراری روابط با اسرائیل وجود ندارد. پس در آیندهای نزدیک، افزون بر عمان، بحرین، امارات، مراکش، سودان ، کشورهای باقیمانده منطقه با اسرائیل روابط مناسبی با اسراییل را به پیش خواهند برد . ایالات متحده برای گذر از خاورمیانه، با هدف تمرکز بر مهار چین , تلاش می کند، اسرائیل را در یک فضای "هم زیستی دیپلماتیک " قرار دهد که اقتصاد مشترک، امنیت مشترک، سیاست مشترک با سایر کشورهای خاورمیانه در آن شکل بگیرد. در خاورمیانه احتمال شکل گیری «ناتوی عربی» با حضور اسرائیل هست , در این شرایط قطعاً ایران توان بازیگری فعالی ندارد. یعنی "جبهه موافقت" در آینده نزدیک بر "جبهه مقاومت" چیره خواهد شد .
سر نوشت یمن
شرکای استراتژیک ایالات متحده آمریکا در هزاره سوم بر اساس تئوری های متفاوت ، تعریف خواهد شد. چون هلال این شرکا ، در خاورمیانه از تنگه باب المندب، تنگه عدن و خلیج فارس می گذرد بنابراین خود به خود یمن برای تبیین استراتژی سیاست خارجی ایالات متحده در منطقه اهمیت پیدا می کند. اگرچه پایان دادن به جنگ یمن باعث ایجاد ثبات کامل در منطقه غرب آسیا نمی شود، اما اگر ریاض بتواند به این جنگ پنج ساله پایان دهد بستر برای کاهش تنش در منطقه غرب آسیا و به خصوص حوزه خلیج فارس به شکل چشمگیری ایجاد خواهد شد. استراتژی آمریکا در مورد یمن با " یک تاکتیک دو نشان زدن است" . هم با پایان دادن به جنگ یمن، حمایت کشورهای حاشیه خلیج فارس را با صرف کمترین هزینه به دست آورده است و هم دست ایران را در این منطقه محدود خواهد کرد. و از سوی دیگر با پایان جنگ یمن , تهران دیگر قادر نیست از اهرم جنگ یمن برای فشار به ریاض استفاده کند .
سرنوشت سوریه
از ابتدای آغاز جنگ سوریه ، ایالات متحده آمریکا کمترین دخالت و حضور را داشت و سعی کرد با نقش حمایتی و نظارتی و صرف کمترین هزینه ، بیشترین دست آوردها را از این جنگ داشته باشد. اکنون که جنگ سوریه در حال خاتمه یافتن و زمان تقسیم غنایم است، ایالات متحده آمریکا بیشترین بهره برداری را در جهت حفظ منافع خود و همچنین منافع امنیت اسرائیل خواهد داشت. بنابراین ایران در وضعیتی قرار می گیرد که خود را در یک حصر می بیند. با تامین منافع در جنگ سوریه و جنگ یمن و نیز حفظ امنیت اسرائیل، ایالات متحده آمریکا به شکل جدی تری تقابل با چین را در دستور کار قرار خواهد داد.
دید گاه نهایی کاخ سفیدبه جمهوری اسلامی ، نه تغییر رفتار حکومت , که فروپاشی ان است. چون اگر تهران، در سال های آینده ، «شریک استراتژیک» واشنگتن نشود، باید خود را مهیای تبدیل شدن به «سرنگونی بزرگ» کند.