همه ما می دانیم که اخیراً قبض های آب و برق و گاز افزایش سرسام آوری داشته اند
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[15 Mar 2011]
[ احمد طباطبایی]
دو سال و نیم پیش وقتی محمد بهمنی به ریاست بانک مرکزی ایران منصوب شد تهدید کرده بود که چنانچه رفیق احمدی نژاد ، حسین سمسامی ، به معاونت او گماشته شود استعفا خواهد داد. بهمنی از آن دعوا پیروز بیرون آمد و حرفش را به کرسی نشاند اما از همان زمان هر روز در فکر استعفاست. احمدی نژاد که هزینه ی تعویض های پی در پی روسای بانک مرکزی برایش گران تمام می شود به بهمنی اجازه ی استعفا نمی دهد.
تمایل بهمنی به استعفا دو دلیل عمده دارد:
اولاً او برای پیاده کردن سیاستهای غلط اقتصادی از سوی شخص رییس جمهور مدام تحت فشار است.
دوماً او را اغلب مجبور می کنند تا در مورد وضعیت واقعی اقتصاد در ایران به مردم اطلاعات نادرست و دروغ ارائه کند.
مثال بارز مورد دوم وضعیت تورم است که بانک مرکزی نرخ افزایش آن طی ماه منتهی به سی ام دیماه را 10.8% اعلام کرده بود. اما در تاریخ 25 بهمن ، مطابق خبر خبرگزاری فارس ، جناب بهمنی نرخ تورم را 13% گزارش کرد و مدعی شد که همین نرخ 13% تا پایان سال جاری و سال آینده باقی خواهد ماند. از طرفی نرخ تورم در لایحه بودجه کل کشور بین 13% تا 15% برآورد شده است.
البته هیچکدام از این ارقام با حقایق اقتصادی ایران نسبتی هر چند اندک هم ندارند. نرخ تورم موجود در بازار ایران هم اکنون بین 20% تا 30% است. تورم موضوع بسیار جالبی است که نسبت به افراد مختلف و سطح مخارج و الگوهای مصرفی آنها مفهوم و معانی کاملاً متفاوتی پیدا می کند. مثلاً اگر شما از گاز و برق شهری استفاده ی چندانی نداشته باشید ، صاحب اتومبیل شخصی نباشید و پیاده به سر کارتان بروید ، خانواده ی خود را با اشغال و ته مانده ی غذا تغذیه کنید ، به حمام نروید و لباسهایتان را نشویید ، ممکن است تورم برای شخص شما طی چند ماه آینده معضلی قابل مدیریت به نظر بیاید ؛ الب!
ته به شرطی که نقدینه ی یارانه ها به طور مرتب سر هر ماه به حسابتان واریز گردد– شرطی که امکان تحققش بسیار اندک به نظر می رسد.
همه ما می دانیم که اخیراً قبض های آب و برق و گاز افزایش سرسام آوری داشته اند. روزنامه جمهوری اسلامی به تازگی از افزایش ده برابری قیمت گاز شهری خبر داده است. قبض های برق بیش از 700% و آب در حدود 2500% تا 3500% گران شده اند. قیمت بنزین و گازوییل نیز به همین میزان افزایش داشته است. این هزینه ها قسمت اعظم بودجه خانواده های شهری را تشکیل می دهند و برای این افراد نرخ تورم بی نهایت بیشتر از وعده ی 13 درصدی آقای بهمنی است. حتی اگر نرخ تورم واقعاً 13% می بود باز هم نمی توانست برای صدها هزار کارمند و حقوق بگیر دوایر دولتی (که مطابق بودجه سراسری قرار است فقط 6% اضافه حقوق �!
�ریافت کنند) خبر خوشایند و اطمینان بخشی تلقی شود.
در اقتصاد معیوب ایران بدون شک عواقب تورمی بیشتری در انتظار مردم است. مالیات اقلام مصرفی قرار است در طی پنج سال آینده به میزان سالی 1% افزوده شود. فشار این افزایش مستقیماً به خانواده های فقیر و متوسط منتقل می گردد. اگر لایحه بودجه بدون تغییر و به همین شکل پیش برود حجم آن به میزان 46% بزرگتر می گردد که این به معنای افزایش شدید نقدینگی ست که خود موجب افسارگسیختگی بیش از پیش نرخ تورم خواهد بود. لایحه بودجه ی فعلی نرخ مبادله ی ارز را 500،10 ریال به ازای یک دلار آمریکا تعیین کرده است که مبیین کاهش اندک ارزش ریال است. این مسئله وارادات را تا حدودی گران تر می ک!
ند اما نه تا آن اندازه که به تقویت تولیدکنندگان داخلی بیانجامد (صنایع نیمه ورشکسته ایی که که هم اکنون در زیر فشار کالاهای وارداتی ارزان – به و یژه از چین – در حال نابودی هستند).
بیچاره آقای بهمنی که خودش بهتر از من و شما می داند که ارزش ریال به شکلی کاملاً مصنوعی در مقابل ارزهای خارجی بالا نگاه داشته شده است زیرا ریال نیرومند (هرچند به طور تصنعی و غیرواقعی) یکی از ارکان اعتقادی احمدی نژاد محسوب می شود و وی برای حفظ این قدرت مصنوعی از هیچ کاری رویگردان نیست. اگر اقتصاد ایران از شکل دستوری خارج می شد و ریال به ارزش واقعی خود مبادله می شد چه بسا نرخ آن به 50000 ریال در مقابل دلار آمریکا می رسید. چنین امری گرچه به تقویت صنایع داخلی می انجامید اما باعث جهش سرسام آور نرخ تورم نیز می شد. پس جای تعجب نیست که جناب بهمنی مدام در فکر اس!
تعفاست !
احمد طباطبایی
بیست اسفند ماه هشتاد و نه
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: