بیعدالتی اقتصادی امروز ایران در تاریخ معاصر بیسابقه است
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
[04 Sep 2016]
[ دکتر محمد مالجو]
دکتر محمد مالجو، استاد گروه اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در میزگرد بررسی عدالت اقتصادی در ایران که عصر امروز در دانشکده فنی دانشگاه تهران برگزار شد با اشاره به سپهرهای اقتصادی در ایران، بیعدالتی فعلی اقتصادی کشور را در طول تاریخ ایران معاصر بیسابقه دانست.
به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، محمد مالجو استاد گروه اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: «به گمانم دلیل این بیعدالتی اقتصادی بیش از حد در ایران، وجود دو نوع رابطه طبقاتی خاص و شکل آنهاست. یک نوع رابطه که بین طبقات فرودست و فرادست وجود دارد، این رابطه تمام و کمال به نفع طبقات فرداست بوده است. رابطه دوم در درون یک طبقه اقتصادی سیاسی مسلط است و این رابطه باعث شده تا رابطه اول نیز شکل وخیمتری به خود بگیرد.»
مالجو گفت: «سه سپهر اصلی در اقتصاد ایران میتواند بر عدم عدالت اقتصادی تاثیرگذار باشد. اول اینکه در جایی که منابع اقتصادی در دستان اقلیت تمرکز پیدا میکند به ضرر اکثریت بوده و این در سالهای بعد از جنگ روی داده است. از وقتی که خصوصیسازی آغاز شده چیزی حدود 1000 تریلیون ریال از داراییهای دولتی به بخش غیردولتی واگذار شده است. سپهر دوم در نحوه خلق پول و اعتبار و سوم نحوه توزیع پول و اعتبار در بازارهای متشکل و غیرمتشکل پولی است.»
استاد گروه اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی افزود: «علاوه بر این فساد اقتصادی در بدنه دولت، نظام مالیاتستانی و الگوی توزیع انواع مخارج نیز از دیگر عوامل این بیعدالتی است. این مجموعه از مکانیسمها که نوعی انباشت از رهگذر سلب مالکیت بوده، باعث تمرکز ثروت در دست اقلیت به ضرر اکثریت شده است و همین عوامل کلمه احمقانه به تعبیر فارسی کارآفرین را به وجود آورده است.»
مالجو گفت: «مجموعهای از سیاستهای دولت باعث ارزانسازی نیروی کار و مطیعسازی آنها شده است. این سه سپهر برای ایجاد نوعی سرمایهداری خوشکارکرد شکل گرفته است. ولی اینجاست که ما میبینیم این عوامل باعث استضعاف حداقل 5 دهک جامعه به شکل وحشتناک شده است.»
مالجو به پروژههای سیاسی حال حاضر ایران اشاره کرد و گفت: «دو پروژه سیاسی در حال حاضر در جامعه وجود دارد و آنی هم که غلبه دارد هواداران بیشتری نیز دارد. اول اینکه ما بیاییم همه انرژی خود را در خدمت غلبه پیداکردن نیروهای مولد خصوصی و دولتی بر نیروهای غیرمولد قرار دهیم. من معتقدم این پروژه در ساختار سیاسی حال حاضر در جامعه ما محکوم به شکست است. اما اگر بخواهد شروع شود باید ابتدا با اصلاح سیاست شروع و بعد به اقتصاد وارد شود. پروژه دوم تغییر رابطه طولی همان رابطه بین طبقات فرودست و فرادست است که باید تغییر پیدا کند.»
مطلبهای دیگر از همین نویسنده در سایت آیندهنگری: