تحصیل دانایی و مدیریت دانایی
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[08 Apr 2015]
[ جان وَن بِویرن ]
تحصیل دانایی و مدیریت داناییدر این مقاله با استفاده از تعریفهای داده، اطلاعات و دانایی مدلی از تحصیل دانش ارائه میشود. بر اساس این مدل، دانش نمیتواند خارج از مغز انسان وجود داشته باشد و برای اینكه به خارج از مغز منتقل شود باید ابتدا به صورت اطلاعات دربیابد. اطلاعات نیز از طریق اندامهای حسی به مغز میرسد و در آنجا با دانش قبلی پردازش میشود. دانش جدید فقط از طریق پردازش اطلاعات در مغز حاصل میشود. از بحث این مدل در متن دیدگاههای متفاوت نتیجه گرفته میشود كه در آینده كانون توجه مدیریت دانایی باید بر راهبردهای منابع انسانی كه سرمایهٔ معنوی انسان را در داخل شركتها تقویت میكنند متمركز باشد. از این بحث همچنین این نتیجه حاصل میشود كه اشاعهٔ اطلاعات و تقسیم آن، سطح خلاقیت و نوآوری را درمیان كاركنان و در تكتك آنان افزایش میدهد.
● چكیده:
مدیریت دانایی خیلی رایج شده است، مخصوصاً در این دوره كه مـا در " عــصر اطــلاعات" و "عصر دانش " زندگی میكنیم و به همین دلیل مطالب بسیار زیادی در رشته های مختلف، از رشتهٔمدیریت گرفته تا راهبرد، اقتصاد و علوم كامپیوتر در اینباره نوشته شده است. هركدام از این رشته ها از دیدگاههای متفاوت مدیریت دانایی را مطرح كرده و رویكردهای متفاوتی را برای آن در نظر گرفتهاند، اگر چه همهٔ آنها حول این محور بحث میكنند كه دانایی یك سرمایهٔ ارزشمند است كه باید مدیریت شود و جوهر مدیریت دانایی این است كه راهبردهایی برای انتقال دانش به افراد مناسب، در زمان مناسب و به صورت مناسب فراهم كنند.
اكثر مؤلفان مدیریت دانایی را فرایندی تعریف كردهاند كه اطلاعات ارزشمند را پیدا و آن را به دانش لازم و ضروری برای تصمیمگیری و عمل تبدیل میكند. لاتی و بیرلین مطرح میكنند كه تنها مزیت رقابتی ماندگار برای هر شركت ارزشی است كه آن شركت برای مشتریانش ایجاد میكند. منشأ این ارزش ایجاد و انتقال اطلاعات مهم از كاركنانی است كه با مشتریان در ارتباط مستقیم هستند به كاركنانی كه توانایی خلق اطلاعات جدید و مهم را دارند و مجدداً از این كاركنان به كاركنان گروه اول برای عمل است. غالباً اطلاعات جدید مستلزم نوآوری است و از این رو مدیریت نوآوری برای اكثر شركتها از اهمیت زیادی برخوردار است. نوآوری یك فرایند در حال تكوین است كه در آن سازمانها مشكلات را ایجاد و تعریف میكنند و آنگاه دانش جدیدی برای حل آنها میآفـرینند. تـولید و تـركیب پـیوستهٔ دانش جمعی سـازمانی تـوانایی خاصی را بـه یـك شـركت مـیدهد تـا بـتواند در بـازار بـهتر ازدیگران عمل كند .
بیشتر نویسندگان در حوزهٔ مدیریت دانایی پـیشنهاد كـردهاند كـه پـیشرفتهای فـناوری اطلاعات ابزاریهای لازم را برای این مدیریت فراهم خواهد كرد. بعضیها پا را از این هم فراتر نهاده و مطرح كردهاند كه خلق نظامهای مبتنی بر دانش یا فناوری دانش از روشهای مهندسی دانش، به مدیریت دانایی بهتری منجر خواهد شد، كه در آن مهندسی دانش مستلزم تحصیل، انـباشت و كـاربرد دانـش از مـتخصصان در حوزهای است كه باید فناوری دانش برای آن تولید شود.
هـدف ایـن مـقاله ارائـهٔ دیـدگاه متفاوتی نسبت به این رویكرد مدیریت دانایی و نسبت به كسانی است كه معتقدند دانایی را میتوان خارج از مغز انسان به دست آورد، ذخیره كرد و به كار برد. نویسندهٔ این مقاله معتقد است كه دانایی نمیتواند خارج از مغز انسان وجود داشته باشد و فقط اطلاعات و دادهها هستند كه میتوانند بیرون از مغز وجود داشته باشند.
بنابراین اول داده، اطلاعات و دانایی تعریف و بحث خواهد شد، دوم بر اساس این تعریفها مدلی معرفی خواهیم كرد كه نشان میدهد چگونه دانایی در مغز انسان برای پردازش اطلاعات و خلق اطلاعات جدید به كار میرود و چگونه این اطلاعات جدید به خارج از مغز انسان منتقل میشود. سوم، این مدل برای بحث بیشتر دربارهٔ كاركرد فناوری مدیریت دانایی وكاركرد اطلاعات در خلق فرایندها و محصولات در داخل "شركتهای مبتنی بر دانایی" به كار خواهد رفت. شالودهٔ نظریهٔ تحصیل دانایی یك مجموعه مقدمات اولیه است كه مبنایی برای تحول منطقی قضایای مربوط به خلق دانایی، حفظ دانایی و توزیع و كاربرد آن تشكیل میدهد. وضع چنین نظریهای حداقل مستلزم تعریف داده، اطلاعات و دانایی است.
▪ بنابراین لازم است به سه سؤال زیر پاسخ داده شود :
۱) داده چیست؟
۲) اطلاعات چیست؟
۳) دانایی چیست؟
● تعاریف داده، اطلاعات و دانایی
نمونه هایی از دادهها عبارتاند از عدد ۹/۱۰۱ یا صفت " داغ" یـا از عـلوم كـامپیوتر میدانیم كه ذخیرهسازی نویسهها در كامپیوتر معمولاً بـا "صفر" و "یك" نـمایش داده میشود كه اینها هم عدد هستند. در این صورت اگر دادهها واقعیتهای خام هستند، پس اطلاعات چیست؟ مثالدادهها را در نظر میگیریم: عدد ۹/۱۰۱ در استرالیای عهد ویكتوریا؛ این عدد میتواند بسامد یك رادیوی "فاكس اف. ام." یا قیمت یك لیتر بنزین بدون سرب در بعضی جایگاههای بنزین در ژانویهٔ ۲۰۰۱ باشد. میبینیم كه معنی عدد ۹/۱۰۱ به تنهایی اندك است یا اصلاً بیمعنی است، اما در بافت معنا پیدا میكند. همینطور اگر صفت "داغ" را در نظر بگیریم میبینیم كـه ایـن واژه مـیتواند مربوط به پیشگویی هوای فردا یا توصیف هر چیز دیگری باشد.
بنابراین اطلاعات صرفاً دادهها در بافت به صورت واقعیتهای خامی هستند كه میتوانند شكل بگیرند و اطلاعات خلق كنند. اكنون كه دادهها و اطلاعات را تعریف و توصیف كردیم باید این سؤال را مطرح كنیم كه دانایی چیست؟ این پرسش ذهن فیلسوفان از افلاطون تا زمان حال را به خـود مشغول كـرده و هـنوز جـواب روشنی بـرای آن پـیدا نـشده اسـت. بنابراین مثالها و پیشنهادهای زیر را نمیتوان پاسخهای قطعی برای این پرسش دانست اما میتوان آنها را قضایایی برای ایجاد مدل در نظر گرفت. قیمت بنزین بدون سرب هر لیتر ۹/۱۰۱ سنت را در نظر بگیرید. این اطلاع به تنهایی خیلی كارساز نیست.
اما اگر اطلاعات بیشتری مانند قیمت بنزین در دوازده ماه پیش را اضافه كنیم میتوانیم استنباط كنیم كه قیمت فعلی بنزین نسبت به قبل افزایش یافته است یا كاهش. بعضیها معتقدند كه این دو اطلاع، یعنی قیمت بنزین و مقطع زمانی مشخص ، دانایی هستند . اما مؤلف این مقاله مایل است كه توجه خواننده را به اصطلاح "استنباط كردن" جلب كند. استنباط كردن توصیف فرایندی است كه در داخل مغز به وقوع میپیوندد. یعنی ارائهٔ اطلاعات در یك گزارش یا حتی روی این صفحهٔ كاغذ مستلزم دانش و مهارت قبلی و شاید توانایی درك وتعبیر آن است. توانایی استنباط از اطلاعات مستلزم داشتن مهارت و توانایی بیشتری نسبت به خواندن آن است، اما اگر از یك فرد بیسواد بخواهید كه استنباط كند متوجه میشوید كه حتی توانایی خواندن نیز مستلزم داشتن دانایی و مهارت كافی است.
مثالهای فراوان دیگری مانندنمودارهای طرحوار مدارهایالكترونیكی یا دستور آشپزی وجود دارند كه در آنها اطلاعات به مؤثرترین و كارآمدترین صورت كهـن ارائـه مـیشود. امـا كـسانی كـه تجربهٔ خـواندن نـدارند بـه سـختی مـیتوانند ایــن اطلاعات را تعبیر كنند و گاهی حتی غیركهن است كه بتوانند از آن سردر بیاورند، زیرا غالباً تعبیر یك فرایند یا پدیده مستلزم دانش قبلی است. بنابراین دانایی عبارت است از موجودی اطلاعات ، مهارتها، تجربه، باورها و خاطرات ، لذات .
● از تعریف تا مدل
مؤلف از این تعریفها و مثالها سه قضیهٔ زیر را ارائه میكند:
ق۱) دادهها و اطلاعات صرفاً اشكالی هستند كه باید خارج از مغز دریافت،منتقل یا ذخیره شوند.
ق۲) دانایی فقط در مغز فرد وجود دارد.
ق۳) اطلاعات از طـریق انـدامهای حـسی دریافت و در مـغز پـردازش مـیشود و از پردازش آنها دانایی جدید شكل میگیرد.
شكل۱) این شكل مدل پیشنهادی را نشان میدهد كه در آن اطلاعات از طریق اندامهای حسی دریافت و در مغز با استفاده از دانش قبلی پردازش میشود.كه در آن :
دانایی عبارت است موجودی ابزارها و مقولههای مفهومی كه توسط مغز برای خلق، جـمعآوری و تـقسیم اطـلاعات به كار میروند .
در خلال پردازش اطلاعات، دانایی جدید میتواند به خاطر كاربرد در آینده كسب یا آفریده شود كه در آن اطلاعات بیشتر یا جدیدی به دست میآید و پردازش میشود.
شكل۲) نشان میدهد كه چگونه دانایی در مغز به اطلاعات تبدیل و این اطلاعات از طریق زبان یا نمایش به خارج از مغز منتقل میشود. زبان در این مدل شامل تمامیاشكال ارتباط اعم از نوشته، شفاهی و زبان اندام ( حركات بدن ) است.
در این مدل، برای تولید اطلاعات دانایی قبلی موجود در مغز انسان ضروری است، درست همانطور كه آفرینش دانایی غالباً مستلزم ورود اطلاعات از طریق اندامهای حسی به مغز است. شكلبندی اولیهٔدانایی قـبلی از دیـرباز مـوضوع بـحث و جـدلهای فراوانی توسط دو جهانبینی متضاد یعنی تجربهگرایان و خردگرایان بوده است. تجربهگرایان معتقدند كه ذهن انسان هنگام تولد یـك لوح پاك است و تمامی دانایی مـا از طـریق انـدامهای حــسی كـسب میشود. جانلاك، فیلسوف انگلیسی، یكی از مؤلفان معروف این نظریه بود.
بر اساس نظر خردـگرایان، كه نقطهٔ مقابل تجربهگرایان هستند، بیشتر جنبههای دانایی ما مبتنی بر مشخصههای ذاتیای است كه هنگام تولد در ذهن ما وجود دارد. افلاطون یكی از اولین فیلسوفانی بودكه این نظریه را پذیرفت. بعدها امانوئل كانت، كه طرفدار خردگرایان بود، استدلال كردكه دانایی نمیتواند فقط از طریق اندامهای حسی كسب شود و باید بعضی "مقولههای" از پیش آماده وجود داشته باشد تا این مادهٔحسی بر اساس آنها مرتب و سازماندهی شود. حمایت از هر كدام از این دو دیدگاه هدف این مقاله نیست. اما مدل ارائه شده در این مقاله با هر دو سازگار است.
مدل ارائه شده مقدمهای بر بحث زیر است كه در آن مؤلف میخواهد علیه این نظریه كه دانایی میتواند در خارج از مغز انسان دریافت شود استدلال كند. مؤلف برآن نیستكه نظریههای بحث شده را مورد تردید قرار بدهد، زیرا همین نظریهها به مطالعهٔ مدیریت دانایی كمك فراوانی كردهاند. با وجود این ، اگر كسی مدل پیشنهادی در این مقاله را بپذیرد ، آنگاه بحث زیر میتواند به پژوهش و بررسی مدیریت دانایی درآینده كمك كند.
● فناوریها، ارتباطات و تقسیم دانایی
غـالباً ایـن بـاور وجـود دارد كـ دانـایی همانندكتاب در كتابخانهها یا مجموعهٔ دستورـ عملها در برنامهٔ كامپیوتری كه به دادههای بـیمعنا شـكل مـیدهند نـگهداری مـیشود .
اما، مدل مطرح شده در این مقاله چنین نظریهای را رد میكند. مؤلف معتقد است كه تعریف و كاربرد وسیع اصطلاح " دانایی صریح" برای پژوهشگران دردسرساز شده است.اصول زیربنایی اصطلاح "دانایی صریح" به خودی خود مفیدند و در قانع كردن شركتها و مدیریت برای در نظر گرفتن اطلاعات به نحوی متفاوت و مهم كمك فراوانی كردهاند. با وجود این "دانایی صریح" بر اساس مدل مطرح شده در این مقاله چیزی جز اطلاعات نیست (كه البته اطلاعات هم مهم است) كه در ارزشآفرینی و نوآوری شركتها خیلی مؤثر است.
اصـطلاحهای هـوش مـصنوعی۱ (AI)، نظامهای مبتنی بر دانایی۲ (KBS)، نظامهای كارشناسی۳ و نظامهای مبتنی بر تصمیمگیری۴ (DSS) همه به طور ضمنی این مفهوم را میرسانند كه دانایی در این نظامها دخالت دارد. در اكثر نوشتههایی كه در مورد این نظامها بحث میكنند دریافت و كاربرد دانایی صریح نیز آمده است. اما وقتی كسی فرایند تشكیل این نظامها را بررسی یا آنها را تحلیل میكند متوجه میشود كه به اصطلاح دانایی جمعآوری شده از خبرگان، یا برنامههای به كار رفته، مجموعهای قواعد و یا روال برای پردازش اطلاعات است. درواقع، این قواعد و روالها صرفاً اطلاعات نیستند بلكه شاید شبه اطلاعات باشند؛ یعنی، اطلاعاتی دربارهٔ این اطلاعاتاند كه چگونه اطلاعات پردازش میشوند یا به چه بافتی تعلق دارند. فرایند "دریافت این دانایی" بر اساس مدل ارائه شده در این مقاله مستلزم این است كه فردی دانایی را در مغز خود داشته باشد و آن را به اطلاعات تبدیل كند تا بتواند اطلاعات را به فرد دیگر بدهد. فرد دوم میتواند از این اطلاعات برای ساختن نظام استفاده كند و این اطلاعات میتواند در نظام به كار برود.
بعضیها ممكن است استدلال كنند كه این قواعد و روالها دانایی هستند زیرا شامل استدلال و منطقی هستند كه شخص خبره برای پذیرش اطلاعات به كار میبرد. اما آنهایی كه این نظامها را میسازند یا دربارهٔ آنها مطلب مینویسند میپذیرند كه این روالها و قواعد وابسته به حوزهٔ خاصی هستند، یـعنی فـقط بـرای مـوقعیتهای مـعین یـا مجموعههای مشخصی از اطلاعات مفیدند. اطـلاعات یـا دادههـای ارائـه شـده بـه هـوش مـصنوعی، نـظامهای مـبتنی بـر دانـش، نـظامهای كـارشناسی یـا نــظامهای مـبتنی بـر تصمیمگیری باید به صورتی باشند كه این نظامها آن را بپذیرند. اطلاعاتی كه قالب لازم را ندارند نمیتوانند وارد این نظامها بشوند. این قواعد و روالـها فـهرستهای پـیچیدهای از دسـتور عملهایی هستند كه به كامپیوتر میگویند اطلاعات جمعآوری شده چگونه پردازش شـود.
احـتمالاً ایـن قـواعد بـرای اشـخاص تازهكار بیمعنا هستند، اما برای كسی كه دانایی قبلی درمورد رشتههای هوش مصنوعی، نظامهای مبتنی بر دانایی، نظامهای كارشناسی یا... نظامهای مبتنی بر تصمیمگیری دارد این قواعد میتوانند، بدون این كه نیازی به كامپیوتر باشد، برای پردازش اطلاعات به كار روند، اگر چه ممكن است زمان بیشتری صرف بشود. ممكن است آدم بپذیرد كه طرز تهیهٔ كیك یك مجموعه دستور عمل و ثبت اطلاعات در مورد چگونگی پختن كیك نیز همینطور است. در این صورت یقیناُ دستور عملها در مورد چگونگی پردازش اطلاعات به خودی خود اطلاعات هستند با این استثنا كه ورودیها نه اجزای سازنده بلكه اطلاعات یا دادهها در یك قالب معین هستند.
فناوریهای اطلاعات و ارتباطات روشهای زیادی را برای اشاعهٔ اطلاعات و وسایل ارتباطی برای همكاری به كاربردهاند. ایمیل، لوتوس نوتز۱، اینترانت، برنامههای چَت، گروههای بحث، گروههای اخبار و صفحههای وب یـك چـنین روشـهایی هـستند. ایـنها روشهای ارتباطات هستند كه در آنها طرفین میتوانند، تقریباً بدون تأخیر محسوس، پیامها و اطلاعات خود را در مدت زمانی كه برای آنها راحت و مناسب است با هم مبادله كنند.
برابر گرفتن دانایی و اطلاعات و فرض این كه تهیهٔ اطلاعات منجر به خلق دانایی میشود یا مشكلات وابسته به خلق دانایی را میتوان با فناوری اطلاعات برطرف كرد نادرست است. اما وقتی هیچ تلاش آگاهانهای برای دریافت و تقسیم دانایی وجود ندارد، اطلاعات مهم و كلیدی ممكن است از دست بروند یا نادیده گرفته شوند. فناوریهای اطلاعات، سرعت و دسترسی به فرایند مدیریت دانایی را با استفاده از روشهای سـریعتر و كـارآمدتر دسـترسی بـه اطـلاعات پراكنده بهبود بخشیدهاند.
● دانایی در فرایندها و محصولات
نوناكا مطرح میكند كه شركتهای موفق شركتهایی هستند كه به طور پیوسته برای حل مسایل جدید و ناآشنا دانایی جدید خلق میكنند، آن را به طور گسترده در سرتاسر سازمان پخش و به سرعت به فناوریها و محصولات جدید تبدیل میكنند. با وجود این، همانطور كه ویك خاطر نشان میكند، بیشتر مردم به صورتی انفعالی در جستجوی دانایی هستند زیرا هنگام انجام وظیفه هیچ نوع سازگاریی بین آنچه انتظار دارند و آنچه در عمل با آن برخورد میكنند وجود ندارد و تعداد خیلی اندكی هم به صورت فعال دانایی را پیمیگیرند. مؤلف این مقاله معتقد است كه نباید این اظهارات را خیلی جدی گرفت و برعكس نیاز به پخش اطلاعات بهصورتی گسترده را مطرح میكند و همچنین معتقد است كه مردم اطلاعات با ارزش و جدید را برای خلق دانایی جدید در مغز خود و برای حل مسائل جدید و یا آشنا جستجو میكنند.
● پیشنیازهای مدیریت دانایی
گــسترش راحـت دانــایی بـازتاب مــوقعیت اجتماعی مناسب است نه فناوری مناسب مردم به انواع مختلف اطلاعات همانند ارزشها، برتریها و معیارها نیازمندند نه معمولاً به اطلاعات بیشتر. بیشتر كارهای نابسامان سازمانها مستلزم تفكیك همین موقعیتهای نامشخص است . نیازبه خلق فرهنگ سازمانی مناسب و زیرساختی كه در آن دانایی بتواند خلق و منتشر بشود مهم است. فناوری با تهیهٔ روشهایی برای پردازش، تحویل و تقسیم اطلاعات با ارزش كه برای خلق دانایی در میان افراد ضروری است یقیناً میتواند در این مورد مؤثر باشد. اگر ما بار دیگر به مدل آمده در شكل ۱ نگاهی بیندازیم میبینیم كه اطلاعات افراد منجر به خلق دانایی جدید میشود و همین دانایی است كه به "دانایی قبلی" لازم برای پردازش اطلاعات جدید تبدیل میشود. بنابراین، نكتهٔ مهم برای كسانی كه دستاندر كار اجرای مدیریت دانایی هستند تمركز بر تهیهٔ اطلاعات مناسب برای خلق دانایی قبلی است. اگر این نظریه را قبول داشته باشیم آنگاه باید بپذیریم كه مدیریت دانایی نسبت به فناوری اطلاعات از اولویت بیشتری برخوردار است.
دو راهبرد برای مدیریت دانایی وجود دارد كه شركتهایی كه به منابع انسانی توجه خاص دارند میتوانند آنها را به كار ببرند . اول كاربرد بهتر دانایی موجود در داخل شركت، مثلاً با استفادهٔ مشترك از بهترین روالها. فناوری در داخل شركت را میتوان برای تهیهٔ فهرست راهنمایی از كسانی كه در بعضی فعالیتها تجربهٔ قبلی و بنابراین دانایی قبلی مناسب دارند به كار برد و در صورت لزوم برای پردازش اطلاعات از آن استفاده كرد. این راهبرد به شركتها كمك میكند تا آنچه را كه میدانند مدیریت و دانایی موجود در مغز تكتك افراد خود را، برحسب مورد، شناسایی كنند. دوم، كه گاهی نوآوری دانایی نامیده میشود، وقتی كاركنان دانایی كافی و جاافتادهای از ارزشها، برتریها و معیارها شركت دارند كه بتوانند خلاقیت و نوآوری خود را به كار ببرند و ایدههای خود را بهمحصولات وخدمات ارزشمند تبدیل كنند.
● نتیجه
ایـن مـقاله مـدلی از دانـایی مبتنی بر این مقدمات اولیه را مطرح میكند كه دانایی فقط در مغز افراد میتواند آفریده و نگهداری شود یا به كار برود. ضمناً از این مدل بحثی از رویكردهای متفاوت كه بر اساس آنها دانایی میتواند خارج از مغز انسان وجود داشته باشد ارائه میشود. پیشنهاد عمدهٔ این مقاله این است كه برای مدیریت مؤثر دانایی ، مدیریت اطلاعات باید به طور مؤثر و كارآمد اطلاعات را پخش و تقسیم كند. آنگاه این اطلاعات كاركنان را تشویق یا به آنها كمك میكند كه دانایی جدیدی را در مغز خود بیافریند وآن را در داخل شركت به كار ببرند. بنابراین توجه اصلی به مدیریت دانایی باید بر سرمایهٔ معنوی انسانی و راهبردهای مربوط به مدیریت منابع انسانی باشد كه خلاقیت و نوآوری را در كاركنان و میان افراد تشویق میكند.
شكل ۱. مدل كسب اطلاعات و خلق دانایی در داخل مغز
شكل ۲. مدل انتقال دانایی به پردازشگر اطلاعات برای ارسال به بیرون از مغز
نویسنده:
جان وَن بِویرن
مترجم:
جهانشاه میرزابیگی
مرجعها
ation Systems: A Problem-Solving Approach, ۳rd ed., Dryden Press, Orlando, FL.
Milton, N., Shadbolt , N., Cottman, H., Hammersley, M., ۱۹۹۹, "Towards a knowledge technology for knowledge management", international Journal Human-Computer Studies, ۵۱, ۶۱۵-۴۱.
Nonaka, I.,۱۹۹۱, "The Knowledge - crea- ting company", Harvard Business Review.
Skyrme, D.J., ۱۹۹۸, Developing a know-ledge strategy , Strategy.
Wachter, R.M., ۱۹۹۹, "Technology support for knowledge management" , Mid-American Journal of Business, ۱۴, ۲, ۱۳-۲۰.
Weick, K.E., ۱۹۹۵, Sensemaking in Organizations, Sage Publications, Thousand Oaks, CA.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ۲ دسامبر ۲۰۲۴
اقتصاد فراصنعتی
|
|