کتاب انسان آینده، تسخیر سیر تکامل به دست بشر
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[11 Feb 2019]
[ میچیو کاکو]
روزی در حدود هفتاد و پنج هزار سال پیش کم مانده بود که انسانیتّ نابود شود.
انفجار غولآسایی در اندونزی لایهی ضخیمی از خاکستر، دود، و زباله را در فضا پراکنده و سرزمینهایی به وسعت هزاران کیلومتر را زیر خود مدفون ساخت .آتشفشان توبا چنان وحشتناک بود که از جمله قویترین رویدادهای آتشفشانی بیست و پنج میلیون سال گذشته به حساب میآید. این آتشفشان تودهای به حجم 1074 کیلومتر زباله را به هوا پراند و لایهای از خاکستر آتشفشانی به ضخامت 9 متر، مناطق وسیعی از مالزی و هند را فراگرفت. دود و گرد و غبار سمّی سرانجام به آفریقا رسید و پشتسرش مرگ و ویرانی به جای گذاشت .
برای لحظهای تصوّر کنید که این رویداد دهشتناک چه آشوبی میتوانست به پا کند. گرمای طاقتفرسا و خاکستری که خورشید را کور میکرد، پیشینیان ما را به وحشت انداخت. دودهی سیاه و گرد و غبار ضخیم، بسیاری را خفه و مسموم ساخت .آنگاه دما ناگهان افت کرد و «زمستان آتشفشانی» را پدید آورد. تا جایی که چشم کار میکرد، پوشش گیاهی و حیات وحش رخت بربست و تنها چشماندازی بیروح و برهوت به جا ماند. انسان و حیوان برای ذرّ های قوت به جان هم افتادند و بسیاری از انسانها بر اثر گرسنگی جان باختند. گویی زمین مرده بود. تك و توکی هم که زنده ماندند تنها یك هدف داشتند و آن این بود که هر چه میتوانستند از این پردهی مرگی که بر دنیای آنها نازل شده بود، بگریزند .
نشانهی تلخ این فاجعه را شاید بشود در خون ما سراغ گرفت.
ژنتی كدانان به واقعیتّ اسرارآمیزی پی بردهاند که هر دو انسان ،DNA کم و بیش یکسانی دارند. برعکس، تنوّع ژنتیکی هر دو شامپانزه بیش از تنوّع ژنتیکی کلّ جمعیتّ انسانهاست. در یکی از نظریههای ریاضی که این پدیده را توضیح میدهد، فرض بر این است که در لحظهی این انفجار بیشتر انسانها از میان رفته و تنها انگشتشماری از آنها، در حدود دو هزار نفر، جان سالم به در بردهاند. در عین ناباوری، این ژولیدگان کثیف، پیشینیان آدم و حوّای ما شدند که زاد و ولد کرده و در سراسر این سیاّرهپراکندند. همهی ما شبیه سازی شدههای یکدیگریم و خواهر و برادرانی هستیم که از
نسلی جانسخت و قلیل زاده شدهایم که شاید میشد آنان را به راحتی در یکی ازتالارهای رقص هتلهای مدرن امروزی سکنی داد .
آنها که این سرزمین بیآب و علف را درمینوردیدند، فکر نمیکردند که روزی فرزندانشان بر هر گوشهی این سیاّره حکمرانی خواهند کرد .
حال که به آینده مینگریم، میبینیم چه بسا حوادث هفتاد و پنج هزار سال پیش ، پیشدرآمد فجایعی باشند که در آینده رخ خواهند داد. در سال 1992 بود که به فکر این مسئله افتادم. در آن سال این خبر تکاندهنده را شنیدم که برای نخستینبار سی اّرهای کشف شده که به گِرد ستارهای دوردست میچرخد. اخترشناسان با این کشف، هستی سیاّرات فراسوی منظومهی شمسی را ثابت کردند. این کشف، درک ما از جهان هستی را دگرگون ساخت. امّا بخش بعدی این خبر مرا غمگین کرد که میگفت این سی اّرهی بیگانه ستارهی مردهای را دور میزند که از انفجار ابَرَنواختری به جای مانده است و به احتمال زیاد بر اثر این انفجار هر حیاتی بر روی این سیاّره نابود شده است. علم، حیاتی را نمیشناسد که بتواند انرژی هستهای خشمآگین ناشی از انفجار ستارهای در آن نزدیکی را تاب بیاورد .
آنگاه به یاد تمدّن روی آن سیاّره افتادم که از مرگ ستارهی خود آگاه شده و با دستپاچگی ناوگان فضاپیماهای خود را آماده میکردند تا مگر آنها را به منظومهی ستارهای دیگری نقل مکان دهد. چه آشوبی به پا بود آنگاه که مردم، غرق در نگرانی و اضطراب، میکوشیدند آخرین صندلیهای خالی این وسایل حمل و نقل را تصاحب کنند. به آنانی فکر میکنم که جا مانده بودند و وحشتزده انتظار سرنوشتی را میکشیدند که ستارهی در حال انفجارشان برای آنها رقم میزد .
آنگونه که پیروی از قوانین فیزیك اجتنابناپذیر است، روزی نوعی رویداد، آن هم در حدّ و اندازههای نابودی، گریبانگیر انسانیتّ خواهد شد. با این حال، آیا ما هم برای نجات و حتی شکوفایی همان عزم و جزم پیشینیانمان را خواهیم داشت؟
هرگاه به گونههای حیات روی زمین، از آغاز تا به امروز، نظر کنیم، از باکتریهای میکروسکوپی گرفته تا جنگلهای انبوه، دایناسورهای سنگینوزن، و انسانهای هوشمند، درمییابیم که دستآخر بیشاز 9/99 درصد آنها منقرض شدهاند. از اینرو ،انقراض یك اصل است و به احتمال زیاد ما نیز منقرض خواهیم شد. آنگاه که از زیرپایمان خاکبرداری میکنیم تا به آثار فسیلی درون زمین دست یابیم، نشانه هایی از گونه های مختلف حیات دیرین را میبینیم. امروزه تنها انگشتشماری از این گونه ها نجات یافت هاند. پیش از ما میلیونها گونه ی حیات پا به عرصه ی وجود گذاشته و با
خورشید روزشان را شب کرده و آنگاه عمرشان به سر آمده و مردهاند. این است داستان حیات .
هر قدر هم که ما از دیدن غروبهای دلانگیز و عاشقانه، تنفّس نسیم تازهی اقیانوسی، و گرمای مطبوع روزهای تابستانی متنعّم شده باشیم، روزی فرا خواهد رسید که اینها همه پایان خواهد پذیرفت و سی اّرهی ما نازیستگاهی بیش برای حیات آدمی نخواهد بود. سرانجام، طبیعت بر ما غضب میکند و این همان کاری است که برای خیل گونههای حیات پیش از ما کرده است .
تاریخ طول و دراز حیات روی زمین نشان میدهد که ارگانیسمها به هنگام رویارویی با محیط متخاصم، سه سرنوشت بیشتر ندارند. میتوانند محیطشان را ترک کنند، میتوانند خود را با آن سازگار کنند، یا که بمیرند. با وجود این، آنگاه که به آیندههای دور مینگریم، دست آخر اسیر فاجعهی چنان بزرگی میشویم که سازش با آن مقدور نیست. یا باید زمین را ترک کنیم و یا این که بمانیم و هلاک شویم. راه دیگری وجود ندارد .
این فجایع بارها در گذشته رخ دادهاند و بیتردید در آینده نیز روی خواهند داد .زمین تاکنون سه چرخهی انقراض را پشت سر گذاشته که در اثنای آنها 90 درصد از گونههای حیات روی زمین محو شدهاند. مثل روز روشن است که در آینده نیز از این فجایع خواهیم داشت .
چند دهه که بگذرد با بلایایی مواجه خواهیم شد که طبیعی نیستند، بلکه بر اثر ندانم کاریها و کوته نظریهای خودمان گرفتارشان میشویم. ما را گرمایش زمین تهدید خواهد کرد و خود جوّ بر ما خواهد شورید. ما با خطر جنگافزارهای مدرن ،چون سلاحهای هستهای در برخی از نقاط بیثبات دنیا، روبرو هستیم. ما را خطر میکروبهای کشتار جمعی، از قبیل ایدز یا ابِولای هوازی تهدید میکند که با یك سرفه یا عطسهی ساده شیوع پیدا میکنند. این خطرها میتوانند 98 درصد از نسل آدمی را نابود کنند. فزون بر اینها، ما با رشد جمعیتّ روبرو هستیم که با آهنگی سرسامآور منابع زمینی ما را چپاول میکند. چه بسا روزی میزان مصرف منابع ما از ظرفیتّی که زمین برای تأمین آن دارد پیشی بگیرد و خود را در نبرد آخرالزمانی اقلیمی گرفتار سازیم که داریم بر سر واپسین منابع این سیاّره رقابت میکنیم .
فزون بر گرفتاریهایی که خودمان درست کردهایم، مصیبتهای طبیعی پیش روی ماست که کنترلی بر آنها نداریم. چند هزاره که بگذرد، ما در آستانهی عصریخبندان دیگری قرار میگیریم. یك صد هزار سال پیش، بیشتر رویهی زمین را لایهایاز یخ جامد به ضخامت 8/0 کیلومتر پوشانده بود. چشمانداز بیروح یخزده بسیاریاز جانداران را نابود کرد. آنگاه، ده هزار سال پیش، هوا رو به گرمی رفت. بر اثر این گرمایش کوتاه، ناگهان تمدّن امروزی شکل گرفت و انسانها توانستند نسلشان را در سراسر زمین بگسترانند و رشد کنند. امّا این شکوفایی در دورهی میانیخبندانی رخ داد و به این معنی بود که به احتمال زیاد ما در عرض ده هزار سال آینده عصر یخبندان دیگری را تجربه خواهیم کرد. آن روز که برسد، شهرهای ما زیر کوههای یخی ناپدید میشوند و تمدّن زیر یخ دفن میگردد .
ما با امکان ابَرَآتشفشان زیر پارک ملی یلوستون نیز روبرو هستیم که شاید از خواب طولانی بیدار شود و ایالات متحده را پاره پاره کرده و زمین را با هالهای از دوده و زبالههای سمیّ خفهکننده احاطه کند. فعالی تّهای آتشفشانی گذشته 000,630 سال ،3/1 میلیون سال، و 1/2 میلیون سال پیش رخ دادهاند. فاصلهی زمانی میان این رویدادها در حدود 000,700 سال است و از اینرو، چه بسا در 000,100 سال آینده شاید شاهد فعالیتّ آتشفشانی دیگری در ابعاد گسترده باشیم .
یك میلیون سال که گذشت، با تهدید برخورد سیاّرک یا دنبالهدار دیگری مواجه میشویم، مثل سیاّرکی که 6۵ میلیون سال پیش نسل دایناسورها را برچید. در آن روزگار، تخته سنگی با قطری در حدود 6/9 کیلومتر به شبه جزیرهی یوکاتان برخورد کرد و زبالههای سوزان را به آسمان پرتاب و دوباره بر زمین بارانید. در این برخورد ،در ابعادی به مراتب وسیعتر از انفجار توبا، ابرهای حاوی خاکستر اندک اندک پردهی سیاهی در برابر خورشید کشیدند و دمای زمین افزایش یافت. پوشش گیاهی به خشکی گرایید و زنجیرهی غذایی فرو ریخت. دایناسورهای گیاهخوار و آنگاه خویشاوندان گوشتخوارشان از گرسنگی مردند. در پایان ،90 درصد از خیل گونههای حیات روی زمین به هلاکت رسیدند .
هزاران سال است که ما شادمانه زندگی میکنیم بیآن که از خطر شناور بودن زمین در دریایی از تخته سنگهای بالقوّه کُشنده آگاه باشیم. تنها در دههی گذشته بود که دانشمندان توانستند احتمال چنین برخوردهای سهمگین را برآورد کنند. امروزه هزاران شیء نزدیك به زمین هستند که مدار زمین را قطع میکنند و برای حیات روی سی اّرهی ما خطر به حساب میآیند. تا ماه جون سال 2017، تعداد 294,16 از این شیءها دستهبندی شدهاند. امّا اینها تنها آنهایی هستند که ما یافتهایم. اخترشناسان تخمین میزنند که شاید میلیونها شیء دسته بندینشده در منظومهی شمسی باشند کهاطراف زمین میپلکند .
یك بار در بارهی این تهدید از اخترشناس فقید، کارل سیگن، پرسیدم. او بر آنبود که «ما در نمایشگاهی از آتشبازی کیهانی زندگی میکنیم» که در آن با خطرات بالقوّ های مواجهیم. او میگفت که هنوز وقت آن نرسیده است که سیاّرک بزرگی به زمین برخورد کند. اگر میتوانستیم این سی اّرکها را شناسایی کنیم، آسمان شب را پر از این نقاط تهدیدآمیز نورانی مییافتیم .
گیرم که بتوانیم از خطرات جلوگیری کنیم، تهدید دیگری هست که این خطرات را به سخره میگیرد. در چند میلیارد سال آینده خورشید به ستارهی غول سرخ عظیمی تبدیل میشود که کلّ آسمان را فرامیگیرد. خورشید آن قدر منبسط میشود که جوّ سوزان آن سطح مدار زمین را میپوشاند و گرمای مهیب در یك چشم به هم زدن حیات روی زمین را به مخاطره میاندازد .
برخلاف گونه های دیگر حیات روی این سیاّره که ناامیدانه به انتظار سرنوشت شان می نشینند، ما انسانها سرنوشتمان را خود تعیین می کنیم. خوشبختانه، ما در حال حاضر ابزاری را خلق می کنیم که ما را از بلایای طبیعت مصون می دارند و از این رو جزو 9/99 درصد گونه های دیگری نیستیم که در انتظار انقراض هستند. در این کتاب، با پیشتازانی آشنا می شویم که انرژی، بینش، و منابع کافی دارند تا سرنوشت انسان را تغییر دهند. خیال پردازانی را ملاقات می کنیم که باور دارند انسان می تواند در فضای برون زمینی زنده بماند. پیشرفت های انقلابی در تکنولوژی را تحلیل خواهیم کرد که ترک زمین و استقرار در جای دیگری از منظومه ی شمسی و حتی فراسوی آن را ممکن کند .
امّا اگر درسی باشد که بتوانیم از تاریخمان بیاموزیم این است که انسان، آنگاه که با بحرانهای تهدیدکنندهی حیات روبرو شده است، به چالش برخاسته و خود را به اهداف به مراتب والاتری رسانده است. از بعضی جنبهها، انگیزه اکتشاف در ژن ماست و با روح ما عجین شده است .
اینك بزرگترین چالش دوران در برابر ماست و آن این است که زندان زمین را بدرود گفته و در فضای برونزمینی جولان دهیم. قوانین فیزیك به روشنی میگویند که ما دیر یا زود با بحرانهای فراگیر، درگیر خواهیم شد که هستی ما را تهدید میکنند .
حیات عزیزتر از آن است که در بند یك سیاّره باشد و اسیر این تهدیدهای سی اّرهای شود .
کارل سیگن به من گفت که لازم است خودمان را بیمه کنیم و به این نتیجه رسیدکه باید به جرگهی « گونههای دو سی اّرهای» بپیوندیم. به بیان دیگر، ما به برنامهی پشتیباننیاز داریم .
در این کتاب، از تاریخ، چالشها، و راه حلّهای بخردانهای که پیش رو داریم ،سخن خواهیم گفت. راه مخاطرهآمیز است و فراز و نشیبهایی دارد، امّا چارهای جز این نیست .
از لحظهی واپسین انقراض در هفتاد و پنج هزار سال پیش، اجداد ما جسارت به خرج دادند و اندک اندک تمامی زمین را تحت سلطهی خود درآوردند. امیدوارم که این کتاب گامهای لازم برای برطرف ساختن موانعی را به ما نشان دهد که بیچون و چرا در آینده با آنها مواجه خواهیم شد. شاید سرنوشت ما این است که به مانند گونههای چندسی اّرهای درآییم و در میان ستارگان زندگی کنیم .
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ۲ دسامبر ۲۰۲۴
انسان گلوبال
|
|