"قبل از جنگ جهانی دوم، کیفیت محصولات ژاپنی بد و برچسب ساخت ژاپن مترادف با کار ارزان و بیکیفیت و تداعی کننده جنس قلابی بود." اگر چه اين جمله خبری برای بسياری از بزرگان و موسفيدکردهها کاملاً آشنا است، اما جوانترها را بهتزده میکند. اينکه ژاپن چگونه توانست خود را از کپیکاری به جمع نوآوران و خالقان محصولات پيشرفته برساند، موضوع اين نوشته نيست. نکته اين است که تصوير ذهنی جهانی از محصولات و خدمات توليدی کشورها امری ثابت و از پيش مقدر شده نيست و آنها میتوانند اين تصوير را تغيير دهند. به تناسب اين تغيير، ديگر کشورها هم نسبت خود با کشور مورد نظر را بازتعريف میکنند. شواهد حاکی از آن است که چين هم پای در راه مشابهی گذاشته و به زودی بايد چين کپیکار را فراموش کنيم و به تاريخ بسپاريم!
در سالهای گذشته چين توانسته به تدريج نقش کارخانهی توليد سريع و انبوه محصولات کپی و ارزان را بازی کند و نگاه صنعت ايران به چين هم تنها از همين دريچه بوده است. جدای از شرکتهای بازرگانی که به شکل فزايندهای به واردات کالا از مبداً چين مشغولند، شرکتهای صنعتی نيز به تدريج به سوی واردکنندگی مواد اوليه و قطعات از چين رفتهاند. برخی شرکتهای شناخته شدهتر نيز کالاهای چينی سفارشی را با علامت تجاری ايرانی وارد بازار میکنند. ظاهراً همه از اين بازی يکسويه به سود توليدکنندگان چينی و به ضرر توليد ملی خوشنودند! اما آيا اين شرايط پايدار است؟ آن چه در ادامه میآيد نشان میدهد که اين شرايط تغيير خواهد کرد و بهتر است صنعتگران ايرانی از موج بزرگی که به راه افتاده بیخبر نمانند و از همين اکنون برای بهرهگيری از فرصتهای نهفته در آن و پرهيز از تهديداتش برنامهريزی کنند.
دولت چين با چشمانداز تبديل کردن اين کشور به "کشوری نوآور و خلاق"، سياستهای ويژیای برای حمايت از پژوهش و نوآوری تدوين و اجرا کردهاست. اين سياستها به شدت موثر افتاده و پيامدهای آن يک به يک در حال آشکار شدن هستند. به بيان ديگر چين توانسته خود را به جمع پيشروان قافله علم و فناوری به شدت نزديک کند. شيب افزايش سرمايهگذاری پژوهشی چين به شدت تند است و بر اساس برآوردهای به عمل آمده اين کشور از نظر سرمايهگذاری پژوهشی در سال 2019 از مجموع کشورهای اروپايي پيشی میگيرد و در افق ده سال آينده آمريکا را هم پشت سر خواهد گذاشت [1]. در سالهای اخير، رشد سالانه تعداد مقالات علمی منتشر شده چينیها رشد انفجاری داشته است. در حالی که پيش از اين آمريکا در جايگاه نخست توليدات علمی جهانی بود، اين برتری ديری نخواهد پاييد و انتظار میرود که تا سال آينده سهم نسبی چين از کل توليدات علمی جهان از آمريکا پيشی خواهد گرفت. در شکل 1 ابعاد اين تغيير بزرگ به خوبی قابل مشاهده است [2].
شکل 1- سهم نسبی کشورهای پيشرو از کل مقالات علمی جهان و روند تغييرات آن [2]
آمار ثبت اختراعات چين نيز در فاصله سالهای 2006 تا 2010 رشدی 16.7 درصدی را تجربه کردهاست و در سال 2011 چين به جايگاه نخست ثبت اختراع جهان تبديل شده است. در شکل 2 نرخ شديد افزايش اختراعات ثبت شده در چين و پيشبينی تداوم اين روند تا افق سال 2015 به نمايش درآمده است. جالب اينجاست که سهم اختراعات خود چينی ها هم از سبد کل اختراعات ثبت شده در چين رو به افزايش است و از 52 درصد در سال 2006 به 72 درصد در سال 2010 رسيده است [3].
شکل 2- روند ثبت اختراعات پراختراعترين کشورها [3]
اين تحولات و نرخ شديد آنها از ديد شرکتهای پيشرو و نوآور پنهان نمانده است. اين شرکتها در گذشته پژوهشهای خود را بيشتر در آمريکا و اروپای غربی انجام میدادند و سپس با اعمال تغييراتی جزيي در محصولات توسعه يافته، محصولاتی برای صدور به ديگر کشورها متناسب با نياز آنها میساختند. اگر هم پژوهشی در خارج از اروپا و آمريکا انجام میدادند با هدف پیبردن به سليقه مشتريان آن بازارها با هدف اصلاح جزيي همان محصولات خلق شده اروپايي و آمريکايي بود. اما در سالهای اخير اين الگو به شدت متحول شده است. ظهور چين به عنوان يک قدرت اقتصادی و علمی، باعث شده که بيشتر شرکتهای بزرگ و پيشرو در مدل نوآوری خود تجديد نظر کنند. آنها بر خلاف گذشته محصولات جديد خود را برای بازارهای بزرگ چين طراحی میکنند، آنگاه با اعمال تغييراتی آنها را به بازارهای اروپا و آمريکا میفرستند. در نتيجه اين تغيير رويکرد، تاکنون 400 شرکت از 500 شرکت برتر دنيا، در چين مرکز پژوهشی تاسيس کردهاند. حجم سرمايهگذاری پژوهشی خارجی در چين در سال 2010 به رقم چشمگير 12.8 ميليارد دلار رسيده است. به بيان ديگر تمامی شرکتهای پيشتاز در حوزه خدمات و محصولات فناوریبنيان دريافتهاند که برای عقب نماندن از حرکت شتابان چين بايد با اين حرکت همراه شوند. آنها بخش مهمی از پژوهش و توسعه خود را به چين میبرند تا بر اين موج سوار شوند و پيشتاز باقی بمانند.
کوچ گسترده قطبهای پژوهش جهانی به سوی چين پيامدهای شگرفی بر اقتصاد جهانی خواهد داشت. مديران صنعت ايران و البته سياستگذاران ملی صنعت و علم و فناوری نبايد از کنار اين تحول بزرگ به سادگی بگذرند. باقی ماندن رابطه صنعت ايران با چين در سطح توليد، باعث میشود که اين رابطه روزبهروز به نفع طرف چينی و به زيان صنعت ملی حرکت کند که پيامدهای منفی اين روند در بلندمدت روشن است. بايد برای بهرهمندی از فرصتهای اين تحول و افزودن بر توان نوآوری شرکتهای ايرانی چارهای انديشيد! بايد ارتباط با چين و صنعت آن را به سطح پژوهش و نوآوری کشاند. صنعت ايران بايد خود را بر امواج جديد نوآوری سوار کند. اکنون بهترين زمان انجام اين کار است. بزرگان و انديشمندان صنعت بايد چين کپیکار را فراموش کنند!
----------------------------------------------
1- The 2013 R&D Magazine/Battelle Global R&D Funding Forecast
2- Judith Kamalski, J. and L'Huillier, R. (2011). The Rise of Asia: A Research Profile. Elsevier Editor's Update, Issue 33 – September.
3- Gaze, L. (2011). Chinese patenting: report on the current state of innovation in China. Thomson Reuters.
سلام جالب بود، سپاس |
نوشته شده توسط علی مهرابی در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۲۱ |
در مجموعه ستاد ویژه توسعه فناوری نانو حدود سه سال است که تقریبا با تفاوت هایی، به همین جمع بندی دقیق شما رسیده ایم.شکل حرکت های سیاستگذاران چینی در حوزه فناوری نانو به عنوان شاخه ای مهم از فناوری های نوین ما را به این جمع بندی رسانده که هدف گیری در این حوزه بر مبنای برنامه اجرایی 20 ساله (توجه فرمایید برنامه اجرایی 20 ساله و نه برنامه راهبردی و سیاست کلی و ...) است.راه اندازی نهادهای توسعه فناوری های نوین، راه اندازی و جذب صندوق های سرمایه گذاری خطر پذیر در حوزه نانو، راه اندازی شهر علمی و فناوری مختص فناوری نانو، راه اندازی مراکز تولید مشترک، برگزاری حرفه ای نمایشگاه های بزرگ دستاوردهای بین المللی و ملی در فناوریهای نوین و ... نشان از این دارد که علیرغم سیاست توسعه منطقه ای این کشور و برنامه ها مربوطه (که ارزیابی درستی از طرح کلی توسعه چین به دست نمی دهد و این تصور به وجود می آید که این برنامه ریزی ملی و بر مبنای ضروریات سرزمینی است)، برنامه ریزی و سیاستگذاری دقیقی برای کسب جایگاه فناورانه بی بدیل به کمک دیگر بازیگران این عرصه صورت گرفته است. فضای بین المللی ایجاد شده در چین بهترین فرصت برای شرکت های نوپا و دانش بنیان ایرانی برای یادگیری همکاری های فناورانه بین المللی است.تجربه ای که نداریم و به دلایل مختلف از جمله مسائل و حاشیه های تحریم به راحتی هم نمی توانیم به دست بیاوریم. البته برای اینکه از این فرصت به نفع شرکتهای فعال ایرانی در حوزه فناوری نانو استفاده شایسته گردد (بخصوص در مسیر یادگیری و همکاری های مشترک بین المللی) اقدامات اولیه ای از طرف ستاد نانو صورت گرفته که امیدوارم منجر به نتیجه شود.
|
نوشته شده توسط قاسم جعفری در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۲۱ |
برای من سوال اینجاست که درست است چین روش خلاقانه را در پیش گرفته ولی در رلبطه با مقالات علمی، چرا باید آمریکا آتقدر روند تنزلی را طی کند؟ البته تا حدی جواب شاید در این است که مسیر سرمایه گذاری از غرب به شرق تغییر یافته ولی به نظر می رسد کاهش در فعالیت علمی یا فن آوری های ژاپن و آمریکا نقش اساسی در هایلیت کردن اقتدار رو به پیش چین داشته است. آنچه که می تواند در بهبودی اوضاع ایران برای پیوستن به این غافله اهمیت داشته باشد سرمایه گذاری بر روی جوانان و فرهیخته های جوان ایرانی است که سرمایه اصلی یعنی علم و دانش و هنر خود را به کشورهای دیگر برده و راحت تر مقالات یا لختراعات خود را به چاپ یا ثبت می رسانند. لازم است این موج جاری به خارج از مرزها به داخل مرزها به جریان بیفتد و با ایجاد بستری مناسب در ارتباط با کشورهای پیشرفته روز، روند شکوفایی توانمندی آنان را در کشورمان شاهد باشیم. تا خلاقانه بیشندیشم وخلاقانه بنویسیم و خلاقانه جایگاه خاص کشورمان را به نام ایران حفظ کنیم. به امید آن روز از اطلاعلات شما متشکرم. |
نوشته شده توسط زهرا محرر در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۲۱ |
خيلي ممنون از مطلب جالب، من همواره نوشته هاي مفيد شما رو مطالعه ميكنم و براي دوستان هم ارسال ميكنم اما يك سوال شما نوشتيد در سالهاي اخير چهارصد شركت از پانصد شركت برتر دنيا در چين مركز پژوهشي زده اندى آيا اين رويكرد به نفع اون شركت هاي خارجي است يا خود چين؟ اين مسئله براي من جاي سوال داره يعني چين اومده و راه رو باز گذاشته تا كشوراي ديگه بيان و از فضا استفاده كنند برا پيشرفت خودشون من نميدونم اما قاعدتا اون روي سكه اين داستان قطعا منافع بيشتري براي خود چين داره . البته با تغير رويكرد ايران از واردات به همكاري پژوهشي موافقم اما دوست دارم بدونم اين كشوري كه برا خودش برنامه اجرايي بيست ساله نوشته و قطعا داره با استراتژي مشخص جلو ميره هدف از روي خوش نشان دادن به شركت هاي خارجي چيه، خوب البته يكيش ميتونه استفاده از توانمندي علمي شركت هاي برتر برا چيني ها و بومي سازي برخي از دانش ها در فضاي مليشون باشه اما سوال براي من اينجاست نفعش برا شركت هاي خارجي و خود چين چيه و ثانيا ايران چه فرصت هايي رو ميتونه از اين موقعيت بهره برداري بكنه؟ |
نوشته شده توسط ميترا امين لو در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۲۱ |
سرکار خانم امين لو اگر بخواهم خیلی مختصر بگويم، اين رابطه برای هر دو طرف سودمند است و به همين دليل هم فزاينده و ماندگار است. چين در اين مرحله از رشد خود نياز به فناوری پيشرفته دارد و حضور اين شرکت ها در چين (و استفاده آنها از کارکنان چينی) بي شک با سرريز فناوری برای اين کشور همراه خواهد بود اما مهم تر از آن، افزايش فرصت های يادگيری (نه تنها در زمينه فنی، بلکه مديريتی و . ) است. به اين واسطه دانش مديريت نوآوری در چين نفوذ می کند و در مرور زمان فرهنگ نوآوری در محيط آن کشور جاری می شود. اساساً همين پيشرفت در ارائه مقالات و ثبت اختراعات هم مديون همين تعامل سازنده با جهان و خلق و استفاده از فرصت های ياد گيری است. البته چينی ها در تاسيس مراکز پژوهشی در کشورهای پيشرفته و مديريت موفق آنها هم سابقه درخشان و البته قديمی تری دارند.
|
نوشته شده توسط همآفرينی در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۲۱ |
با تشکر از متن خوبتون .البته باید توجه داشت که بسیلری از کشورهای دنیا برای رسیدن به اهداف استراتژیک خود و بخصوص صنعتی شدن و افزایش درامد های ملی و بهبود سطح تکنولوژیک خود بسیار تلاش میکنند و با اهداف بلند مدت برای خود اهدافی را متصور شده اند.کشور ما نیز برنامه هایی را برای افق 1404 خود دارد و طبیعتا اهدافی را.!!اما بنظر میرسد با توجه به شرایط خاص سیاسی و فرهنگی و نیز انتصاب های بی برنامه و بدور از شایسته سالاری و عدم توجه به کار و فرهنگ تقدیس کار و خدمت به کشور و مردم و اینده .و تنها با نگاه به رفع مشکلات فعلی که نتیجه اجرای ناصحیح و عدم برنامه ریزی مناسب است رسیدن به این اهداف بطور کامل بعید باشد.
|
نوشته شده توسط حسین سیف در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۲۱ |
با تشکر از حرکت خوب و جالبی که شروع کرده اید ،امیدوارم این کار سرمنشاء یک هم فکری و رویکرد تیم محور به حل مشکلات مدیریتی بشود. متن بسیار جالبی است در واقع می توان گفت عمده مشکل ما بی توجهی به حوزه تخصصی مدیریت است که اگر افراد متخصص ،متعهد و مدیر در کشورذ پرورش بدهیم متوانیم بر بسیاری از مشکلات فائق آییم. 22/10/92 |
نوشته شده توسط محسن یادبروقی در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۲۱ |
با تشكر از مطلب ارزشمندتان. در تكميل مباحث مطرح شده اين نكته را عرض كنم كه نگاه هوشمندانه به همكاري (به ويژه همكاري فناورانه) با چين از وظايف دولت است و نمي¬توان از بخش خصوصي (به آن مفهومي كه در ايران توسعه يافته) توقع داشت جز سود تجاري در همكاري با طرفهاي خارجي به چيز ديگري بينديشد. كه البته به زعم بنده اولين وظيفه دولت در اين زمينه تبيين موقعيت علمي و فناوري اين كشور در ميان فعالان حوزه علم و فناوري در كشور است. نمي دانم خوانندگان عزيز سلسله گزارشهاي نقشه راه كشور چين در حوزه هاي مختلف فناورانه تا سال 2050 را كه توسط انتشارت Springer منتشر شده مشاهده و مطالعه كرده اند ياخير؟ اين گزارشها به خوبي ضمن تشريح وضعيت كنوني چين در آن حوزه به تشريح اهداف كمي و كيفي تا سالهاي 2020، 2030 و 2050 پرداخته است. ترجمه و انتشار چنين گزارشهايي ضمن ترسيم حقايق علم و فناوري اين كشور مي¬تواند امكان شناسايي بازيگران موثر آن حوزه و برقراري همكاريهاي فناورانه را تسهيل نمايد. |
نوشته شده توسط مشايخ در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۲۲ |