انتخابات : پيام ها و پيامد ها :
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[31 Jul 2005]
[ احمد تقوائی]
احمد تقوائی
ژوئيه 2005
ataghvai@hotmail.com
نتايج انتخابات از چند لحاظ موجب شگفتی گرديد که از ميان انان ميتوان از در صد بالای شرکت کنندگان در دوره اول ، آرای بیش از انتظار اقای کروبی، نرسيدن اقای معين به دور دوم و سرانجام شکست اقای رفسنحانی در دوره دوم را نام برد.
دور دوم انتخابات شگفتی ها را به بهت زدگی و سردرگمی مبدل ساخته ، به يکرشته توهمات پيرامون توان و قدرت کانديداها دامن زد . برای مثال اقای احمدی نژاد حمايت بخشی از هواداران اقايان قاليباف و کروبی را در دور دوم به حساب حمات انان از پلاتفرم سياسی خود قلمداد می کنند . حال انکه پيروزی ايشان در دور دوم محصول ائتلافات اجباری و قرار گرفتشان در برابر اقای رفسنجانی است . چنانچه ايشان در دور دوم در برابر اقای کروبی قرار می گرفت ، نتيچه انتخابات ميتوانست کامل منفاوت باشد .
بررسی رتبه های کانديداها در مجموعه شهرها نشان می دهد که اقايان معين و کروبی نزديک به 30 درصد بيش از اقايان قاليباف و احمدی نژاد مقام اول را به دست اوردند ، و اقای احمدی نژاد در 63 درصد شهرها کمتر از 10 درصد ، و در 93 درصد شهرهای کمتر از 20 در صد ارا مردم را به خود اختصاص دادند . در ادامه مقاله با نگاه به امارانتخابات ، توان بسيجی هريک از کانديداها به صورت دقيقتری مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
برخلاف پيشگوئی و باور بسياری از تحليل گران سياسی و هم چنين کانديداها ، آزادی های سياسی و موضوعات بين المللی به محوراصلی جدل های انتخاباتی تبديل نگرديد ، بلکه موضوعاتی مانند فساد دولتی ، فقر ، اقتصاد و عدالت اجتماعی تا حدود زيادی صفوف کانديداها را از يکديگر متمایز ساخت . تبديل شدن اين موضوعات به محورهای اصلی جدل های انتخابانی ، نقش مهمی را در شکست اقای رفسنجانی و پيروزی اقای احمدی نژاد در دور دوم انتخابات ايفا کرد.
در اين مقاله تاثير تقلبات بر نتايج انتخابات ناديده گرفته شده و فرض براين است که نتايج انتخابات بويژه در دور اول تا حدود زيادی بيانگر وزن و قدرت سازماندهی نيروهای سياسی می باشد . مسلما چنين فرضی به این معنی نيست که تقلبات تاثيری در نتايج کلی انتخابات نداشته است. بلکه به عکس، آمارهای انتخاباتی به روشنی ميتواند صحت ادعای اقای کروبی مبنی بر وجود تقلب در استان تهران و اصفهان را به اثبات رساند . .برای مثال ميتوان به ارای شهر ری، استان تهران و شهر های اصفهان مراجعه نمود تا قضيه روشن گردد.
لازم به ياد اوری است که هدف اين مقاله بررسی پلاتفرم های سياسی و عوامل پيروزی يا شکست کانديدها نيست، بلکه هدف تگاه به فضای عمومی انتخابات و بررسی مولفه ها و روند هائی است که صف ارائی های انتخابات را شکل داد . زيرا پاسخ به اين سئوال که پی امد ها ی و پيام های اين انتخابات چيست بدون بررسی اين روندها ممکن نيست .
مهم ترين ويژگی انتخابات
ناتوانی گروهبنديهای مختلف اجتماعی در ايجاد ائتلاف و توافق بر روی کانديد مشترک از ويژگی های مهم اين انتخابات به حساب می ايد و نتايج انتخابات تا حدود زيادی محصول چنين امری است .
اتحاد گروهائی که در دوره مجلس هفتم تحت عناوين آباد گرا ،ا صول گرا ، ايثار گر ، شورای هماهنگی پديدار گرديدند، در روند اين انتخابات از هم گسست و هر گروه راه خود را بر گزيد و به گرد کانديد مطلوب خود حلقه زد. شورای هماهنگی نيز نتوانست بر سر کانديدایی به تفاهمی رسد .
اکثريت مجلس، ايثار گران و اصول گرايانی که خود را اطلاح طلب نيز قلمداد می کنند، به گرد اقای قاليباف حلقه زدند. ( اقای احمد توکلی به سود اقای قالبیباف صحنه را ترک کرد) و تلاشهای رهبر و حزب موتلفه برای اتحادی به گرد اقای لاريجانی نيز راه به جائی نبرد. جامعه روحانيت چند شقه گرديد. جامعه مدرسين قم به گرد اقای رفسنجانی حلقه زد واقای احمدی نژاد کانديد گروهای سنتی– افراطی قم گرديد .
گروهبندي های دوم خردادی نيز ناتوان از ايجاد ائتلافی جدی ، هريک به راه خود رفتند . بسياری از دانشچويان دو خردادی به صف تحريم کنندگان پيوسته و به نصايح و گاه تشرهای اقای جلائی پور وقعی ننهادند . اقایان کروبی، معين و مهر عليزاده هريک به راه خود رفته و به عنوان رقيب در برابر يکديگر قرار گرفتند. اين رقابت به يکی از مهم ترين عوامل شکست انان تبديل گرديد .
اخيرا اقای معين به جای نقد برنامه خود، تحريم کنندگان را مسئول پیروزی و موفقيت افای احمدی نژاد دانسته است. با اين وجود ايشان به اين سئوال پاسخ نداده اند که اگر هدف اقای معين يا حزب مشارکت ، پيش گيری از پيروزی اقای احمدی نژاد بود ، به چه دليل افای معين به سود اقای کروبی از شرکت در انتخابات کناره گیری نکرد؟ زيرا در ان صورت پيروزی اقای کروبی در انتخابات قطعی می گرديد. اين موضوع را ميتوان به راحتی بر پايه امارهای انتخاباتی به اثبات رساند. ايا به راستی اقای معين از اين که در اين انتخابات شرکت جست و زمينه را برای پيروزی اقای احمدی نژاد فراهم اورد متاسف است؟ بازگرداندن اقای معين به صحنه انتخاباتی البته از هوشيارانه ترين تاکتيک های سياسی رهبر در اين انتخابات به شمارمی ايد زيرا چنين تصميمی زمينه های شکست اقايان معين و کروبی را یکجا فراهم اورد.
جدائی گروههای ملی از از گروههای "ملی– اسلامی" از ديگر ويژگی های اين انتخابات است . سرانجام پس از نيم قرن نهضت ازادی حساب خود را از جبهه ملی جدا ساخت و به اغوش مجاهدين انقلاب اسلامی و هم پيمانی با انان در غلطيد. اين جدائی يکی از ويژگی های اين انتخابات قلمداد گرديده و در اينده تاثيرات مهمی را بر جنبش ملی ايران بر جای خواهد گذاشت.
در حاليکه اکثريت گروهبنديهای جنبش مذهبی- سياسی ناتوان از شکل دادن به هرنوع ائتلافی گرديدند، بخش عظيمی از گروههای جنبش غير مذهبی ، به دون انکه بر سر پلانفرم واحدی به تفاهم رسند بر سر سياست تحريم زبان مشترکی يافتند . تنها يکی دو گروه حساب خود را از ديگران جدا ساخته و هوادار شرکت در انتخابات گرديدند.
تئوريهای رايج
شگفتی های دوره اول انتخابات و پيروزی اقای احمدی نژاد با واکنشی وحشت الود و نوعی بهت زدگی و ناباوری در محافل سياسی روبرو گرديده است . اين واکنش به شکل ئذوریهای گاه مایوسانه عرضه گرديده و غالبا تصاوير غم انگيزی را از اينده نزديک به دست می دهند .
اقای شمس الواعظين در مصاحبه خود از پيدايش طبقه ای جديدی سخن به ميان می اورد که : " حامل پروژی انقلاب اسلامی" است " که " از ميان بازنشستههای بخشهايی از نيروهای نظامی انتخاب شدهاند." و ادامه می دهند : " در واقع اين طبقه از شوراهای محلی به عرصههای سياسی وارد شد و بعد در مجلس هفتم و اكنون در انتخابات رياستجمهوری و بعدها به گفتهی آقای باهنر، برای انتخابات مجلس خبرگان خيز برخواهد داشت." همچنين "ساختهای سياسی قدرت تا اطلاع ثانوی در صورتی كه عوامل ديگر را دخالت ندهيم تا حدود يك ربع قرن در اختيار اين نيروها خواهد بود، تا اين طبقه خود را بازتوليد و آرام آرام نسل جديد خود را وارد عرصه كند، از اين رو زمان ميبرد تا بار ديگر قدرت به گروهی ديگر سپرده شود." نقل ار مصحبه اقای شمس الواعظين با ايسنا.
اقای شمس الواعظين در چنين برداشتی از انتخابات تنها نيست. بسياری از روشنفکران سياسی نيز در مقالات خود از پيدايش جنبش پاپوليستی سخن به ميان اورده گروهی نيز از شکل گيری يک حاکميت فاشيستی در ايران هشدار می دهند و برای مقابله با ان ايجاد جبهه ضد فاشيستی و دولت در تبعيد را زمزمه می کنند .
تئوری توطئه نيز اخيرا از نو بازار گرمی يافته است . تا جائيکه برخی از گروهها تمام انتخابات را نمايشی از پيش تنظيم شده تلقی کرده که نتايج ان از مدتها پيش در دفترچه خاطرات اقای خامنه ائی نوشته شده بود . حال انکه تمام هواداران اين تئوری پيش از انتخابات بر پيروزی اقای رفسنجانی قسم می خوردند .
در يکی دو ساال گذشته پس از هر انتخاباتی، برای مد تی بازار چنين نظريا تی گر م شده است. بياد اوريم که گروهی انتخابات مجلس هفتم را کودتای نظاميان تلقی کرده ، استقرار يک حکومت نظامی را در ايران پيش بينی می کردند. من در ادامه اين مقاله به نادرستی چنين نظريا تی اشاره خواهم کرد و در اينجا تنها به این گفته بسنده می کنم که به باور من مهم نرين روند جامعه تشديد رقابت های سياسی و اقتصادی ميان گروه بنديهای مختلف اجتماعی بوده و انتخابات تا حدود زيادی بازتا ب جامعه چند فطبی شده و ازهم گسيختن اتئلافات پيشين است . محصول چنين رقابت هائی به بازتر شدن سياسی جامعه و گسترش پلوراليسم ، و انفراد گروه هائی است که در برابر چنين روندی ايستادگی کنند
در چنين اوضاع و احوالی تحليل هائی از قبيل " حاکميت پاپوليسم" ،" انسجام سياسی حکومت" با روند های جامعه خوانائی نداشته بلکه بر عکس پلوراليسم سياسی به سرعت به جنبه غالب مبارزات سياسی در ايران تبدیل خواهد گرديد .
موضوعات و روندهائی که فضای سياسی انتخابات را شکل داد :
از ميان مهم ترين اين مولفه ها و روندها ميتوان به موضوعات زير اشاره کرد :
1- افزايش درامد نفت ايران و پيدايش رقابت ميان گروهبنديهای گوناگون اقتصادی - اجتماعی در جامعه برای سهم بری از درامد نفت.
2- از ميان رفتن مشروعيت جهان يک قطبی و شکل گيری جهان چند قطبی، تحت تاثير شکست سياست دولت بوش در عراق و تشديد رقابت های اقتصادی ميان چين ، امريکا و اروپا.
3- تاثيرات روندهای گلوبال بر اقتصاد ، سياست ، فرهنگ و گسترش نهادها و ساختارهای فراصنعتی در ايران .
از انجا که شباهت های فراوانی ميان سالهای 1350 تا 1355 شمسی ( نيمه اول دهه 70 ميلادی ) موجود است شناخت از موضوعات ان دوره ميتواند به عنوان سناريوئی مورد استفاده قرار گيرد ( سناريو 50) .
تشابهات فضای بين المللی :
سناريو 50 دارای سه ويژگی اساسی بود : : 1- افزايش بهای انرژی در سالهای 1971- 1974 ، 2- از هم شکست سياسی دولت نيکسون در جنگ ويتنام و گسيختگی سياست خارجی امريکا 3- ورود ژاپن و المان به صحنه رقابت اقتصادی جهانی و خرد شدن انحصار امريکا در دو صنعت بزرگ و مسلط ان دوران ( اتوموبيل و الکترونيک).
اکنون به راحتی ميتوان ديد که چين در جايگاه ژاپن قرار گرفته و اتحاديه اروپا ياداور خاطره ورود المان دهه 70 به عرصه رقابت های اقتصادی جهانی است . شکست سياسی نئوکانيسم در عراق نيز تاريخ از هم گسيخنگی دکترين نيکسون – کسينجر را در اذهان زنده می کند .
تشابهات فضای داخلی :
أ- : تغير ارايش سياسی نيروی های سياسی در شهرهها به دليل بالا رفتن نرخ مهاجرت روستائيان به شهرها
ب- افزايش قدرت مالی و بودجه دولت
ت- - ضربه خوردن ساختارهای فرهنگی جامعه سنتی و در واکنش به ان شکل گيری مقاومت فرهنگی جامعه پيش صنعتی – روستائی
ث- تبديل شدن دولت به مهم ترين وام دهنده جامعه و قرار گرفتن موسسات خصوصی بعنوان بدهکار در برابر دولت
ج- اقزايش فعاليت های اقتصادی و گسترش قضای فعاليت های اقتصادی
عوامل ياد شده سبب شده که سلطنت تحولات جامعه را جلوه ائی از مشروعيت و قدرت قلمداد کرده و با طرح خزب رستاخيز به مقابله با درخواست جامعه برای باز شدن قضای سياسی برخاست . نتيجه انکه سه سال بعد از طرح رستاخيز ما شاهد خيزش بزرگترين جنبش ضد سلطنت در ايران گشتيم .
سه تفاوت اساسی ميان دوران کنونی و ان دوران ( سناريو 50 ) موجود است .
نخست انکه بر عکس دهه 70 ، که صف ارائی نيروهای اجتماعی در يک سيستم دو قطبی ( تقابل ميان جامعه صنعتی و پيش صنعتی ) عمل می کرد ، امروزه فضای رقابت ميان نيروهای سياسی را يک سيستم چند قطبی تشکيل داده است ( صف ارائی ميان نيروهای پيش صنعتی، صنعتی و فراصنعتی و گلوبال )
دوم انکه بر عکس سالهای 70-75 ميلادی از لحاظ بين المللی جمهوری اسلامی فاقد هر گونه اعتبار سياسی است و هر حرکت اين جمهوری زير ذره بين جهانی قرار می گیرد.
سوم انکه نظام سياسی کنونی چنانکه سالها شاهد بوديم ، با يک تناقض گسترده و بی درمان درونی روبروست و کوشش در ايجاد انسجام درونی ميتواند به برخوردهای خصمانه منجر گردد .
چهارم انکه گسترش فضای سايبر در دوران کنونی با ايجاد انحصار در سيستم هزمون خوانائی نداشته و هر نوع تلاش در اين راه با شکست روبرو خواهد شد. در عصر کنونی کنترل اطلاعات امکان پذير نمی باشد .
پنجم انکه سطح اموزش و سواد ميان دوران کنونی و تجربه دو جنبش بزرگ اجتماعی ( انقلاب بهمن و جنبش دوم خرداد ) است که جامعه فاصله کمتر از 25 سال از سر گذرانيده است .
و بالاخره ازمهم ترين تمايزات دوران با گذشته ، تفاوت پاراديم های حاکم بر ذهنيت سياسی جامعه بويژه جنبش روشنفکری ان است . بر عکس گذشته که باور به نظام های بسته و سيستم های ارزشی دولت گرا از مقبوليت و شمروهيت فراوانی در جنبش های ملی و دمکراتيک برخوردار بود ، امروزه جنبش های حقوق بشری ، دمکراسی پلوراليستی ، مناسبات باز بين المللی زيربنای فکری جنبش روشنفکری را تشکيل می دهند.
تاثيرات افزايش نفت بر گروهبنديهای گوناگون :
افزايش قيمت نفت ، مستغلات و گسترش اعتبارات تجاری در دو سال گذشته تاثيرات متفاوتی را بر گروه بنديهای جامعه بر جای گذارده که بازتاب سياسی ان در انتخابات کاملا مشهود و محسوس است. سه گروه اجتماعی در يکی دو ساله گذشته از افزايش درامد نفتی مستغلات بهرمند گرديدند . يکم : نهاد دولت ، دوم : بنيادهای گوناگون اقتصادی که از مهم ترين بازيگران بازار مستغلات به حساب می ايند و سوم بازار نوين مالی – خصوصی و بازيگران بازار مالی- خصوصی .
افزايش قدرت مالی اين نيروهای اجتماعی در عين حال به تشديد رقابت ميان انان انجاميده و زمين ساز صف ارائی های نوينی در جامعه گرديده است .
از سوی ديگر ، افزايش درامد نقتی ، دو گروه اجتماعی را در تنگنا و زير منگنه قرار داده است : تخستين طبقات محروم و حقوق بگيران جامعه اند که فضای تورم الود زندگی و حيات انان را به مخاطره انداخته و تلاششان را در راه ارتقاء دستمزدهها در زير امواج افزايش بی وقفه قيمت مواد اوليه زندگی بی اثر می گرداند. رشد و گسترش اعتصابات کارگری و کارمندی در يک سال گذشته تا حدودی بازتاب چنين روندی است .
الوذه شدن برخی از پروژه های خصوصی سازی به فساد که در برخی موارد به بسته شدن کارخانجات و اخراج دست جمعی کارگران انچاميد ، يکی ديگر از عواملی است که در يکی دو سال گذشته به نارضايتی در ميان طبقات محروم دامن زده است . اقای احمدی نژاد با درک اين نکته و تبليغات بر عليه خصوصی سازی توانست بخشی از اين گروه را به هواداری از خود جلب نمايد.
گروه ديگری که به دلیل افزايش قيمت نفت و افزايش واردات ( در سال گذشته جچم واردات به 30 ميليار دلار يافت که بيش از از درامد دولت از فروش نقت بوده است ) تحت فشار قرار گرفته است ، موسسات کوچک خصوصی صنعتی و سنتنی ايران اند . اين گروه که در اوائل دهه 90 ميلادی در سايه برنامه خصوصی سازی و تضعيف شدن اقتصاد دولتی نوانست جای پائی در اقتصاد برای خود باز کند اینک به دليل ناتوانی در رقابت با کالاهای وارداتی به يکی از قربانيان افزايش قيمت نفت و واردات تبديل گرديده است .
يکی از دلائل ناتوانی اقتصاد در کارافرينی، محصول ناتوانی و ضعف اين گروه اجتماعی است . به نظر می رسد که خاطرات دوران ريس جمهوری اقای رفسنجانی اين گروه را به حاميان ايشان در اين انتخابات مبدل ساخت .
افزايش قيمت نفت و نيروهای جامعه پيش صنعتی :
از ويژگی های ايران که انرا از ديگر کشورهای جهان متمايز می سازد ، اين است که انقلاب بهمن 57 ، توانست جامعه پيش صنعتی فرسوده را از نو در شکل نوينی سازمان داده و به ان کالبد بی رمق خون تازه ای تزريق نمايد . اين شکل نوین ، از اميزش ميان نهادهای جامعه روحانيت شيعه با موسسات و بنيادهای اقتصادی نيمه خصوصی و در برخی موارد انحصاری پديدار گرديد .
به عبارت ديگر امروزه ، جامعه پيش صنعتی ايران ديگر در قالب يک ساختار عقب مانده متکی بر مناسبات کشاورزی و فئودالی ظاهر نگرديده ، بلکه به صورت شبکه ای بهم پيچيده از واحدهائی است که هريک شهر و منطقه ای را تحت پوشش سياسی و اقتصادی خود قرار داده از طريق دستبرد به بودجه عمومی ، کنترل تجارت داخلی و خارجی ، کنترل زمينها و مستغلات در شهرهها به حيات خويش ادامه می دهد . بازيگران اين شبکه از مهم ترين دلالان زمين و مستغلات به حساب امده و مناسبات نزديک انان با شهرداري ها ، شوراهای شهر قدرت مهمی را در رقابت های سياسی به انها بخشيده است . چنين شبکه ای تنها تا انجا نيازمند دولت است که حافظ امتيازات ويژه انان گردد . تاريخ بيست و اندی ساله گذشته تاريخ رقابت اين گروه با هر نوع نظم دولتی در ايران بوده و بقا و قدرت اين گروه نه در پيدايش يک دولت متمرکز که در حفظ قدرت های محلی و سيستم خانخانی است . اين گروه برای کاناليزه شدن بودجه عمومی از طرق امتيازات ويژه ارزی ، چنگ انداختن به اراضی شهری و عمومی نيازمند کنترل ارگانهای دولتی است. به گرد هريک از بنياد ها دهها و صدهها موسسات خصوصی دلالی پديدار گرديده که دلال رابطه ها و کسب امتيازات از شهرداريها ، استانداريها و وزات خانه ها به حساب ميايند. قم هميشه مرکز سياسی این گروه بوده و از نخستين سالهای پس از انقلاب بهمن رقابت سياسی قم و تهران بازتاب رقابت این گروه با مراکز رسمی دولتی بوده است . جدل سیاسی در جامعه بر سر گزینش اين يا ان رئيس جمهور نيست بلکه بر سررقابت غير قابل حل جامعه پيش صنعتی ايران با نظام دولت "رسمی" است . بر سر اقای احمدی نژاد همان خواهد امد که بر سر تمام رهبران دولتی در گذشته امده است .
افزايش قيمت نفت و دولت :
هارمان هلر ( Hermann Heller ) از نخستين کسانی است که موضوع دولت را از نقطه نظر يک نهاد مستقل يا " اتوريته خود مختار " و دارای منافع ويژه مورد نظر قرار داده است . به باور او دولت مدرن به صورت يک اتوريته خود مختار و با حوزه عمل مستقل و منافع ويژه قابل فهم است . (کتاب دولت و مدرنيته – نوشته کلاور اوفه)
تئوری دولت هلر تا حدود زيادی ميتواند تناقضاتی را که از واپسين روزهای پس از انقلاب بهمن در شکل تضاد ميان دولت و جامعه روحانيت ( قم و تهران ) در ايران پديدار گرديد، توضيح دهد . در تمام دوران بيست و اندی سال گذشته روسای جمهوری از اقای بازرگان گرفته تا اقای بنی صدر ، از رفسنجانی تا خاتمی هريک به نوعی خود پس از انتخاب شدن خود و کابينه شان را در تقابل با رهبران جامعه روحانيت یافتند . به عبارت ديگر در خواست قم برای تبديل دولت به کار گزار خود با نيازهای دولت برای دفاع از حوزه مستقل خود کاملا خوانائی نداشته است . نئوری هلر بويژه در کشورهائی که اقتصاد دولتی می تواند امکانات گسترده تری برای استقلال دولت پديد اورد کاربردی اساسی دارد . به همين خاطر در کشورهای سوسياليستی اسيائی حتی احزاب کمونيستی ناچار گرديدند خادم منافع دولت دولت گردند .
از ويژگی های جامعه صنعتی ايران است که پس از انقلاب بهمن در قالب يک نظام اقتصادی دولت- محوری بازسازی گرديد. اين نظام اقتصادی که در دهه 90 تحت تاثير روند داخلی ( برنامه خصوصی سازی ، ورشکستگی بسياری از کارخانجات دولتی ، کسری بودجه ) و جهانی ( سقوط سوسياليسم در اروپای شرقی و تغير در پاراديم های توسعه، روند جهانی شدن) مورد تهديد قرار گرفت، اکنون با دست يافتن به منابع جديد مالی درحال بازسازی خويش است . بازسازی و گسترش دولت و اقتصاد دولتی در نيمه اول سال 1383 در گسترش 30 درصدی بودجه هزينه های عمومی و رشد 66 درصدی پرداخت های دولتی قابل رويت است .
چنين روندی را ميتوان در بسياری از کشورهای جهان از جمله در روسيه مشاهده نمود .
اگر رقابت ميان جامعه صنعتی و پيش صنعتی ايران يکی از وجوه مهم تحولات ايران است، فضای اين رقابت با پيدايش و گسترش تحولات فراصنعتی جامعه تنگ تر گردديده است . نيروها ، اهرم ها و ساختارهای اقتصادی جامعه فراصنعتی در ايران در پيوند نزديک با جنبش های فرهنگی به سرعت جايگاه مهمی را در ارايش نيروهای سياسی به خود اختصاص داده است . بازار مالی خصوصی ايران در شکل بازار بورس ، اقتصاد اطلاعاتی ، گسترش شبکه های انترنتی در عرصه های گوناگون هريک به نوعی زير- ساختارهای جامعه فراصنعتی را شکل داده اند.
افزايش درامد نفتی و تغير پارايم ذهنی جامعه
بالا رفتن قيمت نفت و افزايش درامد دولت تاثيرات مهمی بر ذهنیت جامعه بر جای گذارد. يکی از جلوه های اين تاثيرات ، تغيیر " پاراديم کشور فقير و مردم فقير" به پاراديم کشور" غنی و مردم فقير" می باشد . ما در نيمه اول دهه ميلادی نيز شاهد اين موضوع بوديم . اين تغير؛ زمينه شکل گيری دورنماهای نوينی را در ذهنيت جامعه بويژه جوانان فراهم می اورد . بالا رفتن درخواست ها و انتظارات از دولت و حاکميت از نخستين جلوه های چنين تغيری به حساب می ايد.
نا اميدی در جنبش های اجتماعی تنها بازتاب سرخوردگی از الترنتيوهای سياسی نيست . بلکه در عين حال ريشه در تا اميدی به سرنوشت و اتيه و نديدن توان های جامعه در حل معضلات خويش دارد . اميد به اينده ای بهتر زمانی بستر جنبش های اجتماعی می گردند که مردم در مقياس عمومی قادرند خود را در جامعه ائی بهتر مجسم کرده و امکانات و پتانسيل رسيدن به چنان جامعه ائی را درک و لمس نمايند. ديدن اين امکانات نه تنها نقش مهمی در زندگی فردی ايقا می کند بلکه هم چنين يکی از مهم ترين موتورهای شکل گيری جنبش اجتماعی قلمداد می گردد . در چنين اوضاع و احوالی نيروهائی که اينده بهتری را نويد می دهند ، قادرند جايگاه شايسته ائی را در رقابت اجتماعی به خود اختصاص دهند .
در انتخابات تنها پلاتفرم و تبليغات انتخاباتی اقايان احمدی نژاد و کروبی با چنين روندی خوانائی داشته است . تاکيد اقای احمدی نژاد در تبايغات انتخاباتی برتوان جامعه ما در حل معضلات خود در زير شعار "ما می توانيم" و طرح های اقای کروبی در بهبود بخشيدن فوری زندگی مردم بيش از ديگر کانديداها با تغيرات در پاراديم های ذهنی منطبق گرديد .
عدم توجه به تغير در پاراديم های ذهنی يکی از ضعف های اساسی اپوزيسيون سکولار در يکی دوسال اخير به شمار می رود . در حاليکه اپوزيسيون در افشای مشکلات و دردهای جامعه نقش مهمی را ايفا کرده است ، ليکن با ترسيم تصاوير غم انگيز از اينده جامعه به دون عرضه راهکارهای حل مشکلات و در برخی موارد رويکرد به نيروهای خارجی به بهانه ناتوانی جامعه ما در حل معضلات خويش عملا به جدائی نيروهای اپوزيسيون از مردم و انفراد انان ياری رسانده است .
ايا جامعه ما به سوی يک پارچگی حاکميت به پيش می رود :
بر عکس سالهای 1350 تا 1355 که نظام سياسی در انحصار يک نيروی معينی اجتماعی ( سلطنت ) قرار داشت ، در دور اول انتخابات به روشنی بر فقدان چنين انحصادی در نظام سياسی کنونی گواهی می دهد .
در صد ارای هريک از کانديداها - ماخذ وزارت کشور ( جدول 1 )
رفسنجانی احمدی نژاد کروبی قاليباف معين لاريجانی عليزاده جمع
6,159,453 5,710,354 5,066,316 4075179 4054304 1740163 1289323 28,095,092
13.17 12.21 10.83 8.71 8.67 3.72 2.76 60.05
جدول 1 نشان می دهد که هيچ يک از کانديداها نتوانستند ارای بيش از 13 در صد حائزين شرائط شرکت در انتحابات را به دست اورند . ( با احتساب تمام تقلبات ) . چنانچه هريک از کانديدهها بيانگر منافع اقتصادی – سياسی معينی در نظر گرفته شود ، از اين ارقام به روشنی ميتوان نتيجه گرفت که ما با حاکميت و تسلط يک گروه معينی بر سيستم هژمون نظام روبرو نبوده و چند دستگی در نظام سياسی از ويژگی های حوزه سياست جامعه می باشد . اين تصوير با نگرشی که روند جامعه را فاشيسم و بسته شدن هرچه بيشتر فضای سياسی قلمداد می کند خوانائی ندارد . فاشيسم روند تسلط بی منازعه و انحصاری يک گروه سياسی بر سيستم های هژمون سياسی و فرهنگی، در شرائط محدود شدن موقعيت ها در جامعه بوده ، و نتايج اين انتخابات بيانگر چنين روندی نيست .
ايا احمدی نژاد نماينده يک جنبش پوپوليستی است ؟
اقای دارابی قائم مقام جمعيت ايثارگران، "«آبادگران» را صف سوم اصولگرايان خواند و خاطرنشان كرد: آبادگران يك شوراي موسس دارد كه جمعي از اعضاي شوراي شهر و جمعي از نمايندگان مجلس در آن عضو هستند و شامل دو گرايش عمده است .اعضاي شوراي شهر حامي احمدي نژاد هستند و نمايندگان آبادگر مجلس نيز از قاليباف حمايت ميكنند. "
گزارش گر" بازتاب" پس از انتشار نظريات اقای دارابی در عين حال اشاره کرده است : " لازم به ذكر است يك موسسه اقتصادي طي روزهاي گذشته با نام ايثارگران حمايت از كانديدايي به جز قاليباف را آغاز كرده است."
اعتراضات مجلس به فعاليت های شهرداريهای استان تهران ، استانداری اصفهان و يزد مبنی بر دخالت در امور انتخاباتی و هواداری از يکی از کانديداهها ( اقای احمدی نژاد ) و بر عليه يکی ديگر از کانديدها ( اقای قاليباف ) تا حدود زيادی اهرم های سازماندهی اقای احندی نژاد را به نمايش گذاشت .
به نظر می رسد که انچه در نامه اعتراضی جمعيت ايثارگران به شهرداری تهران پيش از انتخابات امده است که : "د ست اندركاران شهرداري تهران، عليرغم داشتن نيروهاي لازم نسبت به جمع آوري و پاره كردن تيزرها و بيلبوردهاي تبليغاتي، جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي اقدام نموده و در بسياري از موارد شعارهاي تبليغاتي شهرداري تهران را نصب كرده اند...خبرهاي رسيده از اصفهان نيز حاكي است كه اخيرا تيزرها و بيبلوردهاي تبليغاتي با عنوان ايثارگران نصب شده كه از كانديداي خاصي حمايت مي كند. اين در حالي است كه جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي طي نامه اي به استاندار اصفهان عنوان كرده است كه اين نهاد تنها از نامزدي دكتر قاليباف حمايت مي كند. ايثارگران از استاندار اصفهان خواسته اند اين موضوع را پيگيري و نتيجه را به دبير جمعيت ايثارگران استان اصفهان اعلام كند." ( از تامه اعتراضی جمهيت ايتارگران به شهرداری تهران )
اقای مهدی خلجی در مقاله خويش روحانيون قم را به سه گروه بنياد گرا ، سنت گرا و نو گراتقسيم کرده و پيرامون گروه بنيادگرا می نويسند : " بنيادگرايان حوزه از نظر شمار در اقليتاند؛ اما از نظر امکانات و سازماندهی، چيرگی حيرتانگيزی دارند. در کنار دفتر تبليغات اسلامی حوزه علميه قم، تيپ مستقل هشتاد و سه امام صادق (يک سازمان نظامی – حوزوی)، نمايندگی ولی فقيه در سپاه پاسداران، مستقر در دانشگاه شهيد محلاتی، دادگاه ويژه روحانيت، دفتر آيت الله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمينی و موسسه مطالعات اديان از جمله کانونهای اصلی رهبری جريان بنيادگرا در حوزه علميه قم هستند و همه وابسته به رهبر جمهوری اسلامی به شمار میروند. حتی برخی از اين نهادها مانند دفتر تبليغات اسلامی، جدا از فعاليت مستقل اقتصادی و دريافت بودجه از دفتر رهبر جمهوری اسلامی، سالانه چهارده ميليارد تومان بودجه از دولت میگيرند." " حوزه قم ، مصباح و احدی نژاد" ( سايت بی.بی.سی )
امار انتخابات قم البته نشان می دهد که توان سازماندهی انان به مراتب بيش از يک گروه کوجک و کم شمار است . رابطه تنگاتنگ اين گروه با بنياد ها در بسياری از شهرهها امکانات فراوانی در اختيار انان ازجمله يزد ، اصفهان و تهران قرار داده است . اين گروه هم جنان که اقای خلجی به ان اشاره کرده اند يکی از مهم ترين حاميان اقای احمدی نژاد در انتخابات بودند .
با همه اين احوال توجه به اين نکته نيز ضروری است که با وجود همراهی و پشتيبانی روحانيون بنيادگرا و بسياری از موسسات و بنيادهای اسلامی ، توان سازمانی اقای احمدی نژاد در سازماندهی عمومی از چند استان بزرگ تجاوز نکرد . به عبارت ديگر تنها پيروزی مشکوک ايشان در اصفهان و قم ، موجب موفقيت ايشان در دور اول انتخابات گرديد :
ارای شهر قم – جدول ( 2 ) – ماخذ وزارت کشور
3 4 5 2 1 6 7 شهر
معين کروبی قاليباف هاشمی احمدی نژاد َمهر عليزاده لاريحانی قم
27,824 25,282 20,340 104,004 256,110 14,451 10,894
4.5% 4.1% 3.3% 16.7% 41.1% 2.3% 1.7%
6.0% 5.4% 4.4% 22.4% 55.2% 3.1% 2.3%
479777 ارای ماخوذه
15420 ارا باطله
464,357 ارا صحيح
622,991 حائزين شرائط
آرای استان اصفهان : جدول ( 3 ) – ماخذ وزارت کشور
کروبی هاشمی احمدی نژاد قاليباف معين درصد مشاركت نام استان
196,512 260,858 801,635 198,409 196,261 58.26 اصفهان
6.2% 8.3% 25.4% 6.3% 6.2% در صد نسبت به کل
11.2% 14.8% 45.6% 11.3% 11.2% درصد به ارای صحيح
3,153,318.00 حائزين شرائط
1,837,137.00 كل آراي ماخوذه
2.5% 79,685.00 باطله ماخوذه
1,757,452.00 ارای صحيح
از قم و اصفهان که بگذريم ،اقای احمدی نژاد از 30 استان ايران در 16 استان کمتر از 10 درصد ارای حائزين شرائط ، در 22 استان کمتر از 15 در صد حائزين شرائط و در 26 استان کمتر از 20 درصد حائزين شرائط را به خود اختصاص داد .ايشان تنها در چهار استان قم ، يزد ، اصقهان . سمنان قادر گشتند ارا بيش از 20 در صد حائزين شرائط را به سود خود سازمان دهند . ارقام ياد شده مسلما با اين تئوری که ايشان رهبر يک جنبش پوپوليستی قدرتمند در جامعه می باشد ، چندان جور در نمی ايد .
هنگاميکه امار شهرها در نظر گرفته شود اوضاع از اين نيز غبار الود تر است :
توزيع ارای اقای احمدی نژاد در شهرهها در دوره نخست انتخابات
تعداد شهرهها - 326 شهر -جدول ( 4 ) – ماخذ وزارت کشور
تعداد شهرهها – تعداد شهرهها – تعداد شهرهها – تعداد شهرهها –
کمنر از 10 درصد حائزين شرائط کمنر از 15 درصد حائزين شرائط کمنر از 20 درصد حائزين شرائط کمنر از 25 درصد حائزين شرائط
تعداد شهرها 204 247 281 299
درصد 63% 76% 86% 92%
چنانچه دو استان خراسان جنوبی و اصفهان که مورد اعتراض اقای کروبی نيز قرار گرفته از توزيع ارای اقای احمدی نژاد کنار نهاده شود در ان صورت تصوير زير به دست ميايد.
درصد رتبه ها با حذف شهرهای اصفهان و خراسان جنوبی
تعداد شهرهها –حائزين شرائط تعداد شهرهها –حائزين شرائط تعداد شهرهها –حائزين شرائط تعداد شهرهها –حائزين شرائط
کمنر از 10 درصد کمنر از 15 درصد کمنر از 20 درصد کمنر از 25 درصد
تعداد شهرهها 208 246 278 291
درصد 63% 76% 93% 97%
امار های شهرهای استان تهران نيز اعتبار اين تئوری که ايشان نماينده طبقات محرم جامعه اند را به شدت مورد شئوال قرار می دهد .
در صد ارای کانديداها در شهرهها -جدول ( 2 ) – ماخذ وزارت کشور
درصد شرکت کنندگان معين کروبی قاليباف هاشمی احمدی نژاد ارای صحيح ارای بااطله
61.8% 4.9% 16.9% 9.8% 13.0% 21.1% 34.1% 5.2% اسلامشهر
93.4% 4.9% 12.5% 12.2% 20.9% 20.7% 22.2% 9.4% پاكدشت
48.4% 7.5% 2.8% 5.6% 12.3% 16.2% 33.5% 4.1% تهران
88.9% 11.6% 11.7% 13.2% 24.2% 21.3% 24.0% 6.4% دماوند
124.8% 7.6% 3.6% 18.7% 30.0% 24.3% 19.5% 3.3% رباط كريم
206.6% 14.2% 7.4% 23.4% 45.7% 87.1% 42.2% 2.5% ري
91.9% 9.7% 9.8% 12.9% 28.7% 17.6% 19.2% 3.7% ساوجبلاغ
72.6% 15.2% 10.1% 8.8% 22.2% 18.1% 24.9% 3.1% شميرانات
72.8% 6.3% 11.7% 9.4% 19.3% 15.7% 21.6% 2.5% شهريار
52.5% 6.9% 3.6% 8.0% 14.7% 9.9% 18.9% 3.1% فيروز كوه
67.0% 8.5% 7.4% 9.2% 18.6% 16.1% 24.1% 2.5% كرج
71.9% 5.1% 9.8% 8.9% 17.4% 15.5% 21.6% 3.1% نظر آباد
65.4% 4.2% 10.1% 8.2% 15.0% 18.1% 27.6% 2.5% ورامين
به طوری که مشاهده می شود در دو شهر ری و رباط کريم ، امار شرکت کنندگان بيش از حائزين شرائط می باشد با اين وجود با نگاه به جدول بالا ميتوان نتيجه گرفت که عامل فقر و ثروت الزاما تفاوت ميان ارای اقای احندی نژاد با ديگران نيست .
طبقات محروم و جدل اقای کروبی و احمدی نژاد :
افای دارابی، اقای کروبی را "دو خردادی ارزشی" توصيف کرده است . به نظر ميرسد چنين توصيفی در اين دوره چندان دور از واقعيت نيست. در حاليکه حزب مشارکت امروز به شير بی يال و دم اشکمی تبديل گرديده و بويژه پس از شکست دوره اول ،بدون قيد و شرطی، هواداران خود را به همراهی با اقای رفستجانی فراخواند ، اقای کروبی تنها بازمنده يک جريان اصلاح طلب عدالت خواه در درون جتبش اسلامی تلقی گرديده و در ميان تمام کانديداها تنها کسی است که ميتواند مدعی گردد که اکثريت رای دهندگان به ايشان از مناطق محروم و از لحاظ اقتصادی عقب مانده تر جامعه بوده اند .
اقای کروبی توانست در 11 استان مفام اول در3 استان مقام دوم و در 3 استان مقام سوم را به دست اورد . هرچند از لحاظ تعداد استانها تفاوت چندانی ميان ارای ايشان با اقای احمدی نژاد نيست . ليکن اگر استانهای کشور بر پايه درامد سرانه و درجه رشد اقتصادی ازيک سو و نفوذ جامعه روحانيت و درجه قدرت بنيادهای گوناگون از يک ديگر تفکيک شوند . در انصورت اقای احمدی نژاد ارای خود را از استانهای مانند تهران ، اصفهان ، يزد ، قم ، خراسان جنوبی به دست اورد ، حال انکه اقای کروبی در استانهائی از قبيل ايلام ، کردستان ، بوشهر ، خورستان ، گلستان ، لرستان ، قارس ، هرمزگان ، همدان ، کهکيلويه مفام اول را به خود اختصاص داد .
رتبه های کانديداها در استانها -
رتبه ها لاريجاني هاشمي احمدي نژاد معين قاليباف مهدي كروبي مهر عليزاده
#1 1 3 9 1 2 11 3
#2 1 19 2 4 1 3 0
#3 0 5 6 5 11 3 0
#4 1 1 3 14 9 1 1
از سوی ديگر، امار انتخاباتی در شهرها نشان می دهد که اقای کروبی در 32 درصد شهرهای ايران مقام اول ، در 15 درصد مقام دوم و 17 در صد مقام سوم را به دست اورد . حال انکه اقای احمدی نژاد تنها در 17 در صد شهرهها توانست مقام اول ، در 10 درصد مقام دوم و در 18 درصد مقام سوم را به دست اورد . از سوی ديگر ارای مشترک اقایان معين و کروبی در شهرهها نشان می دهد که ان دو از نقوذ بيشتری نسبت به اقايان احمدی نژاد ، قاليباف در شهرهها ايران برخوردارند . اقايان معين و کروبی مشترکا در 44% شهرهای ايران مفام اول را به حود اختصاص دادند حال انکه اقايان احمدی نژاد و قاليباف تنها در 34% شهرهای ايران مقام اول را کسب کردند .
رتبه های کانديداها در 326 شهرهای ايران
مقام اول مقام دوم مقام سوم
هاشمی 72 148 55
کروبی 103 50 54
احمدی نژاد 56 32 58
معين 40 35 44
قاليیباف 23 41 100
مهر عليزاده 13 6 4
لاريجانی 14 14 11
Total 326 326 326
رتبه های کانديداها در 326 شهرهای ايران ( درصد )
#1 #2 #3
هاشمی 22% 45% 17%
کروبی 31.5% 15% 17%
احمدی نژاد 17.1% 10% 18%
معين 12.2% 11% 13%
قاليیباف 7% 13% 31%
مهر عليزاده 3.99% 1.8% 1.2%
لاريحانی 4.3% 4.3% 3.3%
کروبی + معین 143 85 98
قالیباف + احمدی نژاد 93 87 169
کروبی + معین 44% 26% 30%
قالیباف + احمدی نژاد 34% 29% 53%
اقای معين و کشتی در حال غرق جنبش دوم خرداد :
ارای نازل اقای معين در دور اول بی ترديد از شگفتی های اين انتخابات می باشد . بايد اذعان کرد ، که با وجود انکه ، پيرامون ناکامی برنامه های اقای خاتمی سخنان بسيار گفته شده و مقالات فراوانی نوشته شده است ، تصور از دست دادن 17 تا 18 مليون رای در مدتی زمان کمتر 4 سال توسط اصلاح طلبان اسلامی ، پيش از انتخابات قابل پيش بينی نبود ( تفاوت رای داده شده به اقای خاتمی در دوره هشتم و معين در دوره نهم ). حتی اگر ارای اقای کروبی نيز به حساب اقای معين ريخته می شد ، ارای از دست داده اين جريان به رقمی نزديک به به 12 مليون بالغ می گردد .
با نگاه دقيق تر به ارای اقای معين ميتوان به چند نتيايج زير دست يافت :
1- نزديک به 25 در صد ارای اقای معين از استانهائی به دست امده که اکثريت ساکنان را اقليت های مذهبی تشکيل می دهند ( استان هرمزگان ، بلوچستان و کردستان) . هواداری از اقای معين در اين مناطق جلوه هواداری از حزب مشارکت و پلاتفرم اين حزب نيست زيرا در اين مورد کمترين ترديدی نيست که اکثريت اقليت های مذهبی در ايران خواستار برابری پيروان مذاهب در ايران بوده و انان را نميتوان پايگاه های حزبی قلمداد کرد که هنوز برای پيروان يک مذهب امتيازات ويژه می طلبد .
2- ارای اقای معين در عين حال نشان می دهد که حزب مشارکت تنها در 9 استان نقش مهمی در پالتيکس محلی ايفا می کند . در سيستان و بلوچستان نفر اول ، ايلام ، گلستان ، هرمزگان و کردستان رتبه دوم و اذربايجان غربی ، تهران ، قم و گيلان رتبه سوم را به دست اوردند . چنانچه استانهائی اقليت نشين از ليست حذف شود درجه نفوذ حزب مشارکت و همراه ان حزب به چهار استان تنزل می يابد .
استانهائی که اقای معين مقام اول تا سوم را به دست اوردند .
سيستان 1
ايلام 2
گلستان 2
هرمزگان 2
کردستان 2
اذربايجان غربی 3
تهران 3
قم 3
گيلان 3
3- نگاه به ارای معين نشان می دهد اينست که بر عکس انتظار عمومی حوزه نقوذ حزب مشارکت شهرهای بزرگ صنعتی نيست . به عبارت ديگر اين نظريه اين گروه نماينده جامعه مدنی ايران است با امار انتخاباتی خوانائی ندارد .
4- از 326 شهر يا مراکز رای گيری اقای معين در 40 شهر نفر اول ، 35 شهر نفر دوم گرديدند . غالبا اين شهرهها متعلق به استان های ياد شده می باشند .
شکست اقای معين در اين دوره بايد درس عبرتی برای احزابی باشد که می کوشند ارزش های تبعيض گرايانه را با جنبش های دمکراتيک و ملی پيوند داده و با دينی کردن دمکراسی و ناسيوناليسم مردم را با خود همراه سازند . دوران اينگونه پلاتفرم ها به سررسيده است و برای رسيدن به جامعه دمکراتيک چاره ائی نيست مگر انکه روشنفکران جامعه و رهروان ازادی و ترقی خواهی بر جدائی دين و مذهب از دولت و سياست اصرار ورزيده و عدم دخالت دولت و نهاهای سياسی را در دين و باورهای مذهبی مردم خواستار گردند . اميدواری من بر اين است که اقايانی مانند حجاريان ، جلائی پور ، و و بسياری ديگر از رهبران اين گروه از اين انتخابات درس های لازم را گرفته و به جای ايجاد جبهه های دمکراسی خواهی ملی – مذهبی به جبهه حقوق بشر و دمکراسی و سکولاريسم پيوسته و از اين راه جنبش ترقی خواهی ايران را تقويت سازند .
موقعيت اقای رفستجانی در دوره اول
لاريجاني هاشمي احمدي نژاد معين قاليباف مهدي كروبي مهر عليزاده
#1 1 3 9 1 2 11 3
#2 1 19 2 4 1 3 0
#3 0 5 6 5 11 3 0
#4 1 1 3 14 9 1 1
جدول بالا نشان می دهد که از ميان کانديداهها ، تنها اقای رفسنجانی از ارای نسبتا منسجم و گسترده ای در مقياس کشوری برخوردار است . در حاليکه اقای کروبی ميتواند مدعی گردد که برنده استانهای محروم تر جامعه می باشد و اقای احمدی نژاد ميتواند مدعی شود که در مراکز اصلی بنيادهای اسلامی ايشان يکی از مهم ترين بازيگران سياست می باشند ، ليکن هيچ يک قادر نيستند با اشاره به امار انتخاباتی از توان سازماندهی در مقياس کشوری برخود ببالند . اقای کروبی در 14 استان مقام اول و دوم را به دست اورد و اقای احمدی نژاد تيز تنها در 11 استان توانست مقام اول و دوم را به خود اختصاص دهد . تنها اقای رفسنجانی توانست در 22 استان مقام اول و دوم را نسيب خود سازد . اگر مقام سوم را نيز نشانی از قدرت سازماندهی تلقی کنيم ، فدرت اقای احمدی نژاد به 17 استان کشور ، اقای کروبی در 18 استان محدود گرديده حال انکه اقای رفسنجانی به تنهائی در 27 استان مقام اول تا سوم را به دست اورد . از اينرو به جرئت می توان گفت که حزب اقای رفسنجانی در صورت تشکيل ميتواند به يکی از از مهم ترين احزاب سياسی جنبش اسلامی تبدل گردد .
شکست اقای رفسنجانی در دوره دوم را ميتوان محصول سه عامل دانست . 1- ناتوانی اين گروه در ايجاد ائتلافات با ديگر نيروهای سياسی . 2- تبديل شدن موضوعات فساد و فقر به موضوعات محوری انتخابات که بدين خاطر ، سابفه معروفيت های ايشان بار خاطر شد 3- وجود يک اپوزيسيون بسيار قدرتمند در جناح مخالف که به گفته اقای توکلی "همه کس اری، رفسنجانی خير " .
هواداران اقای رفسنجانی از چه کسانی اند:
1- بخشی از کسانی که خواهان حل مناسبات ميان امريکا و ايران اند و دچار اين توهم بودند که در ميان کانديداها ايشان تنها کسی که ميتوانست در اين راه موفق گردد .
2- اقای مهدی خلجی معتقد است که در ميان روحانيون قم سنت گرايان و نوگرايان اکثرا هوادار اقای رفسنجانی بوده اند . امار انتخابات قم نيز تا برصخت چنين نظری گواهی می دهد .
3- بخشی از مديران و صاحبان موسسات خصوصی .
4- گروهی از هواداران حزب مشارکت که از بی عملی اقای خاتمی فرسوده گرديده در جسنجوی منزلگاه ديگری بودند . پس از انتخابات اين روند حدت گرفته و بسياری از رهبران حزب مشارکت را نيز در بر گرفته است .
از نيروهها و گروههای سکولار که بگذريم نيروهای گوناگونی در صف مخالفين اقای رفسنجانی قرار گرفته اند.
1- مخالفين پروژه های خصوصی سازی که در اينجا به دو گروه ميتوان اشاره کرد : دولت گرايانی که پروژه خصوصی سازی موقعيت انان را به مخاطره انداخت و دوم گروههائی که به دليل همراه شدن پروژه های خصوصی سازی با فساد ، زندگی اشان به تباهی کشيده شد. در ميان اين گروه ميتوان هم چنين از کارگرانی ياد کرد که برخی از برنامه های خصوصی سازی به تعطيل و بسته شدن کارخانجات موقعيت شغلی انانرا به مخاطره انداخته است . شواهد نشان می دهد که در دوره دوم اقای احمدی نژاد توانست گروهی از انان را به سوی خويش جلب نمايد . در اين جا بايد به اين نيز اشاره کرد که تبليغات يک جانبه و دولت گرايانه بخشی از اپوزيسيون بر عليه پروژه های خصوصی سازی نيز به چنين روندی ياری رسانده است . توجه به اين موضوع ازاين لحاظ ضروری است که چنانچه در چند ماه اينده طرح خصوصی سازی اقای توکلی ( کوپن های خصوصی سازی ) و سازمان بورس ( واگذاری سهام ) به گفتمان اقتصادی جامعه تبديل گردد ، ارايش و صف بنديهای کنونی تغير کرده ، جبهه اقای احمدی نژاد دور دوم انتخابات تجزيه خواهد شد .
ارای اقای قالیباف و اهميت ان
ابتدا از مقايسه ميان ارای اقای احمدی نژاد و اقای قالیباف اغاز کنيم . اقای احمدی نژاد در 20 استان مقام اول تا چهارم را کسب کرد حال انکه اقای قالی باف توانست در 23 استان مقام اول تا چهارم را به خود اختصاص دهد . اين تصوير هنگاميکه امار شهر ها در نظر گرفته شود کاملا به سود اقای قالِبات تغير می کند. از 326 شهر ايران اقای رفسنجانی در 314 شهر ( 96.6 % ) ، اقای کروبی در 253 ( 77.6 % ) شهر ، اقای قالی باف در 250 ( 76.7% ) شهر و اقای احمدی نژاد تنها در 196 شهر ( 60.1% ) مقام اول تا چهارم را به خود اختصاص داد .
رتبه هابای کانديداها در دوره اول انتخابات
#1 #2 #3 #4 Total 1,2,3 1+2+3+4
هاشمی 72 148 55 40 315 275 315
کروبی 103 50 54 46 253 207 253
احمدی نژاد 56 32 58 50 196 146 196
معين 40 35 44 90 209 119 209
قاليباف 23 41 100 86 250 164 250
محسن مهر عليزاده 18 6 4 6 34 28 34
لاريجانی 14 14 11 6 45 39 45
Total 326 326 326 326
هاشمی 22% 45% 17% 12% 96.6% 84% 96.6%
کروبی 32% 15% 17% 14% 77.6% 63% 77.6%
احمدی نژاد 17% 10% 18% 15% 60.1% 45% 60.1%
معين 12% 11% 13% 28% 64.1% 37% 64.1%
قاليباف 7% 13% 31% 26% 76.7% 50% 76.7%
محسن مهر عليزاده 6% 2% 1% 2% 10.4% 9% 10.4%
لاريجانی 4% 4% 3% 2% 13.8% 12% 13.8%
جدول بالا به روشنی نشان می دهد که اقای قالی باف در مقايسه با اقای احمدی نژاد از قدرت سازماندهی منسجم تری در سطح کشوری برخوردار است .
پيش از انتخابات بسياری از تحليل گران پيروزی اقای قالباف در انتخابات را امری مسلم قلمداد می کردند . برخی از انان اقای قاليباف را سمبل بناپارتيسم دانسته و گروه نيز ايشان را رضا شاه دوم قلمداد می کردند . بهر رو در اين نکته جای ترديدی نيست که اقای قالیباف در اين انتخابات کانديد نظم دولتی محسوب می گرديد . در سايت اقای قالیباف در معرقی ايشان امده است :
"محمدباقر قالیباف که به عنوان یکی از گزینه های تصدی ریاست نیروی انتظامی مطرح شد، عده ای از چهره های جریان راست محافظه کار نگران شدند که مبادا آزادی عمل آنها و گروههای کوچک و بزرگ لباس شخصی شان در رویدادهای سیاسی و اجتماعی محدود شود. در دوره رییس قبلی نیروی انتظامی جریان راست سنتی به سود نیروهای خود در گروههایی چون انصار، هر آن چه می خواستند می کردند و در حاشیه امنیت و حمایت غیررسمی بعضی از چهرهای پلیس از گزند احتمالی مصون می ماندند.
کهن سالان جناح راست، از آمدن قالیباف به نیروی انتظامی هراس فراوان داشتند. آنها قالیباف را هم سو با خود نمی دیدند و گمان می کردند آمدن او دست آنها را برای ایجاد تأثیرات جادویی در اتفاقات سیاسی و اجتماعی خواهد بست. محافظه کاران سال خورده درست فکر کرده بودند. " (سايت قالِباف .کام )
انچه در پروسه انتخابات مايه تعجب شد ، کناره گيری اقای توکلی به سود اقای قالیباف است . اقای توکلی کناره گيری خود را نياز جبهه ضد هاشمی اعلام داشت . در حاليکه از نظر صرقا اقتصادی پلاتفرم های اقای توکلی بيش از ديگران با اقای هاشمی در اين انتخابات خوانائی دارد و بالعکیس از لحاظ خط مشی سياسی نزديک ترين نيرو به اقای رفسنجانی اقای قاليباف است .
مسلما در اينده نه چندان دور با طرح شدن برنامه کوپن های خصوصی سازی در مجلس معمای ائتلاف اقای قالیباف با اقای توکلی کاملا روشن خواهد شد .
تاثيرات سياست تحريم :
عدم شرکت در انتخابات در هيچ کشوری به معنای تحريم انتخابات نيست ، زيرا تحريم اکسيونی اگاهانه سياسی است ، حال انکه بی تفاوتی ، و دهها موضوع ديگر ميتوانند دلائل عدم شرکت گروهی درانتخابات باشد . در کشوری مانند ما شرکت در انتخابات نيز نشان دهنده هواداری مردم از نظام سياسی و حتی کانديداها نمیباشد . ما به تجربه دريافته ايم که ترس ، نياز به داشتن مهر در شناسنامه و دهها عامل ديگر برخی را به پای صندق های رای می کشاند . از اينرو خود فريبی است چنانچه امار شرکت کنندگان را نشان هواداری مردم از نظام سياسی کنونی دانست و ارای مربوط به عدم مشارکت را به حساب قدرت تحريم کنندگان واريز کرد .
متاسفانه در شرائط کنونی ارقام دقيقی را پيرامون اثرات تحريم نميتوان به دست داد . از اينرو تنها چاره ، مقايسه ميان انتخابات اين دوره با انتخابات دوران های گذشته است . از ميان انتخابات گذشته انتخابات دوره هشتم از ان جهت که سياست تحريم فعالی توسط نيروهای سياسی دنبال نگرديد مي تواند برای مقايسه مورد استفاده قرار گيرد .
نکته ديگری که اشاره به ان ضروری است اينست که در تمام انتخابات رياست جمهوری دوران گذشته گروهی از مردم به دليل مخالفت با نظام سياسی از شرکت در انتخابات خود داری کرده اند . برای محاسبه اثرات سياست تحريم در اين دوره گروه ياد شده از محاسبات زير حذف شده است زيرا در اينجا هدف 1- محاسبه سياست تحريم فعال بر ارای اين انتخابات و 2-درک قدرت و توان نيروهای تحريم کننده در سازماندهی اجتماعی می باشد .
يکی از موضوعاتی که اين انتخابات را از دوره هشتم و بسياری ديگر از انتخابات دوران گذشته جدا می سازد درصد بالای اراء باطله است . با نگاه انتخابات های دوران گذشته ، معدل ارای باطله به رقمی نزديک به يک و شش دهم درصد ( 1.6 % ) به دست می ايد حال انکه در اين انتخابات ارای باطله به 4 در صد ارتقا يافت . اين تفاوت را ميتوان يکی از تاثيرات سياست نحريم به حساب اورد .
مقايسه ارای دوره هشتم و دو ره نهم انتخابات رياست جمهوری
انتخابات دوره هشتم انتخابات دوره نهم
حائزين شرائط 42170230 46,786,418
ارای ماخوذه 28,155,969.00 29,317,032.00
آرای باطله 489,021.00 1,221,940.00
درصد باطله 1.7% 4.0% 2.3%
معدل ارای باطله در گذشنه 1.6% 469,073 1.6 %
تفاوت ارای باطله 752,867 تاثيرات تحريم
مقايسه ارای دوره هشتم و دو ره نهم انتخابات رياست جمهوری
دوره هشتم دوره نهم
42170230 46,786,418
ارای ماخوذه 28,155,969.00 29,317,032.00
تعداد ارای باطله 489,021.00 1,221,940.00
درصد ارای باطله 0.017 0.04
معدل ارای باطله در انتخابات گذشته 0.016 0.016
تعداد ارای باطله بر اساس 1.6 درصد 469,073
752,867
ميزان ارا 27666948.0 28,095,092.00
در صد مشارکت در دوره هشتنم 65.6% 65.61%
ميزان مشارکت بدون تحريم 30,695,526.060
تفاوت 1,378,494.060
ارای باطله در نتيجه تحريم 752,867.488
تاثيرات تحريم 2,131,361.548
چنانچه سياست تحريم ترويج نمی گرديد : انتظار می رفت که 65 درصد از حائزين شرائط در انتخابت شرکت می کردند :
در ميان استانهائی که سياست تحريم منشا اثری گرديد ، استان های کردستان و خوزستان و سمنان با ارای باطله بيش از 4 درصد در( گروه اول ) و 9 استان ديگر از جمله تهران ، يزد ، قزوين ، گيلان ايلام ، ادربايجان غربی ، استان مرکزی و اصفهان با داشتن 3 درصد ارای باطله ( گروه دوم ) قرار دارند .
از شهرهها و مناطقی که بيش از 6 درصد ارای باطله به صندوق ها ريخته شد ، ميتوان از شميراتات ( استان تهران ) ، پاوه و جوانرود( کرمانشاه ) ، اران ( اصفهان ) و دشت ازادگان خورستان ياد کرد .
بعد از ان ميتوان از روانسر( کرمانشاه) ، رباط کريم ( تهران ) بابلسر ( مازندران ) شادگان ( خوزستان ) و شهر سمنان نام برد که دران شهر حائزين شرائط نزديک به 5 درصد ارای خود را به صورت باطله به صندوق ها ريختند.
بی ترديد تاثيرات سياست تحريم به مراتب کمتر از انتظار نيروهای هوادار اين سياست بود . چنين امری نه تاشی از مشروعيت نظام بلکه در درجه نخست بازتاب ضعف گروههای سکولار و جدائی انان از مردم و بويژه جنبش جوانان ايران است . اين جدائی مانع از ان گرديد که سياست تحريم به جنبشی وسيع و گسترده تبديل گردد . بررسی ضعف های جنبش سکولار ايران موضوع اين مقاله نيست . ليکن اين انتخابات هشداری به نيروهای ترقی خواه و سکولار ايران است .
از مهم ترين پيادمد های اين انتخابات پيدايش احزاب جديد در ايران است . اکنون اقای کروبی و اقای رفسنجانی در پی ايجاد احزاب خويشند . " اباد گران" نيز پس از انتخابات حساب خود را از ديگران جدا ساخته برای ايجاد حزب خود اقدام کرده اند . اين تلاش ها بيانگر انست که جامعه و بويژه حوزه سياست ان به سرعت به سمت چند قطبی شدن به پيش می رود . در جنين شرائطی تنها الترنتيو نيروهای مترقی و پيشرو ايجاد احزاب مدرن ، سکولار و اينده نگر می باشد .
احمد تقوائی
ژوئيه 2005
ataghvai@hotmail.com
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: