آینده در کوتاه مدت
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[09 Oct 2022]
[ فرهاد یزدی]
– هشتم اکتبر 2022
امروز سراسر ایران در خروش برعلیه نظام اسلامی متحد است. این خیزش چون دارای رهبری تثبیت شده نیست، تنها قابلیت سرنگونی رژیم را دارد. اما قابلیت برپایی جایگزین را همراه ندارد. چون دارای جایگزین تثبیت شده نیست، با دو خطر فوری روبروست: (1) بدل این جنبش بزرگ اجتماعی به خشم کور که تنها در پی انتقام جوییست. هرچه سرکوب این جنبش با خشونت بیش تر نظام روبرو گردد، خشم ملت افزایش یافته و واکنش نیز خونین تر خواهد بود. اما، از سوی دیگر، رژیم چون مرده است، راه حلی جز خشونت حتا برای نجات خود نمی تواند داشته باشد تا چه رسد برای ملت. از این رو، ممکن است در کوتاه مدت، خیزش کمی آرام گیرد، اما بدون تردید با خروش و شعله بیش تر و به احتمال در سراسر ایران، از نو اشتعال خواهد گرفت. انتظار افزایش خشونت در برابر رژیم دور از انتظار نیست. مشگل حکومت در این است که چون خیزش اجتماعی در سراسر شهرهای کوچک و بزرگ در جریان است، توانایی تجهیز نیروی موثر در یک منطقه را ندارند و با ادامه این وضعیت خستگی نیروهای سرکوب از کارآیی آنان بتدریج کاسته خواهد شد. مساله ریزش نیروهای سرکوب بسیار جدی است و به ویژه در مورد ارتش و از این رو بخش بزرگی از نیروهای مسلح را مشگا بتوانند به صحنه بیاورند (2) چون رهبری وجود ندارد، تمامی شرکت کنندگان در جنگ قدرت برای جانشینی "رهبر" که به طور عملی از دور خارج است، تلاش خواهند کرد که تا انجا که ممکن است سیر حوادث را بسود خود هدایت کنند. در این تلاش، این وابستگان به کانون قدرت تا آنجا پیش خواهند رفت که خود را همراه با اعتراض کنندگان نشان دهند . البته بسته به موقعیت و مکان، نوع و گفتار این رفتار با یکدیگر تفاوت خواهد داشت. ماجرا به مبارزه میان طالبان قدرت در داخل ختم نمی گردد، بلکه باید دخالت قدرت های خارجی و منطقه ای را از نظر دور نداشت. در این که در ماجرای اخیر زاهدان، نارضایتی، گرسنگی، زورگویی، تمایز مذهبی و شاید بیش از سد عامل دیگر که تمامی زایده سیاست های ضد ایرانی و ضد خرد نظام اسلامیست، اثر گذار بودند تردیدی وجود ندارد. اما همزمان نمی توان دست تجزیه طلبان مورد حمایت قدرت های خارجی بصورت حمله مسلحانه داعش را نادیده گرفت. یا تلاش های قدرت های خارجی در منطقه آذربایجان، کردستان و خوزستان در ابعادی بزرگ تر و با برنامه ریزی دقیق تر را از نظر دور داشت. به سخن دیگر، خروش و تجهیز ملت ایران با دو دشمن توامان نظام اسلامی و تلاش های تجزیه طلبانه در نقاط حساس روبر است.
نباید از یاد برد که در روسیه و در غرب و از آن میان اسراییل، گروه های توانمندی وجود دارند که ایران یک پارچه و پدیده ملت در آن را بخودی خود خطری جدی می دانند که هرچه زودتر بیش از آن که دارای دولتی ملی گردد، باید از رشد آن جلوگیری کرد. این گروه با پدیده ایران بدون در نظر گرفتن حکومت آن، دشمنی دارند و از این رو به هر دسته و گروهی، هرچقدر منفور، یاری می رسانند. حال نظام اسلامی، با یاری به روسیه و همبستگی با آنان، آب به آسیای این گروه می ریزند. هراندازه که نظام اسلامی دست به ماجراجویی می زند، این گروه از برنامه ریزان در غرب از آن سودمند می گردنند. روی دیگر این سکه، اشاره به این واقعیت دارد که هرچه بیش تر روسیه در جنگ با اوکراین با شکست مواجه می گردد، این ضعف و سستی به نظام اسلامی نیز سرایت می کند. حماسه ابر قدرتی روسیه برای همیشه به پایان رسیده و تنها نظام اسلامیست که توانایی رها کردن قیدو بند خود از آن قدرت درجه دوم را ندارد. روسیه، حتا اگر هم بخواهد، نمی تواند به یاری نظام اسلامی بشتابد. از این رو، افول رژیم اسلامی، شتاب بیش تر به خود گرفته است. هرچه روسیه در جبهه اوکراین با مشگل بیش تر روبرو می گردد، موقعیت نظام اسلامی در جهان سست تر می گردد. تحویل پهپادهای ایران به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین، نه تنها جنایت آمیز بوده بلکه همزمان شرط بندی بر روی اسب بازنده نیز به حساب می آید. وابستگی به روسیه به اندازه ای ژرف است که با وجود امکان بالای شکست و یا دستکم توقف پیش روی آن کشور در اوکراین در آن دوره، رژیم اجازه صدور پهپادها را داد. با این عمل تمامی غرب و از آن میان، اروپا که خواستار حل مساله ایران با فوریت می بوده و هست، بخاطر منافع بسیار بزرگ تر در اروپا، این عمل غیر انسانی رژیم را بناچار مورد اعتراض قرار داد. رژیم آن مقدار وابسته و یا آن مقدار بی خرد است که آمادگی غرب در برابر تجاوز روسیه، را درک نکرد. یک بار دیگر منافع ایران قربانی وابستگی و یا بی خردی رژیم گردید. افزون براین مشکلات، عدم آمادگی آمریکا برای آزاد کردن فوری برخی از دارایی های ایران (به عنوان نمونه 7 میلیارد در کره جنوبی)، نظام را با مشکل جدی نقدینگی خارجی روبرو کرده است.
در کوتاه مدت چه در انتظار ایران است؟ باید توجه کرد که مساله ایران، در کوتاه مدت است. اگر ایران یک پارچه، مانند هزاره ها در گذشته، همچنان در صحنه باقی ماند، با توجه به خرد ملت، سرمایه والای انسانی و سابقه دراز تاریخی در زنده نگاه داشتن فرهنگ مهری، نمی توان نسبت به آینده آن نگران بود. اما در کوتاه مدت باید نسبت به سرنوشت ایران به جد نگران بود. جایگزین تثبیت شده و مورد قبول ملت در مبارزه با رژیم در افق دیده نمی شود و آنهم در حالی است که تمامی قدرت نظام در حال فروپاشی است. تردیدی نیست که در تحول تاریخی ایران، انقلاب اسلامی بیراه ای بود که به بهای دستکم دو نسل صورت گرفت. بازهم تردید نیست که ملت ایران همگی راه نجات در آینده را در دمکراسی و بر مبنای ارزش های مهری (قوام گرفته در فرهنگ ایران) جستجو می کنند. اما همزمان در حالی که آینده ای درخشان در انتظار این کشور تاریخی است، اژدهای خودکامگی ارثیه نفرینی به جا گذاشته، که تاروپود کشور را می تواند از هم پاشد.
بارها تاکید شده که ایران را نمی توان بدون جنگ تجزیه کرد. همبستگی ملی اجازه چنین تحولی را نمی دهد. اما اکنون که آسیب های بیش از چهل سال نظام اسلامی، همبستگی ملی را هرچه بیش تر سست کرده است، ایران از هر سو، در محاصره تجزیه طلبان دست نشانده قدرت های خارجی قرار دارد. جنبش اجتماعی ایران که بایستی بر علیه نظام باشد، همراه با نبود رهبری توانا، ایران را آماده جنگ داخلی و یا مداخله مستقیم خارجی، کرده است. با پیوستن هرچه زودتر و هرچه بیش تر نیروهای مسلح به رستاخیز ملی کنونی، می توان از یک فاجعه تاریخی پیش گیری کرد. شوربختا که هر روز از سر ترس، اعلامیه جدیدی دال بر سرسپردگی این نیروها به نظام انتشار می یابد. البته از یک مشت عمله ظلم نمی توان انتظار داشت که بتوانند به فوریت واقعیت را درک و به ژرفای مسئولیتی که در برابرشان قرار دارد، پی برند. می توان ادعا کرد که در نهایت، سیر وقایع واقعیت را به آنان دیکته خواهد کرد. اما آن زمان شاید برای نجات ایران دیر شده باشد.
-------------------------
۱ - رژیم بخاطر جهان بینی مذهبی، از روز نخست قابلیت انعطاف در برابر تحول را نداشت. حتا خمینی با تمام قدرتی که در دورانی دارا بود، آتش بس با عراق را مجبور شد به "نوشیدن جام زهر" تشبیه کند. در حال حاظر رژیم به اندازه ای قابلیت انعطاف را از دست داده که بقای آن به "حجاب" وابسته شده.
۲ - به سخنان اخیر حداد عادل و ظریف در نشست اخیر دانشگاه ها توجه فرمایید.
۳ - اعلان گردید که تانک های روسی که به چنگ اوکراین افتاده، برابر با تعداد تانک های متعلق به اوکراین می باشد.
۴ - البته پول های دزدیده شده سران نظام در بانک های گوناگون در سراسر جهان، بایستی چند برابر کل سرمایه توقیف شده ایران باشد. بعید است که دستگاه های اطلاعاتی غرب و شرق از مقدار به نسبت دقیق آن بی خبر باشند. به احتمال، دلیل آشکار نکردن دقیق و رسمی این مقدار پول در بانک ها، که متعلق به ملت ایران است، بخاطر این هدف باشد که در آینده بتوانند آنان را به سود خود و نه ملت ایران، ظبط نمایند.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: