«مردم میخواهند رژیم را ساقط کنند!… زیباترین چیز در این اعتراضات این است که کسانی که در آن نقش داشتند به هیچ عنوان سیاستمدارها نبودند، بلکه همه ما بودیم، همه مصریها.» این یکی از نوشتههای «اسما محفوظ» مصری در 26 ژانویه 2011 در صفحه فیسبوکش است. او یکی از زنانی بود که در انقلاب مصر نقش مهمی ایفا کرد و در عین حال در شبکههای اجتماعی بسیار فعال بود. اکنون چند سالی از روزی میگذرد که شبکههای اجتماعی تاثیر بسزایی در جنبشها داشتند؛ شبکههای آنلاین و بدون مرز که همزمان هم محلی است و هم جهانی. در نخستین گزارش صفحه زنان و حقوق فناوری اطلاعات به سراغ این گروهها رفتیم و تاثیر آن را بر حقوق زنان بررسی کردیم. گروههای ایجادشده در شبکههای اجتماعی و به خصوص شبکههای اجتماعی پیامرسان، چه تاثیری بر حقوق زنان داشته است؟ آیا باعث افزایش مشارکت زنان در دنیای واقعی شده یا برعکس، عاملی بوده برای منفعل و منزوی کردن آنان؟
سه فعال حقوق زنان، پردیس عامری دکترای مطالعات زنان، شیما قوشه حقوقدان و وکیل پایه یک دادگستری و بنفشه جمالی فعال رسانه حوزه زنان برای پاسخگویی به این دغدغهها در میزگردی که به صورت مجازی برگزار شد، شرکت کردند و به سوالات ما پاسخ دادند:
برای اینکه بحث را شروع کنم میخواهم بدانم مصرف فضای مجازی شما چگونه است؟ از چه نرمافزارهایی روی گوشیتان استفاده میکنید؟
پردیس عامری: در راستای توانمندسازی و مشارکت زنان مصرف مجازیام دائمی است و بهرغم مشغلههايم در فضاي مجازي فعال هستم. در میان نرمافزارها از تلگرام، وایبر و لاین بیشتر استفاده میکنم.
شیما قوشه: اخبار و رویدادها را از اینترنت پیگیری میکنم. اینترنت موبایلم هم فعال است بنابراین شبانهروز دسترسی به نرمافزارهای متعددی مانند وایبر، تلگرام، اسکایپ و غیره روي گوشي موبايل خود دارم.
بنفشه جمالی: به خاطر نوع کارم از صبح تا شب دسترسی به اینترنت دارم و طبعاً در طول روز به سایتهای خبری یا شبکههای مجازی سر میزنم. بیشتر دسترسیام هم به شبکههای مجازی با لپتاپ هست و خیلی کم از تلفن همراهم برای آن استفاده میکنم.
به عنوان کسانی که به صورت مستمر از اینترنت بهره میبرید، فضاي كلي شبكههاي اجتماعي را چطور ارزيابي ميكنید و آيا معتقدید همان تصوير از جامعه واقعي است يا خير. دست آخر اینکه آيا اين فضا را به نفع زنان ميدانید يا به ضرر آنها؟
به نظرم شبکههای ارتباطی مجازی در بازنمایی تصویر واقعی یا غیرواقعی از جامعه و به ویژه مسائل و دغدغههای زنان، کاملاً اقتضايي عمل میکنند. این رسانهها از یک طرف همگنیهای زیادی بین گروهها و جریانهای اجتماعی به ویژه گروههای زنان که به دنبال مطالبات خاصی هستند، به وجود میآورند و از طرفی گاهی بنا بر شرایط، به نفع تفکر خاصی تبلیغ و فعالیت ميكنند یا در حوزه خاصی که موضوع روز شده، فعال میشوند. از این روست که میتوان گفت ظهور این شبکهها گاهی از فعالیتهای هدفمند و جدی جلوگیری میکند و سبب میشود بعضی مسائل و اخباری که منتشر میشوند و نیز دغدغههای شناساييشده زنان، با تبادل نظر و بحثهای گسترده، در حد مجازی باقی بمانند و کمتر پیگیری شوند. البته همانقدر هم میتوانند محرکهای اجتماعی مهمی باشند. زنان از هر قشر، سطح تحصیلات، فرهنگ خانوادگی و تفکرات خاص وارد این گروههای مجازی میشوند و کمکم از یکدیگر تاثیر میپذیرند. اما اینکه چگونه و با چه سرعتی تغییر مسیر دهند و چقدر الگوپذیری کنند باید کاملاً حسابشده باشد و نیاز به راهنمایی تعدیلکننده یا آموزشهای ویژه ارتباط در فضای مجازی دارد. مثلاً زنی که در گروههای مجازی از تعاملات با زنان دیگر، اینگونه برداشت میکند که تمام سالهای زندگی او به فنا رفته و حقوقش پایمال شده است یا در جایگاهی که بقیه مدعی آن هستند، باید باشد و آنچنان که باید، به او احترام گذاشته نشده؛ در حقیقت ناگهان وارد دنیای جدیدی شده که نهتنها ممکن است حقیقی نباشد، بلکه میتواند تمام زندگی واقعی و خانوادهاش را تحت تاثیر قرار دهد و از مسیر تعادل خارج کند. در نتیجه به عقیده من، هر تغییری چه مجازی و چه حقیقی باید در راستای فرهنگ غالب جامعه و البته آهسته و پیوسته باشد تا مطلوب ارزیابی شود.
به نظر من فضای کلی شبکهها به صورت مطلق قابل ارزیابی نیست و این امر بستگی تام به اعضای آن شبکه و کاربرانش دارد. به عنوان مثال اگر در یکی از این شبکهها گروهی همکار در خصوص مسائل صنفی خود به بحث و گفتوگو بپردازند، معمولاً فضای این شبکه فارغ از بحث و جدلها و اختلاف نظرهای صنفی، فضای مثبتی است.
تصویری که از جامعه در شبکههای مجازی شکل میگیرد، بنا بر جامعه هدفی که دارد، میتواند واقعی یا مجازی باشد. این شبکهها نقش بسزایی در اشاعه شایعات دارند اما این لزوماً به معنی کارکرد منفی آنها نیست.
به نظر من استفاده از موبایل یا عضویت در شبکههای اجتماعی ارتباطی با جنسیت افراد ندارد تا بخواهیم این موضوع را بررسی کنیم که آیا به نفع زنان است یا ضرر آنان اما از سوی دیگر با توجه به اینکه بهرغم پیشرفتهای زنان در جامعه ایران به نسبت مردان، بسیار کمتر در فضای واقعی اجتماع حضور دارند، فضای مجازی این امکان را به این دسته از زنان میدهد تا از منزل خود در مسائل روز مشارکت و به نوعی در میتینگهای آنلاین حضور داشته باشند و نقش سازندهای در جامعه خود ایفا کنند. البته شایان ذکر است تمسک به فضای مجازی اگر مانع حضور افراد در فضای واقعی در موقع لزوم باشد، بسیار منفی و مخرب است و افراد را به سوی انفعال سوق میدهد.
یکی از جنبههای خطرناک شبکههای مجازی در تجسم فضاي نادرستي است که در بطن جامعه -و آنچه در جامعه به طور واقعی اتفاق ميافتد- وجود دارد. با توجه به اینکه طبقات خاص اجتماعی یا اقتصادی، دسترسی به شبکههای مختلف مجازی دارند، عملاً امكان ندارد جو غالب بر شبکههای مجازی را به كل جامعه تعميم داد. هرچند با رواج برنامههایی چون وایبر و گسترش استفاده از تلفن هوشمند، طبقات و گروههای بیشتر و متنوعتری از جامعه این روزها با شبکههای مجازی در ارتباط هستند. در مورد زنان هم به هر حال اوضاع بدتر است. یعنی همان فشارها و نگاههای جنسیتی به زنان مضاف بر مسائل مربوط به خود شبکههای مجازی اعم از گسترش جوکهای جنسیتی، کامنتها و نظرات جنسیتی که در محیطهای مجازی بر مطالب زنان گذاشته ميشود و غیره وجود دارد که به نوعي سعی در به حاشیه راندن زنان دارد.
اشارهای شد به اینکه استفاده از فضای مجازی، جنسیت ندارد اما برخی از شوخیها و طنزهایی که در این فضا مطرح میشود جنسیتی است؛ نظر شما در این خصوص چیست؟
طنزهای سوگیرانه فضای مجازی، چه جنسیتی چه قومی و دینی، به هر نحوی که طرح و منتشر میشوند، کاملاً غیرمنصفانه و رواجدهنده فرهنگ غلط به تمسخر گرفتن افراد جامعه و در حقیقت طبقهبندی جامعه به گروهها و دستههای بهتر و کهتر هستند. اساساً یکی از اصلیترین روشهایی که برای رفع مصادیق تبعیض جنسیتی در جامعه به کار گرفته میشود، جنسیتزدایی از زبان و آفریدههای زبانی و نوشتاری است. البته همین فرهنگ رایج تمسخر جنسیتی یا به قولی طنزهای جنسیتی را میتوانیم در بعضی سریالها و نمایشهای تلویزیونی هم ببینیم که دائماً مورد نقد گروهی قرار میگیرند. به نظر من رسانهها همچون صدا و سیما و نشریات میتوانند در این زمینه عملکرد بسیار خوبی داشته باشند و به عقیده من تا حد زیادی رسالت جنسیتزدایی از نوشتهها و گفتهها، با آنهاست؛ البته پس از دولت که در سطح کلان وظیفه دارد به فرهنگسازی و جلوگیری از این تمسخرهای جنسیتی از خلال آموزش مدارس بپردازد.
در مورد طنزهای منتشرشده در فضای مجازی باید قائل به تفکیک شد. برخی از این طنزها بدون مخاطب قرار دادن شخص یا گروه خاصی از جامعه ساخته میشوند که به نظر میرسد قربانی خاصی نداشته باشد اما برخی دیگر از این طنزها که البته بیشتر جنبه هجو دارند، قربانی مشخص دارند؛ به این مفهوم که شاید یکی به آن بخندد اما بخشی از جامعه نسبت به آن موضع منفی داشته باشند و آن را شدیداً نفی کنند. مطالب ضدزن یا مربوط به قومیتها از این دسته هستند. به نظر میرسد برای جلوگیری از اشاعه اینگونه مطالب نیاز به کار فرهنگی بسیار زیاد و مستمر است.
متاسفانه در ادامه طنزهای قومیتی و جنسیتی رایج در جامعه، این جوکها به دنیای مجازی کشیده شده و به خاطر گستردگی استفاده از این محیطهای مجازی عملاً اوضاع اين محيطها خیلی بدتر است. گروههای وایبری مملو است از جوکهای جنسیتی که مدام در حال بازتوليد كليشههاي جنسيتي هستند. به نظر من این فضا مساله جدیدی نیست و ادامه همان چیزی است که در جامعه هم وجود دارد.
گاهی بحث تشکیل گروههای خاص زنان در این فضا مطرح میشود، در این خصوص چه نظری دارید؟
تفکیک جنسیتی در هر شکلی و با هر عنوانی مردود است و بنا بر آرای غالب جامعهشناسان از انسجام اجتماعی همگانی جلوگیری میکند. اما در شرایط خاص با گروههای زنانه مخالف نیستم. در مسائلی که زنان همواره نتوانستهاند پیش بروند و از مردان هم کمک خاص و اثربخشی دیده نشده است، تشکیل گروههای زنان که بدون ترس از عدم تایید مردانه حرف بزنند و تبادل نظر کنند و مسائل را به چالش بکشند، ضروری است. از نظر من این به معنای تفکیک جنسیتی نیست، به معنای نوعی توانمندسازی زنانه و تمرین اتحاد زنانه است. در بسياري از موارد به ویژه در مشارکت سیاسی زنان، دیده میشود مردان به ظاهر موافق باز هم نهایتاً «نقش بازدارنده» ایفا میکنند و خواسته و ناخواسته سعی در تضعیف روحیه و تاکید بر عدم توان ریاستی و مدیریتی زنان دارند. در چنین شرایط خاصی به نظر من بسیار لازم است گروههای زنان در راستای همگرایی و افزایش عزت نفس و دور شدن از عواملی که ایجاد فضای یأس میکنند، جداسازی شوند. البته در موضوعات مشترک بین هر دو جنس، به هیچ وجه این نوع تفکیک درست نیست؛ به نظرم فقط در مسائل خاص و حلنشده زنانه نیاز است.
تفکیک جنسیتی لزوماً بد و منفی نیست. ما وقتی از تفکیک جنسیتی به عنوان یک پدیده منفی یاد میکنیم که با اجبار بیرونی و بدون اختیار افراد آن جنس باشد. بنابراین وقتی زنان با اراده خود تصمیم میگیرند گروههایی داشته باشند که بدون حضور مردان به تبادل تجارب خود یا حتی درد دل بپردازند، اساساً واجد ایراد نیست و باید به این گروه از افراد و اراده آنان احترام گذاشت. به احتمال زیاد این زنان در گروههای دیگری عضو هستند که در آن تفکیک جنسیتی وجود ندارد اما حق خود میدانند که گروه ویژه زنان نیز داشته باشند.
گروههای زنان با رویکردهای مختلفی در این شبکهها به وجود میآيند که حکم همان محفلهای زنانه رایج در دنیای واقعی را دارند. من به شخصه با تفکیک جنسیتی موافق نیستم و به نظرم هر چه تفکیک جنسیتی، چه در سطح جامعه و چه در محیطهای مجازی بیشتر شود، عملاً راه برای آزار و اذیت هرچه بیشتر زنان نیز بازتر ميشود.
به عنوان آخرین سوال، با توجه به مسائل فعلی و جاری زنان و نیز چشمانداز فضای مجازی، آینده وضعیت زنان و حقوق آنها را چطور ارزیابی میکنید؟
همانطور که گفتم متاسفانه ما برای هر تکنولوژی جدیدی که وارد کشور میشود و به صورت گسترده و ناگهانی در دسترس عده زیادی از افراد با نگرشهای متفاوت و در سنین مختلف قرار میگیرد، پیشبینی فرهنگسازی و مواجهه صحیح نداریم. اما مثل بقیه تکنولوژیهایی که قبلاً وارد کشور شده و راه خود را تا حدی یافتهاند، در نهایت نحوه استفاده درست از این شبکهها و طریقه اثرپذیری از آنچه در این شبکهها با آن روبهرو میشویم، توسط عموم جامعه آموخته میشود. در آن صورت میتوان از شبکههای اجتماعی مجازی در جهت بهبود هر چه بیشتر زندگی مردم، در سطوح فردی و اجتماعی، استفادههای بیشتر و بهتر برد و به ویژه در حوزه زنان و مسائل زنان میتوان این شبکهها را کاملاً کاربردی کرد.
از آنجایی که استفاده از شبکههای اجتماعی و فضای مجازی با توجه به نوع استفاده و شخص کاربر میتواند برای وی و دیگران سودبخش یا بسیار مضر و خطرناک باشد، در صورت استفاده مفید از این پدیده قطعاً راه میانبری در مسیر ارتقای سطح فرهنگ جامعه وجود خواهد داشت.
فرهنگسازي موثر به میزان زیادی ميتواند به پیمودن راه درست در فضای مجازی كمك كند. تا وقتي فرهنگسازي موثر رخ ندهد، چيزي عوض نخواهد شد