احمد تقوائی
دیماه 1394
مقدمه: در دنیای کنونی هر سیاستمداری که می کوشد سیاستی را تعیین کند، ناگزیر است که با سه عینک متفاوت به جهان نگاه کند. عینک ملی، عینک منطقه ای و عینک گلوبال. در منطقه خاورمیانه به دلیل عادت به خرافات و نقش تعصبات دینی و مذهبی، سیاست مداران خاورمیانه ای ناگزیراند برای تشخیص سره از ناسره و شناخت از گروهبندی های دینی، گهگاه عینک دینی را نیز را به چشم بزنند. زیرا علیرغم تصور خردگرایان، در جوامعی مانند ایران، خرافات و تعصبات دینی در بسیاری از موارد در زرورق منافع مردمی پیچیده شده و به جامعه عرضه می گردد.
فرایند توسعه دمکراسی در دوران کنونی جهان، با پیوستن به فرایند گلوبالیسم رابطه تنگاتنگی یافته است و تجربه اروپا نشان می دهد که چنین امری از دو طریق یا دو تونل موازی انجام می گیرد، الف پیوند مستقیم به جهان سایبر – گلوبال و از سوی دیگر شکل گیری ساختارهای دمکراتیک سیاسی – اقتصادی در راستای پیدایش قدرت های منطقه ای .
موضوع این یادداشت نگاه به تحولات و روندهائی است که به باور من سراغاز خروج خاورمیانه از گفتمان حکومت اسلامی بویژه در کشورهای عربی خاورمیانه است .
عنوان این یادداشت را نگاهی به خاورمیانه از منظر یک خاورمیانه ای انتخاب کرده ام . زیرا باور من این است که برای فهم تحولی تاریخی که در خاورمیانه در حال شکل گیری است، لازم است عینک ملی خود را برای لحظه ای کنار نهاده و عینک یک روشنفکر خاورمیانه ای را بر چشم زده و از چارچوب فکری عرب بر علیه ایرانی و ایران شیعه در برابر خاورمیانه سنّی خارج گردیم.
**********
در اکتبر سال 2014 میلادی در چند سخنرانی و برنامه تلویزیونی به این موضوع اشاره کردم که در سال 2015 ، سیاست ورزی در خاورمیانه متاثر از سه موضوع اساسی خواهد بود :
الف : سقوط نفت
ب: رشد و گسترش داعش
د: گسترش جدل های دینی
اکنون سیاست مداری را در خاورمیانه نمیتوان یافت که سه عامل یاد شده را در سیاست ورزی و محاسبات سیاسی خود به حساب نیاورد. با این وجود در سالهای 2018-2016، سیاست ورزی دیگر نه تحت تاثیر شکل گیری سه عامل یاد شده، بلکه متاثر از تاثیرات عمیقی است که آن سه جریان بر مناسبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خاورمیانه باقی گذاشته اند. این تاثیرات در 6 نکته زیر مختصات تحولات خاورمیانه را ترسیم خواهند کرد :
1- از میان رفتن مشروعیت گفتمان حکومت اسلامی در خاورمیانه
2- کاهش نقش اوپک و افزایش رقابت میان اعضا بر سر سهم بری در بازار نفت
3- بحران نظام رفاهی در خاورمیانه و ایران
4- رکود اقتصادی در ایران
5- پیدایش ائتلاف نوینی از کشورههای عربی خاورمیانه
6- انزوای سیاسی و اقتصادی ایران در خاورمیانه
1- یکی از مهم ترین نتایج رخداد های 2015 نقش داعش در مشروعیت زدائی و بی اعتبار کردن گفتمان "حکومت اسلامی" در خاورمیانه بوده است . تا جائی که میتوان آنرا هدیه داعش به نیروهای سکولار خاورمیانه تلقی کرد. به عبارت دیگر، گفتمانی ( گفتمان حکومت اسلامی ) که در نیمه دوم قرن بیستم در مرکز گفتمان های تحولات سیاسی در خاورمیانه قرار گرفت و منجر به پیدایش حکومت طالبان ، حکومت اسلامی ایران، جنگ داخلی الجزیره، رشد و گسترش نفوذ اخوان المسلمین در مصر، لیبی و شمال آفریقا، پیدایش صد ها گروه تروریستی اسلامی و در فاز نهائی خود به پیدایش داعش انجامید، اکنون به عنوان عامل نا امنی و زیر ساخت فکری تروریسم قرن بیست و یکم و مهم ترین دشمن آزادی و دمکراسی و پیشرفت در افکار عمومی جهانی جلوه گر می شود . من تردیدی ندارم که نه تنها افراطی ترین هواداران حکومت اسلامی که بلکه اصلاح طلب ترین نیروها هوادار حکومت اسلامی نیز از زیر تیغ فرایند مشروط زدائی از "حکومت اسلامی" در امان نخواهند ماند. از این منظر، به کسی هم چنان بر این باور باشد که توسعه سیاسی و اقتصادی و فرایند دمکراتیزه شدن خاورمیانه از دروازه یک حکومت اسلامی مصلح خواهد گذشت، تنها می توان گفت از زمین لرزه هایی که در اعماق دریا در جریان است بی خبر است.
2- دومین نتایج رخداد های سال 2015 را میتوان از میان رفتن قدرت اوپک در کنترل قیمت نفت قلمداد کرد. به عبارت دیگر مهم تری ابزار کشورهای تولید کننده نفت در سال 2015 نشان داد که کاربرد چندانی ندارد و چنین امری خود به سقوط بیشتر قیمت نفت منجر گردید و اعضای اوپک را به مهم ترین رقبای یکدیگر در بازار انرژی مبدل کرد. در ذهن بسیاری، سقوط قیمت نفت یک پدید موقت جلوه می کند و هم چنان بر این باوراند که خاورمیانه میتواند بار دیگر با افزایش قیمت نفت به دوران "طلایی" خود بازگردد . با این وجود تحقیقات زیادی نشان می دهد که از سال 2017 ، رشد پرشتاب گردیده و به عنوان سدی در برابر افزایش قیمت نفت عمل خواهد کرد . رقابت بازار نفت اثرات مستقیم بر صف آرائی کشورهای خاورمیانه باقی خواهد گذاشت
3- نظام رفاه و safety net در خاورمیانه که در نیم قرن گذشته بر پایه درامدهای نفت و چرخش آن درامدها در مجموعه کشورهای خاورمیانه استوار گردیده بود، اینک در سراشیبی سقوط و اضمحلال قرار گرفته است. در برخی از کشورها به دلیل جنگ های داخلی سیستم رفاه کاملا فرو پاشیده و در برخی دیگر از کشورها مانند ایران ، مصر و اردن به شدت تحت منگنه قرار دارند . تنها چند کشور عربی حوزه خلیج فارس به دلیل دخائر ارزی و سرمایه گذاری های متنوع در خارج از مرزهای خاورمیانه میتوانند از نظام رفاه خود هم چنان پاسداری کنند . دیگر کشورهای خاورمیانه و از جمله ایران چنان برخوردار نیستد . نظام رفاه ایران بر پایه سه سیستم متفاوت بنا گردیده ( نظام رایانه ، سیستم رفاه دولتی و نظام بنیاد های تحت نظارت نظام ولایت ) و تا حدود زیادی با منافع سیاسی گروهبندی های قدرت در جامعه پیوند خورده است. از این رو در فضایی که ایران ناگزیر است که مخارج نظام رفاهی را تقلیل دهد، نه تنها با نارضایتی عمومی روبرو خواهد گشت بلکه به تشدید رقابت های درون نظام خواهد انجامید. باید توجه کرد که در طی سه سال گذشته صندوق های بازنشستگی و تامین اجتماعی که بیش از 90 درصد بیمه پردازان بازنشسته را تحت پوشش قرار دارند «با کسری منابع عظیمی مواجه هستند و از کمک دولت برای تأمین بودجه خود استفاده مینمایند. به عنوان مثال صندوق بازنشستگی کشوری از سال 1380 از نقطه سربه سری (با10میلیارد ریال کسری)عبور کرده است(موسسه حسابرسی صندوق بازنشستگی کشوری، 1388: 189) و در سال 1390 کمک دولت به آن بیش از 55000 میلیارد ریال و برای سال 1391 حدود 80000 میلیارد ریال بوده است. این شرایط و نیاز به کمک بودجهای دولت از چندین سال قبل درصندوق تأمین اجتماعی نیروهای مسلح نیز وجود داشته است و اخیرأ در صندوق تأمین اجتماعی نیز پدیدار گشته است» (چالشها و راهکارهای صندوقهای بازنشستگی در ایران: مطالعه موردی صندوق بازنشستگی جهاد کشاورزی - مقاله 6، دوره 2، شماره 7، پاییز 1393، صفحه 111-139)
4- در حالیکه ذخائر ارزی ایران همراه با پیدایش امیدی که به دلیل قرارداد ایران و 5+1 در ایران پدید امد، تا حدود زیادی مانع از پیدایش رکود اقتصاد ایران در نه ماهه اول سال 2015 گردید، لیکن به نظر می رسد که برنامه اقتصادی دولت در مقابله با تورم، تهی شدن خزانه دولت ، کاهش یارانه ها و گسترش مخارج نظامی به کساد بازار مسکن و.. به رکود بی سابقه ای دامن زده است . آنچه باقی مانده یک امید واهی مبنی بر سرازیر شدن "سرمایه خارجی" پس از ماه ژانویه است . امیدی که بیش چند ماهی دوام نخواهد یافت. از سوی دیگر بر بستر برنامه دولت روحانی مبنی بر گسترش اعتبارات به حقوق بگیران برای خرید تولیدات داخلی، بار دیگر ما شاهد تورم غیر قابل کنترلی در ایران خواهیم بود. تورمی که بیش از هر چیز محصول افزایش نرخ ارز خواهد بود. محتمل ترین سناریو اقتصادی این است که مردم در طی دو سال 2018-2016، با یکی از دردناک ترین دوران اقتصادی بیست ساله گذشته مواجه شوند.
5- انزوای سیاسی ایران در خاورمیانه و پیدایش یک جبهه قدرتمند از کشورهای عربی برای جلوگیری از گسترش نفوذ ایران در خاورمیانه، یکی از مهم ترین روندهای سال 2016 خواهد بود. علیرغم کوشش های دولت اوباما برای ایجاد جبهه ای گسترده متشکل از ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه، کشورهای عربی چاره نخواهند داشت که ائتلاف خود را بر علیه داعش با جدا کردن حساب خود از ایران به پیش برند. همراهی با ایران در مبارزه با داعش ، دولت های عربی را در افکار عمومی کشورهای خود منزوی خواهدکرد و هر دولتی که در خاورمیانه عربی با ایران همراه شود، سرنوشتی بهتر از اسد و مالکی نصیبش نخواهد شد.
6- کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در طی نیم قرن گذشته سیاست امنیتی کشور خود را در راستای همراهی و نزدیکی با دولت آمریکا به پیش برده اند . تصمیم دولت آمریکا مبنی کاهش درگیری خود در منطقه خاورمیانه و تمرکز بر شرق اسیا ، بسیاری از کشورهای عربی را مجبور کرده است که سیاست امنیت کشور خود را تغیر دهند و طرح ائتلاف نظامی کشورهای عربی را جایگزین ان سازند. دخالت های ایران در کشورهای خاورمیانه به تسریع و فوریت اجرائی آن در افکار عمومی مردمان کشورهای عربی خاورمیانه یاری رسانده است.
7- در طی پنجاه سال گذشته طرح های گوناگونی با هدف ایجاد وحدت در کشورهای عربی به اجرا نهاده شد که جملگی با ناکامی روبرو گردیدند. ان طرح ها غالبا بر پایه دو نظریه کلان متضاد تنظیم می گردیدند. پان اسلامیسم و پان عربیسم. اخوان المسلین و عربستان مهم ترین مروجین نظریه نخستین و مصر، لیبی و عراق از هواداران پروپاقرص نظریه دوم بودند. ناصریسم و بعثیم دو ستون اصلی پان عربیسم را تشکیل داده که ریشه تفکر انان را میتوان در سوسیالیسم آسیائی - عربی جست. پس از حمله صدام به کویت، برای مدتی اندیشه وحدت کشورهای عربی فراموش شد. امروز موضوع وحدت و همکاری کشورهای عربی نه یک طرح دلخواه، که به صورت یک نیاز تاریخی وارد گفتمان های کلان توسعه در خاورمیانه عربی گردیده است. این نیاز صرفا جنبه امنیتی و نظامی ندارد و بلکه هم چنین منتج از نیازهای اقصادی و اجتماعی این کشور ها است
8- مهاجرت و بی خانمانی ملیونها نفر از عراق ، سوریه ، لیبی و... نه تنها به یکی از معضلات مهم کشورهای اروپا، بلکه و هم چنین به یکی از مشکلات کشورهای عربی خاورمیانه تبدیل شده است. این معضل صرفا از طریق پیروزی بر علیه داعش حل نخواهد شد. بلکه نیازمند یک پروژه بزرگ اقتصادی است. پرروژه ای مانند پروژه مارشال در اروپا پس از پایان جنگ دوم جهانی. پروه ای که تنها بر بستر همکاری نزدیک میان اتحادیه اروپا و اتحادیه کشورهای عرب و بویژه جی- سی- سی قابل تحقق است . پروژه ای که در دوران کنونی تنها بر پایه یک نظام حقوقی مدرن و پیشرفته قابل اجراست. باور من این است که تحقق چنین پروژه ای که یک الزام تاریخی است که برای نخستین بار دروازه های دمکراسی را برای به روی خاورمیانه خواهد گشود .
9- تلاش دولت اوباما برای ایجاد وحدتی از کشورهای خاورمیانه بر علیه داعش چندان موفقیتی به دست نخواهد آورد . زیرا بر عکس سالهای 2014- 2015 که جنبش داعشی در رشد و گسترش بود ، فرایند تجزیه ان جنبش آغاز گردیده است و به همراه آن نقشه جدیدی در خاورمیانه چه از منظر ایدئولوژیک و چه از منظر جغرافیائی در حال ترسیم شدن است . سالها پیش هنگامیکه که خانم کلینتون مسئولیت وزارت خارجه آمریک بود یکی از مدیران انستیتوی صلح از من پرسید که به نظرم چه طرحی میتواند سوریه و عراق را از منجلابی که در آن فرورفته اند رها سازد . پاسخ من این بود : دولت های شهری بر اساس کنفدارسیون محدود ( City state based on cities confederation) ). زیرا ترسیم مرزههائی کشورهای خاورمیانه بر پایه اتنسیتی ( قومیت ) یا "اتحاد ملی" در اکثر کشورههای خاورمیانه بویژه در سوریه و عراق کاربردی نخواهد داشت و به جنگ و خونریزی در خاورمیانه پایان نخواهد داد .
امیدوارم دوستان آینده پژوه و آینده نگر ایران به بحران کنونی خاورمیانه توجه کرده و نه صرفا به عنوان یک شهروند ایرانی بلکه به عنوان یک شهروند خاورمیانه ای میان گفتمان آینده نگری در ایران و گفتمان آینده نگری در خاورمیانه پلی بزنند .