وی بحران اقتصادی ۲۰۰۸ امریکا و بعد جنبش اشغال وال استریت در ۲۰۱۱ را به عنوان شاهد مثال تئوری اقتصادی خود می آورد و می گوید مردم هم به این نتیجه رسیده اند که سرمایه داری نیز نمی تواند درد آنها را دوا کند.
نظریات توماس پیکتی در غرب باعث بروز واکنش های مختلفی از سوی محافل اقتصادی و آکادمیک شده است. “رابرت اسلو” در “نیو رپابلیک” در مقاله ای بلند تاکید کرد که هر آنچه توماس پیکتی گفته، درست است.{لینک}
“الیوت ویو” نیز نوشت: بر اساس گفته های توماس پکتی نرخ بازگشت سرمایه فاصله بسیاری از نرخ رشد داشته و آنچه پیشرفت اقتصادی در همه طبقات مطرح شده چیزی جز ناهنجاری به بار نیاورده است و در نتیجه نابرابری در درامدها باعث شده تا ثروتمندترین امریکاییها قدرتمنرترین آنها شوند و همچنان سهم بیشتری از ثروت و قدرت را طلب کنند.
اما “تیم ورستال” از فوربس به سیستم مالیاتی مطرح شده توسط توماس پیکتی در کتابش خرده گرفته و نوشت: صرف استدلال داشتن بچه گربه ملوس در دستان یک فر دو گرفتن مالیات بیشتر از او مردم پسند است اما عقلایی نیست چرا که ایده گرفتن مالیات بر ثروت از نوعی که پیکتی می گوید، ایده ای کاملا ضد تولیدی است.
بلومبرگ نیز نوشت: ایده گرفتن مالیات مطرح شده توسط پیکتی کمکی به طبقه متوسط امریکایی نمی کند.
«مارکس جدیدی ظهور کرده است؟»
اهمیت این کتاب را میتوان از اظهارنظرهایی که در خصوص آن صورت گرفته متوجه شد. هفتهنامه اکونومیست در شماره ماقبل خود پرسش کرد که آیا «مارکس جدیدی ظهور کرده است؟» هفتهنامه تایم هم در شماره آخر خود پیکتی را نسخه دوم مارکس میخواند و این کتاب را «بمبی در میان رهبران جهان» دانست. پل کروگمن، برنده نوبل اقتصادی، هم کتاب پیکتی را «نابودکننده عزیزترین افسانه محافظهکاران» خواند، افسانهیی که «ثروتمندان ثروت و سرمایه خود را از کار و تلاش و شایستگی» به دست آوردهاند و در آخر هم فارین افیرز، کتاب را «تنبیه سرمایه» نامید.
کتاب سرمایه «پیکتی» نگاه تازهیی به انباشت سرمایه، به ویژه در ایالات متحده، دارد. این کتاب حاصل ۱۵ سال مطالعه، از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۱۳، است. از نگاه پیکتی، حامی حزب سوسیالیست فرانسه،اتفاقی که در سرمایهداری قرن ۲۱ به ویژه پس از جنگ جهانی دوم، رخ داده است نابرابریها را گستردهتر کرده است. دلیل این نابرابریها هم آن است که نرخ بازدهی سرمایه از نرخ رشد تولید و درآمد بیشتر شده است.
راهحل پیکتی تقریبا ساده است و آن بستن مالیات تصاعدی بر ثروت است. او در گفتوگو با یکی از نشریات میگوید، «من جانبدار هر گونه مالیات قدیمی نیستم، بلکه از یک مالیات تصاعدی بر ثروت دفاع میکنم، چرا که مناسبتر از مالیات بر درآمد برای «سرمایه داری پدرسالار» قرن بیست و یکم است اما این بدان معنی نیست که مالیات بر درآمد باید ملغی شود. مالیات بر سرمایه خصوصی برای مبارزه با نابرابریها بسیار مهم است، اما این نیز میتواند ابزارمفیدی برای حل بحران بدهیهای دولتی باشد و هر کس به نسبت ثروتش به حل مشکل کمک میکند. این ایدهآل و در عین حال مشکل است اما رسیدن بدان ضروری است.
کتاب سرمایه پیکتی را میتوان مهمترین کتاب اقتصادی سال ۲۰۱۴ خواند که او همانطور که کارل مارکس نقاط ضعف سرمایهداری در قرن نوزدهم را فاش ساخت و سرمایهداری را بر سر عقل آورد، نقاط ضعف سرمایهداری در قرن بیست و یکم را هم افشا میکند.
این کتاب ۲۳٫۹۷ دلاری ۶۹۶ صفحه ای به زبان انگلیسی است که می توانید در این لینک جزییات آن را ببینید.{لینک}