جامعه اطلاعاتی, دگرگونی تکنولوژی های نوین ارتباطی و اطلاعاتی و تحول در روابط انسانی
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
کارگزار روابط عمومی - روابط انسانی از جمله مهمترین شاخصه های فرهنگی و اجتماعی جوامع هستند که بسیاری از ابعاد و جنبه های زندگی بشری را متاثر می سازد. روابط انسانی افراد در نهایت به جز تاثیرات روانی، اجتماعی و فرهنگی بر سایر بخش ها و حوزه های جوامع از قبیل سیاسی، اقتصادی و... نیز تاثیرگذار است. روابط انسانی شامل سه بعد اساسی ارتباط فرد با خود، ارتباط فرد با دیگران و ارتباط جمعی یا عمومی می شود.
بنا به گفته " دین بارنلوند" هر ارتباطی که پای انسان در آن کشیده شده است، از چشم اندازی که انسان از خود دارد، شروع می شود. بر اساس این ارتباط، هر یک از ما ابتدا با خود ارتباط برقرار می سازیم و جریان تفهیم و تفاهم را در درون خود انجام می دهیم، که این یک نوع ارتباط درونی است. ارتباط با خود دربرگیرنده مشکلات درونی یا حل تعارضات درونی فرد است. این ارتباط علاوه بر برنامه ریزی برای آینده، عملکرد عاطفی و ارزیابی خود و دیگران و روابط میان خود و دیگران را مورد توجه قرار می دهد. ارتباط با خود، خود را مورد توجه و محور اصلی بحث و گفتگو قرار می دهد؛ این ارتباط باید شناخته شود زیرا پایه و مبنایی برای ارتباطات بعدی است.نباید تصور شود که این نوع ارتباط فقط در تنهایی و انزوا انجام می گیرد، زیرا این ارتباط در تمام احوال و در میان جمع و جماعات نیز وقوع یافتنی است؛ در واقع ارتباط با خود، عملی پیوسته، مداوم و فراگیر است.
ارتباط با دیگران، فراگرد تفهیم وتفاهم و تسهیم معنی بین یک شخص و انسان های دیگر، حداقل یک نفر دیگر است. این ارتباط به دلایل گوناگون از قبیل: حل مسائل و مشکلات خود با دیگران، رفع تضادها و تعارضات، رد وبدل کردن اطلاعات،درک بهتر خود، رفع نیازهای اجتماعی همانند نیاز تعلق به گروه ؛ جمع و دوست داشتن و دوست داشته شدن، انجام می گیرد. ارتباط با دیگران به گونه ای جدی و برانگیزاننده برای هر انسانی مطرح می شود.ارتباط با دیگران در بیشتر موارد در شرایط رسمی برگزار می شود و شامل " ارتباط چهره به چهره" بوده که از طریق "کلامی" ویا "غیر کلامی" انجام شدنی است.
ارتباط جمعی یا عمومی نیز نوعی از ارتباط است که بر اساس آن فرد با تعداد کثیری از انسانهای دیگر ارتباط برقرار می کند.این ارتباط در اکثر موارد بر اساس هدف اطلاعاتی و یا اقناع و متقاعد سازی شکل می گیرد؛ ولی علاوه بر آن ممکن است هدف آن مشغول کردن ویا ایجاد وضعیت تفریحی برای دیگران باشد، یا آنکه به معرفی وخوشامد گویی ویا موارد دیگر که مرتبط با جمع زیادی از انسانهاست باشد، می پردازد. ارتباط جمعی ممکن است "بی واسطه" و یا" با واسطه" و از طریق مجراهای گوناگون و بویژه با استفاده از رسانه ها، وسایل نوین ارتباط جمعی ، چند رسانه ای ها و... انجام گیرد.
به طور کلی ارتباط فرد با خود به لحاظ بهداشت روانی،روانشناسی فردی و روانشناسی اجتماعی از اهمیت بسزایی برخوردار است و ارتباط فرد با دیگران حلقه های زنجیر ارتباط اجتماعی را به هم پیوند می زند.به واقع، بازشناسی خود نه تنها از نظر سلامت روانی اهمیت زیادی دارد، بلکه همانطور که اشاره شد در توان ارتباطی ما با دیگران نیز تاثیر بسزایی می گذارد و در واقع ارتباط فردی ،کلید ورود به سایر رده های ارتباطی است. ارتباط فرد با دیگران و ارتباط عمومی از جمله نیازهای طبیعی و به حق انسانی است، به طوری که " ابراهام مازلو"، روانشناس صاحب نام، در هرم سلسله مراتب نیازهای انسانی،نیازهای اجتماعی و قدر و منزلت را در رده دوم و سوم پس از نیازهای جسمانی و ایمنی قرار داده است. نیازهای جسمانی، هسته مرکزی دوام و بقاء جسمانی هر انسان است. هر انسان می باید بخورد و بنوشد تا زنده بماند، اگر جز این باشد با دشواری بزرگی روبرو خواهد بود.نیاز جسمانی با نیاز به امنیت و ایمنی تعقیب می شود، که به نوعی تداوم وضع موجود است.از نظر مازلو پس از این نیازها، نیازهای اجتماعی مطرح می شوند. این نیازها با پذیرش اجتماعی ( Social acceptance ) ، یعنی دوست داشتن و دوست داشته شدن و مورد توجه قرار گرفتن همراه است. نیاز اجتماعی، در واقع، با زیستن در جمع، کم و بیش ارضاء می شود؛ ما در خانواده زندگی می کنیم، با مردم کوچه و محله می آمیزیم، درمحل کار با دیگران حشر ونشر داریم و در نهایت در شهر و جامعه به این نیاز ما پاسخ داده می شود. زمانی می توانیم به خلاء آن وقوف یابیم که ما را در سلول بسته ای به دور از دیگر انسان ها قرار دهند؛ در آن صورت این نیاز کاملاً خود را نشان خواهد داد.فراتر از نیازهای اجتماعی، نیازهای قدر ومنزلت و حرمت به خود است. " پیرسون" و" نلسون" این نیاز را چنین تعریف می کنند: " نگرش و احساس ما در مورد خویشتن و تصویر از خود، و اینکه ما خود را چگونه می دانیم و تا چه حد به آن وقوف یافته ایم". هر انسانی تصویری از خود دارد و نیاز دارد که این تصویر در او به درستی شکل گیرد. او دلش می خواهد همه او را نسبت به انجام امور انسانی توانا و ذی صلاح بدانند.
به هر حال امروزه در عصری زندگی می کنیم که دگرگونی های عظیمی در دنیا به وقوع پیوسته ویا در حال وقوع است. تحولات عظیم در حوزه تکنولوژی های نوین ارتباطی و صنایع اطلاعاتی، پیامدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خاصی را در پی دارد؛ که جنبه های مثبت و منفی را توامان داراست.تکنولوژی های نوین ارتباطی با بسط و گسترش بزرگراه های اطلاعاتی و استفاده از امکانات ماهواره ای و کامپیوتری در جهان، اثرات قابل توجهی بر رفتارهای فردی و جمعی انسان ها گذاشته که این اثرات را می توان در بخشهای اجتماعی، اقتصادی،روانشناسی، اجتماعی و.. مورد بررسی قرار داد. این اثرات به قدری برجسته و پررنگ است که توجه بسیاری از متفکران و اندیشمندان را به خود معطوف ساخته است، که نظرات متنوع، متعدد و گاه متناقضی را در این راستا ارائه کرده اند. این مقاله درپی آن است که با بازشکافی و مرور بر تحولات تکنولوژیکی ارتباطی و اطلاعاتی معاصر،اثرات آن را بر فرهنگ و روابط انسانی مورد بررسی قرار دهد.
به طور کلی نظریات موجود در زمینه تاثیر تکنولوژیهای نوین ارتباطی،رسانه ها و صنایع اطلاعاتی بر فرهنگ، تمدن و روابط انسانی را می توان در سه دسته عمده به شرح ذیل گنجاند:
▪ دیگاه های منفی
▪ دیدگاه های مثبت
▪ دیدگاه های پست مدرن
● دیدگاه های منفی
این دسته از نظریات، دیدگاه های بدبینانه ای نسبت به رشد تکنولوژی های نوین ارتباطی، اطلاعاتی و نهایتاً ظهور جامعه ای جدید تحت عنوان " جامعه اطلاعاتی" دارند و معتقدند که این امر منجر به گسترش جهانی سرمایه داری و سلطه آن بردنیا می شود. نقطه شروع این گونه نظریه ها به سالهای پس از فروپاشی و اضمحلال دولت کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی، در پایان دهه ۹۰ ، پیوستن مجدد آلمان شرقی به غربی و سقوط حکومت های کمونیستی در اروپا، و طرح نظریاتی چون نظریه " پایان تاریخ" از " فرانسیس فوکویاما "، که معتقد به پیروزی حکومت لیبرال و سلطه لیبرال های آمریکا بر سراسر جهان بود؛ ونیز نظریه " برخورد تمدن ها" از" ساموئل هانتیگتون" باز می گردد.
نظریه برخورد تمدن ها معتقد است جهان پس از دهه ۹۰ قرن بیستم، به جای رقابت های نظامی، شاهد رقابت ها و نزاع های فرهنگی خواهد بود.
در بین اندیشمندان با دیدگاه های بدبینانه، دسته ای هم هستند که منکر اهمیت کلیدی اطلاعات برای جهان مدرن نیستند، بلکه معتقدند که شکل و عملکرد اطلاعات تابع قواعد و رسومی است که در طول زمان درازی تثبیت شده است. به عنوان مثال " نیل پستمن"، منتقد رسانه های گروهی، در مصاحبه با نشریه آلمانی chip)) در برابر این پرسش که آیا رسانه های چند منظوره موجب دگرگونی جهان در سال های ۹۰ خواهد شد، پاسخ می دهد؟ " من معتقدم که این امر، زندگی واقعی انسان ها و نیز فرهنگ را به اندازه بسیار ناچیزی دگرگون خواهد کرد.انسان ها، مشکلاتی در رابطه با دوستان خود اعم از زن و مرد، با والدین ویا دشواری های شغلی دارند، و رسانه های گروهی چند منظوره در آینده نیز شاید به هیچ وجه، به این گستره ها دست پیدا نکنند."
وقتی خبرنگار chip می گوید: اما تاکنون برخی چیزها را دگرگون کرده اند." نیل پستمن" می گوید: " من مطمئن نیستم که واقعاً کامپیوتر در امر دگرگونی کیفیت زندگی شهروندان معمولی سهمی داشته باشد. این امر حقیقت دارد که کامپیوتر، تحول بزرگی برای سازمان های عظیم و موسسه هایی نظیر شرکت های هواپیمایی، دفترهای مالیاتی و پنتاگون به همراه داشته، اما برای قصاب،نانوا،قفل ساز، راننده تاکسی و آموزگارچیزی عوض نشده است".
" پستمن" معتقد است به وسیله این دستگاه ها نمی توانیم از مرزهای درک حسی و تجربی بسیار فراتر رویم. او تاکید می کند:" مساله اطلاعات عمده نیست، بلکه مفهوم و مضمون مطرح است".
نیل پستمن در کتاب " تکنوپولی" اسارت فرهنگ و اخلاق و مذهب ودر یک کلام جامعه را در چنگال تکنولوژی بررسی می کند و به این نتیجه می رسد که " تکنولوژی بدون اخلاق" جامعه آمریکا را به انهدام کشانده و چنین جامعه ای، موجودیت سیاره خاکی را به خطر انداخته است.
پستمن در کتاب " زندگی در عیش، مردن در خوشی" از آثار تخریبی وسایل جدید ارتباطی پرده بر می گیرد و می گوید که : " خانواده ها با هر دیدگاه و نظام فکری- اعتقادی، مایلند فرزندانشان را طوری تربیت کنند که خود می خواهند. به تعبیر دیگر، ماهواره ها جایگزین والدین می شوند و ابتکار عمل را در پرورش همه جانبه فرزندان ما به دست می گیرند. آن گونه که اقتصاد،بازار،سود و تجارت می خواهد."
نیل پستمن که جامعه شناسی آمریکایی و استاد دانشگاه نیویورک است، از دیرباز مطالب و پژوهش های خود را بر آثار رسانه های جمعی به ویژه تلویزیون در تخریب فرهنگ، اخلاق، روابط اجتماعی و کانون خانواده و به طورکلی انهدام بشریت متمرکز کرده است و این همه را نشات گرفته از ذات تکنولوژی فوق مدرن و خصلت لجام گسیختگی و خوی سلطه طلبی بلا منازعه آن می داند. پستمن برخلاف " مارشال مک لوهان" معتقد است که تمام گناه به گردن تلویزیون است.
" هربرت شیلر"، استاد ممتاز دانشگاه کالیفرنیا در شهر سانتیاگو،نخستین پژوهشگر آمریکایی است که مطالعات انتقادی ارتباطات را به صورت زمینه ای مستقل از پژوهش های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی واقتصادی معمول در میان متفکران انتقادگرای این کشور مورد توجه قرار داده و بنیانگذار مکتب انتقادی اقتصاد- سیاسی در ارتباطات است. اوسلطه فرهنگی و ارتباطی را چه در سطح داخلی کشورها وچه در سطح بین المللی با توجه به پیامدهای سیاسی و اقتصادی نامساعد آن، مورد انتقاد قرار می دهد.شیلر در مورد سلطه فرهنگی نظرات ارزنده ای دارد و برای امپریالیسم فرهنگی تعریف و ویژگی های خاصی قائل است.از نظر او واژه امپریالیسم فرهنگی نشان دهنده نوعی نفوذ اجتماعی است که از طریق آن کشورهای سلطه جو ارزش ها، معلومات و هنجارهای رفتاری و همچنین روش زندگی خود را به کشورهای دیگر تحمیل می کنند. از نظر شیلر وسیله ارتباط جمعی بهترین نمونه بنگاه های عامل هستند که در عرصه رسوخ وتاثیرگذاری بر اذهان به کار گرفته می شود. این امر به طور گسترده از طریق تجاری شدن رادیو و تلویزیون و مطبوعات صورت می گیرد. به عقیده شیلر از سالهای پس از جنگ جهانی دوم در همان حال که آمریکا با کمک نظامی به انگلستان و فرانسه برای غلبه بر آلمان هیتلری و کسب رهبری جهانی تلاش می کند، برنامه ها و سیاست هایی نیز در جهت استیلای فرهنگی و ارتباطی بر دنیا را تدارک می بیند. در این زمینه استفاده از نظریه " جریان آزاد اطلاعات " به منظور گسترش نفوذ فرهنگی پیشبرد دیپلماسی و تسهیل سلطه جویی اقتصادی در سراسر جهان و بکار گرفتن نظریه توسعه اقتصادی و اجتماعی از طریق وسایل ارتباط جمعی برای جلوگیری از راه رشد غیرسرمایه داری در کشورهای جهان سوم و گرایش آنها به سوی سوسیالیزم اهمیت فوق العاده ای دارد، به همین سبب او این دو نظریه را پایه های اساسی ایدئولوژی های ارتباطی سلطه جهانی معرفی می کند.
شیلر در آخرین بررسی های خود در مورد دگرگونی های تکنولوژی های نوین ارتباطات و افزایش و گسترش انحصارات اقتصادی حاکم بر آنها راجع به اوضاع جدید سلطه فرهنگی و ارتباطی جهان سرمایه داری بحث کرده و به نظریه های تازه خصوصی سازی فعالیت های ارتباطی که از اوایل دهه ۱۹۸۰ برای تحکیم و تقویت هدف های نظریه معروف جریان آزاد اطلاعات و تسهیل منفعت جویی های کمپانی های بزرگ فراملی به کار گرفته شده اند، اشاره می کند.
وی معتقد است که جامعه اطلاعاتی را سرمایه داری پیشرفته شکل داده و جامعه اطلاعاتی بیشترین سود را برای سرمایه داری، محدودیت های بازار او، ساختارهای نابرابرانه او و سازمان های شرکتی او دارد. او در عین حال که اهمیت روزافزون اطلاعات را در دوران حاضر تائید و برمرکزیت آن در تحولات در دست تکوین تاکید می کند، این استدلال را نیز به میان می آورد که اطلاعات و ارتباطات، عناصر بنیادی سعی و تلاش دیرینه و آشنای سرمایه داری اند.
نقطه شروع شیلر این است که در دوران جاری سرمایه داری، اطلاعات و ارتباطات اهمیتی آشکار در تثبیت و سلامت نظام اقتصادی دارد. شیلر" صنعت فکری " را به تعبیری صنعت کلیدی قرن بیستم ارزیابی می کند. شیلر می گوید: " شکی نیست که در حال حاضر اطلاعات بیشتری نسبت به گذشته تولید می شود. همچنین شکی نیست که ماشینی که این اطلاعات را تولید، ذخیره،بازیابی و پردازش می کند و اشاعه می دهد، حاوی کیفیت و ویژگی است که هرگز در گذشته در دسترس نبود.زیرساخت کنونی تولید، ذخیره و اشاعه اطلاعات چشمگیر است".
در نوشته های هربرت شیلر حداقل بر روی سه استدلال، تاکید به خصوص می شود.نخست، توجه به ارتباط معیارهای بازاربا تحولات اطلاعاتی است. از این نظر، تمیز اینکه نوآوری اطلاعاتی و ارتباطی به طور قاطع تحت تاثیر فشارهای بازار برای خرید،فروش و تجارت به منظور سودبری است، امری ضروری است.از نظر پروفسورشیلردر مرکز اصول بازار، میل نیرومندی وجود دارد برای کالا کردن اطلاعات، یعنی اطلاعات تنها به شرطی که قابل فروش باشد هرچه بیشتر در دسترس قرار می گیرد. از این لحاظ با اطلاعات نیز مانند اکثر چیزها در جامعه سرمایه داری برخورد می شود: " امروزه با اطلاعات همچون کالا رفتار می شود.چیزی که همانند خمیردندان،غلات صبحانه و اتومبیل، به طور روزافزون مورد خرید و فروش قرار می گیرد".
دومین استدلال بر این امر پای می فشارد که نابرابری طبقاتی عامل اصلی در توزیع و دسترسی به اطلاعات و توانایی تولید آن است.رک و راست،این را که چه کسی چه اطلاعاتی به دست می آورد و چه نوع اطلاعاتی را می توان به دست آورد، طبقه اجتماعی تعیین می کند. از آن طریق، بسته به مکان شخص در سلسله مراتب طبقاتی، او می تواند در " انقلاب اطلاعات" سودبر باشد یا زیان ده.
سومین استدلال هربرت شیلر بر آن است که جامعه دستخوش چنین دگرگونی های مهمی در حیطه های اطلاعات و ارتباطات، جامعه سرمایه داری شرکتی است. یعنی سرمایه داری معاصر توسط نهادهای شرکتی، که سازمانهای متمرکزی اند که تسلط ملی و عموماً دسترسی بین المللی دارند، عمدتاً به صورت بازارهای انحصاری مسلط شده است. به هر جا که انسان دقت کند، شرکت ها با یک چند صد نفر فرمانده عالی رتبه اقتصادی بر صحنه مسلط اند.به همین دلیل، از نظر هربرت شیلر اولویت های آن هم بر این اصل قرار دارد که اطلاعات و فناوری اطلاعاتی به خاطر اهداف شخصی بیش از اهداف عمومی متحول خواهند شد.
اینها به وضوح خصوصیات دیرینه سرمایه داری اند. معیارهای بازار و نابرابری طبقاتی عناصر مهم سرمایه داری از روزهای نخست بوده اند و حتی سرمایه داری شرکتی نیز تاریخ گسترشی بیش از یک قرن دارد، اگر چه بسیاری از شکل های مشخص آن در اواخر قرن بیستم ظاهر می شوند؛اما از نظر هربرت شیلر نکته دقیقاً این است: خصوصیات تثبیت شده دیرپای نظام سرمایه داری عناصر کلیدی معماری این " جامعه اطلاعاتی" مورد ادعایند. از این چشم انداز نظریاتی که گرایشهای اطلاعاتی را دال بر گسستی نسبت به گذشته می دانند باور نکردنی اند، چرا که این را شیلر می پرسد، چگونه می توان توقع داشت همان نیروهایی که اطلاعات و فناوری اطلاعاتی را تولید می کنند، توسط مخلوق خود کنار گذاشته شوند؟
بنابراین " جامعه اطلاعاتی" ضرورتهای سرمایه داری را منعکس میکنند_ بدین معنا که مسائل شرکتی و طبقاتی و اولویتهای بازار تاثیر تعیین کننده ای را پایدار نگه می دارند و از آن پشتیبانی می کنند. شیلر، به این طریق اهمیت اطلاعات وفناوری اطلاعات را به یکباره با تعیین اینکه چگونه تاریخ تحولات سرمایه داری بر قلمرو اطلاعات تاثیر گذاشته و در همان زمان، چگونه اطلاعات به بنیادی حیاتی در این تحول تاریخی تبدیل گشته توضیح می دهد.
از نظر شیلر نقش محوری بازار درحوزه اطلاعات بدین معنی است که اطلاعات و فناوریهای اطلاعاتی برای آنهایی که قادرند تا پول آن را بپردازند تولید می شود و برای همان ها هم دسترس پذیر است. البته این بدان معنی نیست که اطلاعات و فناوری آن کاملاً انحصاری است. واضح است که تقریباً همه افراد جامعه به فراورده ها و خدمات اطلاعاتی دسترسی دارند؛ تلویزیون،رادیو و روزنامه ها مثالهایی آشکارند. درواقع ، از آن جا که بازار رو به همه مصرف کنندگان باز است، اکثر چیزهایی را که ارائه می دهد، در اصول برای همه کس دسترس پذیر است- حداقل برای هر کسی که پولی برای پرداختن دارد- اما این واقعیت که بازار مکانیزم توزیع کننده است، بدین معنا است که به جامعه ای تفکیک شده بر اساس درآمد و ثروت راغب است. به بیان دیگر، نابرابری های طبقاتی به طور وسیع تقسیمات سلسله مراتبی جامعه نفوذ اصلی را بر " عصر اطلاعات" دارد.
هربرت شیلر معتقد است که " انقلاب اطلاعات" در نظامی طبقاتی متولد شده است و نشان نابراربی های موجود را بر خود دارد و در واقع ممکن است آنها را وخیم تر هم بکند.بنابراین، آنچه که " شکاف طبقاتی" نامیده می شود به نفع آنهایی که از نظر اقتصادی و آموزشی برترند و قادرند با دسترسی به منابع اطلاعاتی پیچیده مانند پایگاه های داده های پیوسته و تجهیزات ارتباطات کامپیوتری پیشرفته، بهره مندی خود را گسترش دهند، می تواند عریض تر هم بشود، در حالی که آنهایی که در نظامی طبقاتی رو به پائین دارند هرچه بیشتر در باتلاق آنچه که شیلر بدان " اطلاعات آشغال" نام نهاده یعنی که سرگرم می کند، مانند تفریحات و شایعات، اما اطلاعات با ارزش کمی را ارائه می نماید فرو می روند.
در اینجا شیلر اعلام می کند که اطلاعات بیشتر، به خودی خود والزاماً زندگی مردمان را غنی نمی کند. بر عکس، وقتی عامل تعیین کننده درجه اول برای دسترسی وذخیره اطلاعات قدرت پرداخته باشد یعنی اینکه، برای اکثریت البته، آنچه که ارائه می شود اطلاعات ارزان تولید شده، سبک مایه، با جاذبیت سطحی و انبوه است.
در همین زمینه وینسنت ماسکو ( Vincent Mosco )، رئیس بخش پژوهشی ارتباطات و جامعه در دپارتمان جامعه شناسی دانشگاه کوئینز کانادا، در نقد جامعه اطلاعاتی، از واژگانی چون " سایبر کاپیتالیسم" و " سایبر مونوپولی" در آثار خود استفاده کرده و این واژه های ابداعی را به ادبیات ارتباطی جهان در حوزه جامعه اطلاعاتی افزوده است.
● دیدگاه های مثبت
این دسته از نظریات، عکس نظریات گروه قبلی است و نظریه پردازان این دسته، دیدگاه های خوشبینانه ای نسبت به ظهور جامعه اطلاعاتی و رشد تکنولوژی های نوین ارتباطی و اطلاعاتی دارند.
امروزه مفهوم اطلاعات و جامعه اطلاعاتی بیش از پیش مطرح شده و تبدیل به دغدغه ای انکارناپذیر در همه عرصه ها گشته است.اما جامعه اطلاعاتی به راستی چیست؟ ماده خام جامعه اطلاعاتی،" اطلاع" است. هر چه افراد جامعه ای با اطلاع تر و آگاه تر باشند، کیفیت و کارایی آن جامعه در عرصه های گوناگون زندگی مادی و معنوی افزون تر است.آگاهی اعضای جامعه بنیاد آزادی است. توماس جفرسون، سومین رئیس جمهور آمریکا گفته است: " اطلاع به مثابه خبر با ارزش، بنیاد دموکراسی است."
امروزه حق اطلاع، به عنوان یکی از حقوق بنیادی به رسمیت شناخته شده در اغلب کشورهای پیشرفته محسوب می شود. آزادی خواهان پیگیر در این کشورها برآنند که استفاده آزاد از همه رسانه های همگانی از جمله اینترنت باید در چهارچوب تحقق " حق اطلاع" برای همه شهروندان تضمین شود.
" نظریه اطلاعات" از سال ۱۹۴۸ بر پایه تحقیقات سیبرنتیک دانان و ریاضی دانانی چون " نوربرت وینر" و " کلود شانون" پدید آمد. تز " جامعه اطلاعاتی" اما بسیار متاخرتر از " تئوری اطلاعات" است. نخستین بار در سال ۱۹۷۱ انستیتوی پیشرفت کاربرد کامپیوتر ژاپن در گزارشی تحت عنوان " برنامه جامعه اطلاعاتی: هدفی ملی در راستای سال ۲۰۰۰ " از این مفهوم سخن گفت. از نظر تئوریک، جامعه شناس آمریکایی، " دانیل بل " در کتابی به نام " فرا رسیدن جامعه پسا صنعتی" که در سال ۱۹۷۳ انتشار یافت، پیشگام پرداخت" جامعه اطلاعاتی " شد. او خود این مفهوم را از کتاب " فریتس مالکوپ " به نام " تولید و توزیع دانش در ایالات متحده " در سال ۱۹۶۲ اقتباس کرده بود. بنا به نظریه بل، در حالیکه پایه های جامعه صنعتی را کار و سرمایه تشکیل می دادند، در جوامع مدرن دانش در قالب " اطلاعات" روندهای تولید و سازماندهی کار را چنان دگرگون کرده است که می توان گفت جامعه پسا صنعتی بر بنیاد دانش استوار است.
نظریات دانیل بل در دهه ۸۰ بوسیله آینده نگران و روزنامه نگاران بسیاری چون " آلوین تافلر"، " یونجی ماسودا"، " پیتر دراکر" و" جان نایس بیت" تفسیر شد و در دسترس همگان قرار گرفت.آنان اما به کار تفسیر جامعه اطلاعاتی بسنده نکردند، بلکه آن را به ابتکار خود به شکل اغراق آمیزی گسترش دادند و با نظرات سیاسی محافظه کارانه و تحلیل آینده نگرانه آمیختند. " یونجی ماسودا" در سال ۱۹۸۱ در کتاب " جامعه اطلاعاتی به مثابه جامعه پسا صنعتی" و " پیتر دراکر" در سال ۱۹۹۳ در کتاب " جامعه پسا سرمایه داری " به این نتیجه رسیدند که تولید، توزیع و مصرف دانش عامل مرکزی رقابت در دنیای آینده خواهد بود. " جان نایس بیت" در کتاب " روندهای غول آسا( Mega trends ) " در سال ۱۹۸۲ از ده روند دگرگون سازی سخن گفت که پدیده تبادل اطلاعات به کمک آنها زندگی اجتماعی را دگرگون می کند و بنیادهای توزیع قدرت و ثروت را تغییر می دهد. به نظر او سرچشمه نوین قدرت نه پول در دست هایی اندک، بلکه اطلاعات در دست های بسیار است".
به طور کلی از جمع بندی گفتمان های صاحب نظران چنین برمی آید که لازمه تشکیل جامعه اطلاعاتی تحقق چهار پیش شرط است:
اطلاعات باید به طور انبوه در دسترس همگان قرار گیرد. به این معنا جامعه اطلاعاتی در عین حال جامعه " مطلع " است. آگاهی شهروندان پایه های لازم برای مشارکت آنان درتصمیم گیری های مهم یا کم اهمیت را فراهم می آورد.
کارکنان بخش علمی یا بخش اطلاعات باید در میان نیروی کار در جامعه صنعتی پیشرفته از اکثریت برخوردار شده باشند و نقش کلیدی را در تولید ارزش در مجموعه اقتصاد ایفا کنند.
پیدایش جامعه اطلاعاتی با تکوین فرهنگ اطلاعات توام است که به هماهنگی فرهنگی میان بخش های مختلف و میان کشورهای مختلف یاری می رساند. از این راه اشکال نوینی از" جامعه های فرهنگی، کاری و پژوهشی " پدید می آیند که چندان وابسته به مکان سکونت اعضای خویش نیستند.
جامعه اطلاعاتی در بستر جهانی شدن(Globalization ) روندهای ارتباطی و اطلاعاتی شکل می گیرد و از جمله به کشورهای رشد یابنده امکان می دهد که به تکنولوژی مدرن دست یابند و شکاف میان خود و کشورهای پیشرفته را کاهش بدهند.
پروانه پیشنمازی
منابع:
نظریه های ارتباطات، ورنر سورین و جیمز تانکارد، ترجمه: دکتر علیرضا دهقان، تهران ،انتشارات دانشگاه تهران،۱۳۸۲.
رسانه های همگانی و دوران اطلاعات، دکتر عباس طاهری، تهران: انتشارات پویند، ۱۳۷۹.
ارتباطات انسانی( جلد اول)، دکتر علی اکبر فرهنگی، تهران:موسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۹.
اجلاس جهانی سران درباره جامعه اطلاعاتی ( جلد یکم)، دکتر کاظم معتمد نژاد، انتشارات مرکز پژوهشهای ارتباطات، ۱۳۸۲.
" کسب اطلاعات تا حد مرگ"، مصاحبه با نیل پستمن، ترجمه آرش برومند، تهران تابستان ۱۳۷۳، کتاب توسعه، شماره ۷.
زندگی در عیش، مردن در خوشی، نیل پستمن،تهران ۱۳۷۳، انتشارات سروش.
" رویارویی تمدن ها، ساموئل هانتیگتون، ترجمه مجتبی امیری، مجله اطلاعات اقتصادی – سیاسی، شماره های ۶۹-۷۰، خرداد و تیر ۱۳۷۲.
" رویارویی تمدن ها، هانتیگتون و منتقدانش"، ترجمه مجتبی امیری، مجله اطلاعات اقتصادی – سیاسی، شماره های ۷۳-۷۴.
کنترل فرهنگ، ادوارد برمن، ترجمه دکتر حمید الیاسی، تهران ، نشر نی، ۱۳۷۳.
" پایان تاریخ"، فرانسیس فوکویاما، اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره های ۴۹-۵۰.
" تکنولوژی های ارتباطی و رسانه های نوین در جامعه"، اپورت.ام.راجرز، ترجمه سیما و احمد جعفری چمازکتی، روزنامه قدس، مشهد. ۲۵ آذر ۱۳۷۲، شماره ۱۷۳۱، ص ۵ و روزنامه اطلاعات ۳۰ اردیبهشت ۱۳۷۴.
" تکنولوژی های نوین ارتباطی و انسان معاصر". مجله سنجش، شماره ۶، سال دوم، ۱۳۷۴.
هنر رمان، میلان کوندرا، ترجمه پرویز همایون پور، تهران، نشر گفتار، ۱۳۶۸.
" انقلاب اطلاعاتی؛ پیامدهای پیدا و پنهان"، دونالد چتفیلد، ترجمه فرزین قریشی ، روزنامه همشهری، ۱۰ تیر ۱۳۷۴.
نظریه های جامعه اطلاعاتی، مارک وبستر، ترجمه اسماعیل قدیمی، تهران، انتشارات قصیده سرا، ۱۳۸۰.
عصر اطلاعات ( جلد دوم)، مانوئل کاستلز، ترجمه احمد علیقلیان و افشین خاکباز، تهران انتشارات: طرح نو.۱۳۸۰.
" جامعه اطلاعاتی؛ چند دیدگاه بنیادی"، دکتر یونس شکرخواه، فصلنامه رسانه، شماره ۶۲، تابستان ۱۳۸۴.
" چیستی جامعه اطلاعاتی"، یونجی ماسودا، ترجمه دکتر سید محمد مهدی زاده، فصلنامه رسانه، شماره ۶۲، تابستان ۱۳۸۴.
" رسانه های جدید و جامعه اطلاعاتی، نیک استیونسن، ترجمه پیروز ایزدی. فصلنامه رسانه، شماره ۶۲، تابستان ۱۳۸۴.
" تکنولوژی های نوین؛ توسعه یا انحطاط"، دکتر امید مسعودی، فصلنامه رسانه، شماره ۴، زمستان
بعدى 2 1 قبلى
شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ۲ دسامبر ۲۰۲۴
انسان گلوبال
|
|