دگرگونی قدرت در کانون نظام
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[30 Jun 2022]
[ فرهاد یزدی]
– بیست و نهم ژوئن 2022
ستاد نیروهای مسلح، به طور آشکار و به سرعت به تسخیر مراکز قدرت در کانون رژیم مشغول است. مراکز قدرت که در دهه ها در اختیار "رهبر انقلاب" بود، با برنامه و یک به یک، در اختیار این بخش از نیروهای مسلح قرار می گیرد. نقطه آغازین، برکناری فرمانده اطلاعات سپاه می باشد. البته نمی توان گفت که این تحولات تنها در هفته گذشته انجام گرفته. بلکه باید گفت که در هفته گذشه، این تحولات آشکار گردید. با کنار گذارده شدن رئیس اطلاعات سپاه، سفر مسئول خارجی اتحادیه اروپا به تهران برای به حرکت در آوردن مذاکرات برجام، موفق آمیز گزارش شد. هم اکنون مذاکرات با آمریکا در قطر آغاز شده است. نمی توانست سفر به تهران و آغاز مذاکرات در قطر، در این زمان کوتاه بدون برنامه ریزی از پیش انجام شده باشد. خوش بینی از توافق میان آمریکا و ایران این بار از هردو سو بگوش می رسد. با برکناری رئیس اطلاعات سپاه، فرمانده محافظین شخصی رهبر نیز برکنار شد. همزمان ویدیوی متهم کننده ای از اتاق فرمان در لحظه شلیک به هواپیمای اوکراینی در فرودگاه تهران در فضای مجازی به سرعت انتشار یافت. این ویدیو به طور آشکار نقش هوا و فضای سپاه را در هدف قرار دادن قصدی هواپیمای اوکراینی، روشن می کند. با در نظر گرفتن تمامی این رویدادها و بهبود چشمگیر در روابط با عربستان و ساکت شدن جنگ در یمن، می توان دست بالای گروه عملگرای سپاهیان در برابر تندروها در همان نهاد و پشتیبان آنان در "بیت رهبری" را مشاهده نمود. فرآیند جابجائی قدرت در کانون نظام در حال تکمیل است.
می توان با اطمینان بیش تر ادعا نمود که بخش عملگرای سپاهیان به تصمیم گیرنده اصلی در رابطه با سیاست خارجی ایران و به ویژه در رابطه با آمریکا، بدل شده است. رهبر و هواداران تندروی او در نیروهای مسلح، تا مقدار زیادی خنثی شده اند و از این رو باید انتظار دگرگونی های دیگر در داخل سپاه و در رابطه با کشورهای خارجی را داشته باشیم. در نبرد قدرت در کانون رژیم، دو عامل به بخش عملگرای سپاهیان یاری رساند: نیاز فوری به ارز خارجی و روشن شده ضعف روسیه.
نارضایتی عمومی در ایران به نقطه انفجار نزدیک می شد. نظام اسلامی در ذلیل ترین وضعیت خود در بیش از چهل سال گذشته قرار داشت. فشارهای خارجی و تهدید به جنگ، مرزهای ایران را هدف قرار داده بود. خطر جنگ داخلی در حال بدل شدن به واقعیت بود. تورم و سقوط ارزش پول ملی، با اینکه از روز نخست نظام اسلامی امری عادی به حساب می آمد، ابعادی فوق العاده به خود گرفته که بدون تزریق ارز خارجی، امکان مهار آن میسر نمی بود. این واقعیت برای نظام دانسته و آنان به طور کامل آگاه بودند که بدون توافق با غرب، امکان عمل بسیار محدودی خواهند داشت. خیزش همگانی اخیر که سبب اصلی آن وضعیت وخیم اقتصادی بود در گرو رسیدن به نوعی تفاهم با غرب و دسترسی به منابع مالی بلوکه شده در زمان حال وفروش نفت در آینده داشت. فوریت چنین توافقی برای همه و از آن میان رهبر دانسته شده بود. اما او و گروه وابسته، بر این نظر بودند که عقب نشینی در این راه به معنای آغاز پایان نظام اسلامی می باشد. می توان ادعا کرد که نظر او صحیح است و از این رو باید دگرگونی های اخیر در کانون نظام را، به عنوان آغاز پایان ولایت فقیه به حساب آورد. البته اگر روسیه هنوز از موقعیت جهانی پیش از حمله به اوکراین برخوردار بود، گروه تندرو در کانون نظام، همچنان تا مدتی دیگر در قدرت باقی می ماندند. ضعف روسیه و از دست دادن وجهه نظامی و سیاسی، کنار گذاردن مهره های داخلی آنان در کانون رژیم را نه تنها تسهیل کرد بلکه بر شتاب آن نیز افزود.
افزایش نفوذ و قدرت ترکیه در منطقه، اتحاد نظامی اعراب خلیج فارس با اسرائیل، بی ثباتی در مرزهای خاوری کشور، عوامل تاثیر گذار دیگر در نیاز به دگرگونی در سیاست های نظام اسلامی، بودند. سرمایه گذاری میلیارد دلاری در سوریه، لبنان، یمن و دیگر سرزمین ها (بورکینافاسو و کوبا برای گسترش اسلام) همگی به فنا رفت. احتمال اینکه در این سرزمین ها و به ویژه در سوریه و عراق، گردش وقایع به قدرت رساندن نیروهای ضد ایرانی ختم گردد بسیار بالاست. بشار اسد برای زنده ماندن، اکنون که متحد اصلی آن یعنی روسیه قادر به حمایت نظامی از او نخواهد بود، بناچار روی به اعراب ثروتمند و ترکیه خواهد آورد. نقش و نفوذ ترکیه در اقلیم کردستان، عراق و جمهوری آران (آذربایجان) و تلاش برای گسترش جنبش های تجزیه طلبانه در ایران، به مرحله خطرناک رسیده است. همین وضعیت در رابطه با خوزستان و خاور ایران برقرار است. با پایان یافتن منابع مالی نظام، جنگ در یمن فروکش کرده و حمله به مراکز نفتی عربستان وسیله حوثی ها، پایان یافته است. تمامی این واقعیت ها در جنگ قدرت در داخل رژیم به سود گروه واقع گرا و به زیان تندروها و رهبر انجام گرفت. سرنوشت سیاسی و حتا فیزیکی رئیس جمهور برگزیده نظام، اکنون در دست سپاهیان است و ناگزیر همراهی خواهد کرد.
این دگرگونی ها، چه اثری در ساختار سیاست گزاری ایران خواهد داشت؟ نخست باید در نظر گرفت که این فرآیند نه وسیله ملت به طور مستقیم، بلکه وسیله بخشی از سپاهیان بر علیه بخش دیگر انجام گرفته است. حتا نمی توان آن را به معنای دقیق کودتا به حساب آورد. این حرکتی است تدریجی در راه کسب قدرت کامل، وسیله یک بخش. معنای این امر این است که بخش پیروز از روز نخست قادر نخواهد بود که تمامی هدف ها، شعارها، عوامل و نهادهای نظام را کنار گذارد. زیرا خطر برخورد مسلحانه بسیار بالاست. بلکه این بخش تلاش خواهد کرد که نخست با دست یابی به منابع مالی خارجی، به بهبود فوری وضعیت معیشتی به صورت کاستن از تورم دست زند. برای کسب محبوبیت، مبارزه با فساد را در صدر برنامه ها قرار خواهند داد. شاید تندترین برنامه این گروه، ظبط اموال و حتا مجازات های سخت چند عامل شناخته شده فساد باشد. همزمان امکان کاستن از سخت گیری های اجتماعی مانند حجاب اجباری نیز ممکن است در برنامه باشد.
به احتمال بسیار پیش گیری از جنگ داخلی، با امکان بالقوه تجزیه کشور، دستکم در کوتاه مدت، بالاترین دست آورد این گروه می باشد. ایران باید یکپارچه باقی ماند، تا دمکراسی و حقوق بشر بتواند در آن استحکام یابد. اما بهرحال، این دست آوردیست بسیار بزرگ، گرچه در درازمدت برای ملت کافی نخواهد بود. این دست آورد را باید در مقایسه با گذیدار دیگر که جنگ داخلی باشد، مقایسه کرد. در درازمدت اما، ملت خواهان دست یابی به نظام دمکراسی لیبرالی با تمام مزایا و حقوق آن می باشد. بخش عملگرای سپاهیان می داند که نظام اسلامی و نهاد سپاه نزد ملت محبوبیتی ندارند. اگر در آغاز فرآیند قبضه قدرت آنان با چالش جدی روبرو نمی گردند، بخاطر حذر از گذینه بدتر می باشد. پس در درازمدت این نهاد و گروه باید تلاش کند 1) ارتش که یگانه نهاد مورد اعتماد ملت است را وارد صحنه کند، 2) بسرعت خود را از سیاست های جمهوری اسلامی دور کرده تا در نهایت اعلام برائت کامل از آن بنماید، 3) تضمین حقوق بشر برای هر فرد ایرانی در دوران گذار و بالاخره 4) برنامه حداکثر 3 ساله گذار از وضعیت موقتی تا تصویب قانون اساسی نوین و انتخابات آزاد.
-----------------------
- این امکان منطقی وجود دارد که پوتین برای اخطار به اوکراین، در راستای برنامه های خود، دستور شلیک به این هواپیما را داده باشد. باید در نظر گرفت که برای نظام اسلامی، هیچگونه امتیازی از شلیک به این هواپیما به دست نمی آمد. ویدئو نشان می دهد که شلیک با قصد قبلی انجام گرفته، پس نیروی دیگری بایستی از این شلیک بهره برداری می کرده است. ژرفای فرمانفرمائی روسیه در نظام اسلامی آشکار می گردد.
۱ - از هدف های اعلان و تبلیغ شده نظام اسلامی نابودی اسرائیل بود. در عوض نظام اسلامی پای اسرائیل را به خلیج فارس باز کرد و اتحاد نظامی آن سرزمین را با اعراب تثبیت بخشید.
۲ - البته تضمینی وجود ندارد که او موفق خواهد شد. اما تنها راه پیش رو باقی مانده برای اوست.
۳ - البته بازهم تضمینی وجود ندارد که موفق خواهند شد.
۴ - ارزش های مهری موجود در ایران باستان که و سیله بزرگانی مانند فردوسی، عطار، مولوی، سعدی، حافظ و بسیاری دیگر به ما منتقل شده، و ارزش های لیبرال دمکراسی غربی بسیار با یدیگر نزدیک هستند و برای ایرانیان غریبه نمی باشند.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: