دستگاه تبلیغاتی نظام به شددت نیازمند توجیح شرایطی است که...
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[08 Mar 2011]
[ احمد طباطبایی]
دستگاه تبلیغاتی نظام به شددت نیازمند توجیح شرایطی است که مردم در کشور حاکم شده است و برای مردم آشکار و مبرهن، ابزار تبلیغاتی از روزنامه های تمام حکومتی گرفته تا شبکه های متعدد صدا و سیما همگی سعی دارند یک چیز را بگویند. همه چیز خوب و مرتب است و هیچ اتقافی در این کشور نیافتاده.
نگاه حاکم بر دستگاه تبلیغاتی درصدد و تلاش بی وقفه ای است تا اوضاع کشور را آرام نشان بدهد و این اوضاع بسیار سخیف و دردناک را از نگاه همگان دور نگه دارد. برنامه های اعترافات تلوزیونی مقامات حکومتی در همین راستا برنامه ریزی شده است. حاکمیت بر این باور است که مردم از شعور بالای برخوردار نیستند و قدرت درک واقعیتها را ندارند.
صدا وسیما به عنوان مهمترین ابزار تحمیق تودهها با برگزاری شوههای دروغین و مصاحبات یک طرفه سعی دارد واقعیت را واژگون جلوه دهد. عملاً هیچ کلامی بر خلاف میل آقایان نمی بایست گفته شود و هرگز منتقدی هرچند آشنا و وفادرا در تلوزیون تحمل نمی شود.
سالهاست که نیروهای نظامی سپاه اختیار قدرت را در ایران در دست دارند. تمام مراکز حساس حاکمیت در دست عده ای سپاهی قراردارد و دستگاه بزرگ تبلیغاتی هم از این قائده مستثنی نیست. عزت الله ضرغامی هم یکی از همین سردارهاست، در خدمت ولی امر خود اما در ظاهر و در عمل نوکر بی چون و چرای حاکمیت نظامیان اسلحه بدست.
دستگاه امنیتی با وحشیگری تمام مخالفان خود را شکنجه می کند و برای اعتراف تلوزیونی به جلوی دوربین می کشاند. این راهکار سخیف و غیر انسانی حالا دیگر خیلی در نزد ما ایرانیها معنی پیدا کرده. برای خیلی از مقامات کابوسی شده است. دیگر همه می دانند در این دستگاه حاکمیت امنیت برای هیچ کس وجود ندارد و الزاماً حکومتی بودن هم دلیل خوبی برای امن بودن محسوب نمی شود.
وقتی نخست وزیر مکتبی آیت الله خمینی در تلوزیون عزت خان ضد انقلاب معرفی می شود و مهم ترین یار مقام رهبری در پنجاه سال گذشته مورد فحاشی قرار می گیرد دیگر هیچ ضمانتی برای من و شما و دیگران وجود ندارد. امروز در ایران تمام مقامات با چنین توهمی شب سر بالین می گذارند.
بی اعتباری این دستگاه تبلیغاتی در نزد مردم ایران حقیقتی است انکار ناپذیر اما باید واقعیات را بیشتر بازگو کرد تا همان عده ای هم که به برکت اسکناسهای حکومتی سر در برف کرده اند و دنیا راهمیشه این چنین متصورند دریابند حقیقت نمی میرد و تاریخ سینه اش پر است از حقایق تلخ.
مرگ ندا آقا سلطان و فیلم تهیه شده در خصوص مرگ این دختر در دستگاه عزت الله خان به نمایش عمومی درآمد و میلیونها ایرانی آن رادیدند اما به راستی چه کسانی باور کردند؟ در ساختار این فیلم ندای بی گناه و قربانی را هنر پیشه معرفی کردند و لحظات پایانی عمر او را به تمسخر کشیدند و به دروغ گفتند چون چشمهایش در زمان فوت باز مانده پس او فیلم بازی می کرده.
دروغ پردازی و دروغ سازی دستگاه خضمانه تبلیغاتی نظام هر روز بیشتر وقاحت و شقاوت این نظام به اصطلاح روحانی را به مردم ایران و دنیا نشان می دهد. آنها مرگ هم وطنانمان رادر خیابان به فیلم تبدیل می کنند و از آنها جاسوس و منافق و ضد انقلاب می سازند و برای تحمیق دیگران هر شب و روز در دستگاه تبلیغاتی خود آن را پخش باز پخش می کنند.
توهین به شعور ایرانی می کنند و به خیال باطل خود می پندارند ما همه احمق هستیم و حقایقی را که با چشمهای خود دیدیم فراموش می کنیم و دروغهای صدا و سیمای عزت خان ضرغامی را باور می کنیم. حقارت تا کجا؟ کج اندیشی و خیال پردازی تا چه اندازه؟ وقاحت و سقوط تا کجا؟ به دروغ جوانهای اسیر و دربند را به جلوی دوربین می کشانند و آنها را مجبور می کنند خود را جاسوسهای دستگاههای امنیتی سیا و موساد و غیره معرفی کنند حال آنکه هر ببینده ای می داند اعترافات همه ساختگی است و هیچ اساس و پایه ای ندارد. بندگان خدا حتی نام جایی را که استخدام شده اند را هم نمی دانند و در تلفظ نام انگلیسی این سازمانها هم با مشکل روبرو هستند اما باید به زور این باور را به ببیندها بدهند که بله ما جاسوس و تروریستهای مهمی بودیم و جنایات بسیار کرده ایم.
نظامیان اسلحه بدست نه خدا را می شناسند و دین او را ارج می نهند و نه برای قانون اساسی احترامی قائلند آنها نه جمهوریت نظام را می پسنند و نه روحانیت را اما به قدرت بسیار اعتقاد دارند. همه چیز را در خدمت وحشت در می آورند و برای اداره کشور هرگز دست از توسعه دروغ و وحشت بر نخواهند داشت.
دانشمندان هسته ای را به دور از هرگونه حفاظت و مراقبتی رها می کنند تا قربانی بازیهای خود شوند و بعد چند تا جوان گرفتار و بی پناه را به نام قاتل آنها به جلوی دوربین می آورند و می گویند این جوانها توانسته اند از تیم حفاظتی ما عبور کنند و در ظرف کمتر از یک سال چند نفر از مهم ترین مغزهای هسته ای ایران را ترور کنند. راستی چه کسی این دروغهای زشت را باور می کند؟ اگر دستگاه امنیتی کشور تا این اندازه مقتدر است که ظرف چند روز پس از ترور می تواند تروریستها را بازداشت کند چطور در نگهداری سرمایه های هسته ای خود تا این اندازه ناتوان عمل می کند؟ به راستی شما فکر می کنید این مردم احمق هستند حال آنکه ما همه می دانیم احمق کیست و حماقت تا کجا در بیت ولی امر مفسدین رسوخ کرده است.
به امید روزگاری که سرنوشت ایرانی در اختیار اندیشه باشد و ظلم و جور و جفا از زندگی ما رخت برکشد. این روزگار سخت تاریک است و ما سخت گرفتار جهالت و حماقت عده ای بی خبر از انسان و انسانیت.
احمد طباطبایی
پنجم اسفند ماه هشتاد و نه
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: