نیاز به زمان
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[10 Sep 2022]
[ فرهاد یزدی]
– هفتم سپتامبر 2022.
هر هنگام که توافق برای ازسرگیری مذاکرات برجام نزدیک می گردد، گروه های متنفذ مخالف در نظام اسلامی و آمریکا، تلاش می نمایند که این مذاکرات و در نتیجه بازگشت به نوعی عادی شدن در روابط دو کشور، موفق نگردد. برنامه نافرجام ترور بولتون و پمپئو، دو تن از دشمنان موثر نظام اسلامی در حکومت جمهوری خواهان، که از یک سال پیش دانسته بود، در آمریکا فاش گردید. در این که نظام اسلامی دستکم از نظر برنامه ریزی، ابائی از ترور ندارد بحثی نیست و اکثریت بزرگ ملت ایران نیز به آن اذعان دارند. در این که دو تن نامبرده در میان نه تنها دشمنان سرسخت نظام اسلامی، بلکه همبستگی سرزمینی ایران نیز هستند، بازهم جای شک زیاد باقی نمی ماند. تنها کافیست به حمایت آنان از مجاهدین خلق و شرکت در مراسم آنان نگاهی بی افکنیم. بیاد داشته باشیم که منابع مالی این سازمان که به طور یقین امروز از خزانه خارجی و به ویژه عرب های خلیج فارس تامین می گردد، همان طور که در پیش ترها از جانب "ذعیم بزرگ" صدام حسین تامین می گردید، می تواند به عنوان انگیزه ای برای جلب برخی از سیاستمداران آمریکا و غرب برای شرکت در مراسم آن سازمان، باشد. اما دریافت دستمزد، انگیزه کافی برای شرکت آنان در این جلسات به تنهائی نمی تواند باشد. افزون بر دریافت دستمزد، آنان اگر قادر باشند، از رساندن آسیب به یکپارچگی سرزمینی ایران، مانند حکومت عرب های خلیج فارس، استقبال می کنند. از نظر سیاسی آن دو براین برداشت واقع بینانه قرار دارند که نظام اسلامی براثر شکست های پی در پی و فشار اقتصادی، در حال فروپاشی است. این فروپاشی می تواند به چند صورت اتفاق افتد: با خیزش ملت ایران که در آن صورت به احتمال به جنگ داخلی بدل خواهد شد و یا با حمله خارجی که آنهم به احتمال زیاد به ازهمپاشی سرزمینی ایران منجر خواهد شد. بنا بر برداشت آنان و بسیاری دیگر در غرب و جهان عرب، از این رو، رسیدن به توافق که رژیم را به منابع مالی خواهد رساند و در ضمن با نظارت غرب بر برنامه هسته ای ایران، "بهانه ی" حمله نظامی به مراکز هسته ای از میان برداشته خواهد شد، برخلاف هدف آنان خواهد بود.
گمان براین است که مخالفان دست یابی به توافق میان ایران و آمریکا هم در آن کشور و هم در منطقه، که رژیم اسلامی را قادر به دست یابی به منابع مالی قابل ملاحظه فوری و همچنین تضمین آن درآمد در آینده را خواهد کرد، از اجرای آن پیش گیری می کنند. به سخن دیگر، چنین به نظر می رسد که هدف، نابود کردن رژیم حتا به بهای چند تکه کردن ایران باشد. از دید این گروه که خوشبختانه اکثریت بزرگ نیستند و اما شوربختانه در غرب جایگاه سیاسی محکمی دارند، ایران چند تکه در حال حاظر و در آینده، قابلیت مهار بیش تر خواهد داشت تا ایران یکپارچه. ایران و ملت آن، به ویژه پس از استواری یک حکومت بر مبنای اراده ملی، بیش از آن بزرگ است که بتوان وزنه آن را به سادگی خنثی کرد. اما نیاز است که توجه شود که امکان دست یابی ایران به جنگ افزار هسته ای تنها و تنها یک "بهانه" است. البته نمی توان در خواست نظام برای دسترسی به چنین قابلیت تردید داشت. از سوی دیگر می دانیم که روسیه که در کانون نظام بالاترین نفوذ را دارد و دستگاه های اطلاعاتی رژیم را زیر مهار خود دارد، در همسایگی، بیش از دیگر کشورها از دست یابی ایران به چنین ظرفیتی، بالاترین ترس را دارد. روسیه، پیش و بیش از غرب و حتا اسرائیل و عربستان، از وقوع چنین امری، پیش گیری خواهد کرد. به احتمال بسیار زیاد، اطلاعات هسته ای ایران به به طور دایم، البته بنا به مصلحت و منافع روز روسیه، با دریافت امتیاز، از مدت ها پیش و هم اکنون نیز به آمریکا و اسرائیل منتقل می گردد. در هر حال در محاسبه نهایی همه قدرت ها و کشورهای همسایه مطمئن هستند که روسیه اجازه چنین دست آوردی را به ایران، با هر حکومتی که در آن زمان دارا باشد، را نخواهد داد. ایران یکپارچه و ملت 80 میلیونی آن، برای بسیاری از قدرت های جهانی و طراحان سیاسی و به ویژه روسیه در همسایگی، ترس آور است.
همین وضعیت نیز در داخل نظام اسلامی جریان دارد. باید توجه کرد که نظام اسلامی بیش از هرچیز یک مافیاست که کشوری را در اختیار دارد. مانند هر گروه مافیائی دیگر در سراسر جهان حفظ منافع این گروه که در سایه پاسداری از قدرت به دست می آید، بالاترین اولویت نظام است. هر گروه مافیائی از تجمع گروه های کوچک تر که در هدف نهایی باهم متحد هستند، اما هریک نیز هدف های ویژه خود را دنبال می کند، شکل می گیرد. گرچه کل نظام وابسته به روسیه می باشد، اما تعداد بزرگی از شاخه های مافیائی نظام زیر نفوذ کامل و به فرمان روسیه قرار دارند. این گروه های روسی بدون تردید تمامی اسرار نظام و از آن میان اسرار هسته ای نظام را در اختیار روسیه قرار می دهند. باید تصور کرد که بسیاری از عملیات موفق آمیز اطلاعاتی که به اسرائیل نسبت داده شده است، بایستی براثر اطلاعات دریافتی از روسیه که بسیار دقیق می باشد، تاکنون انجام گرفته باشد. روابط نزدیک اسرائیل و روسیه را می توان همچنین در سوریه و در جنگ روسیه با اوکراین مشاهده کرد.
پهپاد دریایی آمریکا که در خلیج فارس توقیف شد و پس از برداشتن دوربین های آن به آمریکا عودت داده شد، بایستی وسیله ی هواداران تندروی روسیه در کانون نظام برای به تاخیر انداختن مذاکرات برجام انجام یافته باشد. اروپا که در گیر جنگ اوکراین با ظرفیت بالقوه سرایت به دیگر نقاط می باشد و زیر فشار باج گیری انرژی روسیه، اقتصاد آن بشدت آسیب دیده است، با تمام توان برای زنده کردن مذاکرات برجام تلاش می کند. نفت و به ویژه گاز ایران برای اروپا بسیار وسوسه انگیز است. حتا اگر در کوتاه مدت گاز ایران نتواند به کمک اروپا بیاید، در میان مدت منبع انرژی قابل ملاحظه که می تواند به طور کامل جانشین روسیه گردد، می باشد. همچنین اروپا خواستار نیست که بر اثر فروپاشی ایران، سیل پناهندگان را از این نقطه جهان در آینده شاهد باشد.
با این وجود، با تمام اصراری که اروپا برای از سرگیری مذاکرات برجام دارد و با تمام علاقه بایدن برای دست یافتن به منبع دیگر انرژی در برابر روسیه و با تمام نیازی که نظام برای دست یابی فوری به منابع مالی دارد، تا کنون گروه های تندرو در هر دو کشور مانع آغاز آن گردیده اند. می توان برداشت کرد که مخالفان برجام در نظام اسلامی و آمریکا، دارای هدف مشترک آغاز آشوب و شاید هم جنگ داخلی در کشور که بدون تردید یکپارچگی سرزمینی ایران را به خطر خواهد انداخت، می باشند.
آغاز جنگ داخلی در ایران بر منطقه و سرزمین های همسایه بسیار اثر گذار خواهد بود. عربستان، در حالی که نیروهای گریز از مرکز در آن به شدت فعال هستند، با کمک نیروی های خارجی، به صورت یکپارچه کنونی هنوز در صحنه باقی مانده است. عربستان یکپارچه و بسیار ثروتمند برای مقابله با ایران مورد نیاز است. اما در صورت چند تکه شدن ایران، به عربستان یک تکه نیازی نبوده و با خوداری غرب از حمایت نظام قرون وسطایی آن سرزمین، به احتمال بسیار به چند پاره تقسیم خواهد شد. با چنین سناریویی، حضور نیروهای نظامی غرب در منطقه مورد نیاز نبوده و آنان را می توان به جبهه رقابت اصلی با چین، به پاسفیک منتقل کرد. همزمان، براثر آشکار شدن سستی در توان روسیه در جنگ با کشور به نسبت ضعیف اوکراین، دو تحول به سرعت در حال شکل گیری است: نخست، اگر رژیم روسیه جان به در برد که امکان آن هر روز سست تر می گردد، روسیه مجبور خواهد شد افزایش نفوذ چین را پذیرفته و در آینده هرچه بیش تر زیر حمایت آن کشور قرار گیرد. به سخن دیگر، بدل شدن روسیه به یکی از اقمار چین. امکان دیگر، سقوط حکومت روسیه زیر بار جنگ اوکراین است. در این صورت، ادامه تسلط مسکو بر سرزمین های دور دست در خاور آن کشور، با گذشت زمان، هر روز کم تر شده و تجزیه روسیه دستکم در خاور کشور، امکان عملی خواهد یافت. در هر دو صورت چین از سستی روسیه، بیش ترین بهره برداری را خواهد کرد. در مقایسه در صورت تحقق امکان دوم، چین بر بسیاری از سرزمین های خاوری روسیه چه آشکار و به طور مستقیم ویا در پنهان و غیر مستقیم، تسلط خواهد یافت. نظام اسلامی، باوجود کشتار و اختناق بیش از 22 میلیون مسلمان چینی در سرزمین خود، بمراتب بیش از تعدا فلسطینیان، به ناچار هر روزه خود را به آن رژیم نزدیک خواهد کرد.
چنین بظر می رسد که برخورد خشونت آمیز میان شیعه های هوادر و مخالفان نظام اسلامی در عراق، اجتناب ناپذیر گردد که بر مسائل متعدد رژیم بازهم خواهد افزود. ثروت باد آورده عربستان و متحدین همراه با نیروی توان یافته ترکیه و نفوذ سیاسی و نظامی اسرائیل، به شدت برای افزودن وزنه مقتدی صدر به حرکت در آمده است. عقب نشینی در عراق که همزمان به بحرانی تر شدن موقعیت رژیم در سوریه می باشد، بر دیگر فعالیت های رژیم در منطقه و حتا یمن، اثر منفی شدید خواهد گذارد. هرچه رژیم در خارج و داخل کشور با مسایل غیر قابل حل روبرو می گردد، یکپارچگی ایران نیز با خطر روبرو می گردد. نمی توان و نباید، احتمال سقوط ایران را دستکم گرفت.
گره ایران که بیش از هرچیز سیاسی است، تا هنگامی که این حکومت برسر کار است، باز نخواهد شد. حتا با حل مساله برجام و دریافت ارز خارجی، این رژیم قادر به حل مشکلات نخواهد بود و دیر یا زود، زیر بار، فساد، مشکلات خود آفریده و نبود مشروعیت از پای در خواهد افتاد. اما، نظام اسلامی چنان ماندگاری ایران را با بقای رژیم بهم پیوسته است که حرکت بر علیه آن رژیم، به ناچار بر سرنوشت ایران نیز اثر منفی خواهد گذارد.البته بازهم در این تردیدی نیست که هرچه نظام به درازا کشد، هرروزه ایران را با خطرات مرگبار روبرو خواهد کرد. سقوط ناگهانی نظام بدون تولد جایگزین تثبیت شده، دارای توان بالقوه بسیار خطرناک برای موجودیت ایران می باشد. سقوط بتدریج نظام، دستکم این امید را ایجاد می کند که برپایه همبستگی ملی، جایگزینی که بازتاب اراده ملی باشد، پس از بیش از چهل سال، بالاخره بتواند شکل گیرد.
----------------------
۱ - البته حمله ددمنشانه به سلمان رشدی، می تواند انگیزه دیگری در تاخیر و یا تعلیق مذاکرات باشد. اما تاکنون واکنش عملی دیده نشده است.
۲ - برخلاف ادعای رژیم دال بر فتوای (تاکنون دیده نشده) "رهبر" که جنگ افزار هسته ای را حرام کرده است، با در نظر گرفتن طبیعت مهاجم نظام، نمی توان تصور کرد که چنین ادعایی واقعیت داشته باشد.
۳ - در واکنش به چنین اقدامی آمریکا، برای نمایش قدرت، دو پروند هواپیمای ب -52 با اسکورتی از جنگنده های عرب خلیج فارس و همچنین اسرائیل به نزدیکی کرانه های ایران ارسال کرد.
۴ - ثروت عربستان و متحدین عرب در خلیج فارس با بالارفتن قیمت نفت و گاز در بازراهای جهانی که بخش مهمی از آن به خاطر جنگ اوکراین می باشد، به شدت افزایش یافته. این تجمع ثروت میان چنین جمعیت قلیل، مساله آفرین است.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: