در روزهای پیش رهبر چین به کشور عربستان سفر کرد و دو بیانیه مشترک با عربستان و شورای همکاری خلیج فارس تدوین کرد .
دگر باره، سیاست خارجی جمهوری اسلامی با بحران بیشتری مواجه شد، و مسئولان! را تکان داد، اما برای ناظران بیرونی غافلگیرکننده نبوده است.
در سیاست خارجی پس رفته جمهوری اسلامی، توهمات نادرستی، مبنی بر داشتن روابطی راهبردی با چین وجود داشته است .
چین هر چند که در سازمان ملل از جمهوری اسلامی حمایت می کرده و از قدرت وتوی خود بهره ها می برده اما :
۱- فعالیتهای ایران در منطقه را «بیثباتکننده» خوانده،
۲-«حمایت از گروههای تروریستی و فرقهای و سازمانهای مسلح غیرقانونی» را به ایران نسبت داده و
۳- خواستار پیشگیری از «اشاعه موشکهای بالستیک و پهپاد» شده است.
چین کشوری است که تمرکزش بر رشد اقتصادی است و در سال 2021 صادراتی معادل 3.36 تریلیون دلار داشته، چگونه میتوانست با کشوری که تنها 8.3 میلیارد دلار از این صادرات یعنی اندکی بیش از دودهم درصد آن را جذب کرده، رابطهای استراتژیک داشته باشد؟ در مقابل، وقتی چین یک تجارت 230 میلیارد دلاری با عربستان و شورای همکاری خلیج فارس دارد و از جمله حدود 40 درصد از کل نفت وارداتیاش را از این بلوک تأمین میکند، چرا نباید عربستان و شورای همکاری خلیج فارس را به حکومت سراپا فاسد ایران ترجیح ندهد؟
چین استراتژی دور نگری دارد و به دو مساله توجه دارد :
۱- فرصتهای ناشی از چشمانداز 2030 عربستان،
۲-نگاه استراتژیک چین به سواحل جنوبی خلیج فارس از جمله در ارتباط با ابتکار جاده و کمربند و سرمایهگذاری 5.5 میلیاردی دلاری در عربستان.
آیا چین ترجیع می دهد که شورای همکاری با مجموع تولید ناخالص داخلی حدود دو تریلیون دلار در 2022 با رشد 6.9 درصدی را بر گزیند یا ایرانی با تولیدی معادل 270 میلیارد دلار!؟
مناسبا ت چین با عربها محدود به همکاریهای اقتصادی نیست. چین در سالهای ۱۹۸۸ و ۲۰۰۷ بهطور محرمانه موشکهای بالستیکی به عربستان تحویل داده که سه هزار کیلومتر برد دارند. افزون بر این، بر مبنای عکسهای ماهوارهای که در دسامبر 2021 علنی شد، چین بیسروصدا درحال راهاندازی کارخانه تولید موشک در عربستان است. شورای همکاری همچنین امیدوار است که از طریق همکاری با چین و افزایش وابستگی نفتی پکن به منطقه، حمله به تأسیسات نفتی و تهدید بستن تنگه هرمز را غیرممکن کند؛ ضمن اینکه در بیانیه بر مخالفت با «هر نوع حمله علیه غیرنظامیان و تأسیسات غیرنظامی و سرزمین و منافع عربستان» تأکید شده است. «پیمانهای ابراهیم» بین اسرائیل و برخی کشورهای عربی نیز باید یک مانع قدیمی را از سر راه چین برای همکاریهای استراتژیک با عربها برداشته باشد. شاید تصور چین این بوده که جمهوری اسلامی با توجه به تقابل همزمان با سه محور عربی، عبری و غربی قادر به واکنش چندانی نخواهد بود. بیدلیل نیست که در بیانیهها تمرکز بر عدم اشاعه سلاحهای اتمی در خلیج فارس است و نه در کل خاورمیانه.
افزون بر این، نبود توازن در سیاست خارجی منشأ تمام خسارات است، عربستان و شورای همکاری خلیج فارس همواره در تلاش برای توازن در رابطه با همه قدرتهای جهانی بوده است. این شش کشور ضمن اینکه همچنان به لحاظ امنیتی به 12 پایگاه و تأسیسات نظامی و حداقل 45 هزار سرباز آمریکایی مستقر در قلمروشان وابستهاند، همزمان با روسیه نیز از طریق اوپکپلاس و قدرتهای اروپایی از مسیرهای اقتصادی و نظامی همکاری دارند. تنوعبخشی در سیاست خارجی همچنین یکی از اهرمهای عربستان برای تعدیل سردی روابطش با آمریکاست که از نگاه آمریکا به عربستان از لنز حقوق بشر، جنگ اوکراین و سیاستگذاری نفتی ناشی شده است. ضمن اینکه عربستان همیشه در پی همسویی با چین برای تحقیر دموکراسی و حقوق بشر بوده است.
این دو بیانیه مشترک چین با سران عرب تنزل جایگاه ایران در منطقه نیز هست. شاید پیشفرض چین این بوده که روابط ایران و غرب به وضعیت غیرقابلبازگشتی رسیده و ایران در داخل نیز با جنبش انقلابی و مشکلات گسترده مواجه است که دستش را برای مقابله با مانوورهای پکن میبندد.
سیا ست خارجی نا بخردانه حکومتیان , ایران را به سوی انزوا و ذلت بیشتر راهی می کند .