تاثیر جنگ اوکراین
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[26 Mar 2022]
[ فرهاد یزدی]
– هفدهم مارس 2022
روسیه نتوانست به سادگی که تصور می کرد، اوکراین را بزانو در آورد. هرچه جنگ بیش تر ادامه پیدا می کند، برای روسیه گزیدارهای کم خطر کم تری، باقی می ماند. روسیه احساس می کند که عنوان "ابر قدرت" را که با اقتصادی ضعیف (هم سطح ایتالیا) به یدک می کشید، در حال از دست دادن است. به استثنای جنگ افزارهای کشتار جمعی (شیمیایی، میکربی و هسته ای)، با نمایشی که در اوکراین داد، ارتش، آن کشور از رده ابر قدرت ها اخراج گردید. از پس از پایان جنگ دوم جهانی در سال 1954، نیروی زمینی و زرهی شوروی و سپس روسیه، تهدیدی فوری و جدی برای اروپای خاوری و ناتو بودند. اکنون آشکار گردید که ارتش زمینی، زرهی، نیروی هوایی و موشک ها و از همه بالاتر، مدیریت جنگ روسیه، از شهرتی بسیار بالاتراز واقعیت برخوردار بودند. عدم انگیزه آمریکا برای ادامه جنگ در افغانستان که طالبان دد منش را به قدرت کامل رساند و بر وجه سیاسی و نظامی آمریکا آسیب بسیار رساند، بر اثر نمایش ارتش روسیه در اوکراین تا مقدار زیاد از خاطره ها پاک گردید. از نظر موازنه قوا این تحولی است مهم.
در نتیجه این جنگ، برای روسیه دو گزینه بیش تر باقی نمانده است: یا از داخل این حکومت فاسد وسیله ی کودتا و یا خیزش مردم از قدرت کنار گذارده شود و جنگ به نوعی خاتمه یابد و یا با ادامه جنگ، هر روز ژرف تردراین باتلاق فروتر رود. پیروزی سریع در جنگ می توانست، در داخل بر وجهه و احترام روسیه، شخص پوتین و ارتش آن کشور بسیار بی افزاید. اما با ادامه جنگ و مشکلات ناشی از آن، نه تنها مردم روسیه در داخل دست به اعتراض خواهند زد، بلکه به احتمال زیاد سربازان (بدون آموزش و انظباط) در جبهه که از نزدیک بی کفایتی فرماندهی را تجربه کرده، اشتهای جنگیدن را از دست داده و یا تسلیم نیروی دشمن شده و یا از جنگیدن (مانند آنچه در سال 1917 رخ داد) سرباز خواهند زد. البته هرچه بیش تر روسیه در یک جنگ سنتی با مشگل روبرو شود، انگیزه شخصی پوتین برای استفاده از جنگ افزارهای کشتار جمعی، نیز افزایش خواهد یافت که برای آینده همه جهان نگران کننده خواهد شد. بدون دگردیسی فوری در کانون قدرت در روسیه که بتواند به تعرض خاتمه دهد، گزیدارهای دیگر، همه حکایت از آینده تیره دارد.
پاره ای چشم امید بر چین دوخته اند که بتواند روسیه را از اقدام حاد بازداشته و یا حتا پوتین را مجبور به پایان دادن تعرض بنماید. البته این امید عبثی است. چین، شاید بیش از هر سرزمین دیگر در جهان، از تعرض روسیه بر اوکراین، سود می برد. به ناچار، با وخیم شدن وضعیت اقتصاد آن کشور، روسیه مجبور خواهد شد که هرروزه بیش تر به دامان چین پناه برد. هرچه روسیه ضعیف تر شود، چین با بهره برداری ارزان از انرژی، معادن و مهار نیروهای نظامی روسیه در پاسیفیک، موفق تر خواهد بود. چین بر سرزمین های خاوری روسیه به عنوان سرزمینی که می تواند گشایشی در باره مشگل جمعیت در آینده نگاه می کند. چین از اینکه روسیه به نظم جهانی آسیب رساند خرسند خواهد شد . چین مانند هر ابر قدرت مایل به تاثیر گذاری در نظم جهانی در جهت منافع ملی خود می باشد. اما با این وجود، شاید هیچ کشوری در چهل سال گذشته به اندازه چین از نظم جهانی موجود که آمریکا تا مقدار زیاد طراح و نگهبان آن بوده است، بهره نبرده است. چین مایل است که نظم جهانی آسیب بیند اما مایل نیست که نظم جهانی فرو ریزد. از این رو چین تا هنگامی که دادوستد و بازرگانی در سطح جهانی، همچنان پابرجاست، از روسیه حمایت خواهد کرد و نه بیش از آن. آن هنگام هنوز فرا نرسیده است. از این رو نمی توان انتظار داشت که چین سکون را کنار گذارده و به روسیه برای پایان چنگ فشار آورد.
پس می توان دید که تنها امید برای پایان به نسبت فوری جنگ و گسترش آن از یک درگیری منطقه ای به جنگی بس فراتر که پاره ای از ناظران حتا آن را آغاز جنگ جهانی سوم می دانند، تنها از داخل روسیه می تواند نشات گیرد. تا چه اندازه این امر امکان دارد؟ ارتش روسیه بایستی به این نتیجه رسیده باشد که امکان دست رسی به پیروزی در کوتاه مدت با جنگ سنتی، بخت بسیار کمی دارد. همچنین ارتش روسیه می داند که حتا با دست رسی به توافقی سیاسی برای پایان جنگ، شخص پوتین کارآیی خود را برای رهبری روسیه تا مقدار زیاد از دست داده است. از این رو ما با این پرسش روبرو می گردیم که آیا ارتش به عنوان نهادی توانمند در آن کشور آماده است که با بکار گرفتن جنگ افزار کشتار جمعی که می تواند پایان نبرد را سرعت بخشیده و اما همزمان امکان ورود ناتو به صحنه جنگ را همراه می آورد، موافقت نماید؟ البته بدون تردید عناصری که براین عقیده هستند که آمریکا و اروپا در صورت استفاده از گاز سمی و یا بمب هسته ای تاکتیکی وارد جنگ نخواهند شد، در ارتش روسیه وجود دارند. اما آیا ارتش روسیه برای حفظ پوتین و رژیم، آماده تن دادن به ریسک اشتباه محاسبه و در نتیجه قربانی کردن مردم آن کشور می باشند؟ پاسخ را نمی دانیم، اما چنین احتمال را نمی توان از نظر دور کرد به ویژه که الیگارشی روسیه با از دست دادن بسیاری از امتیازها در سطح جهان، امکان زیاد دارد که با کودتا بر علیه پوتین موافقت کند. اما اگر نخست خیزش همگانی بر علیه جنگ و شخص پوتین، دست بالا را پیدا کند، در آن صورت با اطمینان بیش تر می توان انتظار داشت که ارتش نیز به این خیزش بپوندد. چنین گزینه ای تا چه مقدار امکان دارد؟ نمی توان به آن پاسخ قطعی داد اما می توان گفت که ادامه جنگ سنتی، هر روز بر امکان آن بیش از بیش می افزاید.
ادامه جنگ در اوکراین، چه اثری بر ایران خواهد داشت؟ از یک سو بزرگ ترین حامی نظام اسلامی در جهان، یعنی روسیه با ریزش وجهه خود و مشکلات مالی، از توان کم تری برای تاثیر گذاری در آینده برخوردار خواهد بود. گرچه سفر وزیر خارجه نظام اسلامی به روسیه برای جلب حمایت آن کشور در مورد توافق احتمالی با غرب (مذاکرات وین) یک بار دیگر ثابت کرد که دستکم بخش مهمی از هیئت حاکمه، به طور کامل زیر سلطه روسیه هستند، اما این روسیه است که نخواهد توانست مانند گذشته به حمایت موثر نظام اسلامی ادامه دهد. از سوی دیگر براثر نیاز فوری و کوتاه مدت غرب به انرژی فسیلی برای جانشینی منابع روسیه، موقعیت رژیم را مستحکم کرده است. آزادی چهارسد میلیون پوند طلب عقب افتاده ایران از انگلیس پس از چهل سال، گام نخست و بسیار مهم در راه رسیدن توافق رسمی با غرب می باشد. احتمال زیاد دارد که آمریکا نیز در مسیر انگلستان گام برداشته و به زودی با اعلان رسمی نوعی توافق با رژیم اسلامی روبرو گردیم. گرچه چنین اتفاقی می تواند دستکم در کوتاه مدت با اعلان پیروزی رژیم و تبلیغات گسترده و گشایش در وضعیت مالی، در جهت ثبات نظام، روبرو گردد، نمی توان در مورد اثرات درازمدت آن به طور کامل مطمئن بود. جنگ قدرت در داخل، با تزریق ارز خارجی به کشور، به طور مسلم ابعاد گسترده تری خواهد داشت. در دنیای فاسدان، پول انگیزه بسیار نیرومندی برای تعرض به دیگران می باشد و نظام اسلامی از نظر تعداد و قدرت متجاوزین، با کمبود روبرو نیست. اگر این توافق با غرب، واقعی شود، ما با بی ثباتی در کانون نظام و همزمان توانمندی هرچه بیش تر سپاه و یا حتا به دست گیری کامل قدرت سیاسی، روبرو خواهیم شد. اما از نظر سیاست خارجی، با ضعف روسیه و تیره شدن روابط آمریکا با اعراب خلیج فارس، ترکیه برنده اصلی درگیرهای منطقه و از آن میان در سوریه، عراق و جمهوری آذربایجان خواهد بود. گرچه اسرائیل نیز در جهت حفظ منافع خود، خواهد کوشید که همچنان نقش خود را حفظ کند، اما بخاطر تزلزل در جهت گیری جنگ اوکراین و همچنین ضعف روسیه، تا مقداری نفوذ خود را از دست داده است. اگر نظام به توافق با غرب دست یابد، آسیب دیگری بر علیه منافع اسرائیل در منطقه وارد خواهد آمد. می توان جمع بندی کرد که به احتمال زیاد ترکیه برنده اصلی جنگ اوکراین در خاورمیانه خواهد بود و نظام اسلامی با وجود از دست دادن سوریه و تا اندازه ای در عراق، برنده دیگر در سطح پایین تر و آنهم به خاطر دست یابی به منابع مالی، می باشند.
..........................................
۱ - هیچ کس نمی تواند به طور قاطع مطمئن باشد که اگر پوتین بمب شیمیایی و یا هسته ای تاکتیکی (کم توان) به عنوان مثال بر علیه اوکراین و یا حتا لهستان به کار برد، آمریکا و اروپا وارد یک جنگ فراگیر برعلیه روسیه خواهد شد. آیا جنگ سوم جهانی در خواهد گرفت و یا غرب باردیگر مانند آنچه در جنگ ایران و عراق و یا سوریه اتفاق افتاد، تنها به چند شعار توخالی بسنده خواهد کرد. از این رو ادامه جنگ تهدیدهای جدی بر علیه بشریت همراه خواهد آورد.
۲ - گزارش های معتبر، اشاره براین دارند که هم اکنون روسیه از چین تقاضای کمک های مالی و نظامی از چین نموده است.
۳ - چین در سال باید برای بیش از 15 میلیون موقعیت کاری ایجاد کند که بدون بازرگانی خارجی قابل اطمینان، ممکن نخواهد بود. مشروعیت حزب کمونیست چین، تا مقدار زیاد به رشد اقتصادی گره خورده است.
۴ - حمایت بی چون و چرای نظام اسلامی از جنگ روسیه در اوکراین و ترکتازی های سفیر آن کشور در ایران، بدون ترس از واکنش نظام، شواهد محکمی از وابستگی رژیم به آن کشور می باشند.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: