چكيده
انديشيدن به آينده و تلاش براي اثرگذاري بر رويدادهاي در حال شكل گيري، مقوله ي تازه اي نيست و به دسته اي خاص و يا نگرشي ويژه اختصاص ندارد، بلكه پديد هاي جهان شمول و فراگير است كه مي توان خاستگاه و ريشه ي آن را همپاي ديرينگي بشر بر كره ي خاك دانست. آينده پژوهي به معناي نگاه به جلو، مهارتي قابل يادگيري است و تقريباً بيش از هر مهارت ديگري مي تواند براي ما مفيد باشد . آينده پژوهي ما را قادر مي سازد خطرها و فرصت هايي را كه در آينده با آن مواجه خواهيم شد، پيش بيني كنيم و به ما فرصت مي دهد پيش از آن كه به دردسر بيافتيم، تصميم بگيريم و چاره اي بيانديشيم . در اين مقاله سعي بر آن بوده تا ضمن اشار هاي مختصر به اهميت آيندهپژوهي و تأثير آن در برنامهريزي درازمدت براي سازمانها و صنايع، اثر آن در بهبود چالشهاي صنعت نساجي و ارايه راهكارهايي براي رفع اين مشكلات بررسي گردد.
واژه های كليدی: آينده پژوهي، چالشهاي صنعت نساجي،چشم انداز صنعت نساجي
مقدمه از زمان هبوط انسان بر زمين، انسان هميشه براساس اشتياقي دروني و از طرفي به دليل برخي نيازها، علاقمند به اين بوده است كه آينده خود را بشناسد و بر همين مبنا بوده كه سير در احوال كواكب و ثوابت و رمل و اسطرلاب و روش هاي مختلف پيش گويي، هميشه مورد توجه انسان بوده و حتي در عصر مدرن امروزي هم كم و بيش اين روال جريان دارد. گرچه بايد به اين موضوع هم توجه كرد كه بسياري از پيش گويي هاي قبلي يا حداقل برخي از آنها زمينه هاي علّي نيز داشتند يعني با كشف برخي روندها و زمينه هاي علی رخدادها و حوادث، سعي ميكردند آينده را كشف و يا در واقع پيش بيني نمايند.آينده امري است كه مردم مي توانند آن را با اقدامات هدفمند خود طراحي كرده و شكل دهند. مردم براي آنكه عاقلانه عمل كنند، بايستي نسبت به پيامدهاي اقدامات خود ،ديگران و واكنشهاي آنان و همچنين نسبت به نيروهايي كه خارج از كنترل آنهاست، آگاهي و شناخت كافي داشته باشند. اين پيامدها تنها در آينده خود را نشان مي دهند.به اين ترتيب، افراد نه تنها ميكوشند امور در حال وقوع را بفهمند ،بلكه ميكوشند اموري را كه شايد اتفاق بيفتد،يا بالقوه امكان وقوع دارد يا تحت شرايط خاصي در "آينده"اتفاق خواهد افتاد،نيز بشناسد. افراد با استفاده از اين شناخت حدسي موقعيت كنوني خود را تشخيص داده ،كارهايشان را دنبال كرده ، از بستر زمان و فضاي مادي و اجتماعي مي گذرند .در تحقيقات اجتماعي رشته جديدي پديد آمده كه هدفش مطالعه منظم و نظامدار آينده است. اين رشته به نامهاي مختلفي همچون "مطالعات آينده"،"قلمرو آينده"،"تحقيقات درباره آينده"،"آينده پژوهي"،يا حتي "پيش گويي" ناميده مي شود و متخصصان آن نيز "آينده پژوه"ناميده مي- شوند.
2 - جایگاه و اهداف آینده پژوهی
آينده پژوهي مشتمل بر مجموعه تلاش هايي است كه بااستفاده از تجزيه و تحليل منابع، الگو ها و عوامل تغيير و يا ثبات، به تجسم آينده هاي بالقوه و برنامه ريزي براي آنها مي پردازد. آينده پژوهي منعكس مي كند كه چگونه از تولد م ييابد. » فردا « واقعيت ،» امروز « ) دل تغييرات )يا تغيير نكردن آينده پژوهي، در حقيقت تصميم گيري مربوط به آينده در زمان حال است. وندل بل اهداف آينده پژوهي را نُه هدف عمده دانسته است:
بررسي آينده هاي ممكن؛ بررسي آينده هاي محتمل؛ بررسي تصويرهاي آينده؛ بررسي بنيان هاي معرفتي آينده پژوهي؛ بررسي بنيان هاي اخلاقي آينده پژوهي؛ تفسير گذشته و تعيين موقعيت حال؛ تلفيق دانش و ارزش براي طراحي حركت اجتماعي؛ افزايش مشاركت مردمي در تصويرسازي از آينده و طراحي آن؛ ترويج تصويري خاص از آينده و حمايت از آن )وندل بل، 1997 .)
به طور كلي براي مطالعه در مورد آينده، اهداف مختلفي ذكر كرد هاند كه برخي از آنها به طور خلاصه عبارتند از:
تهيه و تنظيم قواعدي براي تحولاتي كه در آينده اتفاق مي افتد و بر اساس آيند هشناسي قابل پيش بيني هستند.
شناخت و درك صحيح از مسايل نوظهور و جديد و نحوه برخورد و يا مقابله با آنها.
انجام برنامه ريزي بلند مدت و كوتاه مدت و پيشگيري از نتايج زيان بار رويدادهاي پيش بيني نشده پرهيز از گام نهادن در محيط پرخطر و ناشناخته آينده.
پذيرش و درك اهميت ايده ها، ارزش ها و نگرش هاي مثبت گذشته و حال در خلق و ايجاد آينده در جهان برتر.
پديد آوردن نگرشي سيستماتيک و منظم و منطقي به تحولات آتي كه در زندگي انسان ها اثر مستقيم دارد. ) عيوضي، 1388 ؛ به نقل از
Slaughter,R.NewThikingforaNewMillennium.1996 )
بخش اعظم آينده پژوهي، بر گمانه زني استوار است و از اين جهت آينده پژوهي مي تواند علم به شمار مي آيد. علم، گرچه به اقتضاي رسالت خود، در جست وجوي حقيقت است اما در روش ها و ساختارهاي منطقي آن، پديده هاي مشروط، خلاف واقع يا جهت دار، تأملات نظري، صور تبندي خلاقانة فرضيه ها و پي شبيني نيز يافت م يشود. بنابراين از ديدگاه معرفت شناسي، ميان بسياري از گزاره هاي علمي و بسياري از گزاره هاي مطرح شده از سوي آينده پژوهان دربارة آينده تفاوتي وجود ندارد. گزاره هاي علمي نيز نوعي گمانه زني هستند.
3 - مروری بر نارسایی های صنعت نساجی ایران
براساس آمار ارائه شده از سوي دفتر برنامه ريزي وزارت صنايع و معادن طي تحقيقاتي كه گروه پژوهشي تكنولوژي نساجي دانشگاه صنعتي اميركبير انجام داده است، ايران در سال 1387 بيش از 2/72 ميليون متر مربع به پارچه از نوع فاستوني نياز داشته است .
صنعت نساجي كشور و بخصوص توليدكنندگان فعال پارچه فاستوني چيزي نزديک به يک سوم اين نياز را با توجه به سطح فناوري و امكانات توليدي مي توانند تامين كنند . مابقي اين محصول از چه طريق در كشور تامين شده است؟ توليد كننده داخلي كه چنين قدرتي نداشته و آمار موجود هم كه بيان كننده اين سطح توليد نيست. پاسخ اين چند پرسش ذهن را به سمت يک معضل نه تنها تازه بلكه كهنه و كليشه اي رهنمون مي كند و آن معضل واردات از طريق مبادي غير قانوني يا قاچاق است . واردات محصولات نساجي به عنوان يک معضل هميشگي مهم ترين مانع پيش روي محصولات داخلي بوده و هست.
تضعيف پوشاکدوزان و توسعه نيافتن این صنعت
طبق تحقيق صورت گرفته با توجه به رفتار مصرف كننده ايراني در زمينه مصرف پوشاك كه پوشاك آماده و دوخته شده را به خريد پارچه و سفارش براي دوخت ترجيح مي دهد، بيش از 80 درصد مصرف پارچه به توليد كنندگان صنعتي و نيمه صنعتي كشور اختصاص دارد و در واقع مشتري اصلي توليد كنندگان پارچه محسوب مي شوند. اما بررسي ها در بازار پوشاك كه توسط عموم مردم نيز قابل لمس است حكايت از آن دارد كه سهم عظيمي از بازار پوشاك كشور در سلطه محصولات چيني، ترك و كره اي است كه به دليل قيمت پايين و تنوع در طرح و رنگ علي رغم پايين بودن كيفيت بيشتر اين محصولات نسبت به محصولات مشابه ايراني نظر مصرف كننده را به خود جلب و به دليل بالا بودن حاشيه سود، فروشنده ايراني را ترغيب به واردات كرده است.
قاچاق بي رويه پوشاك، عدم برخورداري از مديريت علمي و صنعتي در صنعت پوشاك، مستقل نبودن در طراحي و ارائه مد و بالا بودن قيمت تمام شده پوشاك در كشور را مي توان از علل تضعيف صنعت پوشاك و توسعه نيافتن آن دانست و باتوجه به وابستگي شديد 2 صنعت توليد پوشاك و پارچه به يكديگر، عدم رشد و توسعه و مشكلات و چالش هاي هر يک از آنها موجبات تضعيف، ركود و نابساماني اجزاي به هم پيوسته ديگر را فراهم خواهد آورد .
نگرش منفی مردم نسبت به كيفيت محصولات ایرانی
اين چالش همان ضرب المثل معروف مرغ همسايه غاز است را به ذهن متبادر مي كند و جنبه فرهنگي آن هم قابل توجه است. نياز به ريشه يابي فرهنگي در اين حوزه راه حل اساسي براي يافتن دلايل رفتار شهروندان ايراني است، تا بتوان با تدوين راهكاري مناسب، اين معضل فرهنگي را به طور ريشه اي از پيش روي صنعت و بازار محصولات ايراني برداشته و همانند ژاپن و كره جنوبي حتي يک نگاه متعصبانه نسبت به محصول داخلي را در شهروندان ايراني به وجود آورد.
متاسفانه ما در ايران مجموعه هاي فرهنگي و هنري كه بتوانند به صورت علمي و پژوهشي رفتار مصرف كننده را مورد ارزيابي قرار داده و با توجه به فرهنگ و تمدن كشور اقدام به طراحي و ترويج مد هاي ايراني كنند نداشته و بايد بپذيريم كه در اين زمينه مقلد طراحان و مروجان مد ديگر كشورها بخصوص اروپا و آمريكا هستيم و توليد كنندگان ايراني نيز چون هيچ اقدامي براي به كارگيري طراحان پارچه و لباس و سرمايه گذاري روي موضوع طراحي مد نمي كنند، اين پيروي از طرح هاي خارجي خود دليلي بر نگرش منفي مردم نسبت به محصول ايراني و اعتماد به محصولات خارجي بوده است .
مدیریت سنتی
مديريت سنتي نيز درد مشترك بيشتر صنايع كشور بخصوص صنايعي است كه هويتي مدير مالكي دارند و مالک و سرمايه گذار خود مجموعه شان را بدون داشتن دانش و مهارت هاي مديريتي و به شيوه اي سنتي مديريت مي كنند. درحالي كه در خارج از كشور اين كار را مديراني تحصيلكرده و با گذراندن دوره هاي عالي مديريتي و با داشتن چندين مشاور در حوزه هاي مشتري مداري و بازاريابي و كيفيت هدايت مي كنند. متاسفانه شركت ها و سازمان ها در كشور ما بر اساس نياز و خواسته مشتري و اصول مشتري مداري مديريت نمي شوند و اين يكي از بزرگ ترين ضعف هاي صنعت كشور محسوب مي شود كه بيانگر نداشتن دانش مديريتي در مديران است.
فرسودگی فناوری این صنعت و افزایشهزینه ها
اين چالش در واقع دايره نقاط ضعف اين صنعت را تكميل مي كند و با توجه به آن كه فناوري صنايع نساجي 100 درصد وارداتي و قيمت دستگاه ها و ماشين آلات هم بالاست و در حال حاضر نمونه هاي ايراني آن نيز وجود ندارد، منجر به تضعيف هر چه بيشتر اين صنعت و افزايش هزينه استهلاك، نگهداري و تعميرات آن مي شود__
4 - راهکارهای پيشنهادی برای حل مشکلات صنعت نساجی ایران
مهمترين راهكارها و رهيافت هاي لازم براي حل مسائل و مشكلات مبتلا به صنايع نساجي به شرح زير براي تصميم گيري در كميسيون ها و كميته هاي ذيربط پيشنهاد مي شود :
• استمهال بدهي هاي بانكي، مالياتي، بيمه و بخشش جرايم ناشي از تاخير در انجام تعهدات
• تدوين استراتژي صنعت نساجي در كميته بحران وزارت صنايع و معادن و تسهيل زمينه هاي لازم براي سرمايه گذاري بخش خصوصي
• تعديل نيروي انساني مازاد و بهبود آموزش مستمر و مرتبط با كار و ايجاد رابطه مناسب با مراكز علمي و دانشگاهي و به كارگيري نيروهاي متخصصو كارآمد
• تسهيل تهيه مواد اوليه مرغوب به منظور توليد محصولات با كيفيت مطلوب از طريق حذف تعرفه هاي گمركي بر سر راه واردات مواد خام و پنبه و ...
• جايگزين كردن ماشين آلات پيشرفته و مدرن به جاي ماشين آلات فرسوده و تطابق اين صنعت با استانداردهاي بين المللي و تكيه بر دانش روز دنيا به منظور تحقق هدف كاهش هزينه ها
• تعامل هرچه بيشتر اتاق هاي بازرگاني و NGO هاي نساجي در جهت ارائه اطلاعات مفيد براي توليد و صادرات
• جلوگيري از ورود بي رويه منسوجات قاچاق و واردات پارچه )اعم از رسمي، شناسنامه اي، همراه مسافر حداقل به مدت 5 تا 10 سال)
• بالا بردن هزينه واردات محصولات نهايي نساجي از طريق افزايش چند برابري تعرفه واردات پارچه و منسوجات
• كنترل و نظارت صحيح بر توليد محصولات از نظر رعايت كيفيت در سه سطح مواد اوليه، فرايند توليد و محصول نهايي
•استفاده هرچه موثرتر از سيستم هاي علمي بازاريابي و فروش و بهره گيري مناسب از روش هاي مدرن تبليغات
• حمايت و استفاده از تاكتيک توليد تحت برندهاي معتبر خارجي
• افزايش جوايز صادراتي براي واحدهاي صنايع نساجي
• اعطاي تسهيلات بانكي براي تهيه مواد اوليه و خام
• استفاده از منابع صندوق ذخيره ارزي، نوسازي صنايع نساجي (اين امر منوط به انتصاب مدير مطلع، لايق، متخصص، كارآمد )
در خصوص راهكارهاي پيشنهادي بايد به اين نكته توجه داشت كه تزريق تسهيلات به واحدهاي بحراني، بدون توجه به همه جوانب )و راهكارهاي پيشنهادي( نه تنها كمكي به اين واحدها نمي كند بلكه آنها را با بحران مضاعفي روبرو مي سازد، ضمن اينكه سيستم بانكي كشور اين صنعت را به عنوان يک صنعت از پا افتاده مي داند كه قادر به بازپرداخت تعهدات خود نيست . بنابراين راهكارهاي پيشنهادي و مهمتر از همه نظرات راهبردي متخصصين امر مي بايست همزمان مورد عمل قرار گيرد تا بتوان مشكل اين صنعت را به طور كلي و براي هميشه حل و فصل نمود .
5 - نتيجه گيری
ما نيازمند اين هستيم كه هم از تجربه و دانايي و هم از اشتباهات كساني كه با سوالات و موضوعات آينده ي متناوب در تاريخ دست به گريبان بوده اند، ياد بگيريم نه اينكه خطاهاي گذشتگان را تكرار كنيم . سازمان هاي حرفه اي نيازمند ترويج دورانديشي اند تا بتوانند از عهده ي تغييراتي كه مدرنيته ايجاد ميكند برآيند وبه اهداف خود دست يابند در نتيجه ، مشكلات سازمان ها، ساختارها و ارتباطاتي كه ما طرح ريزي كرده ايم، بايد به دقت در آينده پژوهي در نظر گرفته شوند . مطالعه آينده پژوهي در سازمانها و صنايع همچون صنعت نساجي كه با چالشهايي از قبيل: عدم تدوين و تصويب استراتژي توسعه صنعتي و نامشخص بودن جايگاه بخش هاي مختلف صنعتي، فقدان زيرساخت قوي و منسجم آماري و اطلاعاتي در كشور، براي روشن ساختن مسير آينده و پشتيباني از اتخاذ تصميمات صحيح و اصولي، سياستهاي پولي و بانكي، بروز تنشها در سياست خارجي، وجود قوانين و مقرارات ناكارآمد براي توليد صنعتي و مشكل رقابت پذيري صنعت روبرو است، برنامه ريزي و تصميم گيري را تسهيل مي كند و بقاي صنايع نساجي را به دنبال خواهد داشت .
1 . دانشجوي دكتري مهندسي نساجي دانشگاه صنعتي اصفهان) f.reisi@tx.iut.ac.ir )
2 . دانشجوي دكتري مهندسي نساجي دانشگاه صنعتي اصفهان) ehsantextile84@yahoo.com