«فقر؛ مهم ترین عامل تن فروشی در جامعه ایران» مخاطرات سومین شغل سیاه دنیا در گفت وگوی شفقنا زندگی با دکتر فرید براتی: گروه های فقهی به کمک بهزیستی بیایند
جامعه ایرانی به نقل از شفقنا زندگی- این روزها وقتی صفحه اجتماعی روزنامه ها ومجلات را ورق می زنیم به آمارهایی برخورد می کنیم که بسیاری از اوقات افراد جامعه را نگران می کند مسایلی مانند کاهش سن دختران تن فروش و یا شنیدن اینکه نیمی از این نوع افراد متاهل هستند؛ نگرانی و بد بینی هایی را در جامعه افزایش می دهد.
دکتر براتی سده در گفت وگو با خبرنگار شفقنا زندگی بر این باور است که این آمارها به شکل کلینیکی است و قابل تعمیم به کل جامعه نخواهد بود. او حضور دانشگاهیان و گروه های فقهی را در شرایط کنونی برای بررسی و پیدا کردن راه حل ضروری دانست.
ادامه گفت و گوی دکتر فرید براتی سده روانشناس و کارشناس در سازمان بهزیستی ایران با شفقنا زندگی به شرح ذیل است:
* در این سال ها آمارهای فراوانی از کارگران جنسی ارائه شده که گاهی غیر منطقی به نظر می آید، سوال من از شما این است که آیا تا به حال کار پژوهشی بر روی این افراد انجام شده است و آماری که بتوان به آن استناد نمود وجود دارد؟
براتی: در ابتدا نیاز می بینم در مورد اصطلاح “کارگران جنسی” توضیح بدهم؛ در واقع ما در کشورمان نمی توانیم به این افراد کارگر جنسی بگوییم. این اصطلاح برای کشورهایی است که این کار قانونی است و از کسانی که به چنین رفتاری مبادرت می شود، حمایت می گردد مانند تایلند چون در آن کشور این رفتار پذیرفته شده است این اصطلاح به کار برده می شود در این کشورها برای افرادی که کار آنها به این شکل است شناسنامه کار و کارت سلامت در نظر گرفته می شود. در کشور ما و بر اساس شرایط کشور چون عمل مذکور قانونی نیست پس این اصطلاح پذیرفته نیست و نباید آن را به کار برد. البته عده ای در تلاش برای کاهش انگ به چنین افرادی از اصطلاح مذکور استفاده می کنند در یک دوره به این افراد زنان خیابانی اطلاق می شد که این نیز توضیح کاملی نبود چه بسا اینکه در بین آنها مرد نیز به هر دلیل وجود داشته باشد. بنابراین بهتر هست همان کلمه تن فروش را برای این افراد استفاده کنیم چرا که با کلمه کارگر جنسی قانونیتی به آنها می دهیم که عملا وجود خارجی ندارد.
اما در خصوص آمار، متاسفانه آمار دقیق و مشخصی از این افراد وجود ندارد و اگر کسی ادعایی در این زمینه داشته باشد راه خطایی رفته است چرا که این رفتار زیر زمینی است و همچون دبرخی دیگر از پدیده های اجتماعی به دلیل شرایطی که دارند نه تنها اطلاعات کافی و از جمله آمار مشخصی هم درباره آنها وجود ندارد. پیش از انقلاب این افراد در محله هایی خاص حضور داشتند هر چند در محله های دیگر نیز وجود داشت اما می شد بررسی هایی در آن محله های خاص صورت داد. اکنون رفتار آنها به صورت پنهان است و ارایه آمار در خصوص آنها نباید به راحتی صورت گیرد که چند درصد زیر ۱۵ سال یا متاهل هستند. اما چند واقعیت را نمی توانیم نادیده بگیریم البته این واقعیت ها بر اساس کار بالینی حاصل می شود. واقعیت اول اینکه عده ای از این افراد متاهل هستند. یک تحقیقی توسط چند تن از دوستان ما در بهزیستی و چند نهاد دیگر انجام شد و با جلب اعتماد عده ای از این زنان موفق شدند که به خانه هایی که آنها کار می کردند وارد شوند و در آنجا مشخص شد که در بین آنها افراد متاهل نیز هست. در خصوص سن نیز می دانیم که زنهایی که در خیابان هستند جوان تر از قبل هستند اما بطور دقیق نمی توانیم مشخص کنیم چقدر سن این افراد کاهش یافته و یا جوان تر شده اند؛ بنابراین از آنجایی که این افراد هیچ ارتباطی با مراکز بهداشتی و یا نهادهایی مانند بهزیستی ندارند نمی توان آماری در این زمینه نیز ارایه کرد.
البته به یک موضوع باید توجه داشت. یک زمان ما از کاهش سن زنان خیابانی صحبت می کنیم و یک زمان درباره زنان و دخترانی که زودتر از موعد مقرر وارد روابط جنسی می شوند سخن می گوییم. این دو مقوله با یکدیگر تفات دارند و دو مساله جداست. برای فاکتور دوم باید بپذیریم که کاهش سن وجود داشته زیرا مراجعه ها به مراکز خدمات رسانی و روانشناسان در این خصوص نشان می دهد که دختران جامعه ما در مقایسه با گذشته زودتر درگیر این روابط شده اند که بر اساس سنشان ممکن است درگیر احساسات شده و سپس به روابط جنسی رسیده باشند. اما نکته ای که امروز می دانیم این است که تعداد افرادی که اینگونه مشکلات را تجربه می کنند اکنون بیشتر از سالهای گذشته است اما این مساله لزوما به معنای این نیست که بر اساس چنین داده هایی برای تن فروشی نتیجه گیری کنیم و مثلا ادعا کنیم که سن افراد تن فروش به زیر ۱۹ یا ۱۵ رسیده است.
* این مساله که هیچ داده مشخصی برای این افراد وجود ندارد و سازمان یافته نیستند، تهدیدی برای جامعه محسوب نمی شود؟ نه اینکه به آنها رسمیت داده شود بلکه آنها را تحت نظارت قرار سازمانی قرار دهیم تا آسیب های ناشی از آن کم شود. چرا چنین کاری صورت نگرفته است؟
براتی: حتما تهدید محسوب می شود. اما چرا چنین است به دلیل آنکه ما این افراد را ندیده ایم. من ابتدای بحث عرض کردم که دیدگاه ها همیشه این است که ما فقط زنان و دختران تن فروش داریم اما واقعیت این است که مردان تن فروش هم هستند و ما آماری از آنها نداریم. اما نکته مهم برای اینکه بتوانیم اطلاعاتی از آنها کسب کنیم این است که در درجه اول ما وجود آنها را بپذیریم. وجود آنها نه ارتباطی با دولت ها دارد و نه نظام و نه سیاست. چه بسا در زمان های قبل از انقلاب بیشتر نیز داشته ایم؛ در زمان رسول اکرم(ص) نیز زنانی بوده اند که بیرقی بر سر درهایشان می زند که نشان می داد پذیرای این کار هستند. بنابراین وجود این افراد در طول تاریخ ثابت شده است و ما نباید وجود این افراد را به گروه های خاص سیاسی ربط بدهیم و به این ترتیب آنها را نفی کنیم.
* اگر این کار در برخی کشورها پذیرفته شده هم باشد ولی به نظر در تمامی کشورها کار خوبی به حساب نمی آید و خود شخص هم از اینکه بدن خود را در اختیار افراد مختلف قرار می دهد راضی نیست؛ بنابراین علت گرایش افراد به این کار چیست؟
براتی: از نطر من دلیل اول اقتصاد است. اکثر این افراد برای کسب درآمد و هزینه زندگی دست به این کار می زنند. البته باید به این مساله نیز توجه داشت که این کار در کنار تجارت اسلحه و تجارت مواد، سومین شغل سیاه اما پر درآمد است.
وقتی فردی پذیرفت تن خودش را که به عنوان یکی از ارزشمندترین داشته هایش است، برای پول در اختیار دیگری قرار دهد یعنی اینکه همه چیز را به خودش گرفته است و بنابراین دیگر وقتی آن پول به دستش رسید فکر می کند که همه پل های پشت سرش شکسته شده و در یک “تله اجتماعی” قرار گرفته که هرچه دست و پای بیشتر می زند بیشتر فرو می رود و بیشتر در این کار فرو می رود طبیعی است که در این صورت او بیشتر کار می کند و بنابراین بیشتر کسب درآمد می کند. به همین جهت وقتی به بهزیستی مراجعه می کند و با پیشنهاد دریافت ماهانه حداکثر ۱۰۰ هزار تومان رو به رو می شود اگر چه دلش می خواهد که تن فروشی نکند اما می بیند که این پیشنهاد تامین کننده او نیست به همین جهت هیچگاه به سمت بهزیستی نمی آیند. از طرف دیگر همان طور که قبلا ذکر کردم ما هیچگاه نخواستیم این افراد را بپذیریم نه اینکه قانونی کنیم بلکه حتی آنها را نپذیرفتیم، این خود موجب قطع کانال ها و مجاری ارتباط با آنها می شود و آنان نیز انگار به تدریج خود را بیگانه با جامعه حس می کنند.
پس اولین گام این است که این افراد را بپذیریم. خیلی از اینها از سر ناچاری در این مسیر قرار گرفتند و بسیاری از آنها نیز قربانی شرایط محیطی شده اند. در مرحله دوم و با پذیرش آنها علی رغم رفتار منفی که انجام می دهند بپذیریم که انسان هستند و حق و حقوقی و نیازهایی دارند که باید تامین شود. این دو گام شاید موجب شود تا آنان به سمت مراکز خدمات رسانی حرکت کرده و بتدریج بتوان گام های بعدی را برای توانمندی و تغییر رفتار هایشان برداشت.
* آقای دکتر شما اشاره کردید که حجم بسیار زیادی از این افراد انگیزه اقتصادی دارد اما برخی از گزارش ها نشان می دهد که خیلی از این افراد درآمد حداقل زندگی را دارند اما به دلیل نابرابری های اجتماعی است که حاضر به تن فروشی می شوند تا سطح طبقاتی بالاتری از زندگی را تجربه کنند، شما با چنین گزینه هایی رو به رو شده اید؟
براتی: ما باید تفاوت قائل بشویم بین کسی که تن فروشی خیابانی انجام می دهد تا زندگی خانواده ای را تامین کند با کسی که مثلا برای داشتن آخرین مدل موبایل یا دستگاه دیگری حاضر به تن فروشی می شود. هرچند عامل دومی نیز اقتصاد است. در کشور ما هیچ کسی به خاطر نان خوشبختانه نمی میرد اما بر اساس آمار ۳۰ درصد زیر خط فقر هستند و برخی از آنها شاید به این راه کشیده بشوند. اما تعداد کسانی که برای داشتن یک دستگاه جدید تن فروشی کنند به نسبت کسانی که برای تامین مایحتاج یک زندگی اقدام به این کار می کنند ناچیز است. شاید در بین اقشاری از جامعه جنبه های فرهنگی چشم و هم چشمی و داشتن آخرین دستاوردهای فن آوری های روز عده ای را به سمت چنین رفتارهایی سوق دهد( که این موضوع هم بیشتر در سنین پایین به چشم می خورد زیرا آنها هنوز شخصیت کاملی برای خود نساخته اند و ممکن است در مواردی دست به چنین خطاهایی بزنند) اما درصد این عده زیاد نیست و در مقایسه با کسانی که به دلیل مشکلات اقتصادی جدی تر تن به این اعمال می دهند، بسیار اندک است.
* آمار هایی اعلام می کند که بسیاری از تن فروشان در ابتدای امر مورد تجاوز قرار گرفتند و غالب آنها نیز از سوی نزدیکان و بعضا محارم مورد آزار جنسی بوده اند، در این خصوص شما چه تحلیلی دارید؟
براتی: بله، متاسفانه در بخش مشکلات جنسی در کشور ما درصدی هستند که در کودکی مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرند و یا در جوانی مورد تعرض قرار می گیرند ولی نباید تمام کسانی را که تن فروشی می کنند قربانیان آزار های جنسی دوران کودکی فرض کرد و از سوی دیگر نباید این باور غلط را هم دامن زد که همه کسانی که روزی دچار آزار های جنسی در کودکی شده اند احتمالا در سنین بعدی دچار تن فروشی می شوند. اگر چه در کشور ما آمار دقیقی به دلیل بعد فرهنگی جامعه ما و تمایل اندک خانواده ها برای گزارش موارد سوء رفتار جنسی با کودکان وجود ندارد ولی می دانیم که بخش زیادی از خانواده هایی که فرزندشان مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرد، سامان مناسبی ندارند و به همین دلیل در بزرگسالی همان فرزند به دلیل مشکلاتی که از نظر اقتصادی و بی سامانی خانواده داشته شاید بیشتر در معرض تن فروشی قرار گیرد و نه اینکه در اثر مستقیم کودک آزاری جنسی به تن فروشی روی آورده باشد.
* در سازمان بهزیستی جایی هست که افراد بدون هزینه بتوانند به آنجا مراجعه کنند و درمان و یا سامان دهی شوند؟
براتی: بله در سازمان بهزیستی دفتری به نام دفتر آسیب دیدگان اجتماعی وجود دارد که به چند گروه خدمت ارایه می کند. کسانی که فرار می کنند،زنان آسیب دیده و تن فروش، کودکان کار و زنان در معرض طلاق که توسط همین دفتر به آنها خدمت ارایه می شود. تلاشهای که در این بخش انجام می شود در راستای جلوگیری از ورود این افراد به بازارتن فروشی است اما رقمی که بهزیستی می تواند به آنها ارایه کند نسبت به آنچه برای تامین زندگی نیاز دارند بعضا کافی نیست. در بهزیستی تلاش می شود تا چنین افرادی به شکلی توانمند شوند هم از نظر فرهنگی و هم اجتماعی و اقتصادی تا با کسب عزت نفس دو باره بتوانند به جامعه برگشته و با ادغام در جامعه بار دیگر خود را بخشی از آن حس کرده و به زندگی با کرامت برگردند.
* برخی از این افراد در گزارش هایی گفته اند که نگاه مجرمانه در این مراکز پس از دستگیری وجود دارد. این مساله صحیح است؟
براتی: خیر در بهزیستی این نوع نگاه وجود ندراد. بخش زیادی از تن فروشان زنان معتاد تزریقی هستند و بدون هیچ پیش داوری
به بهزیستی مراجعه و کمک دریافت می کنند. شاید کسانی یا مراکزی که این افراد را به بهزیستی وصل می کنند این نگاه را داشته باشند یا با آنها همچون یک مجرم رفتار کنند چون به هر حال این کار خلاف است و ضابطین قانون بر اساس قانون به آنها نگاه می کنند اما همین که آنها را به زندان نمی برند بلکه به بهزیستی منتقل می کنند یعنی آنها هم می خواهند که این افراد به یک زندگی منطقی و آرام بازگردند.
* بر اساس پیشرفت هایی که بوجود آمده است، کنترل زاد و ولد کودکان حاصل روابط نامشروع چگونه بوده و آیا دسترسی برای مدیریت آن وجود دارد و یا آماری از افزایش یا کاهش آن وجود داشته است؟
براتی: به طور کلی قوانین بهزیستی و کشور این است که هر پدر و مادری که صلاحیت داشتن فرزند را نداشته باشند، فرزندانشان به بهزیستی داده می شود و اگر قاضی به نتیجه تایید صلاحیت پدر و مادر برسد دوباره فرزند به آنها بازگردانده می شود. اما نمی توانم بگویم که تعداد آن زیاد شده است زیرا ممکن است بر اساس ارتباطاتی که دارند فرزند را در اختیار دیگران قرار می دهند. در این باره هم خوشبختانه قوانین و مقررات خیلی خوبی در کشور وجود دارد و در سازمان بهزیستی نیز اداره کلی تحت نام شبه خانواده به کودکان بی سرپرست یا بد سرپرست رسیدگی می کند و چون این کار با هماهنگی با دادستانی و مقامات قضایی صورت می گیرد بنابراین مدیریت خوبی هم روی آن انجام می شود.
* گزارشی اخیرا در رسانه ها مخابره شده است که بعضی زنان از طریق به دنیا آوردن فرزند امرار معاش می کنند، آیا این نمونه ها در بهزیستی وجود دارد؟
این گزارش ها الان بیشتر در مورد بخشی و فقط بخش معدود و محدودی از زنان تن فروش معتاد وجود دارد. نه همه تن فروشان زن و نه همه معتادان زن. برای پیشگیری از این امر راهکارهایی وجود داشته اما مشکلاتی در این خصوص وجود دارد. یک راهکار این است که کسانی که شغلشان این است را کاری کنیم که فرزند آوری برای آنها ممکن نباشد اما این روش با مشکلات شرعی روبه رو است. بنده معتقدم که این کار باید انجام شود زیرا هزاران بیماری ممکن است از همین مادر به فرزند منتقل شود. یک راه دیگر استفاده از وسایل پیشگیری است که شرکای جنسی این افراد به دلیل سطح پایین تر لذت حاضر به استفاده از این وسایل نمی شوند که نیازمند آموزش این افراد است. همچنین باید دسترسی این عده را به وسایل پیشگیری از بارداری تسهیل کرد. در حال حاضر چون دسترسی دشوار است در این زمینه مشکلاتی وجود دارد. برای جلوگیری از خرید و فروش فرزند راهکار اول بیشتر اثر گذار است و لازم است در این خصوص با مراجعه به علمای دینی و مراجع تقلید راهگشایی کرد. بر اساس روایاتی از دوران ائمه ملاحظه می کنیم که رفتار ائمه معصوم ما با زنان تن فروش همواره و همیشه تلاش در جهت توانمندسازی آنها و ورود آنها به زندگی عادی بوده است. بنابراین لازم است گروه های فقهی در حوزه ها ایجاد شود که برای حل این مشکلات به سمت بهزیستی حرکت کنند و از سوی دیگر بهزیستی نیز باید برای حل مشکلات با حوزه و دانشگاه ارتباط قوی تری برقرار کند. باید شوراهای فقهی اجتماعی شکل بگیرد که در آن بهزیستی، دانشگاه و حوزه شرکت کنند و ماحصل آن راهکارهایی شود برای ممانعت از بروز مشکلات اجتماعی. به هر حال رفتارهای پر خطر این زنان و فرزندان حاصل از رفتارهای جنسی آنها نه تنها برای خود آن فرد بلکه برای آینده جامعه ممکن است مخاطراتی داشته باشد.
آموزش، آموزش و آموزش؛ برای همه افراد لازم است. برای کل جامعه از مدارس گرفته تا رسانه ها و … باید آموزش مسائل جنسی ارایه شود اما نه همه مسائل جنسی؛ بلکه به هر فرد در سطح خودش باید آموزش داد. اینکه دانش آموز ما بداند که بدنش یک حریم خصوصی برای اوست و اگر کسی به او دست زد باید به پدر و مادرش بگوید. این کار به صورت علمی انجام شده است و باید آموزش و پرورش از این سیکل آموزشی استفاده کند. مگر امروز دختران راهنمایی و دبیرستان ما اطلاعات جنسی ندارد؟ که بیشتر آنها هم غلط است پس چرا خود ما آموزش صحیح ارایه نکنیم؟ باید از مجرای صاحب صلاحیت به نوجوانان و جوانان آموزش دهیم. در حال حاضر قبل از ازدواج یک آموزش ۲ ساعته گذاشته می شود اما این کافی نیست و باید در سطوح مختلف آموزش ارایه شود. در حال حاضر در همه جای دنیا نیز همین کار صورت می گیرد نباید فکر کنیم کشورهای دیگر کارهای بزرگتر یا عجیب و غریب انجام می دهند این روش علمی است که همه جای دنیا استفاده می شود تفاوت در این است که آنها به متخصصینشان اعتماد می کنند و برای این مساله بودجه مناسب قرار می دهند.
البته نباید از تاثیر عوامل فرهنگی نیز غافل شد و همه مسایل را به بخش اقتصادی مرتبط کرد. به هر حال جوان های جامعه ما آلترناتیوهای مختلف کمتری دارند مثلا نمی توانند ازدواج کنند و این امر هزینه بسیار بالایی می طلبد، در برخی از شهرهای ما اجازه یک کنسرت داده نمی شود، جوان ما برای داشتن یک حیوان دست آموز هم با مشکل رو به رو است؛ همین عوامل سبب می شود که فشارهای مختلف بالاخره از یکجا سرباز کند. ما حدیث داریم که مستحب است در خانه پرنده داشته باشیم اما همین را هم اعلام نمی کنیم. فضا باید در حوزه فرهنگی و اجتماعی بازتر شود و شورای فقهی به عنوان یک مسوول باید به این مساله بپردازد و راهکار مناسب ارایه کند.
* در سال های گذشته افرادی بودند که برای این کار به کشورهای خارجی سفر می کردند یا به عکس کسانی که از کشورهای دیگر به ایران می آمدند، الان هم آماری در این خصوص داریم که چه تعداد افراد به عنوان تن فروش از کشور خارج می شوند؟
براتی: ببینید یک نکته ای هست که اینجا بحث عدد رقم هست و این اعداد را نمی توان دقیق اعلام کرد چرا که موجود نیست. چندسال پیش دوستی در این زمینه تحقیق کرده بود و می گفت ما از سوی بعضی سازمان های مربوطه متهم می شویم که ایران دروازه رفتاری سکسی است در منطقه یعنی از ایران به کشورهای دیگر صادر می شود ایشان بررسی کرده بود و گزارش می داد که همه این افراد ایرانی نیستند بلکه از کشورهای استقلال یافته از شوروی سابق برای سفر به کشورهای حاشیه خلیج فارس از طریق مرز ایران عبور می کنند به همین دلیل نمی توان آمار دقیق در این خصوص اعلام کرد. در کشور ما همیشه افرادی بوده اند که برای انجام رفتارهای جنسی یا سایر رفتار های مشابه به خارج از کشور سفر می کرده اند یا می کنند هرچند قبلا این افراد وجود داشتند و الان هم ممکن است باشد ؛اما در سابق چون در ایران امکان جلب و جذب مشتری به سهولت ممکن نبود به خارج می رفتند ( حتما خوانندگان شما زمانی را که امکان سفر به بعضی از کشور های جنوب شرقی آسیا بعد از مدتها میسر شد را به خاطر دارند) اما شاید الان می توانند مشتریانی برای خود در ایران پیدا کنند( چون از قبل منسجم تر عمل می کنند یا حتی بصورت شبکه ای و سازمان یافته عمل می کنند) و به همین جهت کمتر به خارج از کشور سفر می کنند.
گفت وگو از فاطمه طاهری- شفقنا زندگی