نمایش زندگی اجتماعی در جامعه اطلاعاتی
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[11 Mar 2017]
[ مانا سرایی]
مروری بر آثار اروینگ گافمن
اروینگ گافمن (Erving Goffman) چهره برجسته مکتب دوم دانشگاه شیکاگو در جامعهشناسی و نماد جامعهشناسی خرد است. او استادی متفاوت بود که دانشجویانش را مجبور میکرد به جای کتابخانهها وارد اجتماع شوند و دادههای مورد نیاز برای تحلیل را مستقیما از جامعه بگیرند. تاثیر آثار گافمن در حوزههای مختلف علم به اندازهای است که او را بالزاک قرن بیستم نامیدهاند. او تاکید داشت هدف پژوهش تغییر دادن جهان نیست (که چنین کاری ناممکن است) بلکه هدف پژوهش فقط توصیف واقعیت موجود، با بیشترین دقت و ظرافت است. گافمن سال ۱۹۸۲ میلادی درگذشت. او عملا هیچ مطلبی درباره فناوری اطلاعات و آثار اجتماعی و روانشناختی فناوری جدید ننوشته است اما در چند سال اخیر به نظریههای گافمن در حوزه مطالعات جامعه اطلاعاتی توجهی ویژه شده است و به نظر میرسد نظریههای جامعه اطلاعاتی در سالهای آینده بیشترین تاثیر را از آثار و نوشتههای اروینگ گافمن خواهد گرفت. به همین دلیل در این شماره تلاش کردیم گافمن و آثارش را معرفی کنیم.
متفکران جوان جامعه اطلاعاتی در دهه ۹۰ به شدت تحت تاثیر نظریهپردازان اروپایی به خصوص تئودور آدورنو، جان بودریار و پیر بوردیو بودند. فضای حاکم بر محافل دانشگاهی ایالات متحده نیز در سیطره جامعهشناسی کلانی بود که افرادی مانند مارکس، وبر و هابرماس نمایندگی میکردند. در چند سال اخیر چرخشی محسوس، به خصوص در ایالات متحده به چشم میخورد. جوانترها از یک سو به زیمل و نظریه سبک زندگی او و از طرف دیگر به جامعهشناسی خرد که اروینگ گافمن چهره برجسته آن است، توجه نشان میدهند. برخلاف چند دهه اخیر که نظریه انتقادی محور مطالعات جامعه اطلاعاتی بود، به نظر میرسد اکنون با چرخشی پارادایمی مواجه هستیم که به خصوص نظریههای فمینیستی و نظریههای هویت در فضای مجازی را تحت تاثیر قرار داده است. درک این موضوع برای محافل دانشگاهی و پژوهشگران در کشورمان ضروری است.
گافمن مفاهیم جدیدی را در انسانشناسی و جامعهشناسی مطرح کرد. او معتقد بود محور مطالعات انسانشناسی و جامعهشناسی مساله، هویت و موضوع اصلی هویت بالقوه و بالفعل اجتماعی و درگیری فرد و جامعه در راستای بروز هویت فردی است. او در طراحی «نظریه نمایش» مفاهیم بازیگر (کنشگر)، تماشاچی (مخاطب)، بازی، اجرای تئاتری و مدیریت تاثیرگذاری را مطرح میکند و معتقد است هر رفتار فردی و جمعی یک «صحنه» و یک «پشت صحنه» دارد. او تاکید زیادی بر محدوده فضایی کنش دارد. معتقد است:«فعالیت افراد منطقهای است و این فضا با زندگی شخصی و اجتماعی افراد گره خورده است.»
مطالعات او مبتنی بر روش کیفی و تکنگاری است. به همین دلیل عملا تاثیری عمیق بر حوزههای متنوع جامعهشناسی، روانشناسی، مردمشناسی، پزشکی و… داشته است. او مستقیما زندگی روزمره را مطالعه میکند و در روششناسی، شیوهای جدید و انقلابی را پیش گرفت. اعتقاد داشت اینکه بگوییم عامل اجتماعی الف باعث رفتار ب میشود چیزی را برای ما روشن نمیکند، بلکه باید مشخص کنیم چرا عامل الف به رفتار ب منجر میشود. به همین دلیل، به این موضوع توجه میکند که کنشهای فردی و اجتماعی چرا روی میدهند، چگونه جهت میگیرند و چه هدفی را دنبال میکنند. برای یافتن پاسخ این سه پرسش ارتباط مستقیم با نمونه مورد مطالعه را ضروری میدانست؛ چنان که برای نوشتن کتاب «آسایشگاهها» یک سال در یک آسایشگاه روانی زندگی کرد تا درکی درست از چگونگی موقعیت نابرابر بیمار و مسوولان بیمارستان داشته باشد و بفهمد چگونه هویت فرد در مسیر مقاومت یا تسلیم به نظم موجود قرار میگیرد.
فناوری اطلاعات و ارتباطات در دو دهه اخیر زندگی اجتماعی انسان را عمیقا تغییر داده است. تحولات حوزه تکنولوژی که مشخصا حول محور تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات قرار گرفته، موجب تغییر شکل بنیانها و ساختارهای جامعه شده است. ساختار قدرت و ماهیت قدرت تغییر کرده و از حوزه سیاست به حوزه رسانهها جابهجا شده است؛ دسترسی به اطلاعات هر روز بیشتر میشود، تمایزات جنسیتی و نژادی و اقتصادی در دسترسی به منابع ارتباطی و اطلاعاتی روزبهروز کمرنگتر میشود، اقتصادهای کشورهای مختلف جهان به یکدیگر وابسته شده است، رابطهای جدید بین اقتصاد و دولت و رسانهها و جامعه در حال شکلگیری است، نیروهای اقلیت و حاشیهنشین، مانند زنان و اقلیتها امکان بروز و اظهار نظر یافتهاند، معماری سازمانی و اصول مدیریت دستخوش تغییر شده، مغزافزار اهمیتی فوق تصور یافته و جای نرمافزار و سختافزار را گرفته است، تمرکززدایی و شبکهای شدن شرکتها غیرقابل گریز شده، مشروعیت نهادهای اجتماعی هر روز کمرنگتر میشود، جنبشهای اجتماعی بزرگ رنگ میبازند و جنبشهای اجتماعی متکثر و جنبشهای مجازی جای آن را میگیرد و موارد متعدد دیگر. نتیجه این مجموعه از تحولات سبب شده الگوهای ارتباط اجتماعی بیش از پیش دچار تغییر شود.
بدیهی است تکنولوژی نمیتواند مسیر جامعه را تعیین کند. از سوی دیگر (به دلیل وجود متغییرهای متعددی مانند کارآفرینی و نوآوریهای فردی) جامعه نیز نمیتواند مسیر تحولات تکنولوژیک را مشخص کند. میتوان ادعا کرد:«تکنولوژی در واقع خود جامعه است و درک و بازنمایی جامعه بدون ابزار تکنولوژیک آن جامعه امکانپذیر نیست.» (بیکر، ۱۹۸۷) آنچه در این میان اغلب مورد بیتوجهی قرار میگیرد، شکل و شیوه حضور اجتماعی افراد در فضای عینی و فضای مجازی است. فناوری اطلاعات باعث شده هر فرد نقشی را در ساختار اجتماعی بر عهده گیرد. این نقش در جامعه اطلاعاتی دوپاره میشود: در فضای مجازی به شکلی جلوه میکند و در فضای عینی بروزی متفاوت مییابد. به نظر نگارنده درک این تغییر برای شناخت تحولات اجتماعی کشورمان ضروری است.
وجه تمایز عصری که در آن زندگی میکنیم، اهمیت روزافزون اطلاعات است. اطلاعات تبدیل به کالایی حیاتی شده است، همانطور که دیگر کالاها نیز متاثر از فناوری اطلاعات و ارتباطات، به طور فزایندهای خصلت اطلاعات پیدا میکنند. در جامعه اطلاعاتی حرکتی ایجاد شده که «بر طبق آن همه فناوریهای پیشین… تبدیل به نظامهای اطلاعاتی خواهند شد» (مک لوهان، ۱۹۷۳). «در حالی که فناوریهای مکانیکی بر پایه بخش بخش بودن و پراکندگی، تجزیه کارکردها و گسترش بیرونی استوارند؛ فناوریهای دیجیتال دارای یک جامعیت و فشردگی هستند.» (اسمارت، ۱۹۹۲) به عبارت دیگر، فناوریهای مکانیکی بر رشد فیزیکی (چه در کمیت و چه در کیفیت) تکیه دارند و به تبع آن تجارت و کسب و کار سنتی نیز بر رقابت و فردیت تکیه دارد اما فناوریهای دیجیتالی بر اشتراک اطلاعات به واسطه گسترش ارتباطات استوار است. این امر بر اشکال بروز اجتماعی به شدت تاثیر گذاشته است و باعث شده سبک متفاوتی از زندگی و شکل متمایزی از حضور اجتماعی در جامعه اطلاعاتی مشاهده شود.
برای درک و مطالعه بروز اجتماعی در جامعه اطلاعاتی بیش از هر چیر نیازمند مطالعه و مرور نظریه نمایشی اروینگ گافمن (Erving Goffman) هستیم. اروینگ گافمن مهمترین چهره دوره دوم مکتب جامعهشناسی شیکاگو است که افرادی مانند هیوز، بلومر، اسملسر، دیویس، فرایدسون، بکر و از همه مهمتر گافمن چرههای آن هستند. اهمیت گافمن بیشتر به دلیل نظریه نمایشی است که در دو کتاب «عرضه خویشتن در زندگی روزمره» (the presentation of self in everyday life) و «آسایشگاهها» (asylums) ارائه شده است. این نظریه در سالهای اخیر به شدت مورد توجه متفکران جامعه اطلاعاتی قرار گرفته و چهرههای جوانتر دانشگاهی در تحلیل روابط اجتماعی و تحولات رفتاری در جامعه شبکهای اغلب از آن استفاده میکنند. نخستین بار لمرت و برانامان (۱۹۹۷) در مطالعه تحولات رفتاری در جامعه اطلاعاتی به اهمیت نظریه نمایشی گافمن در تحلیلهای جامعه اطلاعاتی اشاره کردند و پس از آنها اغلب کسانی که به حوزه رفتارهای اجتماعی و تحولات رفتاری در جامعه شبکهای علاقهمند بودند، مبنای مطالعات خود را بر این نظریه قرار دادند. در چند سال اخیر شری، ساسن، دیوید لین، گروال، پالفری و… به شدت مجذوب نظریه گافمن در مطالعات جامعه اطلاعاتی شدهاند.
بر اساس نظریه نمایشی گافمن، جامعه مانند صحنهای است که مردم بر آن نمایش میدهند. در این صحنه همه افراد بازیگرند و درگیر نقشهای مختلفی شدهاند و نقشهای گوناگونی را در برابر چشم تماشاگران مختلف اجرا میکنیم: در خانه برای اعضای خانواده ایفای نقش میکنیم، در مدرسه برای تماشاگرانی متفاوت نمایشی متفاوت اجرا میکنیم و همینطور در محل کار، در جلسات دوستانه، مهمانیها، مسافرت و دیگر موارد. اما نمایشی که در خانه اجرا میشود، برای مکان دیگری مانند محل کار یا یک مهمانی مناسب نیست. پس همه ما برای موفقیت در جامعه نیازمند مهارت در بازیگری هستیم تا بتوانیم نقشهای متفاوتی را در صحنههای مختلف اجرا کنیم و نمایشها را از یک جا به جای دیگر انتقال دهیم.
گافمن تاکید می کند افراد همواره در تلاشند تا در برخورد با سایرین، بهترین تصور ممکن را ارائه دهند و تصویری زیبا از خود به نمایش بگذارند؛ حتی اگر اینگونه نباشند. از سوی دیگر در رفتارهای اجتماعی افراد به شدت تلاش میکنند اشتباهات خود را پنهان کنند. گافمن جامعه را مانند صحنه تئاتر میداند. او مشخصا تاکید میکند مانند تئاتر، در جامعه نیز با «جلوی صحنه» و «پشت صحنه» روبهرو هستیم و در نتیجه، نقشهای جلوی صحنه با نقشهای پشت صحنه متفاوت است. نقشهایی که ما در برخوردهای اجتماعی ایفا میکنیم، سازگار با قواعد و ارزشهای عرفی و شرعی حاکم بر جامعه و از سوی دیگر، مطابق انتظارات دیگران است. اما این نقشها پشت صحنه متفاوت است. او استدلال میکند یکی از تکنیکهایی که افراد به کار میگیرند تا بتوانند پشت صحنه را از جلوی صحنه جدا و نقشهای متمایز خود را به درستی ایفا کنند، مدیریت اطلاعات است. از دیدگاه او مدیریت اطلاعات تلاشی است برای اینکه تنش بین آنچه باید باشیم و آنچه هستیم را کاهش دهیم.
در نگاه گافمن، آدمی همواره در حال تغییر شخصیت خویش و ارائه تصویری جدید از هویت خود در برابر دیگر همنوعانش است. او استدلال میکند جامعه به واسطه نهادهای شرعی و قانونی سعی دارد «خود» آدمها را در هم بریزد و آن را بر اساس هنجارها و معیارهای غالب بازسازی کند. اینجاست که تنها راه دفاع برای افراد، بازیگری است و «بازی نقش»، «فاصله نقش» و «تضاد نقش» در رفتارهای روزانه افراد در جامعه اهمیت مییابد. بدین ترتیب، فرد نقشهای مختلفی را در صحنه اجتماعی بازی میکند (بازی نقش) و همزمان از مشاهدهکنندگان میخواهد این نقش را به عنوان شخصیت او بپذیرند و باور کنند فردی که در مقابل آنهاست همان صفاتی را دارد که نشان میدهد.
نظریهپردازان جامعه اطلاعاتی در سالهای اخیر پرسشهایی مطرح کردهاند که مشخصا تحت تاثیر گافمن و نظریه نمایشی اوست. این پرسشها محور مطالعات فضای مجازی در دانشگاههای مختلف، به خصوص دانشگاههای شیکاگو، برکلی و هاروارد قرار گرفته است.
آیا در جامعه اطلاعاتی، ساختار جامعه پیرامون تقابل دوقطبی میان شبکه و خویش شکل میگیرد؟
تنشی که در الگوهای ارتباط اجتماعی شکل گرفته است، تا کجا ادامه مییابد؟
آیا میتوان ادعا کرد حضور و بروز اجتماعی در فضای مجازی و فضای عینی متفاوت و متعارض است؟
تعارض و تمایز میان حضور و بروز اجتماعی در دو وجه مجازی و فیزیکی جامعه اطلاعاتی چه نتایجی به دنبال دارد؟
با تکیه بر نظریه نمایشی گافمن، آیا میتوان ادعا کرد فضای مجازی پشت صحنه بروز اجتماعی و فضای عینی جلوی صحنه بروز اجتماعی ماست؟
آیا فضای مجازی عرصهای متمایز از پشت صحنه و جلوی صحنه است که امکان نزدیک شدن این دو را فراهم میکند؟
آیا میتوان شبکههای اجتماعی را شکل جدید تکنیک مدیریت تاثیر در نظریه گافمن دانست؟
آیا میتوان اینترنت را ابزار جدید مدیریت اطلاعات در راستای ایفای نقشهای متفاوت در جامعه شبکهای دانست؟
در پاسخ به این پرسشها، فرضیههای متعددی مطرح شده است که محور پایاننامهها و مطالعات پژوهشی دانشجویان مقطع دکترا و اساتید و پژوهشگران درگیر با فضای مجازی (به خصوص نظریههای فمینیستی و نظریههای هویت در فضای مجازی) قرار گرفته است. نخستین فرضیهای که متاثر از نظریه نمایشی گافمن مطرح شده، جایگاه حوزه مجازی و حوزه عینی (فیزیکی) در رفتارهای روزانه افراد در جامعه است. در جوامع مختلف (به ویژه جوامعی مانند ایران که هنوز در حاشیه مدرن شدن قرار دارند)، فضای مجازی نقش پشت صحنه و فضای عینی نقش جلوی صحنه را برای فرد دارد و جامعه اطلاعاتی از تلفیق این دو نقش شکل میگیرد.
جلوی صحنه که در جامعه اطلاعاتی رفتارهای روزمره و فیزیکی افراد و نیز قوانین عرفی و شرعی حاکم بر جامعه را دربر میگیرد، موقعیتهای اجتماعی است که در آن افراد نقشهای رسمی و تعریفشده را بازی میکنند. پشت صحنه جایی است که «وسایل و اسباب لازم برای نمایش مهیا میشود و افراد خود را برای کنش متقابل در محیطهای رسمیتر آماده میکنند» (گیدنز). به همین دلیل، آداب و رسوم و باید و نبایدهای جلوی صحنه در پشت صحنه کنار زده میشود و انواع کنشهای غیررسمی و ضداجتماعی اتفاق میافتد. همواره میان جلوی صحنه و پشت صحنه فاصله و تمایز وجود دارد. بازیگران سعی دارند مانع حضور تماشاگران در فضای پشت صحنه شوند و برای حصول این امر از راهکارهای مختلفی استفاده میکنند. اگر بازیگر نتواند از ورود تماشاگران به پشت صحنه خودداری کند، ایفای نقش ناممکن خواهد بود و فرد از طرف جامعه با داغ ننگ (Stigma) و طرد مواجه میشود.
این تصویر را به راحتی میتوان به جامعه اطلاعاتی نیز انتقال داد. هرچه قوانین عرفی و شرعی حاکم بر جامعه با نیازها و خواستههای افراد جامعه تعارض بیشتری داشته باشد، اهمیت بازی نقش، فاصله نقش و جداسازی جلوی صحنه و پشت صحنه بیشتر میشود. افراد در فضای مجازی در واقع برای خود پشت صحنهای به وجود میآورند که همزمان امکان ارتباط اجتماعی با دیگران را فراهم میکند. این موضوع باعث میشود بروز تنشهای اجتماعی و تعارضهای جدی در جامعه کاهش یابد و افرادی که قواعد رسمی حاکم بر جامعه را مغایر با پندارها، باورها و ارزشهای خود میدانند، راهی برای تخلیه احساسات و ابراز عقاید خود داشته باشند. بدین ترتیب، فرد در رفتار اجتماعی دوسویه متفاوت و متعارض مییابد: ایفای نقش رسمی در فضای فیزیکی جامعه و ایفای نقش غیررسمی در فضای مجازی جامعه. این دو وجه، در کنار هم شیوه عرضه فرد در جامعه را شکل میدهند. هرچه فاصله میان قوانین عرفی و شرعی حاکم بر فضای عینی جامعه با باورها و ارزشهای ذهنی فرد فاصله بیشتری داشته باشد، شکاف میان ایفای نقش فرد در فضای فیزیکی و فضای مجازی جامعه بیشتر میشود. اگر این شکاف از حدی بیشتر شود، یقینا جامعه دچار تلاطم جدی خواهد شد و این تلاطم در جهت تغییر قوانین عرفی و شرعی حاکم در فضای عینی حرکت میکند تا بتواند تضاد نقشهای فرد در عرصه مجازی و عرصه فیزیکی را کاهش دهد و تعادلی مجدد میان پشت صحنه و جلوی صحنه شکل گیرد.
از سوی دیگر در چند مطالعه مهم چند سال اخیر (به ویژه مطالعه پالفری در مورد فیلترینگ در کشورهای مختلف جهان) این فرضیه مورد بررسی قرار گرفته است که اگر به هر دلیل (مانند دخالت بیش از حد نهادهای حکومتی در حوزه خصوصی افراد در فضای مجازی) تماشاگران از جلوی صحنه وارد پشت صحنه شوند، تعادل جامعه به هم میخورد. در این شرایط، نخست افراد با داغ ننگ و بدنامی روبهرو میشوند و «این نتیجه تعارض میان آنچه باید صورت پذیرد و آنچه صورت میپذیرد، است».
«داغ ننگ تفاوت مشخصی بین هویت اجتماعی بالفعل و هویت اجتماعی بالقوه فرد به وجود میآورد. فرد داغخورده گاهی اوقات واقعا بین عقب کشیدن یا عصیان کردن دچار تردید میشود. او در موقعیتهای مختلف واکنشهای مختلفی نشان میدهد.» (گافمن) اگر تعداد افرادی که داغ ننگ خوردهاند کم باشد، به تدریج فرآیند جامعهپذیری را طی خواهند کرد و دیدگاه غالب جامعه را آموخته و درونی میکنند و در جامعه حل میشوند. اما اگر کسانی که به واسطه قوانین رسمی و نهادهای حاکم داغ ننگ میخورند تعداد چشمگیری باشند، به تدریج گروههایی تشکیل میدهند و اتحادهای درونگروهی شکل میگیرد. فرد داغخورده در این گروههای اجتماعی خود را فردی طبیعی و مانند دیگران میبیند. «فرد داغخورده همچنین ممکن است آن عدم پذیرش نیمهپنهانی را که آدمهای عادی در برخوردشان نشان میدهند، صراحتا زیر سوال ببرد و منتظر بماند تا این آگاهان خودانگیخته مرتکب اشتباه شوند.» (گافمن) اگر افراد داغخورده تعداد بیشتری از مجموع جامعه را دربر گیرد، گروههایی که به دلایل مختلف داغ ننگ خوردهاند، اتحاد برونگروهی تشکیل میدهند و علیه قوانین و ساختارهای حاکم عصیان خواهند کرد.
موضوع دیگری که به خصوص نظریهپردازان فمینیستی جامعه اطلاعاتی متاثر از گافمن مطرح میکنند، نقش جامعه اطلاعاتی در شکل دادن صحنهای جدید برای بازی است. طبق این فرضیه که از نظر نگارنده قابل تامل است، فناوری اطلاعات و ارتباطات باعث شده ما علاوه بر پشت صحنه و جلوی صحنه، شکل متمایزی از صحنه داشته باشیم که آن را «فراصحنه» مینامند. فضای مجازی، فضای جدیدی برای نمایش زندگی اجتماعی است که تمایزاتی جدی با دنیای واقعی دارد. در فضای اجتماعی عینی، علاوه بر امور محسوس که نمود مکانی دارد، امور نامحسوسی نیز وجود دارد که احساس نامیده میشود. مجموعه این امور محسوس و نامحسوس مکان فیزیکی را شکل میدهد. اما فضای مجازی فاقد امور نامحسوس است و تنها امور محسوس را دربر میگیرد. بیمعنا شدن مکان و جغرافیا در فضای مجازی باعث میشود ما با چیزی متفاوت مواجه باشیم که هم با جلوی صحنه و هم با پشت صحنه متمایز است. میتوان گفت، با ویژگیهای مشابه در نمایش، ولی متفاوت در ماهیت، در فضای مجازی نیز با یک صحنه روبهرو هستیم. به زبان ساده، فضای مجازی عرصهای متمایز از پشت صحنه و جلوی صحنه است که امکان نزدیک شدن این دو را فراهم میکند.
موضوع دیگری که تحت تاثیر گافمن در مطالعات چند سال اخیر و به خصوص در دو پایاننامه تقدیرشده دکترای جامعهشناسی دانشگاه برکلی مورد توجه قرار گرفته، نقش شبکههای اجتماعی در مدیریت تاثیر است. همانطور که پیشتر نوشتیم، گافمن جامعه را به صحنه تئاتر تشبیه میکند و بر نقشهای پشت صحنه و جلوی صحنه فرد تاکید دارد. در نگاه او، این نقشهای اجتماعی در ارتباط با انتظارات دیگران و نیز در ارتباط با مجموعه قوانین و ارزشهای جامعه قرار دارد. گافمن استدلال میکند که این نقشآفرینی، نقطه اتصال فرد و جامعه و عامل تعادل و ثبات جامعه است. او به اهمیت تمایز میان پشت صحنه و جلوی صحنه اشاره میکند و تاکید دارد فرد از تکنیکهای مختلفی برای حفظ این تمایز استفاده میکند که مهمترین آنها مدیریت اطلاعات و مدیریت تاثیرگذاری است. «اطلاعات اجتماعی درباره یک شخصند؛ در مورد ویژگیهای کم و بیش پایدار او به ما آگاهی میدهند. این اطلاعات و نشانههایی که وظیفه انتقال آنها را بر عهده دارند، انعکاسی و قابل مشاهدهاند؛ یعنی توسط همان شخص مورد نظر و از طریق نمودهای جسمانی وی در حضور مستقیم افرادی که آن نمودها را مشاهده میکنند، منتقل میشوند. برخی از نشانههایی که کارشان انتقال اطلاعات اجتماعی است، ممکن است همیشه در دسترس باشند، به شکلی عادی جستوجو و دریافت شوند. این نشانهها را میتوان نماد نامید.» (گافمن)
جامعه شبکهای ماهیت این اطلاعات اجتماعی و شیوه جستوجو و بروز آن را تغییر داده است اما ماهیت آن، همچنان چیزی است که گافمن تحلیل میکند:«اطلاعات اجتماعی که از طریق هر نماد خاص انتقال مییابد، ممکن است صرفا آنچه را که دیگر نمادها در مورد فرد به ما میگویند تایید کند و تصویر ذهنی ما را از او واضحتر کند. حلقه نامزدی نمونهای از این مورد است.» (گافمن) در فضای مجازی به راحتی میتوان نمونههای مشابه متعددی را یافت که مبتنی بر این نظریه باشد. like کردن و share کردن مطالب در شبکههای اجتماعی مثالی بارز و مشخص است. اینگونه اطلاعات اجتماعی که از طریق نمادها منتقل میشود، میتواند تثبیتکننده یک ادعای خاص در مورد طبقه اجتماعی، باورها و اعتقادات باشد که نمیتواند به شکل دیگری در فضای اجتماعی بروز کند. از سوی دیگر میتواند باعث پنهان کردن هویت و آن چیزی شود که شخص واقعا هست. بخش بزرگی از این وظیفه در سالهای اخیر به فضای مجازی انتقال یافته است و نمادهای پایگاه، نمادهای منزلت، نمادهای تمایز و نمادهای پنهانکننده هویت از طریق شبکههای اجتماعی و در فضای مجازی ارائه میشود. این موضوع را به ویژه در نمادهای هویتی قلابی میبینیم. گافمن استدلال میکرد که یکی از ایدههای لحاظشده در معنای منحصر به فرد بودن، داشتن یک نشان بارز و نماد هویتی است که میتواند جعلی و برساخته ذهنیت فرد باشد. اگر فرد بتواند نقشش را به خوبی ایفا کند و این نشان و نماد هویتی جعلی را برای تماشاگر باورپذیر کند، تمایزی نسبت به دیگران برای خود به وجود میآورد که خود بخشی از هویت او را تشکیل میدهد. شکلگیری فضای مجازی به افراد امکان میدهد به راحتی بتوانند این نشانهای بارز تقلبی و نمادهای هویتی جعلی را برای خود بسازند و با ایفای نقش درست، آن را برای تماشاگران باورپذیر کنند و در نهایت به بخشی از هویت متمایز خود تبدیل کنند.
79
گافمن مینویسد:«برای اینکه فرد بتواند هویت شخصی خویش را اداره کند، لزوما باید بداند به چه کسی باید اطلاعات زیادی بدهد و به چه کسی اطلاعات کمی؛ حتی اگر در تمام موارد مجبور باشد از دروغ گفتن خودداری کند. همچنین لازم است یک حافظه آماده و در دسترس داشته باشد، یعنی مجموعهای دقیق و آماده از حقایق مربوط به حال و گذشتهاش، تا در وقت مقتضی در اختیار دیگران قرار دهد.» (گافمن) به وضوح مشخص است تحقق نقشهای مختلف و تمایز میان این نقشها در جامعه اطلاعاتی تسریع شده. شبکههای اجتماعی وظیفه مدیریت تاثیر را بر عهده دارند و مدیریت اطلاعات از طریق اینترنت شکلی جدی به خود گرفته است.
مرور دقیق پایاننامهها و پژوهشهای انجامشده و در حال انجام، در دانشگاههای مختلف اروپا و ایالات متحده نشان میدهد در سالهای اخیر ما با چرخشی پارادایمی در روششناسی و مبانی نظریهای نظریهپردازان جامعه اطلاعاتی روبهرو هستیم. متفکران و پژوهشگران فضای مجازی، به خصوص در ایالات متحده، هرچه بیشتر تحت تاثیر دو چهره برجسته و متفاوت جامعهشناسی قرار گرفتهاند: گئورگ زیمل و اروینگ گافمن. در روششناسی نیز تاثیر روششناسی گافمن بر مطالعات فضای مجازی در سالهای اخیر چشمگیر است. به نظر میرسد علاقهمندان و اساتید مرتبط با فناوری اطلاعات و ارتباطات برای درک روند مطالعات و نظریههای جدید مطرحشده، باید کتابهای اروینگ گافمن را بخوانند. مطالعه نظریههای گافمن و انتقال آن به جامعه اطلاعاتی و جامعه شبکهای بسیار جذاب است، امری که تاکنون در کشورمان صورت نگرفته است
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ۲ دسامبر ۲۰۲۴
انسان گلوبال
|
|