بررسي جامعه انساني و تأثير اطلاعات بر آن
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[04 Feb 2011]
[ دکتر محسن خلیلی -- مجتبی کفاشان]
دگرگوني هاي اطلاعاتی- اجتماعي بي نهايت سريع، مهمترين واقعيت زندگي امروزين را تشكيل مي دهد. دنياي امروز مكاني كاملاً متفاوت با دنياي بيست و پنج سال پيش است و دنياي نيم قرن بعدي نيز به طور قطع بسيار متفاوت از دنياي كنوني خواهد بود. با اين حال همين دنياي بسيار متفاوت محل زيست جامعه انساني است. مفهوم اين سخن آن است كه مهمترين چيزهايي كه انسان امروز بايد به فراگرفتن آن بپردازد، دقيقاً چيزهايي است كه به او ياري مي دهد، دگرگوني هاي آينده را پيش بيني كند و خود را براي رويارويي با آنها آماده سازد. اين نياز جامعه انساني از دو طريق برآورده مي شود: نخست با ارائه چارچوبي براي درك و تشخيص نيروهاي سبب ساز شالوده دگرگوني هاي اجتماعي سپس درك چگونگي ظهور، توسعه يا نابودي جوامع و دولت ها كه در طي قرون متمادي ساخته شده است. در اين مقاله سعي بر آن شده است تا با نگرشي تطبيقي – تاريخي، چشم اندازي در حوزه جوامع انساني و نقش اطلاعات به عنوان عاملی در تحولات اجتماعي ارائه گردد.
كليد واژه: جامعه انساني – اطلاعات – دگرگوني اجتماعي – اقتصاد - دولت
بافت اجتماعي و پويه شناسي تحول فناوري اطلاعات
دانيل بل نخستين کسي بود که به طور جدي به شکل گيري نوع جديدي از جامعه اشاره کرد. هر چند قبل از او عده ديگري از اين اصطلاح استفاده کرده بودند، ليکن وي انگاره پسا صنعت گرايي را رواج داد. کارگران کارخانه اي عصر صنعت گراِيي فراموش مي شوند و نخبگان جديد حرفه اي و فني بخش خدمات، برتر و ممتاز مي گردند. اين مرحله جديد جامعه صنعتي، که از دهه 1960 پيش بيني مي شد، بيش از هر چيز بر اساس دانش نظري استوار بود. با استفاده از تکنولوژي هاي ارتباطي و اطلاعاتي جديد، که در واقع همان کاري را که ماشين ها در عصر انقلاب صنعتي به جاي قدرت بازو انجام مي دادند، براي قدرت فکري و ذهني انجام مي دهند، صنعت گرايي متحول شد. دانيل بل بعدها اين وضعيت جديد را جامعه اطلاعاتي ناميد (لاين،1381).
جامعه مبتنی بر اطلاعات را می توان به عنوان جامعه ای که بخش غالب اجتماع در کارهای فکری به جای کارهای فيزيکی درگيرند، تعريف نمود. در چنين جامعه ای بيشترين توجه به فعاليتهای اطلاعاتی از قبيل : فراهم آوری، پردازش، توليد، ثبت، انتقال، اشاعه و مديريت اطلاعات مبذول می گردد وبيشترين هزينه ها صرف فرايندهای اطلاعاتی می شود (cawkell,1987).
همزمان با پيدايش شکل نوين اجتماع، تحولات فناوري اطلاعات در دهه 1970 و اكثراً در آمريكا اتفاق افتاد و پيامدهايي نيز به همراه داشت. بحرانهاي اقتصادي دهه 1970 و بحران نفت كه اكثراً آمريكا با آن دست و پنجه نرم مي نمود، موجب شد تا انگيزه اي وافرتر نسبت به استفاده و تكميل فناوري صورت پذيرد. خصيصه قابل دسترسي بودن فناوري هاي جديد شالوده اي بنيادين براي روند تجديد ساختار اجتماعي – اقتصادي در دهه 80 بود و بعدها جوامع شبكه اي را بوجود آورد (كاستلز، 1380).
يكي از ويژگي هاي بارز تأثير فناوري اطلاعات در بافت اجتماعي شبكه سازي است. انعطاف پذيري گسترده اطلاعاتي ناشي از فناوري ها امكان ايجاد كانالهاي جديد ارتباطي در سطحي جهان شمول را به وجود آورده است. در اين شكل نوين اجتماعي نه تنها رويكردهاي ارتباطي ميان فردي بلكه سازمان ها و نهادها نيز قابل اصلاح يا تغيير مي باشند. نمونه اي بارز از اين تغيير سازماني را مي توان در ايجاد كتابخانه هاي مجازي، چك هاي الكترونيكي، ايجاد و توسعه كارتهاي اعتباري و شهرهاي الكترونيكي و ... مشاهده نمود. اين در حالي است كه در گذشته تغيير در ساختار روابط فردي يا سازماني نيازمند گونه اي از مخاطره و ريسك پذيري و يا حتي خطر انهدام سازمانها نيز بود اما امروزه نه تنها مي توان همراه با تغييرات فناوري، تغييرات اجتماعي را رغم زد بلكه مي توان بدون امكان انهدام موجوديت سازماني يا اجتماعي، موجوديتي جديد را خلق كرد.
از آنجايي كه فناوري جديد اطلاعاتي در تعاملي تنگاتنگ با جامعه انساني است، توجه به تحولات و نتايج ناشي از آن نيز از اهميت فراواني برخوردار مي باشد كه به اجمال مورد بررسي قرار مي گيرد.
قشربندي جامعه انساني متكي بر اطلاعات
در نگاهي تاريخي مي توان به آساني نابرابريهاي موجود در جوامع انساني را دريافت. حتي در ساده ترين فرهنگها، كه اختلاف در ثروت و دارايي عملاً موجود نيست، نابرابري ميان افراد، مرد و زن، پير و جوان وجود دارد. جامعه شناسان براي توصيف نابرابري ها از وجود ‹‹قشربندي هاي اجتماعي›› سخن مي گويند. جوامع را مي توان متشكل از قشرهايي به صورت سلسله مراتبي در نظر گرفت كه قشرهاي ممتاز در بالا و قشرهاي پايين تر، در زير قرار گرفته اند. از لحاظ تاريخي جوامع را مي توان به چهار نظام اساسي قشربندي نمود: بردگي، كاستي، رسته اي و طبقه اي. گاهي نيز اين نظامها همراه يكديگر يافت مي شوند. (گيدنز، 1373).
انقلاب فناورري اطلاعات، ابزاري موثر در اجراي فرآيند بنيادين تجديد ساختار نظام هاي اجتماعي از دهه 1980 به بعد بوده است. پس از اين دهه به نظر مي رسد قشربندي جامعه انساني به صورت گسترده و هدفمندي در دو جهت بنيادين در حال تغيير شكل مي باشد كه عبارت است از: جوامع ثروتمند اطلاعاتي و جوامع فقير اطلاعاتي. اغلب در بررسي قشربندي هاي تاريخي جامعه انساني با حذف جايگاه اطلاعات در آن، به وضوح جايگاه فرد در جوامع مشخص بوده و ميزان قدرت و اختيار او نيز تعيين گرديده است. اما در چارچوب قشربندي متكي بر اطلاعات، جامعه انساني و نقش فرد در جوامع به گونه اي كاملاً متفاوت از گذشته تغيير شكل يافته است.
جايگاه فرد در جامعه متكي بر اطلاعات
فناوري هاي نوين اطلاعاتي، اقصي نقاط عالم را در شبكه هاي جهاني به يكديگر پيوند مي دهند. ارتباطات رايانه اي، مجموعه گسترده اي از جوامع مجازي را به وجود آورده است. با اين همه، ويژگي بارز اجتماعي و سياسي دهه 1990، سامان دادن كنش و سياست اجتماعي پيرامون هويتهاي اصلي است كه داراي پيشينه هاي تاريخي هستند. به نظر مي رسد نخستين گامهاي تاريخي جوامع اطلاعاتي، اهميت ‹‹هويت›› را به عنوان اصل سازمان دهنده به وجه بارز اين جوامع بدل ساخته است. منظور از هويت، فرآيندي است كه يك كنشگر اجتماعي به وسيله آن خود را شناخته و بدون اشاره به ساير ساختارهاي اجتماعي، جايگاه خود را در جامعه يا جهان معنا مي بخشد (كاستلز، 1380).
شايد بتوان از ديدگاهي امروزي فرد را در دسته هايي از قبيل علمي و غير علمي، قرار داد. در اين تقسيم بندي كه به طور جامعي متكي بر اطلاعات است، نيروي عضلاني اساساً مطرح نيست. به اين معني كه اگر فردي با مهارت اندك استعفا دهد به سرعت مي توان جانشيني برايش يافت در حالي كه با بالاتر رفتن سطح مهارتهاي تخصصي، يافتن شخصي مناسب كه مهارتهاي موردنظر را داشته باشد، دشوارتر و گران تر است. در نگرشي تاريخي بر اين موضوع مي توان نتيجه گرفت كه خط مشي هاي قديمي به جاي گردش دانايي و اطلاعات، بر گردش نيروي انساني و سرمايه متمركز بوده است، حال آنكه در جهان معاصر و فراصنعتي ‹‹گردش دانايي و دانايي محوري›› جايگاه فرد را در اجتماع معني مي بخشد. در چنين دسته بندي طيف كار فكري از اهميت روز افزوني برخوردار مي باشد.
انسان از لحاظ خصايص اورگانيك در همه اعصار و اجتماعات تاريخي يكسان بوده است، ولي از لحاظ خصايص اجتماعي، صور متفاوتي به خود گرفته است. اورگانيسم انساني هر چه باشد، در دست توانايي هاي جامعه مي گردد و مطابق الزامات اجتماعي تغيير مي يابد. جامعه به قدري نيرومند است كه مي تواند از امكانات يك اورگانيسم ضعيف حداكثر بهره برداري را كسب و شخصيت توانايي بسازد. (آگ برن، 1380).
تأثير اطلاعات بر روندهاي اقتصادي جامعه انساني
مورخان اقتصادي نشان داده اند كه اطلاعات و فناوري از طريق افزايش بهره وري نقشي بنيادين در رشد اقتصاد و بويژه در عصر صنعتي ايفا نموده است. اما مطالعه تاريخ اقتصادي جامعه انساني نشان مي دهد كه در طي قرون عوامل مختلف ديگري در روندهاي اقتصادي تأثيرگذار بوده است. براي نمونه افكار اقتصادي افلاطون بر پايه ‹‹اخلاق›› بنا نهاده شده بود. او كه پستي هاي زمان خود را در جمع آوري ثروت به چشم ديده بود عقيده داشت كه ‹‹پول و فضيلت به مانند دو كفه ترازو هستند كه محال است يك كفه آن بالا رود بدون آنكه طرف ديگر نزول نكند.››
مي توان گفت تا قرن دهم ميلادي اقتصاد از دريچه اخلاق مورد بررسي قرار مي گرفت. كوشش كليسا، بي توجه كردن مردم به ماديات و دلخوش ساختن آنها به صبر و قناعت بود. اما از قرن 12 م، كم كم جنبش هاي محلي موجب بوجود آمدن چند كارگاه صنعتي گرديد و از قرن 13 م بخاطر تسلط اروپا به درياي مديترانه و توسعه روابط تجاري سودمند با خاورميانه يك دوره پيشرفتهاي اقتصادي بوجود آمد و پول به عنوان وسيله پرداخت رواج يافت.
از لحاظ عقايد اقتصادي، قرون وسطي يك دوره هزار ساله فقر افكار و تاريكي انديشه بود. سيستم مبادله به صورت مبادله مستقيم كالا با كالا بود و علاقه مندي به مال از طرف روحانيون تقبيح شده و اقتصاد و فعاليت هاي اقتصادي تحت الشعاع اخلاق، سنت ها و مذهب قرار گرفته بود. اختراع ماشين چاپ، كشف آمريكا و دسترسي به هندوستان از طريق آفريقا، امكان توسعه فعاليت هاي اقتصادي و علاقمندي به مال و ثروت را فراهم تر ساخت و بالاخره رنسانس و اصلاحات فرهنگي – مذهبي، نحوه تفكر جامعه اروپايي را دگرگون كرد. فعاليت و تفكر اقتصادي بدون توجه به عوامل مذهبي و اخلاقي مورد بررسي واقع شد و با كشف بازارهاي جديد، دسترسي به ثروتهاي سرشار براي اروپا ممكن گرديد. سيل طلا و نقره به اروپا، نحوه تفكر جامعه را تغيير داد و ماهيت تفكر اقتصادي كه تا قرن 15 م تحت الشعاع اخلاق و مذهب بود، از آن به بعد تغيير و مكاتب جديد اقتصادي ظهور كرد. اما تا ظهور انقلاب صنعتي هنوز رويكردهاي اقتصادي بر پايه اي مستقيم استوار بود (قديري اصل، 1348).
بی سر و صداترين علت انقلاب صنعتی را بايد در تراکم تدريجی اطلاعات طی عصر کشاورزی جستجو کرد. در واقع، به رغم کاستی گرفتن آهنگ نوآوری های فنی، اختراع ها و اکتشاف ها متوقف نشده بود. شواهد گويای پيشرفت های فنی، همه جا در کشاورزی، فلزکاری، استخراج کان ها، حمل و نقل، ساختمان و ديگر زمِينه ها به چشم می خورد. در نتيجه همين پيشرفت ها، ذخيره اطلا عات و تجربيات فنی در قرن هيجدهم بسی پربارتر از قرن سيزدهم و در قرن سيزدهم بسيار متراکم تر از قرن هشتم بود. اين ذخيره عظيم اطلاعات و تجربيات، نيروی نهفته ای بود که می توانست به مجرد تغيير وضع و مساعدتر شدن شرايط اجتماعی سيلی از نوآوری های فنی به راه بيندازد(نولان، 1380).
انقلاب اول صنعتی حرکت از جامعه کشاورزی به سوی کار در کارخانه ها بود و دومين انقلاب صنعتی تغِِيير مشاغل اجتماعی از کار در کارخانه ها به سوی ارائه خدمات بود. سر آغاز حرکت به سوی ارئه خدمات از ايالات متحده و بسِياری از کشورهای ثروتمند بود و همزمان با بيکاری بخش عظيمی از منابع انسانی در کارخانه ها صورت گرفت. مشاغل بخش خدمات به سرعت جای مشاغل کارخانه ای را گرفت. در سال 1960، در حدود 35 درصد از کارگران در بخش توليد کالا و 65 درصد در بخش ارائه خدمات مشغول به کار شدند. در سال 2004 تنها 1/6 مشاغل اِيالات متحده در صنايع توليد کالا مشغول بودند و اِين در حالی است که 5/6 جمعيت شاغل، در بخش ارائه خدمات فعاليت می کردند. اين رويه جهان شمول و مداوم است. در فاصله سالهای 1967 تا 2003 و متعاقب توسعه و تشريک مساعی اقتصادی در جهان مشاغل بخش خدمات 19 درصد در آمرِيکا، 21 درصد در ژاپن و تقريبا 25 درصد در فرانسه، ايتاليا و انگلستان رشد يافته است.
برای نمونه در آسيا، هندوستان در مدت زمان کوتاهی در مرکز توجه جهانی در حوزه فناوری های اطلاعاتی قرار گرفت و رشد صنعتی و فناورانه آن از 73/1 بيليون دلار در سالهای 1994 تا 1995 به 5/13 بيليون در سالهای 2001 تا 2002 افزايش ِيافت. به اين ترتيب رشد اقتصادی هند از 59/0 به 87/2 درصد در سالهای 2001 تا 2002 افزايش يافته است. درآمد حاصل از سخت افزار، دستگاههای جانبی و شبکه های اطلاعاتی 893/2 ميليون دلار و منافع حاصل از نرم افزارهای اطلاعاتی و و خدمات اطلاعاتی قابل صدور به 678/7 ميليون دلار در سالهای 2001 تا 2002 رسيد. فناوری های اطلاعاتی بخش خدماتی را قادر به رشد از 554 ميليون دلار در سالهای 1999-2000 به 897 ميليون دلار در سالهای 2000-2001 نمود(NASSCOM,2002).
اکنون ما در آستانه انقلاب سوم صنعتی يا همان عصر اطلاعات هستيم. جريان سريع و آسان اطلاعات در سطح جهان به ميزان زيادی سطح خدمات تجاری – اقتصادی را گسترش و بيش از پيش نموده است. اين انقلاب اخير چالشهای زيادی را در پی دارد و همانند دو انقلاب قبلی ، انقلاب صنعتی سوم پيامدهای فراوانی در آمريکا و ساير کشورهای پيشرفته در سطح کار، زندگی و تربيت فرزندانشان داشته است(blinder,2006).
در عصر جامعه هاي شبكه اي تمامي نظام هاي اقتصادي بر يك ‹‹بنيان دانايي›› استوارند. همه موسسات تجاري به اين منبع بر ساخته اجتماع كه از پيش وجود داشته است، وابسته اند. اقتصاددانان و مديران بازرگاني وقتي ‹‹نهاده هاي›› موردنياز توليد را محاسبه مي كنند، معمولاً ‹‹بنيان دانايي›› را در کنار سرمايه و نيروي كار و زمين ناديده نمي انگارند. آنچه پيدايش يك اقتصاد فوق نمادين را تبيين مي كند، ترويج و تبليغ رايانه و يا تدابير صرفاً مالي نيست، بلكه خيزش عظيم امروزي در بنيان دانايي جامعه است. دانايي نوين به همه چيز سرعت مي بخشد و ما را به سمت اقتصادداني و زمان واقعي پيش مي راند و جانشيني است براي زمان. دانايي چون نياز به مواد خام و نيروي كار، زمان، مكان، سرمايه و ساير نهادها را كاهش مي دهد، جانشين نهايي يعني منبع اصلي يك اقتصادي پيشرفته خواهد بود. با تحقق اين تحول، ارزش دانايي نيز به شدت افزايش مي يابد. (تافلر، الوين؛ تافلر، هايدي، 1376).
به هر حال مهمترين چيزي كه مي توانيم در ارتباط با عصر جديد اطلاعات بگوئيم اين است كه اين دوران عصرگذار و در حقيقت در حال تغيير است. گذار خود ويژگي هايي دارد كه آن را از عصر ثبات متمايز مي كند. مهمترين ويژگي گذار معاصر شتاب تاريخ است و اين شتاب در همه حوزه ها مطرح هست. براي روشن شدن شتاب تاريخ به تمثيلي اشاره مي شود كه آن را روشن مي كند:
يكي از متفكران برجسته ‹‹كولدين›› معتقد است اگر ما كل تاريخ بشر را تقسيم به 800 نسل 65 ساله بكنيم اين گذشته تاريخي را شكل مي دهد و 650 نسل از 800 نسل غارنشين بوده اند و اين 650 نسل در طول تاريخ شاهد هيچگونه تغييري در زندگي خود نبوده اند. در حقيقت از حدود 70 نسل پيش بوده است كه خط و كتابت اختراع شده بود و اختراع خط و كتابت آغاز ثبت و مبادله تجربه هاست و ثبت و مبادله تجربه ها خود يك جريان تحولي را به راه مي اندازد (خوارزمي، بي تا ).
اطلاعات و گسترش پديده جامعه جهاني
جهاني شدن پديده تازه اي نيست و منشأ آن به زمان هاي گذشته باز مي گردد. پيش از قرن هفدهم و هيجدهم، جهاني شدن با ويژگي هاي امروز خود در آميخت. تامپسون مي نويسد: جهاني شدن زماني ظهور مي يابد كه : الف) فعاليت ها در بستري جهاني پديد آيند؛ ب) فعاليت ها در سطح جهاني سازماندهي، طراحي و هماهنگ شوند؛ پ) فعاليت ها مستلزم درجه اي از رابطه و وابستگي متقابل باشند، به طوري كه در بخش هاي مختلف جهان، فعاليت هاي محلي بتوانند در پي هم شكل گيرند. همانگونه كه گيدنز توصيف مي كند، جهاني شدن آرايش دوباره زمان و مكاني است كه فعاليت ها از راه دور آن را تسهيل كرده است ( اسلوين، 1380).
امروزه اين فناوري و اطلاعات است كه قلمرو شكل گيري امور انساني را عميقاً تغيير داده، به مردم اجازه مي دهد در زماني كوتاه چيزهاي بيشتر و داراي پيامدهاي گسترده تر از آنچه را كه پيش تر تصور مي شد، تجربه كنند. فناوري جوامع محلي، ملي و بين المللي را بسيار بيشتر از گذشته به يكديگر وابسته مي كند. جوامع فراي مرزهاي محلي و فرهنگ ها، به عنوان قسمتي از يك اجتماع جهاني به سوي يك فرهنگ و مليت سوق داده مي شوند كه خود گامي براي ايجاد يك هويت جهاني است.
بدين ترتيب وقتي جهاني شدن به عنوان ظهور فوق قلمروگرايي تاريخي تلقي شود، پديده اي عمدتاً جديد در تاريخ معاصر است. فقط پس از دهه 1960 جهان گرايي در زندگي بخش هاي بزرگي از انسانها نقش محوري، جامع و مداوم پيدا كرده است. امروزه صدها ميليون نفر از مردم دنيا همه روزه چندين بار به طور فوري با ساير كساني كه قبلاً بسيار دورتر از آنها بوده اند، تماس نوشتاري و ديداري – شنيداري برقرار مي كنند. در مجموع آهنگ جهاني شدن با گذشت زمان شتاب فزاينده اي پيدا مي كند. اما اين بدان معنا نيست كه اين پيشرفت جنبه خطي و برگشت ناپذير دارد (شولت ، 1382).
اطلاعات و روابط متقابل اجتماعي
در جامعه انساني انواع مناسبات متقابل اجتماعي از گذشته وجود داشته است. افزون بر اين سازمان هاي گوناگون هر يك از جامعه هاي انساني نيز الزاماً با يكديگر مناسبات متقابلي داشته و از اين رو نسبت به يكديگر متعادل و سازگارند. اما عوامل تأثيرگذار بر نوع روابط اجتماعي در طي اعصار متفاوت و گسترده بوده اند و سير عوامل تأثيرگذار بر روابط اجتماعي همواره بر يك شيوه نبوده و از عوامل مختلفي تأثير گرفته است. در اين بخش سعي بر آن است كه تنها نقش نوآوري ها و فناوري هاي اطلاعاتي و تأثير آن در تغيير روابط متقابل اجتماعي مورد بررسي قرار گيرد.
رابطه اجتماعي كلي ترين و ساده ترين شكل يا هستي اجتماعي است و از بنياد عميقي برخوردار مي باشد، چون تا حدودي مبتني بر شرايط اوليه، طبيعي و بالفعل پيوندها، وابستگي متقابل و دلبستگي هاي ميان انسان هاست و چون تا حدودي متكي به بنيادي ترين، كلي ترين و ضروري ترين نيازهاي انسان است، مبناي رابطه بر ‹‹آگاهي فرد›› تأثير مي گذارد. از لحاظ تاريخي الگوي نخستين رابطه اجتماعي، معاوضه يا مبادله و توسعه يافته ترين شكل مبادله، يعني فروش و خريد اشياء و خدمات بود، اشياء و خدماتي كه قابليت معاوضه با اشياء و خدمات ديگر را دارند. هر كنشي كه ماهيت عقلاني دارد و در نهايت توسط خرد هدايت مي شود را بايد در زمره اين نوع قرار داد، زيرا تفكر و سنجش براي آن ضروري است و اساس آن را تشكيل مي دهد.
اگر جوامع را از لحاظ نوع روابط به جوامع سنتي و مدرن تفكيك نمائيم نقش اطلاعات و انقلاب هاي فكري كاملاً محسوس تر خواهد شد. ايده هاي ترقي خواهانه در قرن هجدهم وضع شدند و در انقلاب 1789 فرانسه و انقلاب 1776 آمريكا خود را نشان دادند. با اين وجود انقلاب صنعتي باعث تحولات پيچيده تر و چشمگيرتري در حوزه روابط اجتماعي گرديد. جوامع صنعتي شده، پيشرفت هاي مادي سريعي را طي كردند. ظرفيت توليدشان به سرعت افزايش يافت، بخش هاي جديدي از جمعيت غني و توانگر شدند، سرمايه افزايش و نوآوري هاي علمي و فني به شكل زنجيره اي آغاز شد. مللي كه صنعتي شدند از ظرفيت خاصي براي سلطه و حتي استعمار مللي برخوردار شدند كه كم تر صنعتي بودند و ملل اروپايي امپراطوري هاي استعماري را بنياد نهادند و گونه جديدي از روابط اجتماعي – سياسي را رغم زدند.
قدر مسلم اينكه قبل از انقلاب صنعتي جوامع سنتي از ثبات برخوردار بودند و معطوف به زندگي در حد امرار معاش و محور آن خانواده بود، در حالي كه جامعه مدرن به سرعت تغيير مي كند، به اين معنا ثبات ندارد، به دنبال توليد صنعتي است و محور آن دولت و اقتصاد مي باشد و اساساً جامعه اي عقلاني – دنيوي است (واترز، 1381).
گي روشه (1368) جوامع را بر اساس نوع فناوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي به اعصار چندگانه اي تقسيم بندي مي نمايد كه عبارتند از:
- عصر سنگ ابزاري
- عصر انسان ابزاري
- عصر پيش تكنيكي
- عصر پارينه تكنيكي
- عصر نوتكنيكي
در اينجا به بررسي اجمالي عصر نو تكنيكي مي پردازيم. عصر نو تكنيكي عصري است كه از ابتداي قرن بيستم در آن وارد شده ايم. يكي از ويژگي هاي بارز جوامع نو تكنيكي نقش اطلاعات و اهميت بارز آن در اجتماع و روابط جامعه است. در قرن حاضر پيدايش شبكه هاي اطلاعاتي جوامع را به سمت مجازي شدن، ارتباطات راه دور، خدمات الكترونيكي سريع، دسترسي آنلاين، شبكه اينترنت و تسهيلات بدون هزينه رايانه اي سوق داده است. در گذشته اشاعه اطلاعات محدود بود و چنانچه دانش و اطلاعات در اختيار افراد معدودي باشد، دامنه بهره گيري از آن نيز محدود مي شود. بهره گيري اطلاعات زماني مفيد است كه گسترش پيدا كند. به همين منظور، اشتراك زمينه هاي توسعه دانش مداري از اهميت ويژه اي برخوردار است تا بتوان از آن دانش براي ايجاد تحولات لازم در برنامه ها و فعاليت هاي اجتماعي بهره مند شد. از اين روست كه در عصر نوتكنيكي اشتراك دانش به عنوان يكي از ابزارهاي مهم تعامل اجتماعي محسوب شده و مبناي روابط متقابل اجتماعي قرار گرفته است.
تغيير محور توجه از سوي اطلاعات به سوي ارتباطات، مويد اين است كه قسمت اعظم اطلاعات مفيد، در شرايط اجتماعي جريان دارد. در واقع دليل پذيرش ابداعات و اختراعات، از تلفن گرفته تا اينترنت، كاربرد آنها براي رفع نيازهاي اجتماعي است. ارتباط بين فناوري هاي عصر اطلاعات و مفاهيم اجتماعي، از برخي لحاظ مانند ارتباط درخت جنگل استوايي و درخت انجير پيچك است. اگر شرايط مساعد باشد انجير بر روي تنه درخت جنگل استوايي رشد مي كند و اين رشد به حدي مي رسد كه در نهايت جاي درخت استوايي را مي گيرد و حتي آن را حذف مي كند.
تلفن تا دهه 1930، نقش يك ابزار تجاري را ايفا مي كرد، اما در حال حاضر از اين وسيله به عنوان يك ابزار ارتباط جمعي استفاده مي شود. مردم متوجه شدند كه مي توانند از تلفن در صورت شناخت طرف مخاطب براي انجام هر معامله استفاده کنند. در ملاقات حضوري آهنگ صدا، حالت رفتار و حركات چشم اطلاعات زياد و وسيعي را انتقال مي دهد كه به آساني روي شبكه (وب) قابل تكثير نيست. وقتي افراد دور هم جمع مي شوند، كانال هاي ارتباطي گوناگوني باز مي شود كه بر امور ماوراء الطبيعه اشراف پيدا مي كند. زماني كه افراد دور هم جمع مي شوند، ارتباط غيرآگاهانه كه ناخودآگاه در گروهها ايجاد مي شود در شكل گيري عقايد جديد برجسته يا ايجاد اتفاق نظر غيرمنتظره نقش دارند.
اما در هر حال نمي توان نقش فناوري هاي اطلاعاتي را در تسهيل ارتباطات انكار كرد. بسياري از افراد در واقع صرفاً به اطلاعات ساده اي نظير قيمت يك كالا يا يك نقشه نياز دارند، اما برخي ديگر پست الكترونيكي را سودمند مي يابند، زيرا نياز به گسترش ، تشريفات و تعارفات را كم مي كند. به طور قطع، بسياري از مشتاقان ترجيح مي دهند در شبكه گمنام بمانند تا امكان تبادلات غني اطلاعاتي را با دوستان و همسايگان داشته باشند (ولدان، 1380).
تأثير انقلاب اطلاعات بر دولت ها و سياستگذاران آنها و ظهور دولت الکترونيک
کاربرد مفاهيم جامعه و دولت به صورت هم معنا اغلب موجب ابهام مي گردد، زيرا تمايز ميان مفاهيم دولت و جامعه داراي اهميت بسزايي در سنت ليبرال بوده است. با پيدايش جامعه شناسي به عنوان رشته اي نو از طريق آثار نويسندگاني چون مارکس، دورکهايم و مک آيور دولت هر چه بيشتر به عنوان جزيي از جامعه تلقي شد. بدينسان مطالعات جامعه شناختي جامعه را به عنوان عرصه اي مستقل و شبکه فراگيري از روابط و ساختهاي دروني مورد بررسي قرار دادند. در نتيجه دولت به واسطه جامعه توضيح داده شد و موجوديتي مجزا و مستقل به شمار نمي آمد.
در انديشه سياسي يونان مفهوم جامعه وجود نداشت. از قرار معلوم ارسطو دولت شهر را منتج از خانواده مي دانست، ليکن وي قايل به حوزه هاي فعاليت جداگانه اي نبود. دولت- شهر اجتماعي، اخلاقي، نظامي و مبتني بر همبستگي خويشاوندي تلقي مي شد که در خصلت اجتماعي بودن انسان ريشه داشت(وينسنت،1371).
پس از انقلاب صنعتي و تحولات ناشي از رنسانس، ظهور دولت مدرن نشاني ظهور گفتماني جديد بود که درک سنتي از قانون، اجتماع و سياست را از نو قالب بندي مي نمود. در طول سده هاي هفده و هجده ميلادي، دولت هاي مطلقه و قانوني به شکل مستمر وارد فعاليت هاي گذار به دموکراسي شدند که علت اصلي آن ، مسوليت ناشي از تعهدات نظامي بود.مسله مهم اين است که درگيري فزاينده دولت ها در شبکه هاي منطقه اي و جهاني، به ويژه در نيمه دوم سده بيستم ميلادي حدود و گستره اقتدار آنها را تغيير داد. رشد دولت – ملت، سازمانها، تجمعات بين الملل و فرا ملي، افزايش پيوندهاي متقابل جهان و عدم امکان اداي وظايف دولت بدون توسل به همکاري هاي بين المللي ، باعث رشد منظم امور جهاني و شکل گيري نظم جهاني گرديد(توحيد فام،1381).
انقلاب اطلاعات نيز همانند ساير پديده های معاصر نقش و عملكرد دولت ها و سياستگذاران آنها را به چهار طريق عمده تغيير داده است. نخست اينكه حكومت ها به اطلاعات بيشتري دسترسي دارند و در واقع حكومت ها اطلاعات بسيار زيادي در اختيار دارند. فلج ناشي از كثرت اطلاعات خطري واقعي است و حكومت ها و سياستگذاران بايد بين اطلاعات كه اهميت دارد و آنچه كه چنين نيست، تمايز قائل شوند. دوم، شبكه هاي جهاني به اين معناست كه فرآيند تصميم گيري مي تواند متمركز يا غيرمتمركز باشد. حكومت ها معمولاً داراي فرآيند تصميم گيري متمركز هستند كه سبب كاهش اهميت سفرا و سفارتخانه ها مي شود. سفارتخانه ها اطلاعات را گردآوري و به پايتخت هاي كشور متبوع خود ارسال مي كنند و در عين حال بيشتر مشغول ايفاي وظايف نمايندگي خود هستند.
سوم، شبكه هاي جهاني، انحصار حكومت ها بر اطلاعات را از بين مي برند. شركت ها، روزنامه نگاران، سازمان هاي غيردولتي در بيشتر مواقع از دولت ها اطلاعات بيشتر و بهنگام تري دارند. سياستگذاران همانند ديگران براي كسب اطلاعات و تحليل ها به شبكه بي بي سي و سي ان ان اتكا مي كنند. چهارم، شبكه هاي جهاني سبب ايجاد شفافيت براي همه مي شوند و بنابراين سبب مي شوند مسئله مقابله با موضوعات جهاني مانند گرم شدن هواي زمين برجسته شده و مورد تأكيد قرار گيرد و به اين وسيله كشورها نتوانند به صورت يك جانبه درباره مشكلاتي كه جهاني هستند، تصميم گيري كنند (بيليس، 1383).
ظهور و پيدايش شيوه های جديد اطلاعاتی و ارتباطی و جامعه اطلاعاتی ساختار دولت و شکل آن را نيز تغيير داده است. دولت الکترونيک دولتی است كه اطلاعات و خدمات دولتي را از طريق اينترنت يا ساير ساز و كارها و روشهاي ديجيتالي به مردم ارائه كند . اين ساختار جديد ، قابليت آن را دارد كه بخش دولتي را تغيير دهد و پيوند ميان دولت و شهروندان را از نو پايهريزي كند . چنين دولتي موقعيتي را فراهم ميآورد تا ارائه خدمات و اطلاعات به شهروندان بهبود يابد و شهروندان نيز قادر ميشوند خدمات و اطلاعات مورد نياز را در هر زمان و بنابر استانداردهاي روز كسب كنند . در چنين دولتي، لايههاي زائد مديريت دولتي قابل حذف ميشود و امكان دسترسي آسان همگان به خدمات و اطلاعات فراهم ميآيد . دولت الكترونيك ، اين توان را دارد كه فرايندهاي اجرايي سازمانها را تسهيل كند و هزينهها را از طريق يكپارچهسازي و حذف سامانههاي مازاد كاهش دهد . كارآمد ساختن عمليات دولتي جهت تضمين پاسخگويي سريع به نيازهاي شهروندان نيز از طريق دولت الكترونيك امكان پذير مي گردد . دولت الكترونيك ، بر خلاف رويكردي كه در بسياري از كشورهاي در حال توسعه و به ويژه خاورميانه مشاهده ميشود شامل كامپيوتر دادن به مقامات و كارمندان دولتي ، اتوماتيك كردن رويههاي علمي قديمي يا صرفاً ارائه اطلاعات نهادها و وزارت خانهها روي وب سايت ، يا ايجاد وب سايتهاي وزارت خانهاي نيست . دولت الكترونيك عبارت است از بهره گرفتن از فنآوري هاي اطلاعاتي و ارتباطي براي متحول كردن دولت و فرايند حكومتگري از طريق قابل دسترستر ، كارآمدتر و پاسخگوترنمودن آن. بر اين مبنا، دولت الكترونيك به معناي بهره گيري از قدرت اطلاعات و تكنولوژيهاي اطلاعاتي براي ايجاد ساخت جديدي از دولت است كه با جامعه اطلاعاتي و شبكهاي همخوان است . از اين رو ، دولت الكترونيك در برگيرنده توسعه و به كارگيري زير ساختهاي اطلاعاتي و همچنين تدوين و اجراي سياستها ، قوانين و مقررات لازم براي تسهيل عملكرد جامعه اطلاعاتي يا ديجيتالي است .
جامعه انسانی و دموكراسي اطلاعاتی
مانوئل كاستلز معتقد است انقلاب ارتباطات و ظهور شبكهها، سبب ساز "ساختار شكني دولت ملي " و بازسازي دموكراسي از طريق بازآفريني دولت محلي و شكوفايي آن از طريق ابزارهاي الكترونيك ، تقويت مشاركت سياسي و پيوند افقي ميان شهروندان شده و از طريق تسهيل ، انتشار و اصلاح اطلاعات و امكانات براي تشكيل منظومههاي تعاملي و مباحثهاي ، فرصتهاي فراوان فراهم آورده است( كاستلز،1382). اينترنت در حد نهايي خود ، اجتماعي الكترونيك است كه از شبكه وسيعي از شهروندان آزاد و برابر در سطح جهان ، تشكيل شده به طرزي كه اين شهروندان قادرند درباره همه جنبههاي زندگي بحث كنند بي آنكه نسبت به كنترلها و نظارتهاي دولتي و حكومتي هراسي داشته باشند . بلاگ نويسي ، اتاق هاي گپ زني ، اعلام آرا با يك حركت موشواره ، همه پرسيهاي رايانهاي ، تله پارلمانهاي مردمي ، هياتهاي منصفه مجازي شهروندان ، گروههاي مباحثه الكترونيك ، باجههاي اطلاعات عمومي و امضاي الكترونيك (محسني،1383)، به ابزار بسيار مهم و بزرگ تساوي بخش و ضد عدم توازن ميان شهروندان و اشراف قدرتمدار ، تبديل شدهاند تا جايي كه از اصطلاحاتي چون جمهوري الكترونيك ، شكل دهي دوباره دموكراسي و اجتماع مجازي گفتگوهاي همزمان (انصاري،1384) و نيز باز توليد تساوي گرايانه و ارزان اطلاعات (مك چسني،1379 ) گفتگو ميشود .
دولت در هر کشوری با دموکراسی پيشرفته بايد قادر باشد تا اطلاعات را در اختيار اجتماع قرار دهد. در واقع آزادی دستيابی به اطلاعات و آزادی بيان دو مولفه اساسی در تعريف دموکراسی محسوب می شوند. مشخصا فقدان اين دو خصوصيت در حکومت های ديکتاتوری و خودکامه محسوس و چشمگير است. در چنين وضعيتی حکومت نظارت کاملی بر کليه محصولات، خدمات و استفاده از اطلاعات اعمال می نمايد. در هر حال، آزادی دستيابی به اطلاعات به تنهايی کافی نيست، بلکه يک دموکراسی مطلوب اجتماعی نيازمند اشاعه دسترسی به اطلاعات معتبر و قابل اطمينان است. در اينجا دو سوال مطرح می گردد:
1. چگونه می توان اطلاعات قابل اطمينان و معتبر را به دست آورد؟
2. چگونه جامعه تواناِِيی تشخيص و دريافت اين اطلاعات را کسب کند؟
شايد بهتر باشد تا سوال اول را اينگونه مطرح کنيم: چگونه می توان دسترسی به اطلاعات غير قابل اعتماد را متوقف نمود.؟ متاسفانه، جواب اين سوال منفی است. اغلب کشورها عمدا اطلاعات غلط يا تحريف شده ای در اختيار مردم قرار می دهند. در حکومت های خودکامه، رسانه ها راههايی را برای تحريف اطلاعات پيدا می کنند و برداشت غلطی از اطلاعات را به اجتماع عرضه می کنند. تصور رسانه هايی آزاد و قدرتمند بدون حذف تحريف اطلاعات غير ممکن است.(line,2003)
وظايف رسانه يعني :
1ـ نظارت بر محيط اجتماعي ، اقتصادي و سياسي و گزارش دهي ،
2ـ تريبوني براي جلب حمايت روشنگرانه از سياستمداران ،
3ـ گفت و گو ميان ديدگاههاي گوناگون و صاحبان قدرت و عموم مردم ،
4ـ ساز و كارهايي براي وادار كردن مسئولان به پاسخگويي درباره چگونگي اعمال قدرت خود ،
5ـ تشويق شهروندان به يادگيري انتخاب و مشاركت ،
6ـ احترام به مخاطبان ،
7- ارائه اطلاعات صريح و شفاف.
از يك سو ، رسواسازي الكترونيك را دامن گستر كرده و از ديگر سو، سبب ساز رشد و نمو گفتگوهاي هم زمان شده است:
اعتبار نامه دموكراتيك تكنولوژي هاي جديد در اين قابليتها استوار است كه يك شخص با كامپيوتر كوچك، دانش پايهاي از نرم افزار مربوط و يك مودم خط تلفن ميتواند پيامها ، اطلاعات ، تصويرها و صداها را به هر پايانه بين المللي ارسال و دريافت كند (هيرشكوپ ، 1379 ).
بنابراين در پس پيچيدگي " سازمان اجتماعي جامعه تكنولوژيك" ، (روشه ، 1382) جامعهاي مجازي از تجمعهاي اجتماعي كه روي شبکه ظاهر ميشوند پديدار گشته كه حامل تشكيل شبكههايي از روابط شخصي و اجتماعي در سايبرسپيس توسط افراد گوناگون است (صدوقي، 1380). اين روند حاصل "جهاني شدن" مفهومي و كرداري است كه هم زوال بخش محدوديتهاي جغرافيايي بر ترتيبات اجتماعي و سياسي و هم آگاهي دهنده به مردمان از رفع اين محدوديت هاست (فالكس،1381). بنابراين به تدريج نوع و كيفيت ويژه و تازهاي از مفهوم دولت پديد ميآيد كه در كشاكش ريشهدار موجود در نظريه دموكراسي ، گرايش به يك بديل خاص دارد .
يکی از ارزنده ترين تجربيات در حوزه دموکراسی ديجيتال در فنلاند با راه اندازی شبکه اطلاعاتی شهرداریkuorevesi تحقق يافته است. شهردار اين شهر نقش و مفهوم ارتباطات در فرايند تصميم گيری شهرداری را مورد مطالعه قرار داد. افزون بر اِين، او اقدام به توسعه يک شبکه دموکراسی ديجيتال در شهرداری نمود. تصميم به ايجاد يک شبکه اطلاعاتی آزاد تشکيل شده از 3000 نفر از شهروندان، به جای ساختمان يک شهرداری پر زرق و برق قابل ملاحظه و استثنايی است(keskinen,2001).
دموكراسي مبتني بر ابزارهاي الكترونيك و ديجيتال ، آرام آرام اين توان و فرصت را مييابد كه از حالت صرف "روش و تكنيك " ، به خود شكوفايي ، خودساماني و خود انگيختگي انسان به عنوان " فرد در اجتماع " ، تبديل شود . بنابراين در وضعيتي كه انسان به تنهايي ميتواند با تكيه بر اطلاعاتی روزافزون و قابل دسترس ، ويژگيهاي كارآمدي و شفافيت را از ساختار فرمان روايانه مطالبه كند، معلوم است كه ساختار جديدي از ويژگيهاي نوين و بهم بستهي ساختار دولت در حال شكل يابي و پديداري است . دولت نه منحصراً خود فرمان ، نه منحصراً سرزميني ، غير نظامي ، حاكميت و قانون متداخل مشترك ، شهروندي مشترك ، چند فرهنگي ، غير متمركز ، غير بوروكراتيك ، غير يكپارچه ، با سياستگذاري مشترك ، كنترل مالي و مالياتي مشترك ميان شهروندان فرمانبر و شهروندان فرمانروا خواهد بود(گيبينزوريمر،1381).
در نمودار زير درصد جمعيت تحت پوشش پخش زميني راديويي و تلويزيوني (نمودار سمت چپ) و خانوارهاي داراي راديو يا تلويزيون (نمودار سمت راست) برحسب ميزان درآمد(در سال 2002) و ميزان دسترسی آنها به اطلاعات ارائه می شود:
مجمع جهاني جامعه اطلاعاتي و اتصال جهان اتصال نيافته
گزارش سال 2003 توسعه جهاني مخابرات اولين ابزار فراگير جهاني درخصوص نحوه اندازه گيري دسترسي به فناوري اطلاعات و ارتباطات را ارائه مي كند. نمونه هاي كاربردي كه مي تواند دولتها را در جهت جستجوي روشهاي به كنترل درآوردنICT بعنوان ابزاري براي توسعه راهنمايي نمايد، در گزارشي كه توسط بخش توسعه مخابرات ITU در دسامبر 2003 جهت تطابق با فاز اول مجمع جهاني جامعه اطلاعاتي(WSIS) تهيه گرديده، ارايه شده است. مطابق اين گزارش گر چه پيشرفت هاي زيادي در قابليت دستيابي زيرساختICT بوجود آمده است ولي تنگناهائي نيز ازلحاظ استفاده عملي بدليل دانش و قابليت استطاعت درحال رشد است. بعنوان مثال بخش عمده جمعيت جهان با درآمد ساليانه اي كمتر از 1340دلار در سال زندگي مي كنند كه تخمين زده مي شود حداقل سطح قابليت استطاعت براي مالكيت تلفن باشد. بدون رشد شاخص در سطح رفاه خانگي، اين گروه هيچگاه نخواهند توانست مالك يك تلفن ثابت، تلفن همراه يا يك كامپيوتر با اتصال اينترنت شوند.
در اين ارتباط مجمع جهاني جامعه اطلاعاتي 10 هدف طرح عملياتي كه بايد تا سال 2015 به آنها دست يابد را ارايه مي کند. در واقع يكي از خروجيهاي مجمع مذكور تمركز عميق آن برروي شاخصهاي مشترك براي اندازه گيري و نظارت بر دسترسي به جامعه اطلاعاتي بود. روشن است كه به منظور حركت به سمت يك جامعه اطلاعاتي فراگير تا سال 2015، كشورها نياز به داده هاي معني دار جهت تعيين تضادها در دسترسي، دنبال نمودن پيشرفت و انجام مقايسه هاي بين المللي دارند. نگاه دقيق تر به ده هدف طرح عملياتي WSIS نشان مي دهد درك اين مطلب كه چه كسي به اطلاعات دسترسي دارد و مردم در كجا و چگونه از ICT ها استفاده مي كنند يا نمي كنند، تا چه حد سخت است. تنها پس از اين است كه سياست گذاران ميتوانند دلايل فقدان دسترسي را آشكار و بخشهايي از جامعه را كه تحت خدمت رساني نيستند بطور موثرتر مورد هدف قرار دهند.
هدف1: اتصال روستاها با ICTها و ايجاد نقاط دسترسي عمومي
هدف2: اتصال دانشگاهها، كالج ها، دبيرستانها و دبستانها بوسيله ICT
هدف3: اتصال مراكز علمي و تحقيقاتي ازطريق ICT
هدف4: اتصال كتابخانه هاي عمومي، مراكز فرهنگي، موزه ها، مراكز پستي و بايگاني ها بوسيله ICT
هدف5: اتصال مراكز بهداشت و بيمارستانها بوسيلهICT
هدف6: اتصال تمام ادارات دولتي محلي و مركزي و ايجاد سايتهاي وب و پست اکترونيک
هدف 7: تطابق دوره تحصيلي تمام دبيرستانها و دبستانها به منظور مواجهه با چالشهاي جامعه اطلاعاتي با درنظر گرفتن شرايط ملي
هدف8: تضمين دسترسي تمام جمعيت جهان به سرويسهاي راديويي و تلويزيوني
هدف 9: تشويق توسعه محتوا و ايجاد شرايط فني به منظور تسهيل حضور و استفاده از تمام زبانهاي دنيا روي اينترنت
هدف10: تضمين دسترسي بيش از نيمي از افراد جهان به ICT ها به هنگام دست يابي (شرکت مخابرات ايران)
نتيجه گيری
با در نظر داشتن اين اهداف، اطلاعات با تاثير گسترده خود بر کليه حوزه های اجتماعی، نقش بارز و برجسته خود را بر همگان نمايان ساخته و عرصه های مختلف علمی را از خود متاثر کرده است. بديهی است تا تاثيرات آتی آن مدنظر قرار گرفته و تحولات ناشی از آن پيش بينی و تاثير تحول مفهوم اطلاعات در ساير مفاهيم اساسی مانند آزادی، عدالت، امنيت، دموکراسی و ... مورد سنجش قرار گيرد. توجه بيشتر به حوزه های اجتماعی تحت تاثير اطلاعات ،رويارويی با اين خيزش عظيم و فراگير را سهل الوصول تر می نمايد.
منابع و مآخذ
اسلوني، جيمز(1380) اينترنت و جامعه؛ ترجمه عباس گيلوري و علي رادباوه. – تهران: كتابدار.
اگ برن، ويليام(1380) زمينه جامعه شناسي؛ اقتباس ا.ح.آريان پور. – تهران: نشر گستره.
انصاري ، منصور (1384) " چالشها و فرصتهاي فراروي گذار به دموكراسي " .: حسين بشيريه ]گردآورنده و مترجم [ گذار به دموكراسي . تهران : نگاه معاصر
بيليس، جان(1383) جهاني شدن سياست: روابط بين الملل در عصر نوين؛ ترجمه ابوالقاسم راه چمني ... ]و ديگران[ . – تهران: موسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بين المللي ابرار معاصر تهران.
تافلر، آلوين(1376) به سوي تمدن جديد: سياست در موج سومر؛ ترجمه محمدرضا جعفري. – تهران: سيمرغ.
توحيد فام، محمد(1381) دولت و دموکراسي در عصر جهاني شدن: سيري در اندِيشه هاي سياسي معاصر جهان غرب .- تهران: روزنه.
خوارزمي، شهيندخت(بی تا) نشريه فولاد، شماره 33، ص 54.
روشه، گي(1368) تغييرات اجتماعي؛ ترجمه منصور وثوقي. – تهران: نشر ني.
روشه، گي (1382) مقدمهاي بر جامعه شناسي عمومي : سازمان اجتماعي . ترجمه هما زنجاني زاده . تهران : سمت.
سايت شرکت مخابرات ايران : http://www.irantelecom.ir
شولت، جان آرت(1382) نگاهي موشكافانه بر پديده جهاني شدن؛ ترجمه مسعود كرباسيان. – تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي.
صدوقي ، مراد علي (1380) تكنولوژي اطلاعاتي و حاكميت ملي . تهران : وزارت امور خارجه .
فالكس ، كيث (1381) شهروندي .ترجمه محمد تقي دلفروز . تهران : كوير .
قديري اصل، باقر(1348) سير انديشه اقتصادي . – تهران : دانشگاه تهران
كاستلز، مانوئل(1380) عصر اطلاعات، اقتصاد، جامعه و فرهنگ؛ ترجمه احد عليقليان، افشين خاكباز، حسن چاوشيان؛ ويراستار علي پايا. – تهران: طرح نو.
گيبينز،جان ؛ ريمر ، بو ( 1381) سياست پست مدرنيته : درآمدي بر فرهنگ و سياست معاصر . ترجمه منصور انصاري . تهران : گام نو.
گيدنز، آنتوني(1373). جامعه شناسي؛ ترجمه منوچهر صبوري. – تهران: نشر ني.
لاين، ديويد(1381) پسامدرنيته ، ترجمه محمد رضا تاجيک ._ تهران: بقعه.
محسني ، منوچهر (1380) جامعه شناسي جامعه اطلاعاتي . تهران : ديدار
مك چسني ، رابرت (1379) " مبارزه جهاني براي ارتباط دموكراتيك " . ترجمه محمد نبوي ]گردآورنده و ويراستار[ جامعه انفورماتيك و سرمايه داري : واقعيت و اسطوره . تهران : آگاه .
نولان، پاتريک(1380) جامعه های انسانی: مقدمه ای بر جامعه شناسی کلان.- تهران: نشر نی.
واترز، مالكوم(1381) مدرنيته؛ تأليف هربرت اسپنرو ... ] ديگران[؛ ترجمه منصور انصاري. – تهان: نقش جهان.
ولدان، رقيه(1380) خبرنامه انفورماتيك / شماره 78، ص 31.
وينسنت، اندرو(1371) نظريه هاي دولت، ترجمه حسين بشيريه .- تهران: نشر ني.
هير شكوپ ، كن (1379)" دموكراسي و تكنولوژي هاي جديد" . ترجمه رضا مريدي . در كتاب : خسرو پارسا ] گردآورنده و ويراستار[ جامعه انفورماتيك و سرمايه داري : واقعيت و اسطوره . تهران : آگاه.
Blinder, Alan S.(2006), Offshoring: The Next Industrial Revolution ForeignAffairs,00157120,Mar,Vol.85,Issue2
Cawkell, A.E. (1987),Evolution of an Information Society, ASLIB, London,
NASSCOM (2002), "National Association of Software and Services Companies", The IT in India: Strategic Review, NASSCOM, New Delhi,
line,Maurice B(2003). democracy and information : transmitters and receivers. Library management. Vol 24 number 8/9.
keskinen, auli(2001) Future democracy in the information society. Futures 3.
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری:
|
بنیاد آیندهنگری ایران |
دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳ - ۲ دسامبر ۲۰۲۴
دموکراسی دیجیتال
|
|